نویسنده: دبی لین الیاس
فکر میکنم به جرات میتوان گفت که مریل استریپ با بازی خود در نقش مارگارت تاچر در فیلم بانوی آهنین این هفته، چیزی را که باید به 17 سالگی او تبدیل شود، میدهد.هفتماجرای نامزد اسکار چیزی که برای ویولا دیویس برای بازی اش در نقش بهترین بازیگر زن به نظر می رسیدکمکتابستان امسال، با انتشار به یک مسابقه دو اسب با میشل ویلیامز تبدیل شدهفته من با مرلین. اما اکنون، با ترکیب بانوی آهنین، شرط من این است که مریل استریپ و ویلیامز را با توجه به عملکرد مسحورکننده و آفتاب پرست استریپ به عنوان یک و تنها نخست وزیر زن بریتانیا، گردن و گردن داشته باشیم. در مورد عملکرد یک نیروگاه صحبت کنید! شگفتانگیزهای استریپ، که با جاذبههای هیجانی ظریف طنینانداز میشوند.
از طریق فلاش بک ها و به ترتیب زمانی نسبتاً زمانی، ما یک تاچر 80 ساله را می بینیم که در حال حاضر مخدوش است، که عملاً در خانه خود زندانی است و از زوال عقل شروع شده رنج می برد و عمیقاً در گفتگو با همسرش دنیس است. برای کسانی که تاریخ آنها را می دانند، می دانند که دنیس هشت سال است که مرده است. از طریق این دستگاه یادآور خاطره است که ما در زمان به عقب سفر میکنیم تا شروع فروتنانه تاچر را به عنوان دختر مغازهدار به اشتراک بگذاریم و تجربه کنیم و ظهور شهابآمیز او به صحنه جهانی و اقامتگاه در خیابان داونینگ 10 را تجربه کنیم. اما بیشتر از آن، زنی را میبینیم که احساسات واقعی خود را حتی برای خانوادهاش محافظت میکند، محاسبه روشمند و اجرای ایدهها را به جای احساسات ترجیح میدهد و از اشتیاق خود برای «خوب مردم» به عنوان بهانهای برای بیتفاوتی شخصی خود استفاده میکند. و سردی با این حال، همسرش دنیس، با عشق و فداکاری در کنار تاچر ایستاده است. تابلوی صدای او، معتمد او، این شجاعت و قدرت اوست که بیصدا به تاچر انرژی میدهد.
به عنوان مارگارت تاچر، استریپ می درخشد و کاری را که بهترین انجام می دهد انجام می دهد. استریپ نه تنها از طریق انحرافات بصری خود کاملاً از نگاه، موضع، رفتار، لحن و لحن آوازی تاچر تقلید میکند، اما غنای بیشتری به شخصیت میافزاید تا آنچه در دیالوگ نوشته شده است. یک قطره اشک یک نگاه حسرت به بیرون از پنجره. یک لمس ملایم در حالی که او مقداری پرز از لباس شوهرش را که هنوز پس از سالها از مرگ او در کمد آویزان است، میکشد. وقتی دخترش سعی می کند سرش را به هم بزند، مکثی با شانه های بالا انداخته است. مناظرات پارلمان با فرمانی تزلزل ناپذیر و سرسختانه بر اتاق، با لبخندی سرد یا لحن تمسخرآمیز به همتایان مرد خود، قدرتمند است. همانطور که خود تاچر در دنیای مردانه اجرا میکرد، این یک اجرای ممنوع استریپ است.
و به هیچ وجه نباید کسی جیم برادبنت را نادیده بگیرد. او به عنوان شوهر فداکار، دنیس تاچر، سرشار از احساسات و شوخ طبعی است. کاملاً مؤثر این است که به عنوان توهم تاچر، او به عنوان یک راوی بصری تاریخ تاچر و کاتالیزور خاطرات / فلش بک های او عمل می کند. همه همیشه در مورد زن پشت مرد صحبت می کنند، اما برودبنت برای خود یک طاقچه به عنوان مرد پشت زن حک کرده است. قابل توجه کادربندی کارگردان لوید در بسیاری از نماها است. استریپ ممکن است جلو و وسط باشد، اما همیشه در پسزمینه بالای شانهاش، دنیس برودبنت است. از نظر احساسی و بصری بسیار موثر است.
اگرچه یک بازیگر نقش مکمل قوی است، اما بسیاری از هویت ها و اهمیت هر یک نادیده گرفته می شود، اگرچه یکی از برجسته ترین آنها آنتونی استوارت هد است که در نقش جفری هاو وزیر امور خارجه فوق العاده است. شاید بیشتر به خاطر سالهای متمادی او در نقش روپرت گیلز شناخته شودBuffy the Vampire Slayerدر نقش هاو، هد عملکردی تلویحی و در عین حال قدرتمند به ما می دهد. او که غالباً با ظرافت با پشت به دیوار یا در تقابل با یک زن قوی ظاهر می شود، از این استعداد برخوردار است که در خط باریک ادب، مهربانی و یک جنتلمن قدم می گذارد. همتای کاملی برای تاچر استریپ.
و نمیتوانم به الکساندرا روچ که نقش مارگارت تاچر جوان را بازی میکند، اشاره نکنم. روچ پر از شور، انرژی و شور و نشاط، به ما احساس واقعی نشاط و نیرویی می دهد که تاچر را به صحنه سیاسی سوق داد. راجر آلم و نیکلاس فارل را نیز نباید از دست داد. به عنوان مشاوران تاچر، گوردون ریس و ایری نیو، به ترتیب، آنها مردانی هستند که مسئول «بازسازی» او و ظاهر عمومی و شخصیت شناخته شده در جهان هستند. علام و فارل زمانی که با تاچر استریپ درگیر می شوند، کمی تسکین کمیک و گاه تند و تیز به وجود می آورند.
نوشته ابی مورگان، فیلمنامه نویس همچنین مسئول آخرین وسیله نقلیه مایکل فاسبندر،شرمندهو به کارگردانی Phyllida Lloyd، نیروی پشت خودروی موسیقی استریپاوه مامان!بانوی آهنین، با داستان سرایی بسیار واقعی، در نقاطی که ظاهراً نسبت به ماهیت واقعی تاچر و دستاوردهایش بیتفاوت است، بانوی آهنی در طول تاریخ میجنگد، فرصتهای زیادی را برای آوردن جاذبههای واقعی به فیلم از دست میدهد و در عوض صرفاً نمایش استریپ را انتخاب میکند. تقلید و تصویری عجیب از تاچر. در حالی که لحظاتی از بینش در مورد عقل محاسباتی تاچر وجود دارد (که ممکن است بسیاری از آنها برای کسانی که خارج از بریتانیا و داراییهای آن هستند شناخته شده نباشد) مانند موقعیت او در مورد جنگ فالکلند 'کن یا بمیر' و نبردهای او با اتحادیه همانطور که همه امیدوار بودند. با پایان دادن به اعتصابات طولانی، این فیلم بسیاری از تمجیدهای عمومی شناخته شده از تاچر را در بازآفرینی عکس های شناخته شده بازمی گرداند، اما در روشنگری یا اطلاع رسانی درباره سیاست های تاچر، مانند سیاست هایی که کتاب های مربوط به اقتصاد بریتانیا را بازنویسی کرده اند، شکست خورده است. لوید و مورگان با توجه نکردن به اهمیت سیاستهای تاچر و نحوه دستیابی و اجرای آنها که بسیاری از آنها امروز هم پابرجا هستند، واقعاً دلتنگ قایق میشوند. اگر کسی به دنبال یادگیری در مورد تاریخ است، این فیلم برای دیدن نیست.
فیلیدا لوید اولین کسی نیست که من فکر میکنم یا برای کارگردانی این فیلم انتخاب میکنم، با این حال، با توجه به ماهیت تئاتری سیاست و تاریخ تاچر، در نگاهی به گذشته، به نظر میرسد که لوید در واقع بهترین فرد برای هدایت این اثر است. به ویژه قابل توجه انبوهی از زوایای دوربین است که به سمت بالا به سمت استریپ قرار گرفته اند، به تاچر هاله ای با عظمت می بخشد، او را قد بلندتر نشان می دهد، بر مردان مسلط می شود، که همه اینها با بازی سینمایی نور و سایه الیوت دیویس تحسین شده است. یک محیط 'محبوب و مناسب' با نرمی احساسی ظریف در تاچر بزرگتر. بسیار دلنشین به چشم و حساسیت زن و صحنه. دیویس کار قابل توجهی انجام داده است. پالت روشن، باز و بدون سایه که باز بودن خود تاچر را تقلید می کند. به طور مشابه، آبی ملایمتر روی دیوارها، تزئینات سفید، رنگهای زرد در خانه تاچر - همه طرح تولید سایمون الیوت - دوباره با فلسفههای بیهوده و باز تاچر مطابقت دارد. بسیار تمیز و ترد. طراحی تولید الیوت برای هر دهه بازدید به طور بی عیب و نقص تقسیم بندی شده و مناسب است. با این حال، برجسته واقعی زیر خط از جی. روی هلند، مردی که مسئول آرایش و آرایش استریپ است، می آید. اگر نام او صبح نامزدهای اسکار نامیده شود، تعجب نکنید.
کمک به داستان سرایی، استفاده گسترده از تصاویر آرشیوی خبری است که جنبه های داغ و بحث برانگیزتر سلطنت تاچر را به تصویر می کشد - بمب گذاری های ارتش جمهوری اسلامی ایران، شورش های مالیاتی، اعتصابات کارگری و اعتصابات زباله - که همه آنها کاملاً اجرا شده اند.
ویرایش جاستین رایت روان و آسان است، به آرامی ما را بین گذشته و حال با سرعت و زمان بندی یکسان می برد، اگرچه چند سکانس بسیار طولانی هستند و یکی دو سکانس ممکن است تا حدی تکراری باشند.
موسیقی مجلل کلینت منسل و توماس نیومن یک تقویت واقعی برای The IRON LADY است.
با این حال، سوالی که در مورد بانوی آهنین وجود دارد، این است که آیا باید تاچر را در زمان حال به عنوان زنی که روزهای بهتری را دیده و اکنون در مرز زوال عقل قرار دارد و گاهی شکسته و در مواقعی ضعیف است، به تصویر کشیده شود یا خیر؟ آیا این واقعاً تصویری است که بریتانیایی ها – یا هر کسی – به عنوان خاطره ای از تاچر می خواهند؟ آیا آمریکاییها میخواهند النور روزولت، مادلین آلبرایت یا حتی هیلاری کلینتون را با وضعیت روحی وحشتناک ببینند؟ من اینطور فکر نمی کنم. این یک راه خطرناک برای گفتن این داستان است. با این حال، با صحنه های فلاش بک - از طریق دیالوگ و تصاویر - قدرت و فرمان زن بیش از ظرفیت صفحه نمایش را پر می کند، نه تنها به لطف قاب بندی و زوایای لنزهای غیرقابل تغییر توسط لوید و دیویس، بلکه به لطف فرمان استریپ بر شخصیت و صحنه. . اما، قدرت و احساسات شکستن سقف شیشهای سیاسی توسط تاچر، زمانی که فیلم به پیرزنی امروزی میرسد، پایدار نمیماند. این در کلیت فیلم بسیار تلخ و غم انگیز می شود، با انکار نام چند دهه ای بانوی آهنین.
مارگارت تاچر – مریل استریپ
دنیس تاچر – جیم برادبنت
جفری هاو – آنتونی استوارت هد
مارگارت تاچر جوان – الکساندرا روچ
به کارگردانی فیلیدا لوید. نوشته ابی مورگان
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB