نویسنده: دبی لین الیاس
یکی از رقیبان بخش مستند در جشنواره فیلم لس آنجلس 2007، اگر فیلمی از پیش مقدر شده بود که آن را مرور کنم، این یکی می تواند باشد. اگر تا به حال مستندی وجود داشته که باید آن را ببینید، این مستند است.
Centralia در شهرستان کلمبیا، پنسیلوانیا، چند ساعت در شمال غربی فیلادلفیا و در نزدیکی محله بلومزبورگ شهرستان کلمبیا واقع شده است. به غیر از یادآوری داستان های رویدادهای جاری در مدرسه درباره آتش سوزی های زیرزمینی در دهه 1960 و اینکه این منطقه به لطف رگه های غنی آنتراسیت، بخش مهمی از اقتصاد ایالت بود، چیز زیادی در مورد شهر نمی دانستم. آموزش واقعی من در Centralia به لطف دوست و همکار فیلادلفینی، نویسنده پرفروش نیویورک تایمز، لیزا اسکاتولین، آغاز شد. پرفروشترین تریلر حقوقی او در سال 2006، «بلوند کثیف» از آتشسوزی معدن زیرزمینی Centralia الهام گرفته شده است که بر اساس گزارشهای روزنامهها و تاریخ واقعی پنسیلوانیا، آتشسوزیها در واقع بیش از 50 سال است که به نوعی میسوزاند، و شرکتها و دولتیها فسادی که تخریب شهر را احاطه کرد. پس از صحبت با لیزا در مورد تجربیاتش در Centralia در حین انجام تحقیقات و تماشای عکس های خودش از منطقه، و همچنین صحبت با خواهر شوهرم که اغلب در Centralia رانندگی می کند و پدربزرگ هایش در معادن زغال سنگ منطقه کار می کردند. فقط می توانم به شما بگویم که من از کاری که کریس پرکل و جورجی رولاند با شهر که بود انجام داده اند، تحت تاثیر و متاثر هستم. این داستان از نگاه جان لوکوتیس، جوانترین ساکن باقیمانده در سنترالیا گفته میشود، داستان تلخ، صمیمانه و آموزشی است.
اولین تجارت Centralia که در حدود سال 1841 تأسیس شد، میخانه بولز هد بود که توسط جاناتان فاوست افتتاح شد. در سال 1854، یک مهندس معدن عمران برای شرکت زغال سنگ و آهن Locust Mountain به نام الکساندر ریا، نقشه های خیابان های شهر را ترسیم کرد. 1865 تغییر نام از Cetreville به Centralia و اداره پست در آنجا تاسیس شد. و کسب و کار اصلی در منطقه - استخراج زغال سنگ آنتراسیت. استخراج معدن تا اواسط دهه 1960 شغل اصلی بود، زمانی که اکثر شرکت های بزرگ از کار افتادند و تا دهه 1980، دستفروشان را رها کردند تا کارهای کثیف را انجام دهند. Centralia که توسط راهآهن فیلادلفیا و ریدینگ و راهآهن Lehigh Valley خدمات رسانی میشد، دارای ناحیه مدرسه، دو مدرسه کاتولیک، هفت کلیسا، پنج هتل، یک بانک، اداره پست، دو سالن سینما، بیش از 14 فروشگاه مواد غذایی و 27 بار بود. در بیشتر تاریخ بیش از 160 سال، Centralia دارای جمعیتی بیش از 2000 نفر با 500 تا 600 ساکن در حومه آن بود.
اما همه چیز وقتی شروع به تغییر کرد که یک رگ آشکار زغال سنگ در طول پاکسازی هفتگی و تصادفاً جشن پس از یادبود منطقه مشتعل شد و زبالهها را در محل دفن زباله سوزاند که اتفاقاً در یک معدن متروکه در نزدیکی کلیسای سنت ایگناتیوس قرار داشت. شعله های آتش ظاهراً از شکاف های گودال افتاده و زغال سنگ را مشتعل می کند. آتش سوزی که قادر به مهار نبود، در دهه 60 و 70 شعله ور شد و باعث شیوع 'ناگهانی' مسائل بهداشتی در بین ساکنان شد. به یاد دارم که رویدادهای جاری در مدرسه را در مورد 'آتش سوزی های زیرزمینی' انجام دادم که بیشتر یک داستان خبری هیجان انگیز بود تا اقدام دولت یا توجه به مراقبت های بهداشتی. اما در سال 1979 زمانی که یک صاحب پمپ بنزین محلی سطح سوخت یکی از مخازن زیرزمینی خود را بررسی کرد، اوضاع تغییر کرد. وقتی میله را بیرون آورد داغ به نظر می رسید، واقعاً داغ است، بنابراین دمای مخزن را بررسی کرد. 172 درجه بود. هنوز دو سال دیگر طول کشید تا توجه دولت جلب شود و این تنها نتیجه سقوط تاد دامبوسکی 12 ساله در یک فرورفتگی عمیق 150 فوتی بود که به تازگی در زیر او باز شد. این حادثه که توسط پسر عموی او نجات یافت، باعث شد که تحقیقات در مورد Centralia انجام شود.
فیلمسازان پرکل و رولاند نگاهی بسیار متعادل، صمیمانه و تکان دهنده به روح تسلیم ناپذیر مردی به نام جان لوکوتیس، زمانی در تاریخ، و این شهری که او اجازه نمی دهد بمیرد، ارائه می دهند. تصاویر بی عیب و نقص و فوقالعاده تکاندهنده هستند و مخصوصاً برای من، با دیدن عکسهای واقعی لیزا از بخار گوگردی که از شکافهای پیادهرو بلند میشود و از تجربیات او و گردش پیادهروی خودش در شهر و همچنین خواهر شوهرم مطلع بودم. هنگامی که در منطقه رانندگی می کنید، 'عجیب' و 'وحشتناک' است. اما با دیدن فیلم های واقعی مرگ و ویرانی، درختان سفید رنگ شده از گوگرد بی ثمر، جاده های بیش از حد رشد کرده، خانه های متلاشی شده، کلیساهای خالی، دودکش های باشکوهی که تنها ایستاده و خانه ای برای گرم کردن ندارد و به صحبت های جان لوکوتیس در مورد خانه محبوبش گوش می دهد - غم و اندوه و حتی خشمی که این داستان برمی انگیزد در مواقعی طاقت فرسا است. به لطف فیلمبرداری بسیار دقیق و گسترده پرکل، آدم احساس می کند که بخشی از Centralia است، گویی همسایه جان لوکوتیس، و حس بسیار خوبی از شهر پر جنب و جوش و غم نه تنها از دست دادن آن، بلکه برای ساکنان آن به دست می آید. . تاثیرگذارترین تداخل تصاویر آرشیوی و مصاحبه با ساکنان سابق و سیاستمداران است که به آتش جان لوکوتیس دامن میزند. شهری که بود تمام احساسات ممکن ناشی از یک فاجعه «آدم ساخته» مانند این را به تصویر می کشد و به طور مؤثر از گورستان شهر به عنوان صحنه استفاده می کند.
و در حالی که بسیار آموزنده است، کاری که پرکل و رولاند انجام داده اند این است که شهر را به شخصیت اصلی با لوکوتیس و دوربین صرفا راویانی تبدیل کرده اند که به تاریخ و وحشت صدا می دهند. تصاویر آنها شما را عمیق تر به افسانه و زندگی Centralia یا 'دوزخ دانته مرد فقیر' که در ایالت پنسیلوانیا و در جوامع معدنی در سرتاسر آپالاشیا شناخته می شود، می کشاند. مصاحبهها قانعکننده هستند که شیفتگی زیادی به لوکوتیس و قدرت و اراده شخصی او میآورد، و همچنین سؤالاتی را در مورد فرآیندهای دولتی ما و شاید تمایل دولت برای به دست آوردن کنترل بر حقوق معدنی زغال سنگ ایجاد میکند - موضوعی که توسط آن رد شده است. ایالت پنسیلوانیا اما در قلب و ذهن ساکنان سابق و کنونی آن نقش بسته است.
به نظر می رسد همه به دنبال وحشت در خارج از ایالات متحده هستند، در حالی که بیش از نیم قرن است که این مرگ مداوم بخش مهمی از تاریخ و اقتصاد آمریکا به ما خیره شده است، اما امروزه تعداد کمی از آنها حتی صنعت معدن زغال سنگ را متوقف می کنند، مگر اینکه یک غار در جایی در تنسی یا ویرجینیا وجود دارد و سپس با یک چهره یا یک نام قابل شناسایی می شود. حتی چند نفر می دانند که صنعت معدن زغال سنگ در ایالات متحده بیش از هر صنعت دیگری منجر به مرگ و میر شغلی شده است؟ و در اینجا، ما یک شهر کامل داریم که ده ها سال در گیرودار مرگ بوده است.
در نهایت، در سال 1984، کنگره 42 میلیون دلار برای جابجایی ساکنان Centralia اختصاص داد. تا پایان تلخ، تنها یازده نفر باقی ماندند که جان لوکوتیس یکی بود. بسته جابجایی ساکنان ارائه شده توسط ایالت در سال 2005 تمدید نشد. اگرچه استخراج معادن نواری و روباز هنوز در این منطقه فعال است و یک معدن زیرزمینی در سه مایلی غرب Centralia هنوز فعال است و حدود 40 نفر را استخدام می کند، Centralia اکنون کم جمعیت ترین شهرداری در ایالت پنسیلوانیا است. در سال 1992، پنسیلوانیا قلمرو برجسته ای را در کل منطقه مورد استفاده قرار داد و شهر را محکوم کرد. در سال 2002، اداره پست کد پستی Centralia، 17927 را لغو کرد.
امروزه علائم قابل مشاهده کمی از آتش سوزی وجود دارد، اما برای دریچه های بخار فلزی گرد، علائم هشدار دهنده آتش سوزی زیرزمینی، ناپایداری و دوزهای کشنده مونوکسید کربن است. دود و بخار در مسیر 61 که در اواسط دهه 90 بسته شد، بهطور مشهودی از شکافهایی تشکیل میدهند. دود گوگردی که در پشت قبرستانی در دامنه تپه قرار دارد، به طرز وحشتناکی از مرگ پایین میآید. هنوز هیچ برنامه ای برای خاموش کردن آتشی که اکنون از طریق یک درز هشت مایلی کشیده شده و زغال سنگ کافی برای سوزاندن 250 سال را فراهم می کند، وجود ندارد.
در سال 1981، زمانی که تاد دامبوفسکی به گودال سقوط کرد، سرشماری رسمی 1000 نفر از ساکنان را در Centralia اختصاص داد. در مارس 2004، 18. تا سال 2005، 12 مورد بود. امروز در سال 2007، تنها 9 مورد وجود دارد. زمانی که فیلمبرداری این مستند شروع شد، 11 مورد بود.
«شهری که بود» که در طی چهار سال فیلمبرداری شد، هم از منظر اخبار تحقیقی و هم از منظر فیلمسازی، گواهی قدرتمندی برای زندگی است. تا زمانی که یک مرد مانند جان لوکوتیس و فیلمسازانی مانند کریس پرکل و جورجی رولند ایستاده باشد، Centralia هرگز نخواهد مرد.
نویسنده و کارگردان: کریس پرکل و جورجی رولند. با جان لوکوتیس
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB