هشیاری

نویسنده: دبی لین الیاس

Wackness_پوستر

بدیهی است که تعداد کمی از شما به توصیه‌های من در جشنواره فیلم لس آنجلس برای «فیلم‌های جشنواره باید ببینید» توجه کرده‌اید و پیش‌نمایش مخفیانه The WACKNESS را دریافت کرده‌اید، زیرا در پایان جشنواره در 29 ژوئن، THE WACKNESS رقابت خود را در بخش جایزه تماشاگران شکست داد. جشنواره و با دریافت جایزه تماشاگران برای بهترین فیلم روایی کنار رفت. حالا، بقیه شانس دیدن WACKTASTIC ترین فیلم تابستان را خواهید داشت!

تابستان 1994 زمان جالبی در شهر نیویورک است. موج گرمای ظالمانه شهر را پوشانده است. شهردار تازه منتخب رودی جولیانی همه چیز را از جنایات گرفته تا فروشندگان کرک گرفته تا رادیوهای بلند و گرافیتی سرکوب می کند. هیپ هاپ ساحل شرقی به طور یکسان از پنجره های آپارتمان و اتومبیل می پیچد. و لوک شاپیرو آخرین تابستان خود را قبل از کالج سپری می‌کند و با فروش ماری‌جوانا از گاری بستنی فروش ماری‌جوانا را سپری می‌کند و در حال درمان با روان‌شناس شیک، دکتر جف اسکوایرز است، که اتفاقاً با دیگ پول می‌گیرد. از قضا، این دو پیوندهای مشترک دیگری نیز دارند - زندگی‌های خانگی ناپایدار (پدر لوک نمی‌تواند زندگی خود را تامین کند و لوک را مجبور می‌کند تا گلدانش را سخت‌تر به‌عنوان وسیله‌ای برای کمک به مراقبت از مادرش و خودش بفروشد، در حالی که اسکوایرز در ازدواجی که مدت‌ها پیش به پایان رسید و او را در غم و اندوه و خود تاسف فرو برد) و مهمتر از همه، هر دو می‌خواهند خوابانده شوند. و فقط برای کمی دسیسه، لوک باکره ای است که به دختر خوانده زیبا، «محبوب» و دنیادار اسکوایرز، استفانی، توجه دارد. و در مورد اسکوایرز، خوب، او ممکن است باکره باشد.

در یک خانه تابستانی در جزیره آتش، یک استراحت عاشقانه در باربادوس، یک باجه تلفن در یک بار تفریحی و یک مشتری بزرگ تابستانی پول نقد، و به نظر می رسد که قهرمانان ما هر دو ممکن است آنچه را که به دنبال آن هستند بیابند. یا آنها؟ معمولاً اسپویل نمی‌کنم، اما به دستور بسیاری از طرفداران فیلم و فیلمسازان LAFF، این را می‌گویم: بله، لوک بکارت خود را به استفانی سکسی از دست می‌دهد، اما وقتی شما بچه‌ها و دخترها می‌نشینید و خاطرات را مرور می‌کنید. در مورد 'اولین بار' خود فراموش نکنید که آزمایش ها، مصیبت ها، ترس ها و اغلب نتایج غیر قابل انفجاری خود را به یاد بیاورید که ممکن است به شما حس بدی نسبت به لوک و استفانی بدهد. در مورد Squires، باید آن را ببینید تا باور کنید!

بازی‌های پیشرو و حمایت‌کننده هر بازیکن در این فیلم بیش از تاثیرگذار، زمان‌بندی بی‌عیب و نقص و همیشه پولی است. در مورد جاش پک و سر بن کینگزلی، به ترتیب در نقش لوک و اسکوایرز، تحویل ظریف آنها طلای اسکار خالص است. از طریق آنها، مطالعات شخصیتی صمیمی در مورد دو بعیدترین جفت دوست به ما داده می شود، اما همه چیز به لطف درهم آمیختگی اعمال دیگران که به هر یک از شخصیت های آنها اعتبار می بخشد، کامل می شود. این دو نفر نه تنها لذت بخش هستند بلکه مسحور کننده هستند. هر کدام نه تنها در زمان بندی خود عالی هستند، بلکه بیان چهره آنها شخصیت های آنها را کامل می کند و تحسین می کند. قوس های شخصیتی آنها باورنکردنی است و این دو دائماً در این که دکتر و بیمار کیست در نوسان هستند. پدر و مادر کیست، فرزند کیست. و تماشای رشد و شکوفایی رابطه بین اسکوایرز و لوک بسیار دلچسب است.

من جاش پک را در هر کاری تماشا خواهم کرد. تحسین من نسبت به او تنها زمانی افزایش یافته است که در طول سال‌ها از زمان اجرای اولین سریال دیزنی‌اش با آماندا باینز، شاهد بلوغ بازی‌های او بودم. او چهره ای است که باید در چند سال آینده تماشا کرد. به عنوان لوک، او یک شدت بی‌تفاوتی دارد که دود می‌کند، اما وقتی لبخند می‌زند، صفحه را روشن می‌کند. شادی و هیجان او غیرقابل مهار است، همانطور که دلشکستگی او تسلی ناپذیر است. جاش در سن جوانی اش یک ملیله عاطفی برای رقابت با همه بازیگران کهنه کار دارد. تواضع و قدردانی او برای هنر و موفقیت او حتی بیشتر از آن تأثیرگذارتر است. و با پیروی از یک مرد باکلاس به نام کلونی، با وجود جهش در صفحه بزرگ، همچنان به لشکر طرفداران دیزنی خود احترام می گذارد و در حال بازگشت به ریشه های خود به عنوان جاش نیکولز در سریال در حال اجرا 'دریک و جاش' و ماجراجویی آینده آنها در صفحه بزرگ است. 'دریک و جاش در نیویورک!'

وقتی در مورد طلای اسکار صحبت می کنیم، نباید بیشتر از سر بن کینگزلی نگاه کرد. همانطور که از همان لحظه ای که این فیلم را دیدم گفته ام، اگر بن کینگزلی آن تندیس کوچک طلایی اسکار را برای این اجرا به دست نیاورد، یا حداقل نامزدی را به دست آورد، هر عضو اسکار باید اخراج شود و جایگزین شود. شخصیت جف اسکوایرز نقطه مقابل هر نقشی است که او تا به حال داشته است و او با هیاهو، شادی و سرگرمی بی دریغ به سمت آن می رود. زمان بندی او، تفاوت های ظریف چهره، فیزیکی. کینگزلی بسته کامل کمال است.

برای پک، کار با 'سر بن' رویایی است که به حقیقت پیوسته است. 'سر بن از 12 سالگی بازیگر مورد علاقه من بود و 'جستجو برای بابی فیشر' را دیدم. اکنون در گذشته، برخی از چیزهایی را می بینم که آن را در من برانگیخت و چنین احساساتی را برانگیخت. من فکر می‌کنم همه آن اجراهای فوق‌العاده این کار را انجام می‌دهند، جایی که واقعاً می‌تواند چیزی را در درون شما ایجاد کند که در غیر این صورت ممکن است خفته باشد یا احساسی را ایجاد کند که فکر نمی‌کردید به وجود بیاید. برای من، این همه کاری است که او [سر بن] انجام می دهد، دارای چنین ریسک بالایی است. همه چیزهایی که او می‌گوید انجام یا مرگ در یک فیلم است و من فکر می‌کنم این ممکن است تنها درصد کمی از این باشد که چرا او به خوبی خودش است.»

اما فاکتور عملکرد WOW با Olivia Thirlby ادامه دارد. او که به‌عنوان بهترین دوست جونو برنده اسکار سال گذشته شناخته می‌شود، با نگاهی به استفانی، دختری که از نظر جسمی بالغ‌تر و ماهرتر از آن چیزی است که دخترشان 17 ساله باشد، به عنوان یک بانوی برجسته پیشتاز می‌شود. او همچنین دارای آسیب‌پذیری، ناامنی و نجابتی است که در زیر یک بیرون سخت و خود شیفته پنهان است. همانطور که ترلبی اخیراً اظهار داشت: 'من فکر می کنم که او قطعاً نیت خوبی دارد. استفانی وقت خود را با کسی که دوستش ندارد تلف نمی کند. او دستکاری نیست اما از سوی دیگر، او احتمالاً با این وضعیت [روابطش با لوک] با پختگی یا ظرافت برخورد نمی کند.» با توجه به تجربه شخصی، «سعی کردم چیزهای مختلف زیادی از او بسازم. من امیدوارم که او را به نوعی قابل درک کرده باشم زیرا همه ما در آن موقعیت بوده ایم.'

به ندرت پیش می آید که جادویی که پک و تیرلبی به اشتراک می گذارند از روی صفحه بپرد، گویی که از یک عصای جادویی برق می زند، اما در اینجا، شیمی بین این دو بسیار سیال، آنقدر جنبشی، آنقدر همزیست است که باید فکر کرد که آیا این رابطه برای رسیدن به خاص بودنش به کار زیادی نیاز بود. به گفته ترلبی، «به طور طبیعی این اتفاق افتاد. . یادم می‌آید که آنجا با او نشسته بودیم، مثل ما سیگار می‌کشیدیم و صحنه‌ها را به شکلی معمولی می‌خواندم و فقط لوک و استفانی بودیم. به هیچ چیز دیگری نیاز نبود جز اینکه ما خودمان باشیم.» این می تواند توضیح دهد که چرا این دو دوباره در 'شیشه ایمنی' مورد انتظار جفت شده اند.

بازیگران نقش مکمل چیزی کمتر از بازی‌های بیرون از جعبه فوق‌العاده‌ای هستند که با جین آدامز همیشه لذت‌بخش و عجیب و غریب در نقش النور، روح دوست‌داشتنی در حال سیگار کشیدن شروع می‌شود. اما سپس نگاهی به مری کیت اولسن و متد من بیندازید. مری کیت اولسن به‌عنوان اتحادیه هیپی‌هایی که عشق آزادانه، قارچ‌خورده، سیگار می‌کشند، در این شخصیت موزل‌مانند اثیری و عرفانی است. الن بی خیال او به طرز شادی آزاد است، زندگی و عشق را در بر می گیرد... حتی عشقی به شکل دکتر اسکوایرز کینگزلی - صحنه ای که اولسن را به بزرگسالی کامل می کشاند. خداحافظ میشل تانر! اما به همین جا بسنده نکنید زیرا متد من به عنوان تامین کننده قابلمه جامائیکایی پرسی وارد عمل می شود. او هر صحنه‌ای را که در آن حضور دارد می‌دزدد - حتی پا به پای کینگزلی.

به همان اندازه که بازی تاثیرگذار است، نمی توانم در مورد کیفیت داستان و فیلمنامه صحبت کنم. جاناتان لوین، به عنوان نویسنده و کارگردان، آن را از هر زاویه میخکوب می کند. این فیلم با مهر و محبت فراوان نوشته و کارگردانی شده است. هر شخصیت بسیار دقیق تنظیم شده است. دیالوگ مناسب، به موقع برای دوران و واقعی. واقعاً همه به خاطر سال 1994 لوین است - تاریخی که برای او بدنام خواهد بود. او در سال 1994 از دبیرستان فارغ التحصیل شد و به وضوح عاشق دوران جوانی خود بود. تماشای همه چیز لذت بخش است (حتی یک سکانس مترو 'دختران پرواز'). هیچ سوال یا ابهامی وجود ندارد. جایی برای همه و همه چیز و همه و همه چیز در آن مکان است. همه چیز - به همان اندازه که زندگی هر یک از آنها پیچیده است - کاملاً منطقی است و در طرح بزرگ چیزها، مانند یک پازل کامل در کنار هم قرار می گیرند. هیچ قطعه گم نشده ای وجود ندارد. قلب و روح فیلم فیلمنامه است. هوشمند، متفکر، خنده دار، خنده دار، خنده دار - اما نه خنده دار شما. دیالوگ به قدری خوب انتخاب شده است که خنده ها تا مدت ها بعد از گفته شدن سطرها با شما می ماند. این فیلمنامه بسیار شیوا زندگی را به تصویر می‌کشد و منتقل می‌کند - چه خوب بد باشد چه بی‌تفاوت و مهم نیست که چه، برای زنده ماندن باید خنده را پیدا کنید.

از نظر فنی، فیلم به همان اندازه عالی است. پترا کورنر، فیلمبردار، دانه‌بندی را ارائه می‌کند که نه تنها مناسب دوره است، بلکه سنگ شهر، نشانه روزگار را منتقل می‌کند. تدوین جاش نویز خارج از عرف است و جنبه های هنری جالبی را به فیلم می آورد. گره زدن همه اینها با هم موسیقی متن است. دوره عالی، از جمله چند آهنگ از صدای هیپ هاپ باورنکردنی قبیله وو تانگ که خواننده اصلی آن مرد متد من، خود متد من است. و در اینجا چیزهای بی اهمیتی برای شما وجود دارد - متد من تا اولین نمایش آن در ساندنس نمی دانست که یکی از آهنگ های WTC در فیلم گنجانده شده است. او در بین تماشاگران بود. در مورد یک سورپرایز صحبت کنید!

چه می توانم بگویم؟ The WACKNESS WACKTASTIC ترین، FAN -*$&%ING-TASTIC ترین فیلم سال است!

لوک – جاش پک

جف اسکوایرز – سر بن کینگزلی

استفانی – اولیویا ترلبی

پرسی - روش مرد

نویسنده و کارگردان: جاناتان لوین. دارای رتبه R. (110 دقیقه)

در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد

ادامه مطلب

برای ما بنویسید

اگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست

تماس با ما