مردم اغلب شکایت میکنند که نسل امروز بسیار «بی الهامشده» است، یا چیزی در جهان امروز وجود ندارد که ما را برانگیزد تا با وحدت جهانی پیش برویم تا دنیایی را که امروز در آن زندگی میکنیم بهتر کنیم یا با جسارت وارد دنیای جدیدی در آینده شویم. ما تکنولوژی را داریم. ما مهارت ها را داریم. اما رویاپردازان کجا هستند؟ برای همه چیزهایی که برای دستیابی به رویاپرداز هر یک از ما لازم است، نباید فراتر از ToMORROWLAND براد برد نگاه کرد. TOMORROWLAND الهامبخش و امیدوارکننده، به همان اندازه که یک شگفتی رویایی از آمیختگی فناوری و بشریت برای اعصار و اعصار، سرگرمکننده و هیجانانگیز است، TOMORROWLAND بهترینها و بدترینها (بدبینی) را در هر یک از ما به ما نشان میدهد، در حالی که فراخوانی به ما میدهد. بازوها زیر پوشش زیبا و چشم نواز یک فیلم. چه کسی به آن فکر می کند!
فرانک واکر یک پسر نابغه است. او مبتکر و خلاق است، به جای اینکه به جایی که اکنون نشسته است، به آینده و جایی که انسان می تواند برود می نگرد. در جایی که اکثر افراد ممکن است چیزی بیش از یک جاروبرقی قوطی Electrolux در دستان خود نبینند، با کمی تخیل و اراده، فرانک یک جت پک می بیند - و می سازد. و این در سال 1964 است.
1964. نمایشگاه جهانی. زمانی که جهان هنوز رویا می دید و رویاها ممکن بود. والت دیزنی این را دید، دانست و در محدوده یک «دنیای کوچک کوچک» همه آن رویاها را کنار هم گذاشت و ما میتوانیم راه خود را به سرزمین فردا پیدا کنیم. و این همان چیزی است که فرانک واکر جوان میخواست انجام دهد. بنابراین فرانک که به تنهایی در اتوبوس حرکت کرد، خود را به نمایشگاه جهانی و تالار اختراعات رساند و برای رفع برخی اشکالات جت پک خود به دنبال کمک بود. در حالی که توسط برخی از دانشمندان و تکنسین های بالغ کنار گذاشته می شود، یک دختر جوان به نام آتنا به رویاهای فرانک علاقه مند می شود و بنابراین سفر زندگی او و ما را آغاز می کند.
سریع به کیپ کاناورال 2014 و خانه نیوتن ها بروید. اد نیوتن دانشمند و مهندس موشک در کیپ کاناورال است. متاسفانه به دلیل کاهش بودجه آخرین سکوی پرتاب در حال کنده شدن است و با آن به کار او پایان خواهد داد. به راستی که دختر پدرش، کیسی نیوتن، کنجکاوی علمی و امید به آینده دارد و رضایت پدرش را از این وضعیت غیرقابل قبول می کند. سرپیچی او، کیسی را تشویق میکند تا شبهایش را با ارتکاب وندالیسم جنایتکارانه در ناسا بگذراند و تلاش میکند نه تنها برنامههای نابود کردن آینده را خنثی کند، بلکه روحیه کشف و امید به آینده را در پدرش و همه کسانی که گوش میدهند، دوباره زنده کند.
البته یکی از اتفاقات تلخی که ناشی از بی احتیاطی کیسی است، برخورد با دختر جوانی به نام آتنا است که یک شب به طور مخفیانه یک سنجاق با علامت 'T' در وسایل کیسی در ایستگاه پلیس می کارد. با لمس پین، کیسی به (فکر میکند) منتقل میشود یا شاید فقط دچار توهم میشود، یک دنیای تکنو جلا و براق از جتپکها و سفرهای فضایی، جابجاییهای افراد و استخرهای شنای ضد گرانشی (بسیار جالب). زنده هست یا ممورکس؟
و تنها با یک لمس، و سپس لمس دیگر، و سپس با لمس دیگری، کیسی نه تنها به خود، بلکه به مخاطبان روحیه می بخشد، زیرا ما در مجموع معتقدیم که وقتی مکانی به نام TOMORROWLAND وجود دارد، هر چیزی ممکن است. اما وقتی 'جادو' پین تمام می شود، چگونه او به آنجا می رسد؟
وارد یک فرانک واکر بدبین و بدبین شوید که مدت ها پیش الهام خود را از دست داده بود، رویاپرداز درون خود را از دست داده بود، اما کلید رویاهای کیسی را در دست دارد. آیا کیسی، همراه با آتنای بسیار جوان (به اندازه آخرین باری که فرانک واکر دههها پیش گفته بود)، میتواند نابغه پسر فرانک و همه شگفتیها و امیدهای او به آینده را دوباره بیدار کند؟ با رباتهای قاتل و یک تیم حمله اندرویدی معروف به دیو کلارک پنج، کیسی میخواهد کارش را برای او قطع کند، اگر او و جهان بتوانند به فردای سرزمین بروند.
هیچ کس جز جورج کلونی نتوانست نقش فرانک واکر را بازی کند. روح و امید در فرانک واکر جوان، بدون ذکر هیجینک های پسرانه، تصویر آینه جورج کلونی است که ما می شناسیم و دوستش داریم. همانطور که خود کلونی میگوید، «شما تلویزیون خود را روشن میکنید و اوضاع در آنجا سخت است. سرگرم کننده نیست که واقعاً بعد از مدتی می تواند به شما آسیب برساند. ما اکنون نسل هایی را می بینیم که به نوعی ناامید هستند. و چیزی که در این مورد دوست دارم این است که این ایده را بیان می کند که آینده شما از پیش تعیین شده یا از پیش تعیین شده نیست. اگر درگیر هستید، یک صدا می تواند تفاوت ایجاد کند، و من به آن اعتقاد دارم. من این ایده را دوست دارم که هنوز کارهای زیادی وجود دارد که همه ما میتوانیم برای بهتر کردن اوضاع انجام دهیم.»
جورج کلونی درباره TOMORROWLAND صحبت می کند
با در آغوش گرفتن نقش فرانک واکر، یک مونولوگ خاص در فیلم به نظر می رسد که می توانست توسط خود کلونی نوشته شده باشد و اساساً روح فلسفه او درباره نوع بشر را به تصویر می کشد. 'من فکر می کنم هر کسی به هر شکلی که می تواند در آن شرکت می کند. هر چه زمان می گذرد و در مسیر شغلی خود راحت تر می شوید، و همه چیز شروع به معنا می کند، و این فقط در مورد کار نیست، متوجه می شوید که می توانید روی چیزهای دیگر و افراد دیگر تمرکز کنید. . من جاهایی دارم که برایم مهم است، در جنوب صحرای آفریقا و جاهایی از این قبیل. من درگیر چیزهای زیادی از این دست بوده ام. کارهای افتضاحی برای شرکت کردن باید انجام دهیم و تا جایی که ممکن است تلاش می کنیم. ما سیاستگذار نیستیم، بنابراین آنچه که میخواهیم انجام دهیم این است که نوری را بر افرادی بتابانیم که واقعاً به آنها نور نمیتابد.»
شما عاشق توماس اندرسون شایان ستایش خواهید شد که همه صحنه ها و قلب شما را به عنوان فرانک جوان می دزدد. جالب اینجاست که ما می بینیم که در کلونی همان شگفتی چشم گشاد را می بینیم که فرانک مسن تر بعد از اینکه توسط کیسی رابرتسون و آتنا کسیدی دوباره جان گرفته بود، ظاهر می شود.
و صحبت از رافی کسیدی - حضور قدرتمند و قدرتمندی است و واقعاً کار بزرگی را انجام می دهد که احساسات خود را نشان نمی دهد و در عین حال هر زمان که امکان دارد، کمی طعنه آمیز می کند. او در کنار رابرتسون به همان اندازه با کلونی راحت است - اما چیزی که واقعاً برجسته است، جفتهای شیمی در میان گروه است، زیرا کلونی و کسیدی قبل از تبدیل شدن به یک والد-فرزند (البته که کلونی کودک است) بهعنوان یک نزاع والدین و فرزند مواجه میشوند. بحث های زمین بازی از سوی دیگر، رابرتسون و کسیدی جایگاه بزرگسالان برابر تری را وارد معادله می کنند.
بریت رابرتسون چه خبر است؟ ابتدا در نقش عشق با اسکات ایستوود همبازی می شود و اکنون با کلونی موشک سواری در وان حمام می کند و سپس تیم مک گرو را در نقش پدرش بازی می کند؟ رابرتسون در حال حرکت است. و وقتی نوبت به این نقش میرسد، او عزم و ارادهی پرشور و روحیهای را برای کیسی به ارمغان میآورد که مانع از آن نمیشود. زمانی که کیسی حاضر به تسلیم شدن یا تسلیم شدن در مورد هر چیزی نمی شود، در شخصیت ریشه دوانده است، ما او را باور می کنیم.
عکس های زیبا و فوق العاده خنده دار از کاترین هان و کیگان-مایکل کی. تیم مکگرو نمک زمین پدر حامی و علمی، اد نیوتن است، در حالی که هیو لوری در نقش نیکس تعادل معتبری را به ترکیب میآورد.
نوشته دیمون لیندلوف همراه با برد برد بر اساس داستانی (و یک 'جعبه' آرشیو شده در خزانه های دیزنی) توسط جف جنسن، برای لیندلوف، TOMORROWLAND انعکاسی از اشتیاق و باور خودش است. من همیشه واقعاً به آینده علاقه مند بوده ام و احساس می کنم همه فیلم هایی که در طول 20 تا 30 سال گذشته در معرض آنها بوده ام، آینده ای را به من نشان داده اند که من واقعاً آن را ندارم. میخواهم در آنجا زندگی کنم. تماشا کردن آن جالب است. . [آنها] همه عالی هستند، اما آن آینده دیگر چطور؟ و آیا راهی برای بیان این داستان وجود دارد؟ و من واقعاً به تاریخ دیزنی علاقه مند بودم، مخصوصاً Imagineers و پارک های موضوعی، زیرا مربوط به نمایشگاه جهانی است.
شاید جورج کلونی اصل فیلم را به بهترین نحو خلاصه کند. فکر میکردم برد و دیمون میخواهند داستانی را تعریف کنند که قبل از هر چیز سرگرمکننده است، اما امیدوارکننده.» دیالوگ های زبانی در تمام طول انجام می شود و کلونی بیشتر سرگرم کننده است، اگرچه فقط نام خود شخصیت ها در مورد افراد، ویژگی های آنها و داستان صحبت می کنند. شخصیتها و ایدهآلهای محکم ساخته شده، ماجراهای سرگرمکننده وحشیانه و حواسانگیز در ساختار داستان فراوان است. با این حال، لحظاتی وجود دارد که چسب کمی نازک است و در حالی که هر عنصر فیلم از داستان به شخصیت گرفته تا بصری و تخصص فنی در درجه اول قرار دارد، در برخی موارد انتقال و انسجام کمی ضعیف است. ناامید کننده، مینیمال داستان و ظاهر شخصیت تیم مک گرو، همراه با محیط کیپ کاناورال است. با توجه به اینکه هسته اصلی ناسا در سال 1964 تماماً در مورد رویاپردازان و رسیدن به ستاره ها بود، هر دو می توانستند، و باید گسترش می یافتند. فیلمنامه فاقد وضوح تعریف کننده در این مورد است که می ترسم در این نسل از بین برود. همانطور که اکنون مطرح است، این جنبه از فیلم میتوانست بدون تأثیر منفی بر کل داستان حذف شود.
جادوی واقعی TOMORROWLAND از دستاوردهای فنی آن ناشی می شود. از نظر بصری، طراحی تولید، VFX و فیلمبرداری یک ازدواج کامل هستند، که مظهر زمان آرام تر دهه 60 با خوش بینی، امید و شگفتی علمی آینده است، که سپس به عنوان محور درس های زندگی که با جنگ ها می بینیم عمل می کند. ، قحطی، فقر و غیره از نابودی جهان; یعنی راه بهتری وجود دارد، راه بهتری وجود داشت، فقط باید به آن ریشه ها برگردیم تا دوباره راه را پیدا کنیم.
نورپردازی و نورپردازی کلودیو میراندا، فیلمبردار، احساسات و داستان سرایی استعاری را در نوع خود خیره می کند. Riveting سفیدی سفید خود TOMORROWLAND است که از طریق مه عرفانی معرفی شده است که خلوص جهان را آشکار می کند. خاکستری شدن متضاد پالت و اضافه شدن یک پوشش ابری بالای سر، از از دست دادن الهام و رویاپردازان و وضعیت نابسامان جهان در چشم بسیاری صحبت می کند. به طور مشابه، گرما و نور طبیعی خانه نیوتن به روزهای گذشته تبدیل شده است، اما به عنوان سنگ محک ایده خانه، کانون و خانواده عمل می کند. رنگ سهم استعاری بزرگی در کل پهنای باند سینمایی دارد. جالب اینجاست که وقتی کیسی را در بازی داریم، همیشه نور وجود دارد.
جزئیات دقیق طراح تولید اسکات چمبلیس در یک کلام، به سادگی WOW! از خود TOMORROWLAND گرفته تا زیبایی مزارع اشباع شده گندم طلایی و آسمان آبی تا گاراژ نیوتن (تقدیر بزرگ برای Chambliss و تیم پشتیبانی او، از جمله دکوراتور مجموعه Lin MacDonald، با دقت گاراژ نیوتن و آن برد مدار چاپی فوق العاده کامل با گیره های تمساح، ترانزیستورها، مقاومت ها و آهن لحیم کاری آماده است که اد نیوتن در حال دستکاری با آن است. طراحی کلاستروفوبیک و در عین حال خارق العاده خانه واکر هیجان انگیز، هیجان انگیز و گویای فرانک واکر است. شما نابغه را می بینید، ترس و ناامیدی را می بینید، و همچنین هیجان پسر کوچک را با وسایلی که ساخته است (یک وان موشک!) می بینید! و دست به دست هم کار میراندا است، چون عدسی محکمتر، کوچکتر است، پس از شکسته شدن قلب، روح و رویاهایش و نابودی روح، کلاستروفوبیا و نیاز فرانک به تنهایی را احساس میکنید. ما روشنایی TOMORROWLAND را از دست می دهیم و حتی گرمای طبیعی خانه نیوتن را از دست می دهیم و نور جهت دار می شود و با درخشش مانیتورها که کل فضا را فرا می گیرد، کم نور می شود. ساخت و ساز طراحی درخشان.
و چشمانتان را برای جت پک ها نگه دارید، نه به فروشگاه خاصی به نام «Blast From The Past» که برخی از بهترین آب نبات های فیلم را برای افراد حرفه ای درون هر یک از ما فراهم می کند!
تصمیم برد برد کارگردان برای ساختن مجموعههای حماسی در مقیاس بزرگ، برخلاف ساخت فیلمی مبتنی بر CGI، غوطهور کردن ما در بخش مفهومی و بصری است. بریج وی پلازا، گواهی بر تخیلپردازان دیزنی، شگفتانگیز است. برخی از مکانهای دیدنی جهانی ساخته شده در مقیاس (که من شگفتزده خواهم کرد) شگفتانگیز هستند. هکتارها از مزارع گندم طلایی با گندم کاشته شده برای فیلم واقعی هستند. و سپس کیپ کاناورال است! بله، این واقعا کیپ کاناورال و یک سکوی پرتاب واقعی است. (توجه به کنگره: هر نماینده کنگره باید این فیلم را ببیند و بودجه بیشتری به ناسا بدهد.)
به وقت اسکار، مایکل جیاکینو نامی است که بدون شک خواهیم شنید. نمرهگذاری او برای ToMORROWLAND از نظر ابعاد سینمایی با حسی حماسی و در عین حال با هیبت و شگفتی کودکانه طراحی شده است، سپس با منطقه خطرناک پر انرژی و پر انرژی متعادل شده و با لحظات احساسی ملایمی همراه است که منعکس کننده لحظات پدر و مادر است. دختر، فرانک و آتنا، و امیدی که آینده است. نت بسیار زیبا و از نظر احساسی عالی است، لحظاتی از لرز و لرز وجود دارد. این می تواند یک برنده اسکار دیگر برای جیاکینو باشد.
انعکاسی، جوهر و روح TOMORROWLAND با کلونی صحبت می کند. من در دورانی بزرگ شدم که قدرت یک نفر واقعاً مهم بود. . صداهای فردی تفاوت بزرگی ایجاد کرد. لزوماً دولت ها این کار را نمی کردند. بنابراین، من هرگز آن ناامیدی بزرگ را در نوع بشر نداشتم. من همیشه احساس میکردم که در نهایت نتیجه میگیرد، و هنوز هم چنین احساسی دارم. و بنابراین، چیزی که من در مورد فیلم دوست داشتم این بود که به شما یادآوری می کند که جوانان به دنیا نمی آیند یا زندگی خود را بدبینانه، عصبانی یا متعصب شروع نمی کنند. همه آن چیزها را باید به شما یاد داد. من اکنون دنیا را تماشا میکنم و فکر میکنم: «لعنتی، من نشانههای واقعاً خوبی از جوانان آنجا میبینم، و احساس میکنم که دنیا واقعاً بهتر خواهد شد.» من همیشه خوشبین بودهام. من یک واقع گرا هستم، اما نسبت به آن خوش بین هستم.»
یک دستاورد فنی، یک رویای رویایی به حقیقت پیوست. از دکورها و تمام کارهای گیمبال گرفته تا شیرین کاری های فیزیکی تا داستانی با قدرت الهام بخشیدن به جهان (و به ویژه، نسل جدید رویاپردازان در دنیای خودمان)، تا آغوش احساسی ارتباط انسانی، یک آهنگ پرهیز از کلاسیک سال 1957 توسط هری وارن، لئو مککاری و هارولد آدامسون که در «موردی برای یادآوری» به نمایش درآمد، در قلب و ذهن من تکرار میشود: «از من بپرس چگونه به سرزمین فردا میرسی. چشمانت را ببند، آرزو کن و آنجا هستی.'
برد برد و دیزنی این آرزو را برآورده می کنند. TOMORROWLAND امروز اینجاست.
به کارگردانی برد برد
نوشته دیمون لیندلوف و برد برد با داستان جف جنسن
بازیگران: جورج کلونی، بریت رابرتسون، رافی کسیدی، تیم مکگراو، هیو لوری
توجه: این یک بار است که نمی توانم شما را به اندازه کافی تشویق کنم که فیلم را در IMAX ببینید تا به طور کامل از مهارت رویایی در بازی چه از نظر بصری، چه از نظر احساسی و چه در سطح آگاهی جهانی قدردانی کنید و تجربه کنید. هرچه بیشتر تماشا کنید، بیشتر در وسعت جهان TOMORROWLAND غوطه ور می شوید و پیام فیلم امیدی را به ارمغان می آورد.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB