نویسنده: دبی لین الیاس
امیلیو استیوز نه تنها یک داستان نویس تمام عیار است، بلکه یک فیلمساز کاملاً همکار است. او داستان ها و الهامات را در هر لحظه پیدا می کند و سپس به یک محقق دقیق تبدیل می شود تا حقیقت، اصالت و احساسات غوطه ور را در فیلم تضمین کند. با THE WAY، نطفه داستان از کسی که در قلب او عزیز بود - پدرش، مارتین شین، تعریف و تمجیدهای پدربزرگش، فرانسیسکو استیوز، که الهام بخش خود شین بود، آمد.
در قلب راه، زیارت با قرنها قدمت به سانتیاگو د کامپوستلا است، جایی که بقایای رسول سنت جیمز در دخمهای در زیر محراب اصلی دفن شده است. یک راهپیمایی 800 کیلومتری، Camino de Santiago، یا 'Camino' که معمولاً به آن می گویند، استعاره نهایی خود زندگی است. از Pyrenees در جنوب فرانسه شروع می شود و در سانتیاگو، گالیسیا، اسپانیا به پایان می رسد. دلایل زیارت برای هر فردی شخصی است و به اندازه خود زائران متنوع است. برخی برای تأمل شخصی یا روشنگری راه می روند، برخی دیگر برای ماجراجویی. به طور معمول، زائران یک صدف ماهی صدفی به احترام سنت جیمز حمل می کنند. آنها همچنین یک کامپوستلا دارند، یک پاسپورت که در هر ایستگاه مهم در طول سفر قبل از رسیدن به سانتیاگو مهر میشود و در آن نقطه زائر گواهی ویژهای به افتخار دستاورد خود دریافت میکند.
شین که در 62 سالگی در مورد سانتیاگو د کامپوستلا از پدرش شنیده بود، تصمیم گرفت خودش زیارت کند و این کار را در سال 2003 با نوهاش تیلور (پسر امیلیو) و دوست همیشگی و بازیگر، مت کلارک انجام داد. دارای یک نمای کوچک در راه است. پس از اتمام، او این تجربه را برای پسر امیلیو بازگو کرد. این سفر مارتین شین است که الهام بخش استوز برای گفتن داستان راه شد. داستانی که چهار نسل از خانواده استیوز-شین را تحت تاثیر قرار می دهد و یکی که این پدر و پسر می توانند با هم از طریق یک فضای داستانی تخیلی روی پرده به اشتراک بگذارند.
تام یک چشم پزشک موفق است. با زندگی خوب در کالیفرنیا، او در مسیر خود قرار دارد و در طرز فکر خود محکم است. پس از مرگ همسرش چندین سال پیش، تام از تنها فرزندشان، دانیل، جدا شد. مانند بسیاری از والدین و فرزندان، تام و دانیل در مسیر زندگی دانیل چشم در چشم نبودند. تام از دنیل می خواست که دکترای خود را به پایان برساند در حالی که دانیل با درک شکنندگی زندگی، می خواست به جای مطالعه آن زندگی کند. دنیل که برای سفر به دور دنیا حرکت میکرد، به ندرت با تام که خود را در یک روتین کار و گهگاه دور گلف با بچهها محصور کرده بود، ارتباط برقرار میکرد. اما یک روز، دنی با تام خود تماس می گیرد، فقط برای اینکه پیامی با منشی بگذارد، اما شماره برگشتی ندارد.
در حالی که تام در زمین گلف است، تماسی از کاپیتان پلیس هنری در ژان پید دو پورت، فرانسه دریافت می کند. دنی مرده است، در طول طوفان در حال قدم زدن در Camino de Santiago کشته شده است. تام در شوک و اندوه به فرانسه می رود تا جسد پسرش را پس بگیرد و به ایالات متحده بازگردد. اما با بررسی وسایل دنی و صحبت با کاپیتان هنری، تام تصمیمی جسورانه می گیرد. او زیارتی را که پسرش آغاز کرده بود، تکمیل خواهد کرد... و همینطور دنی... تام تصمیم می گیرد خاکستر دنی را در امتداد The Camino پخش کند.
خلوت و اندوه تام به زودی با ملاقات او با سایر زائران در طول راه قطع می شود و با او دوست می شود - جوست هلندی شاد، خارج نشین و دوستدار غذا، یک زن کانادایی بسیار ناراحت و زخمی به نام سارا، و سفرنامه نویس ایرلندی خودخواه. جک - هر کدام داستان یا دلیل خاص خود را برای زیارت دارند. همانطور که پیوند آنها عمیق تر می شود، درک تام از نه تنها تلاش دنی برای زندگی، بلکه از تلاش او نیز بیشتر می شود.
اکنون سومین فیلم او با پسرش، امیلیو، کار می کند، بدون شک، این اوج افتخار کارنامه درخشان مارتین شین است. شین به عنوان تام خصوصی و درونگرا، با شکوه است. او با وقار آرام، احساسات خام و سردرگمی یک پدر سوگوار را آشکار می کند. شما احساس شگفتی تام را در کشف زندگی، حس اجتماع، و احساس تجدید ایمان دارید. حتی در صحنههای بدون دیالوگ (که تعداد زیادی از آنها وجود دارد)، جدیت ضمنی شین از نظر احساسی رضایتبخش و عمیق است. و به خاطر داشته باشید که شین اکنون 70 ساله است. او نه تنها برای این عکسبرداری دوباره The Camino را پیاده روی/پیاده روی کرد (و طبق گفته شین او اکنون به اندازه کافی کیلومتر در این راه پیموده است تا بتواند 3 گواهینامه دریافت کند)، بلکه در دو صحنه مهم - با عجله به داخل رودخانه ای یخ زده و شناور شدن در پایین دست برای بازیابی کوله پشتی دنی و تعقیب یک دزد کولی جوان در خیابان ها و کوچه های مکزیک - شین کار شیرین کاری خود را انجام داد.
یوریک ون واگنینگن در نقش جوست پرجمعیت صفحه را روشن می کند. شادی و شوری که او برای جوست به ارمغان می آورد مسری است. دبورا کارا اونگر به همان اندازه تأثیرگذار است. به عنوان سارا، او تضاد عاطفی است، که بیشتر آن پنهان است و مانند شخصیت تام، به عریان ترین جوهره تبدیل شده و جای خود را به تولد دوباره و شفا می دهد. شیمی Unger fs با شین، ون واگنینگن و جیمز نسبیت، که نقش نویسنده ایرلندی ما جک را بازی میکند، جذاب، دوستداشتنی و باورپذیر است. در مورد Nesbitt - وای! او ما را با یک مونولوگ جنون آمیز، دیوانه وار و سریع صحبت می کند که فقط ذهن شما را به هم می زند، جک را به ما معرفی می کند. یک نگاه و شما قلاب شده است. و در یک سکانس بسیار مؤثر، او و شین فقط منفجر می شوند. واقعاً یک گروه کاملاً بازیگر از شخصیت های بسیار دقیق، به خوبی نوشته شده و ساختار یافته است.
و البته باید به چکی کاریو اشاره کنم. کاریو به عنوان کاپیتان هانری همان مهربانی و مهربانی را به ارمغان می آورد که در نقش های گذشته از او دیده ایم. آرامش و درکی که کاریو به هنری القا می کند، زمینه را برای سفر تام فراهم می کند.
خود امیلیو استیوز نیز در نقش دنی ظاهر می شود. در حالی که فلاش بک های صحنه قابل توجهی وجود دارد، او همچنین در امتداد Camino به شکل توهم به تام ظاهر می شود. جالبتر از همه، بیان صورت است که استوز در هر ظاهری به ارمغان می آورد و در مورد دگرگونی در تام صحبت می کند.
این اثر به نویسندگی و کارگردانی استیوز واقعاً بهترین اثر او تا به امروز است. پس از اینکه پدرش به او پیشنهاد کرد فیلمی بنویسد که بتواند در آن بازی کند و بر اساس اولین تجربه کامینو شین در سال 2003، استیوز پنج سال را صرف تحقیق در مورد سانتیاگو د کامپوستلا و کامینو کرد. پس از توسعه یک روایت قوی، با تثبیت تغییر شخصی که بسیاری از افراد اغلب در زیارت دچار آن میشوند، خود شین صحنههایی را به استوز پیشنهاد کرد تا داستان را زنده کند. برخی از کمک های شین شامل کوله پشتی در رپیدز و دزد کولی است. سایر لحظات سبک مربوط به زائرانی که در امتداد این جاده با سفر خوب ملاقات میکنند، اغلب مضامین طنزآمیز رویدادهای روزمره را اضافه میکنند که یک استراحت خوشآمد از برخی صحنههای طولانی پیادهروی یا موانع احساسی بسیار شدید است. اما در قلب همه اینها، یک سفر – خواه فیزیکی و/یا معنوی – و افرادی که آن سفر را انجام می دهند، قرار دارد. فیلمنامه و شخصیت ها در درون مخاطب طنین انداز می شوند.
تاریخی که استیوز در داستان در هم تنیده است، به خودی خود، جذاب است. با گرامیداشت آن تاریخ، استیوز شامل برگزاری مراسم عبادت زائران در کلیسای جامع سانتیاگو با برافراشتن بوتافومریو (عود سوز) است که سپس توسط مردان در لباس راهبان قرون وسطایی در بالای کلیسای جامع تاب میخورد. حداقل می توان گفت شگفت انگیز است. بعد از دیدن THE WAY، اکنون میخواهم استوز مستندی درباره «ساخت راه» با داستان تمام حقایق تاریخی و نقاط مورد علاقه ببینم... بدون در نظر گرفتن تدارکات فیلمبرداری.
اولین ساخته آمریکایی در Camino، THE WAY طی شش هفته در مکانی در اسپانیا فیلمبرداری شد. فیلمبرداری خوان میگل آزپیروز که در ضخامت فوق العاده 16 میلی متری فیلمبرداری می کند، فوق العاده است و به عنوان یک سفرنامه فوق العاده عمل می کند که نه تنها منطقه، بلکه برخی از مکان های تاریخی در امتداد کامینو را به نمایش می گذارد. با ادغام نماهای نزدیک صمیمی که در کنار مناظر پانورامایی زیبا قرار گرفته اند، تأثیر بصری گاهی اوقات از نظر احساسی بسیار زیاد است. و به اندازه لنز بیرونی قدرتمند، منتظر بمانید تا صحنههای داخل کلیسای جامع در سانتیاگو را ببینید، به ویژه صحنهای که شین تام را در حال زانو زدن در کنار تابوت سنت جیمز با حلبی نقرهای که خاکستر پسرش را حمل میکند، نشان میدهد. لرز و اشک. ویرایش و قدم زدن آرام و راحت است و به خوبی می تواند مسیر حرکت فیزیکی سختی را که پیش روی ما قرار دارد متعادل کند.
قدرتمند عمیق شخصاً متحول کننده خودتان زیارت کنید تا راه را ببینید.
تام – مارتین شین
جوست-یورک ون واگنینگن
سارا – دبورا کارا اونگر
جک – جیمز نسبیت
دنی – امیلیو استوز
کاپیتان هانری – چکی کاریو
نویسنده و کارگردان: امیلیو استوز.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB