نویسنده: دبی لین الیاس
زمان - مارس 1991. رویداد، ضرب و شتم رادنی کینگ توسط LAPD. پیامد - ویدیوی آماتور تبدیل به معدن طلا برای شبکه های تلویزیونی (و فیلمبرداران) می شود، افسران لس آنجلس، استیسی کون و لارنس پاول در آوریل 1992 از هرگونه تخلف در دستگیری و ضرب و شتم کینگ تبرئه می شوند و چند ساعت پس از اعلام تبرئه، لس آنجلس غرق می شود. شعله های آتش، مردم به طور تصادفی از وسایل نقلیه بیرون کشیده می شوند و در وسط تقاطع ها مورد ضرب و شتم قرار می گیرند (رژینالد دنی و فلورانس و نرماندی را به خاطر می آورید)، غارتگران برای نمایش کالاهای دزدیده شده خود به دوربین های تلویزیونی می کشند، مقررات منع آمد و شد اعمال می شود، گارد ملی فراخوانده می شود. و طولی نمیکشد که تصاویر سیاه و سفید به رنگهایی از دود قرمز و خاکستری خونی تبدیل میشوند. هزینه: 55 کشته، 2000 مجروح و بیش از 1 میلیارد دلار خسارت مالی. این فیلم - آشوبگرانهترین، پرحاشیهترین، جنجالیترین، مضحکترین و خندهدارترین طنزی است که در سالهای اخیر در سینماها به نمایش درآمده است. و اعتراف می کنم که در حال حاضر، برای شنیدن همه جوک ها مجبور شدم چهار بار آن را ببینم زیرا به شدت می خندیدم.
داستان ما از طریق چشم و گوش بازیگر تبدیل شده رپ، اسنوپ داگ (که خودش با قانون یا این اتفاقات غریبه نیست)، با تعقیب و گریز پلیسی شروع می شود (این لس آنجلس است - البته تعقیب و گریز هم وجود دارد). یک وسیله نقلیه سفید (نه Bronco، اولین وسیله نقلیه سفید). گویی در یک مسابقه اسب دوانی، افسران کون و پاول به همراه 4 یا 5 وسیله نقلیه دیگر LAPD به شدت در تعقیب مظنون هستند. تعقیب و گریز را کمی جالبتر میکنند، آنها در حال شرطبندی در مورد سیاهپوست بودن راننده، مکزیکی یا آسیایی بودن راننده هستند. و البته، این سیاست پاول است که «همیشه روی سیاه شرط بندی کند». در نهایت، مجرم می ایستد و از وسیله نقلیه خارج می شود و با کمال میل جلوی مأموران می ایستد تا ضرب و شتم خود را بگیرد. در پوشش 'افسر مورد حمله'، ضرب و شتم شروع می شود، اما بدون اطلاع افسران، کارگردان نامحسوس، جورج هالیدی، صحنه را از دید پرنده ای می بیند و دوربینش را در حال چرخاندن می کند و هر یک از 56 ضربه به کینگ را قبل از عقب نشینی به خانه اش می گیرد. آخرین کار خود را در مورد شلاق، زنجیر و چرم ادامه دهد و با رسانه های خبری تماس بگیرد.
KTLA با وقار غم انگیز یک حراج یادگاری های JFK، در نهایت ویدیوی هالیدی را امتیاز می دهد و با دیوانگی رتبه بندی نیلسن وارد عمل می شود. در این میان، رادنی بیچاره امیدوار است به لطف وکیل استیو لرمن، دیگر فقیر نباشد. کینگ با دقت بسیار زیاد مجلههای سرگرمی، داستان خود و امید خود را برای حقیقت، عدالت و روش آمریکایی (حتماً مشروب مالت چهارم صحبت میکند) بازگو میکند و تقاضای تسویه حساب ۵۶ میلیون دلاری خود را مطرح میکند. (یک میلیون دلار برای هر کبودی).
و میپرسید، لسآنجلس و هواخواهان شهر در تمام این مدت کجا هستند؟ رئیس پلیس، داریل گیتس، کون و پاول را بر روی دیوار مشاهیر حک می کند. شهردار تام بردلی موعظه آرامش و عدالت است. محاکمه افسران در دادگاه صالح و عادل در دره 'سفید' سیمی (که گفته می شود همه 12 هیئت منصفه و قاضی افسران پلیس هستند) برگزار می شود. و اسنوپ داگ، خوب، او در حال جاسوسی است. در نهایت، حکم می رسد و همه جهنم شکسته می شود. در دره سیمی، پاول و کون آزاد هستند، در حالی که در فلورانس و نرماندی، خوب - همانطور که اسنوپ می گوید - این بهتر از هر چیزی در سینما است. به لطف آتش، حتی می توانید پاپ کورن خود را در حالی که صندلی ردیف جلو در زیر یک وسیله نقلیه شلیک می کنید، بپاشید! اوه، بله، و در حالی که در آن هستید، با برخی از آن بالشهای کرکی که از K-Mart.mand غارت کردهاید، کمی راحت باشید. (یک میلیون دلار برای هر کبودی).
بله مردم، آتش سوزی، غارت، ضرب و شتم، لاف زدن. همه در رنگ بزرگ پررنگ زیبا. (حیف که هنوز HDTV در دسترس نبود!) رتبه بندی تلویزیون سر به فلک می کشد. همه درگیر جنجال ها می شوند. اینجا هیچکس اقلیت نیست. همه به یک اندازه توهین، توهین آمیز و به یک اندازه درگیر هستند. و همه خواهان 15 دقیقه شهرت خود در تلویزیون هستند. متأسفانه، اگر فکر میکنید اشتباه کردهاید، باید حلقههای ویدیویی برای نمایش در دسترس باشند! اما همانطور که می گویند، همه چیزهای خوب باید به پایان برسند، و همین طور LA Riots. با صدایی پررونق از «تپهها» برای رقابت با صدای سیسیل بی دی میل یا موسی چارلتون هستون، کلمه این است - مردم تپهها ناراضی هستند. درختانی که باید چیده شوند، مهمانی هایی که باید پذیرایی شوند، لباس هایی که باید شسته شوند، پنجره هایی که باید شسته شوند، و غیره وجود دارد.
کلید اصلی کمدی در اینجا انتخاب بازیگران است. T.K. کارتر همانطور که رادنی کینگ قرار داده است رهبری را بر عهده می گیرد. با خنده کردن و خنده کردن و تمایل به گرفتن لیس هایش به خاطر زندگی غیر الکلی خوبش که به خاطر پدر خوب الکلی اش است، نمی توانی با هر خنده و هر حرکتی بخندی. چارلز اس. داتون (که تعریف بسیار خوبی از کل حادثه دارد - قیام به دلیل ناآگاهی) در نقش شهردار تام بردلی نقش آفرینی می کند. رونی کاکس، که احتمالاً بیشتر به عنوان رئیس/کاپیتان بوگومیل در فیلمهای «پلیس بورلی هیلز» شناخته میشود، دوباره یونیفورم به تن میکند، یعنی چه کسی، رئیس LAPD، داریل گیتس. او با دیوانگی آرام، شما را در حال بحث در مورد کنترل رسانهها، تبعید افسران و تلاش برای یادگیری نامگذاریهای قومیتی از نظر سیاسی درست میکند. امیلیو استیوز و کریستوفر مکدونالد با جعل و طنز غریبه نیستند، به ترتیب نقش پاول و کون را در دست میگیرند و این کار را با شرمندگی بیهیچوجه انجام میدهند.
اما دو نفری که نمایش را می دزدند عبارتند از چارلز دورنینگ در نقش وکیل پادشاه، استیو لرمن و جورج همیلتون در نقش پادشاه بورلی هیلز. دورنینگ نقش لرمان را با ذوقی غیرقابل معذرت بازی می کند و نه بیشتر از گفتگوهای صمیمانه با کینگ در مورد اشتراکات تاریخی یهودیان و آمریکایی های آفریقایی تبار. اما جورج همیلتون! یک گوهر واقعی! با لباسهای طلایی، بر فراز دود و هوای پر از دود، پشت با ظرافت و دقت جلوی عمارت عمارت بورلی هیلز، همه با آن برنزهای باورنکردنی میدرخشید، دندانهایی درخشان. . . او پادشاه کامل یا خدا یا انگشت خداست. این دو هرگز ملاقات نخواهند کرد. هرگز نمیتواند از لس آنجلس به تپهها - همه تپهها - بورلی، هالیوود، بل-ایر، برنتوود و حتی مالیبو بگذرد. حرف او کلمه است. و لعنتی! تو باور کن! دیوید راشه و آن ماری جانسون بهعنوان تقلیدهای بیعیب و نقص از خبرنگاران مجلات تلویزیونی ظاهر شدند، در حالی که جاناتان لیپنیکی، آن بچه دوستداشتنی «جری مگوایر» در اینجا به عنوان یک نئونازی دره سیمی که اتفاقاً عاشق گوش دادن به اسنوپ است مخالف است. رپ! و البته اسنوپ داگ هم هست. او همانی است که هست و او یک هوچی است!
این فیلم به نویسندگی و کارگردانی مارک کلاسفلد، بیعیب و نقص است. دست زدن به همه چیز در لس آنجلس، از مسابقه اسبسواری گرفته تا نمایشهای بازی، رتبهبندی تلویزیون، مراسم اهدای جوایز، خرید، فیلمهای پورنو و رتبهبندی تلویزیون (بله، میدانم اما تکرار میشود) تا جهل ذاتی، بیحساسیت و جنون مردم به طور کلی و کلیشههای اجتماعی، هیچ کس و هیچ چیز بی ضرر نمی ماند. وان لاینر بی حد و حصر و مختصر است و شما را در بخیه می کشاند.
کلاسفلد زیر پرده خندهداری و شوخ طبعی، عیوب و ناامنیهای هر یک از ما را برملا میکند و ما را وادار میکند که نگاهی به زمان تاریکی نه تنها در تاریخ لسآنجلس، بلکه در کشور ما و ما به عنوان مردم بیندازیم. در حالی که ممکن است بقیه کشور در خیابانها در حال سوختن و غارت نبودند، یا در کالور سیتی نشستهاند و دود در شرق را تماشا میکردند یا تانکهای گارد ملی را تماشا میکردند که به پارکینگ در مرکز خرید فاکس هیلز میرفتند، همه در آن شرکت کردند یا تحت تأثیر این رویداد قرار گرفت. همانطور که جورج همیلتون در بسیاری از مصاحبهها اشاره کرده است، در جریان شورشها، یکی از ساکنان مشهور بورلی هیلز در حال برگزاری مراسم شام بود و از پلیس خواست مردم و سرورها را از طریق شورشها و به داخل بورلی هیلز اسکورت کند تا مهمانی ادامه یابد. تفسیر غم انگیز، اما واقعه واقعی. فقط با چسباندن به تلویزیون و تماشای رویدادها، همه ما به افزایش رتبهبندی و تغییر چهره تلویزیون کمک کردیم. و کلاسفلد این جنبه را نیز طنز می کند. همه چیز بازی منصفانه است. این فیلم مجرم فرصت برابر است. کلاسفلد که در ویدئو گرفته شده است، به تصویر اصلی وفادار است - نه فقط نحوه شروع همه چیز (از یک نوار ویدئویی آماتور) بلکه با فیلم خبری. به لطف کار تدوینگر ریچارد آلارکون، فیلم نه تنها سریع است، بلکه آهنگ خوبی دارد و تمام جنبههای رویداد را بهطور کلی به هم پیوند میدهد.
لسآنجلس RIOT SPECTACULAR که در 11 آگوست افتتاح میشود، فوقالعاده است و کاملاً پولی است. فیلمی برای افراد ضعیف یا کسانی که حس شوخ طبعی ندارند، این یک منظره عینکی واقعی است که نباید آن را از دست بدهید. عینک با خنده، یعنی!
گوینده: اسنوپ داگ رادنی کینگ: T.K. کارتر استیو لرمن: چارلز دورنینگ شهردار تام بردلی: چارلز اس داتون رئیس داریل گیتس: رونی کاکس افسر پاول: امیلیو استوز افسر کون: چارلز مک دونالد پادشاه بورلی هیلز: جورج همیلتون
نویسندگی و کارگردانی مارک کلاسفلد. دارای رتبه R. (80 دقیقه)
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB