نویسنده: دبی لین الیاس
انحصاری 1:1 با جیمز گان
وقتی صحبت از ترسناک کمدی تاریک می شود، جیمز گان سوپرمن است.
جیمز گان مدتهاست که به عنوان یک استعداد واقعی در فیلمسازی در رادار من بوده است. گان که به خاطر داستانهای مملو از سرگرمی مانند «اسکوبی دو» و ترسناک کمپینگ مانند «سپیده دم مردگان» یا بهعنوان نویسنده/کارگردان کلاسیکی مانند «اسلیتر» شناخته میشود، هرگز سرگرم کردنش را متوقف نمیکند. فیلمی از جیمز گان با ترکیبی متعادل از شوخ طبعی طعنه آمیز و ترسناک تاریک، یک عامل تضمین شده 'وای' دارد. این هفته آخرین فیلم او به نام SUPER است. SUPER با بازیگران فوقالعادهای متشکل از راین ویلسون، الن پیج، لیو تایلر، کوین بیکن، مایکل روکر و ناتان فیلیون بینظیر، SUPER در اصل، بزرگترین گان است، زیرا قلمرو جدیدی را کشف میکند، انیمیشنهای آهنگ و رقص را پرتاب میکند و به لطف جدیدترین ابرقهرمانان در بلوک، کریمسون بولت و دستیارش بولتی، از سرگرمی و سرگرمی منفجر می شود.
من این فرصت را داشتم که با جیمز گان یک فیلم انحصاری 1:1 بنشینم تا درباره SUPER، ابرقهرمانان، اشتیاق او به فیلمسازی و چیزهایی که او را وادار می کند صحبت کنم.
چه چیزی شما را درگیر فیلمسازی و به ویژه شیفتگی شما به جنبه ترسناک طعنه آمیز آن کرد؟
جی جی: نمیدانم چرا اینقدر شیفته جنبههای تاریک چیزها هستم. من در خانواده ای بسیار ناکارآمد بزرگ شدم. پدر و مادر من آدم های بزرگی هستند اما زندگی جوانی بهم ریخته بود. فکر می کنم به هر دلیلی مغز من دوست دارد به مکان هایی برود که قرار نیست برود. [با خنده] نمی دانم چرا. از 11 یا 12 سالگی فیلمسازی را شروع کردم. حتی در آن زمان، دومین فیلم من یک فیلم زامبی بر اساس «شب مردگان زنده» بود که در آن برادرم شان را کشتم. از شربت کارو و رنگ خوراکی قرمز و دستمال کاغذی در ایوان من بود که این همه خون و روده از معده اش بیرون می آمد. کلی باحال بود. ما از انجام این کار بسیار لذت بردیم. سومین فیلمم، کاراکترهای Playmobile را انیمیشن کردم که به هم تیراندازی می کردند و این همه خون از آنها بیرون می آمد. این انیمیشن واقعاً غم انگیز Playmobile بود. فکر می کنم این نمونه کامل بود. از آنجا شروع کردم. خیلی فرقی با SUPER ندارد. ما این یک چیز واقعاً بازیگوش، شاد و فرهنگ پاپ را با چیزی کاملاً زشت میسازیم. من همیشه از نحوه حرکت این دو چیز با هم خوشم می آمد. انجام این کار با دستگاه Playmobile دقیقاً مشابه این است که فردی به گردنش شلیک کند و یک 'پات' بزرگ پشت سر او باشد.
اما در جوانی قصد نداشتم فیلمساز شوم. من تازه فیلم ساختم. فکر میکنم وقتی واقعاً جوان بودم، میخواستم فیلمساز شوم، اما به نوعی حواسم پرت شد و بعد استخدام شدم تا فیلمنامهای بنویسم. من واقعاً معتقدم که اگر مردم نسبت به کارهایی که میتوانند با زندگیشان انجام دهند، باز باشند و نسبت به هدایای خود باز باشند، میتوانند کاری واقعاً رضایتبخش برای انجام دادن پیدا کنند. فکر میکنم خیلیها ایدهای در مورد زندگی دارند، که میفهمند چه کاری میخواهند انجام دهند و بعد بدون توجه به هر اتفاقی، آن رویا را دنبال میکنند. من کاملاً با آن فلسفه موافق نیستم. این برای من نیست من فکر می کنم که خوشبختی واقعی از انجام کاری حاصل می شود که در آن مهارت دارید. و فکر میکنم وقتی جوانتر بودم، کارهای دیگری وجود داشت که ترجیح میدادم انجام دهم. اما فکر نمیکنم آنها به اندازه این زندگی برای من رضایت بخش باشند.
آیا اکنون احساس رضایت می کنید؟
JG: این یک لحظه به لحظه است. اما بله، امروز انجام می دهم. امروز احساس خوبی دارم و کاملاً خوشحالم. و این چیزی است که در مورد این فیلم وجود دارد. [گیشه] برای من مهم نیست. اگر خوب کار کند خوب است و اگر ضعیف باشد ناراحت می شوم، اما این دو چیز این است (1) ما فیلم را با بودجه کم ساختیم که بازگرداندن پولمان سخت می شود. و این واقعاً چیز خوبی است. پس این اول است. و ما پول خرج نکردیم فیلم هیچ هزینه ای ندارد و بازاریابی تقریباً هیچ هزینه ای ندارد. خوشبختانه ما همه این ستارهها را در فیلم داریم که در حال انجام لترمن و لنو هستند و امروز این همه مطبوعات را اینجا انجام میدهند. کمی غیرمنتظره است کل ماجرا کمی غیرمنتظره است. این قرار بود یک فیلم خیلی خیلی کوچک باشد. از بودجه آنقدر کم ماند. اما، مرد، درگیر شدن این بازیگران برای من شگفتانگیز بود. روز پیش با راین [ویلسون] صحبت میکردم و میگفتیم: «به یاد میآورم زمانی که SLITHER را انجام دادم، خیلی از واکنش منتقدان به آن میترسیدم. که مردم آن را دوست ندارند؛ آیا قرار بود پولی در بیاورد؟» و من همان اضطرابی را که با SUPER داشتم احساس نمی کنم. مهم نیست که چه چیزی خوب است زیرا من فیلمی را که می خواستم بسازم ساخته ام. من فقط از جهت دیگری به if رسیدم. من به این فیلم نیامدم که فکر کنم قرار است 'عروسی یونانی چاق من' باشد. برای این فیلم امکان پذیر نیست و اگر این کار را می کرد، من عصبانی می شدم. اما بعید است این یک فیلم کالت در پایان روز است. این یک خانه هنری، فیلم گرندهاوس است و این همان چیزی است که هست.
شما یک شوخ طبعی طعنه آمیز دارید. آیا این از خانواده ناکارآمد است؟
JG: دارد. این یک طنز سیاه ایرلندی است. در 7 سال 6 تا بچه وجود دارد. ما هرگز در مورد ورزش رقابتی نبودیم. ما هرگز در مورد دانشگاه ها رقابتی نبودیم. اما ما در مورد اینکه چه کسی می تواند بامزه ترین سر میز شام باشد، بسیار رقابتی بودیم. بنابراین این همیشه بخشی از آنچه بودیم بود. و نه تنها در مورد اینکه چه کسی از همه بامزه تر است، بلکه چه کسی می تواند چیزهای بدی را بگوید. ما قبلاً یک بازی به نام 'بیایید ببینیم تا کجا می توانیم مامان را فشار دهیم' بازی می کردیم. شوخی این بود که ما مدام سعی میکردیم مادرم را بیشتر و بیشتر و بیشتر با شوخیهای بیمعنا عصبانی کنیم و او را بیشتر عصبانی کنیم تا اینکه او کسی را به اتاق آنها فرستاد. و شخصی که به اتاق آنها می رود، کسی است که می بازد. و آخرین کسی که او را تا جایی که می توانست بدون فرستادن به اتاقشان هل داد برنده بود. ما همیشه آن را بازی می کردیم. این دقیقاً همین گونه است که من و برادرانم و خواهرم هستیم. همه برادران من در صنعت سرگرمی هستند. من اهل منچستر، میسوری هستم. دقیقاً یک تخت گرم دنیای سرگرمی نیست. ما در بچگی اینگونه بودیم.
حتی گاهی اوقات می گویم: 'اوه، نباید این را می گفتم.' این خیلی زیاد بود.» مانند SUPER، چیزهای خاصی وجود دارد و من می گویم: «اوه، باورم نمی شود که شما این را می گویید. لیبی [شخصیت الن پیج] چیزهایی می گوید که من نمی توانم باور کنم که او می گوید. این اشتباه است.
و سپس روشی که الن [صفحه] همه چیز را ارائه می دهد بسیار واقعی است. از این دختر ریزه ریز به نظر می رسد که بسیار معصوم است. شما نمی توانید آن را دوست نداشته باشید.
JG: اوه، می دانم، می دانم. [با خنده] او اهمیتی نمی دهد. خوب، همه آن را دوست ندارند. چند روز دیگر در توییتر چند ایمیل عصبانی در مورد استفاده از کلماتی که در فیلم وجود داشت دریافت کردم. به این دلیل است که او گفت 'گی' و 'الاغ همجنسگرا'. گوش بده. من از این کلمه به این شکل استفاده نمی کنم، اما او این کار را می کند. همچنین فکر میکنم عجیب است که [شخصیتها] مردم را هم بکشند. اینها شخصیت هایی هستند که چیزهایی می گویند که نباید بگویند و مردم را می کشند. اما به نوعی اجازه کشتن مردم را دارند. خشونت مشکلی نیست اما گفتن آن مشکل است. من متوجه موضوع شدم من حتما انجام میدم. من درک می کنم که چرا مردم نمی خواهند از این کلمه استفاده شود. اما، وقتی در حال نوشتن یک فیلمنامه هستید و شخصیت ها می خواهند آنچه را که می خواهند بگویند، آزاد باشید. و مردم وقتی می گویند 'چرا این حرف را برای او نوشتی' متوجه نمی شوند؟ خوب، این چیزی است که او گفت. من آنجا نمی نشینم و به این فکر نمی کنم که مردم چه می گویند. من فقط یک موضوع دارم که ایجاد می کنم. سپس می نشینم و تعامل دو شخصیت را تماشا می کنم. این واقعاً نوعی فعالیت اسکیزوفرنی است. آنها فقط همان کاری را که انجام می دهند انجام می دهند. من فقط روزنامه نگاری هستم که همه چیز را پایین می آورد. این چیزی شبیه به آن است. لیبی قطعا همینطور بود. او بر دنیای من حکومت کرد. من انتظار نداشتم که او حتی یک شخصیت بزرگ در فیلمنامه باشد. خودش را وارد کرد. او دختر کمیک بود. و ناگهان او می خواهد دستیار باشد. بنابراین، من می گویم، 'باشه.' من او را تماشا می کنم که کارش را انجام می دهد. نوشتن چنین شخصیت هایی عالی است. من تعداد انگشت شماری از این شخصیت ها را در زندگی ام دارم و تعامل با آنها، حتی قبل از اینکه با یک بازیگر سر و کار داشته باشید، بسیار سرگرم کننده است.
من عاشق شخصیتهایی هستم که شما در فیلمهای زیادی خلق میکنید و به همین دلیل است - این موضوع با مردم و صحت سیاسی سروکار ندارد. شما در حال نوشتن فیلم برای فیلم و سرگرمی هستید. آیا فکر میکنید که این موضوع با تفسیرها و بازخوردهای زیادی که اکنون از سوی مردم میآید، به مشکل تبدیل میشود؟ آیا متوجه می شوید که مردم نمی توانند بین این واقعیت که 'این یک شخصیت است و نه یک شخص واقعی' تمایز قائل شوند؟
JG: همانطور که گفتم، من در واقع کمتر از آنچه که فکر میکردم در مورد این فیلم خشمگین شدهام. مردم بیشتر از آن چیزی که فکر می کردم فیلم را پذیرفته اند. . .پدرم کنارم نشست و تماشاش کرد و دوستش داشت. به نظر می رسد برای برخی از افراد چیزی وجود دارد که من فکر نمی کردم آنجا باشد. به نظر می رسد که آنها می توانند با برخی از خشونت ها و چیزهای دیگر خوب باشند. اما، افراد دیگر نیستند. اما من می توانم بگویم که اکثریت مردم با آن خوب بوده اند. بنابراین، من از عدم قضاوت در مورد آن جنبه از فیلم کمی شگفت زده شده ام.
چه چیزی شما را به حرکت در می آورد، یا زمانی که در حال خلق کردن هستید، زمانی که در حال نوشتن یک پروژه هستید یا برای کارگردانی یک پروژه وارد می شوید، از کجا الهام می گیرید؟
JG: من فکر می کنم جایی که من از آن الهام گرفتم فقط به آن چسبیده است. خیلی وقت ها هست که الهام نمی گیرم و به هر حال می نویسم. نکته شگفت انگیز این است که معمولاً به الهام می انجامد. من فکر می کنم که من فقط به آن پایبند هستم. و اگر فیلمنامه ای را شروع کنم، معمولاً آن را تمام می کنم. من در مورد نحوه کارم بسیار حساس هستم. با اینگونه رژیم گرفتن، من را از ضرورت الهام گرفتن رها میکند، زیرا این تلهای است که بسیاری از نویسندگان و افراد خلاق در آن گرفتار میشوند و در نهایت به فشار زیادی برای مردم تبدیل میشود. اگر در هنگام کار نیاز به الهام گرفتن دارید، هرگز به وجود نخواهد آمد.
من همیشه احساس میکردم که اگر نیاز به الهام گرفتن دارید، کاری را انجام میدهید که نباید انجام میدادید.
JG: این احتمالاً درست است. اما اگر کار می کنید، معمولا الهام می گیرید. اما این از نشستن و نوشتن 2 ساعت شیطنت ناشی می شود و بعد ناگهان همه چیز شروع به جریان می کند. و این از تمایل به نوشتن یک فیلمنامه بد نیز ناشی می شود. شما باید حاضر باشید کار بدی انجام دهید و حتی حاضر باشید یک فیلم بد بسازید، اگر قرار است اینطور شود. در غیر این صورت همه چیز بیش از حد با ارزش می شود. من بارها در زندگی ام بیش از حد ارزشمند بوده ام. من سعی می کنم اینطوری نباشم
به نظر شما چالش برانگیزترین جنبه فیلمسازی چیست؟ به عنوان کارگردان و نویسنده.
جی جی: بهعنوان کارگردان، قطعاً این فقط بخش سخت فیزیکی آن است، و این واقعیت است که وقتی در حال کارگردانی یک فیلم هستید، باید زندگیتان را رها کنید. عاشق زندگی ام. من با برادرانم و دوستانم و خواهرم و دوست دخترم رفت و آمد دارم. و من دوست دارم به اطراف سفر کنم و بروم و کارهای عجیب و غریب انجام دهم، با طرفداران در فیس بوک تعامل داشته باشم. من انجام همه آن کارها را دوست دارم. برای من سرگرم کننده است. بنابراین، وقتی باید فیلمی را فیلمبرداری کنم، و به هر حال خوب نمی خوابم، بنابراین وقتی در تمام این ساعات مختلف از خواب بیدار می شوم، فقط چند ساعت در شب می خوابم و این روزهای طولانی کار می کنم، و من یک کمال گرا، بنابراین همه چیز 100% برنامه ریزی شده است، هر شات، چیزی نیست که ما شلیک کنیم که من آن را انجام ندهم... این واقعاً جنبه فیزیکی سختگیرانه آن است. در این فیلم باید آنقدر سریع حرکت می کردیم که جالب نبود. SLITHER کمی سرگرمکنندهتر بود، زیرا شنبهها میتوانستم بیرون بروم و با الیزابت [بنکس] و ناتان [فیلیون] و [مایکل] روکر وقت بگذارم و اوقات خوشی داشته باشیم. من کمی استراحت داشتم. ما 15 میلیون دلار برای ساخت فیلم داشتیم، بنابراین کمی متفاوت بود. این فیلم، واقعاً هیچ کدام از اینها وجود نداشت. تمام مدت کار می کرد. در مواقعی که کار نمیکردم، مجبور بودم به طور کامل منطقهبندی کنم تا فقط کمی بازسازی کنم. این یک سرعت بود. برای ساخت فیلم فاصله کمی بود.
اصلا استوری برد دارید؟
JG: همه چیز استوریبورد شده، عکسبرداری میشود و سپس با DP و AD به خاطر سپرده میشود تا دقیقاً بدانیم که هر روز چه میکنیم. به نظر می رسد که از نظر ساخت فیلمی که می خواهم بسازم، واقعاً خوب عمل می کند.
شما با دوربین قرمز SUPER را به صورت دیجیتالی عکاسی کردید. در چه چیزی به SLITHER شلیک کردید؟
JG: 35 میلی متر
بهعنوان یک کارگردان، هر کدام از آن قالبها چه فایدهای دارد و آیا ترجیحی دارید؟
جی جی: فکر می کنم به فیلم بستگی دارد. برای SLITHER، در آن زمان، [35 میلیمتر] انتخاب درستی بود، زیرا دیجیتال در جایی که قرار بود باشد نبود. برای این فیلم، ما باید دیجیتالی کنیم. سریع تر و تا حدودی ارزان تر. در نهایت کمی ارزان تر می شود. دوربین ها ارزان تر هستند. با فیلم، ارزان تر است. اما چیزهای خاصی هستند که هزینه بیشتری دارند. اما در کل، من واقعا [HD دیجیتال] را دوست دارم.
وقتی فیلم را رنگبندی میکنید – زمانی که زمان را از فیلم به دیجیتال رنگ میکنید و سپس آن را به فیلم برمیگردانید... وقتی SLITHER را در نسخه دیجیتال، نسخه HD مانند Cinemax تماشا میکنم، دقیقاً به نظر میرسد که من این کار را انجام دادهام. وقتی چاپ فیلم SLITHER را تماشا کردم، رنگ هایی که انتخاب کردم به نظر نمی رسد. به نظر خوب می رسد اما آن چیزی نیست که من می خواهم. هنگام عکاسی دیجیتال و رنگی تا زمان بندی رنگی و رفتن به فیلمبرداری، آن ها بیشتر کار را انجام می دهند تا آن رنگ دقیقاً شبیه زمانی باشد که من انجام دادم. و دقیقاً شبیه آنچه در HD است، به قدری است که تشخیص اینکه چه زمانی یک فیلم پرینت است و چه زمانی HD است، برای من دشوار است. بنابراین، من آن را خیلی بیشتر دوست دارم. من واقعاً در مورد رنگ هایم و اینکه رنگ ها چگونه به نظر می رسند و همه اینها را کنترل می کنم. از این بابت احساس خوبی دارم. اما Red One، همان چیزی است که ما روی آن [با SUPER] عکاسی کردیم، Red Two دوربین بهتری از آن چیزی است که من میدانم، اما من هنوز با آن کار نکردهام، اما Red One مشکلات زیادی داشت. ما خوش شانس بودیم زیرا دوربین قرمز ما یک دوربین پر زرق و برق نبود، به این معنی که ما فقط یک عکس را از دست دادیم و هرگز خرابی یا چیزی شبیه به آن نداشتیم. حتی دوربین قرمزی که در لس آنجلس با آن عکاسی کردیم، اشکالاتی داشت اما در لوئیزیانا نبود. اما مشکلات بزرگی در مورد رنگ قرمز وجود داشت. همه چیز به این نوع رنگ زرد ظاهر می شود و شما از آرایش خاصی روی افراد استفاده می کنید که مخصوص دوربین های قرمز است. شما نباید برای یک دوربین خاص آرایش خاصی داشته باشید. اما شنیده ام که قرمز جدید این مشکلات را ندارد.
می دانید که همه چیز دیجیتالی خواهد شد. فیلم انجام شد این دیگر حتی یک مکالمه نیست زیرا فیلم برای مدت طولانی تری در دسترس نخواهد بود.
باید در مورد سکانس انیمیشن بپرسم. این بسیار شگفت انگیز و بسیار سرگرم کننده است. چقدر جالب بود و چه کسی این انیمیشن را ساخت؟
جی جی: آره! کمپانی سازنده انیمیشن، شرکتی به نام پونی انیمیشن بود. دوست من جولیا ویکرمن برای آنها کار می کند و آنها برنامه تلویزیونی 'Yo Gabba Gabba' را اجرا می کنند که یک برنامه کودکانه است. من یک شرکت دیگر داشتم که انیمیشن افتتاحیه را انجام داده بود و وحشتناک به نظر می رسید و من بسیار ناراحت بودم. در ذهنم دیدی داشتم که دقیقاً میخواستم چه شکلی باشد. و من به جولیا رفتم و گفتم: 'میتوانی این کار را برای... انجام دهی؟'، مثل هیچی نبود. و او آن را نزد رئیسش، چاد برد، و چاد گفت: بله، این می تواند این کار را انجام دهد. او یک طرفدار بود. بنابراین آنها انیمیشن افتتاحیه را انجام دادند و جوراب های من را از پا درآوردند. وقتی اولین کات را دیدم خیلی خوشحال شدم. این چیزی بود که دقیقا من می خواستم. این فقط یکی از موهبت های زیادی است که در این فیلم دارم.
اگر کاری وجود داشته باشد که بتوانید انجام دهید یا به عنوان یک ابرقهرمان باشید، آن چه و چه کسی خواهد بود؟
جی جی: من سوپرمن میشوم زیرا او نابود نشدنی است. چه کسی دوست ندارد سوپرمن باشد؟ من با هر قدرت فوق العاده ای خوشحال خواهم شد. برایم مهم نیست که چه چیزی داشته باشم. من یک حلقه گرین لنترن خواهم داشت. اون میتونه خیلی با حال باشه. مرد عنکبوتی باحاله من دوست دارم مرد عنکبوتی باشم. طرف مغرور من دوست دارد نامرئی باشد. خیلی جالب است که بتوانیم نامرئی شویم. حرکات کششی چندان عالی نخواهد بود. من فکر نمی کنم که خیلی جالب باشد. اما، بله، من سوپرمن خواهم شد، زیرا او می تواند بقیه آنها را شکست دهد.
#
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB