آنها ما را هیولا می خوانند یک مستند قدرتمند است که از کارگردان بنجامین لیر به ما می رسد و ما را به پشت دیوارهای کانون اصلاح و تربیت نوجوانان سیلمار و سیستم قضایی کالیفرنیا می برد تا به یک اپیدمی رو به رشد در زندان های کالیفرنیا با افراد زیر سن قانونی محکوم به جنایات خشونت آمیز نگاه کنیم. در بزرگسالی محاکمه شد اما در یک مرکز برای نوجوانان نگهداری شد و از سایر مجرمان نوجوان دور نگه داشت.
آنها ما را هیولا میخوانند روی چهار مرد جوان – آنتونیو، خوان، دارل و جراد – تمرکز میکند که در یک برنامه فیلمنامهنویسی توانبخشی ویژه برای مجرمان نوجوان در زندان به رهبری فیلمنامهنویس گیب کوان ثبتنام میکنند. ایده این برنامه این است که آنها را راهنمایی کند و در طی 20 هفته، پسرها در واقع فیلمنامه ای می نویسند که کوان سپس آن را به فیلم تبدیل می کند.
ما تصاویر بازجویی از هر یک از پسران را می بینیم، به ویژه جراد که با چهار فقره تلاش برای قتل روبرو است و موضوع اصلی فیلم مستند است. پسرها حرف می زنند، لاف می زنند و لاف می زنند، اما لحظات زیادی از صداقت در مقابل دوربین دارند، زیرا به آرامی نه تنها به گیب کوان بلکه به لیر و خدمه کوچکش اعتماد می کنند. اما همانطور که مستند ادامه دارد، می بینیم که برای هر یک از پسرها چه می شود.
روز بعد از جلسه فیلمنامه نویسی، دارل برای صدور حکم می رود. او هرگز بر نمی گردد. به لطف برنامه نویسندگی که به او اجازه می دهد احساسات خود را کشف کند، خوان جرات پیدا می کند تا با دختری که مدت هاست دوستش داشته تماس بگیرد و احساساتش را بیان کند. متاسفانه شاهد محاکمه و صدور حکم و نتیجه آن نیز هستیم. به همین ترتیب برای آنتونیو و جراد.
دوربین شوق پسران را در طول 20 هفته زندگی خود به تصویر می کشد و مهمتر از همه، ما خلاقیت و هوش هر یک و آنچه را که هر کدام به ارمغان می آورد و می تواند به سفره زندگی و جامعه بیاورد را می بینیم. موضوع فیلمنامه آنها جالب است زیرا کوان آنها را تشویق می کند 'آنچه را که می دانند بنویسند'. ما می بینیم که درد زندگی آنها به عنوان شخصیت هایی در فیلمنامه شکل می گیرد و بینشی در مورد آنچه برای هر یک از آنها اشتباه بوده است به دست می آوریم. و از طریق همه اینها، آنها برای اصالت و صداقت در فیلمنامه ای که می نویسند و فیلمی که Cowan با آن خواهد ساخت، فشار می آورند.
به لطف تدوین دقیق الی بی. دسپرس، مستند جریان مطمئنی دارد که آینده نامشخصی را که هر یک از پسران با آن روبرو هستند را رد می کند. برجسته سکانس هایی است که پسرها را در طول یک ساعت در هفته اوقات فراغت خود نشان می دهد که در آن 'بچه می شوند'، در حال بازی مارکوپولو در استخر یا بازی هندبال با برخی از نگهبانانی که مراقب آنها هستند. مصاحبه با برخی از نگهبانان که هر روز دوگانگی موقعیت هر مرد جوان را احساس می کنند - آنها جنایتکاران خشن هستند، اما 'فقط بچه ها' نیز هستند و سوالاتی را که هر یک از ما در حال تماشای فیلم باید بپرسیم، بیان می کنند - جامعه اشتباه می کند که این پسران را نه تنها به خاطر اعمال مجرمانه ای که به آنها متهم می شود، بلکه به سیستم حقوقی نوجوانان از دست می دهد؟ آیا می توان آنها را نجات داد؟ آیا می توان سیستم را تغییر داد؟
لیر به کاوش عمیق در سیستم قضایی می پردازد، با مصاحبه با برخی از وکلا و خانواده های پسران، به علاوه فیلم به لطف حرکت غافلگیرکننده قاضی کاماچو در ناحیه پومونا در دادگاه عالی لس آنجلس که به دوربین های لیر اجازه حضور در دادگاه را می دهد. . با تغییرات قانونی در کالیفرنیا، آنها ما را هیولا خطاب می کنند، افکار زیادی را برای بحث و گفتگو به ذهن متبادر می کند تا مدت ها پس از فرود آمدن پرده ها و بسته شدن درهای زندان بر روی این مجرمان نوجوان.
به کارگردانی بن لیر
بررسی جشنواره فیلم لس آنجلس – 1 ژوئن 2016
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB