نویسنده: دبی لین الیاس
برای کسی که من را می شناسد یا مرتباً ستون های من را می خواند، جای تعجب ندارد که هر فیلمی با ساندرا بولاک فیلمی است که من آن را مرور خواهم کرد. (و فکر میکنم او هم این را میداند!) در حالی که بیشتر به خاطر استعدادهای کمدیاش شناخته میشود و مظهر کمدی رمانتیک با بازیاش در «اطلاعیه دو هفتهای» بود، قدرت بولاک در توانایی او برای کشش و فشار دادن به خود با شخصیتهای مختلف و تحت فشار قرار میگیرد. ژانرهای فیلم بازی او در سال گذشته برنده جایزه اسکار بهترین فیلم «تصادف»، در 7 دقیقه کوتاه او روی پرده، هم آشکار و هم شایسته اسکار است و شور و شدتی را ارائه می دهد که قبلا دیده نشده بود. اکنون، با «خانه دریاچه» میبینیم که قلب او در مقابل ما شکوفا میشود، زیرا او رمانتیسم و دروننگری صمیمانه و غمانگیز را به سطح جدیدی میبرد، و در نقش دکتر کیت فورستر، به یک اجرای زیبا و عمیقاً احساسی تبدیل میشود. با الکس وایلر کیانو ریوز.
داستانی دوگانه، هر دو در 14 آوریل اتفاق میافتد. یکی در سال 2004 و دیگری در سال 2006. او که آرزوی تغییر در زندگیاش را دارد، پس از تکمیل دوره رزیدنتی پزشکی، شغلی را در بیمارستان شلوغ شیکاگو میپذیرد. او که نگران سرعت سریع یک بیمارستان بزرگ شهری است، با یک استثنا منتظر زندگی جدید خود است - این بدان معنی است که او باید آرامش و منحصر به فرد بودن خانه اجاره ای خود را که سال ها در آن زندگی کرده و دوست داشته است، ترک کند. تنها جایی که کیت واقعاً در آن احساس کرده است، یک نگاه به این پناهگاه و درک احساسات او آسان است. این خانه خلاقانه در طراحی خود دارای پنجره هایی مشرف به یکی از زیباترین دریاچه هایی است که می توان انتظار دیدن آن را داشت. (اگرچه آنها من را ندیده اند.) واقعاً نمونه ای از مادر طبیعت در بهترین حالتش.
کیت با مراقبت واقعی و احساس از دست دادن، در حالی که به شهر بزرگ می رود، نامه ای را در صندوق پستی برای مستاجر بعدی می گذارد. او خانه و مناظر را دوست داشته و از آن مراقبت می کند و امیدوار است که او نیز همینطور باشد. آثار پنجه های نقاشی شده روی زمین را ببخشید، اما زمانی که او وارد خانه شد، آنها آنجا بودند. اوه، و لطفا نامه را فوروارد کنید.
طولی نمیکشد که مستاجر بعدی را ملاقات میکنیم - الکس وایلر، معمار غمگینی که بر خلاف هنر معماری، برای ساخت آپارتمان فروخته است. اما یک دقیقه صبر کنید. این خانه ای نیست که کیت آن را ترک کرد. از نظر ساختاری، خانه یکسان به نظر می رسد، اما به دلیل عدم وجود اصطلاح بهتر - زباله دانی است. کثیف، نادیده گرفته شده و پس از خواندن نامه کیت، هیچ اثر پنجه رنگ شده روی زمین وجود ندارد. الکس که از وضعیت خانه خشمگین شده است، تصمیم می گیرد تا زیبایی را که زمانی حفظ کرده بود، احیا کند، به خصوص که توسط پدر معمارش طراحی شده بود، و در روزهای شادتر، این همان جایی بود که الکس نیز کاملاً در خانه خود احساس می کرد. چند روز بعد الکس هنگام نقاشی اسکله فرسوده آب و هوا، سگی ولگرد را می بیند که روی رنگ تازه اش می دود و مستقیماً وارد خانه می شود. . .ترک کردن اثر پنجه دقیقاً همانطور که کیت در نامه خود توضیح داده است.
الکس کنجکاو و گیج شده به کیت نامه می نویسد و به او می گوید که خانه متروکه بوده و ساکنی قبل از او نبوده است، و اینکه او از کجا در مورد سگ می دانست. کیت که از این پاسخ عصبانی شده است، پاسخ کتبی می فرستد. به هر حال، او فقط یک هفته پیش نقل مکان کرده بود.
کنجکاوی به زودی به نگرانی، شفقت و همراهی تبدیل می شود. با مکاتبه از طریق صندوق پستی خانه دریاچه به عنوان تنها پیوند آنها، کیت و الکس متوجه می شوند که در یک مکان زندگی می کنند، اما با فاصله دو سال. ارتباط آنها، اگرچه غیرقابل توضیح است، اما غیرقابل انکار است و دیری نپایید که آنها متوجه عشقی هستند که زمان و مکان نمی شناسد. عشقی که آنها مصمم هستند از طریق پیوستار زمانی-مکانی متحد شوند.
ساندرا بولاک در نقش کیت مسحور کننده است. او متقاعد شده است که زنان مجرد شغلی بدبخت خواهند شد، همانطور که کیت با ظرافت این موضوع را با مینیمالیسم بیان می کند، اما پس از آن از فرورفتگی فراتر می رود و مانند پروانه ای متحول می شود که قلبش را لمس می کند و شادی می کند و درک می کند که خوشبختی ممکن است در درون باشد. درک او کیانو ریوز که قبلا با هم در 'Speed' کار کرده بود، یک انتخاب ایده آل برای الکس است. بولاک و ریوز شیمی تثبیت شده ای دارند که در اینجا بهترین مزیت را دارد. ریوز یک شدت فکری ذاتی دارد که عرفان داستان و سرخوردگی موقعیت را افزایش می دهد. او هم غم و هم حس دسیسه را برای الکس به ارمغان می آورد که بیننده را به خود جذب می کند. کریستوفر پلامر یکی از محبوبهای قدیمی من است که وظیفه پدر الکس را برعهده دارد و همانطور که انتظار میرود دیالوگهای بسیار خوشمزهای با پیچ و تابهای عجیب و غریب ارائه میکند. او یک لذت است.
نوشته دیوید آبورن بر اساس فانتزی کره جنوبی 'Il Mare'، یکی از نقاط ضعف فیلم دیالوگ بیش از حد است. بهنظر میرسد بهجای اجازه دادن به مخاطب رمانتیک و خیالپردازی یا ایجاد تنش، پچپیچیهای بیوقفه وجود دارد و فشاری را ایجاد میکند که در آن باید از زیبایی فیلمبرداری آلار کیویلو که به طور خلاصه زیباست لذت ببریم. او همچنین ارجاعات ادبی را به سطح جدیدی می برد - به شیوه ای بسیار بد.
غلبه بر بسیاری از سختیهای دیالوگ هدایت الخاندرو آگرستی است. او به لطف دوربینهای ملایم مداوم، جذابیت هوشمندانه وصفناپذیری به فیلم میبخشد، حسی فراگیر از زمان و مکان در اطراف شخصیتهای اصلی ایجاد میشود و در عین حال تمرکز روی آنها و خانه دریاچه حفظ میشود. یک حس عمدی قدم زدن در برخی مواقع، فیلم چند بافتی است و از نظر بصری موثر است و دوربین تقریباً به یک راوی تبدیل میشود و پیوسته را در بر میگیرد. او همچنین زمانی را به خانوادههای کیت و الکس اختصاص میدهد و به اندازه کافی موازی پسزمینه برای خیس کردن پالت ارائه میکند.
جایگزین هوشمندانه ای برای فیلم های پرفروش تابستانی، 'The Lake House' فیلمی است که شما را به رویاها و 'چه می شود اگر' و عشق های واقعی باور می کند. کمی رمز و راز کمی عشق دل درد، آچار دل، احساسات گرایی و رمانتیسم. قلب شما را لمس خواهد کرد.
کیت فورستر: ساندرا بولاک الکس وایلر: کیانو ریوز سیمون وایلر: کریستوفر وایلر
به کارگردانی الخاندرو آگرستی. نوشته دیوید آبرن بر اساس فیلم سینمایی 'Il Mare' انتشار تصاویر برادران وارنر. دارای رتبه PG (97 دقیقه)
عکس ها 2006 – کلیه حقوق محفوظ است
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB