فروتنی

هرگز تصور نمی‌کردم کسی بتواند پیچیدگی‌های ساختاری رمان ماقبل آخر فیلیپ راث را بپذیرد و آن را به یک فیلم تبدیل کند، چه رسد به اینکه شاهد اجرای یک تور دوجانبه با شخصیت اصلی، سایمون اکسلر، توسط کسی جز آل پاچینو باشیم. اما، این کار را به کارگردانی بری لوینسون و فیلمنامه نویسان باک هنری و مایکل زبد بسپارید تا این کار را انجام دهند. در واقع، رمان سال 2009 آنقدر جذاب بود که تا پایان سال، خود پاچینو حقوق فیلم را خریداری کرد.

تواضع - 1

به اعتقاد من، نیویورک تایمز زمانی که آن را به عنوان داستان «...یک بازیگر سالخورده صحنه که زندگی پوچش با یک «طرح متقابل میل جنسی غیرمعمول» تغییر می‌کند»، The Humbling ما را با سایمون اکسلر آشنا می‌کند. سایمون که زمانی بازیگر مشهور صحنه بود، فقط این طرف از یک هنرپیشه است. همانطور که او در اتاق رختکن خود برای اجرای آخرین اجرایش در برادوی می نشیند، وحشت تمام می شود و سایمون خود را تصور می کند که بیرون از تئاتر قفل شده است و نمی تواند روی صحنه برود. در حالی که با کوبیدن در اتاق رختکن از این کابوس زنده بیرون می‌آید، به آینه‌اش رو می‌کند و از طریق مونولوگ شکسپیر «همه دنیا یک صحنه است» با خودش گفتگو می‌کند و واقعیت، خیال، ادراک و پذیرش را زیر سؤال می‌برد. این یک افتتاحیه قدرتمند است که به لطف بازی پاچینو، کارگردانی لوینسون و فیلمبرداری بی عیب و نقص آدام ژاندروپ، استعاره ای متفکرانه را خیره می کند. در حالی که ما را برای یک شوک آماده می کند، همانطور که یک بار روی صحنه بودیم، با وحشت تماشاگران (البته توجه آنها رو به کاهش است) و ما، سایمون یک قو شیرجه را از صحنه به داخل گودال ارکستر می برد.

تواضع - 2

آل پاچینو که به دلیل افسردگی آشکارش، در نقش سایمون، در بیمارستان روانی بستری شده است، با مونولوگ های طولانی، روحی و جست وجوگر (که در تک عکس های ناگسستنی گرفته شده است) مسحور می شود که ما را در طول زندگی سایمون، دردهای او، سقوطش به نیستی، و حال او می برد. 'دسته کار خود را گم کرده است'. این یک تک گویی است که در آن مرز بین واقعیت و خیال محو می شود؟ آیا سیمون در گروه درمانی اجرا می کند؟ این اعتراف سایمون اکسلر است یا آل پاچینو؟ پاچینو فقط شما را به جریان رسیدگی می برد.

تواضع - 4

شخصیت‌ها در زندگی سایمون می‌آیند و می‌روند، درست زمانی که وارد صحنه می‌شوند و از آن خارج می‌شوند. درگیری عاشقانه با پگین، دختر همجنس‌گرای بزرگ‌شده یکی از دوستان صمیمی‌اش، ظاهری به سیمون می‌دهد که از مردگان برمی‌گردد، اما با بررسی دقیق‌تر، ناامیدی مردی تنها را نشان می‌دهد و خط را بیشتر محو و مبهم می‌کند. بین خیال و واقعیت لحظات تاریک کمدی توسط سیبیل، یکی از بیماران همکارش در بیمارستان، تقویت می شود، که اکنون سیمون را به عنوان بهترین دوست خود می بیند و به دنبال او برای قتل شوهرش است، و معتقد است سایمون مردی است که این کار را انجام می دهد زیرا او اسلحه را به عنوان یک اسلحه در دست گرفته است. بازیگر برخی از لحظات کمدی با صدای بلند خنده‌ای با «تراژدی» فیلم به لطف لمس‌های کوچکی مانند سیمون مجروح که از پرستار می‌پرسد آیا ناله‌های دردناک او را باور می‌کند، تضاد می‌کند. متأسفانه، برخی از اضافات غیرقابل استفاده از معشوق لزبین سابق Pegeen که اکنون تعقیب کننده مرد تراجنسیتی است، بی جهت داستان را پیچیده می کند. و از طریق همه اینها، سایمون درگیر اجرای مونولوگ های روایی با درمانگر خود از طریق اسکایپ می شود.

اما جایی که THE Humbling پرواز می کند و صدای کامل خود را می یابد در آخرین اکت است، شاید آخرین عمل زندگی سایمون، زمانی که او با شیاطین خود و خودش روبرو می شود.

تواضع - 6

با خواندن رمان راث در زمان انتشار، من شیفته اقتباس از فیلمنامه هنری-زبد، کارگردانی لوینسون و تفسیر پاچینو از سایمون اکسلر شدم. با صمیمیت یک قطعه تئاتر، لوینسون و شرکت با ایده هنر تقلید از زندگی تقلید از هنر بازی می کنند. فروتنی که همیشه در لبه خیال و واقعیت، جنون و عقل سلیم است، متفکرانه و تأمل برانگیز است. به ویژه برای هر کسی که با خلاقیت خود، در مجموعه مهارت های خود که با چیز دیگری 'سازگار' نیست، زنده می ماند. اما یک اخطار، مانند رمان راث، درک این فیلم نیز ممکن است برای بسیاری به دلیل محدودیت‌های زندگی‌شان دشوار باشد.

تواضع - 7

با اقتباس از فیلمنامه برجسته، مونولوگ های درونی سایمون با خود هستند که در فیلم از طریق اسکایپ سیمون با درمانگرش و همچنین مونتاژ بصری رویا/توهم جان می گیرند. درون نگری واقعاً به فیلم یک سبک مونولوگ گشت و گذار می دهد که پاچینو فقط با آن اوج می گیرد. (و حتی جرأت کنیم بگوییم که پاچینو تا چه حد متن‌های شکسپیر را تفسیر می‌کند؟) سومین پرده فیلم با زندگی و استعاره متضاد منفجر می‌شود، به ویژه در مسابقه فریاد زدن بین سایمون و پگین که آنقدر به فیلم انرژی می‌دهد و ما را به هیجان می‌آورد. راهی برای ضربه نهایی

وقتی پاچینو روی پرده است، فروتنی در بهترین حالت خود است. مونولوگ ها و تک گویی ها قدرتمند، تکان دهنده و مسحورکننده هستند. می دانید که عظمت را تماشا می کنید. در این لحظات، پاچینو یک کلاس کارشناسی ارشد در بازیگری ارائه می دهد. متأسفانه، فیلم با مجموعه شخصیت‌هایی که خود را به زندگی سایمون التماس می‌کنند و زمان زیادی را به نمایش می‌گذارند، شتاب و جاذبه خود را از دست می‌دهد. کایرا سدویک به عنوان رئیس کالج محلی که پگین در آن مشغول به کار است، شاید بدترین است، چه در هدر دادن استعداد سدویک و چه در هدر دادن وقت صفحه نمایش با تماس های مکرر روانی با سایمون در تلاش برای جلب محبت پگین. نوبت بیلی پورتر به‌عنوان معشوق سابق پگین که تغییر جنسیت داده است (به نظر می‌رسد هیچ یک از هر دو جنس وجود ندارد که پگین با او نخوابیده باشد) بی‌حرکت، ناراحت‌کننده است و تمرکز سایمون اکسلر را از بین می‌برد، البته ناگفته نماند که با وضوح شخصیت‌ها بی‌نتیجه است.

تواضع - 5

بازیگران مکمل همگی فوق العاده هستند. چارلز گرودین به‌عنوان مامور وفادار و پر رنج سیمون، جری، نیرویی خوش‌بین، هرچند طعنه‌آمیز در درون فیلم و دنیای سایمون اکسلر است. (اما باید بپرسم – چارلز گرودین از چه زمانی شروع به اینقدر پیر به نظر می‌رسد؟ من همیشه او را به عنوان یک بدبین جوان، موری بلوم، حسابدار در کنار کوین کلاین در «دیو» در نظر می‌گیرم). دن هدایا به عنوان پدر آسا به عنوان پدری که به طرز شگفت انگیزی آزرده خاطرتر شده است، مثل همیشه یک نیروی مادری در حال جنگ است.

با این حال، گرتا گرویگ که در نقش پگین، با بسیاری از صحنه‌های درون‌نگر و شدید بین پگین و سایمون، بیش از یک غافلگیرکننده است، یک لذت واقعی است. همه ما با شخصیت های دمدمی مزاج، غم انگیز، پروازی، عجیب و غریب و معمولی گرویگ آشنا هستیم، اما در اینجا، او بال هایش را با عمق و شدتی باز می کند که معمولاً در کارش به دست نمی آید. با طراوت برای دیدن. و به لطف مهارت او و پاچینو است که تفاوت سنی این رابطه/عاشقانه ماه می-دسامبر به یک موضوع غیرقابل تبدیل می شود.

تواضع - 3

اما شاید هدیه واقعی THE Humbling، فراتر از آل پاچینو، نینا آریاندا باشد. شیمی او با پاچینو پویا است. پاچینو و آریاندا با داشتن طیفی از احساسات، فقط از یکدیگر تغذیه می کنند. هر دو از نظر جسمی بیانگر هستند، به ویژه از طریق چشمانشان و توانایی ذاتی برای برانگیختن واکنش های غافلگیرکننده از دیگری را دارند که شخصیت ها را در حالی که با باورپذیری طنین انداز می شود، بالا می برد. او با دیدن آریاندا در فیلم‌های «راز اوباش»، «ناپدید شدن النور ریگبی/او/او» و حالا فروتنی، در میان دیگران، او تا حدی آفتاب‌پرست است که اغلب از نظر فیزیکی و احساسی غیرقابل تشخیص است، بنابراین هر شخصیت را منحصر به فرد و متمایز می‌کند. . و او این کار را دوباره در اینجا به عنوان سیبیل انجام می دهد.

این فیلم در کانکتیکات طی حدود 20 روز فیلمبرداری شده است که در واقع 'در داخل و اطراف' خانه خود بری لوینسون کارگردان، طراحی بصری، بسیار شبیه به اجرای صحنه ای، شامل و کنترل شده است. آدام ژاندروپ، فیلمبردار، با ثبت یک تغییر زیبا از فصل ها به عنوان یک گذر زمان، ثابت می کند که یک داستان نویس بصری کامل با نور و لنز است. با فیلمبرداری دیجیتال، یک جلای ترد با تیغ وجود دارد که نویدبخش خوبی برای فیلم و داستان است. جادوی لنز ژاندروپ با سکانس‌های ابتدایی پشت صحنه شروع می‌شود، در حالی که سایمون مونولوگ و «گفت‌وگو» خود را با خود در آینه میز آرایش می‌گذراند. با این که کاراکتر تا کنون فقط در نیمه صورت ساخته شده است، لنز دو طرف متمایز از صورت را می گیرد، سپس توسط ویراستار آرون یانس به طرز ماهرانه ای برش داده می شود و در واقع نقاب های کمدی و تراژدی را منعکس می کند. مقدمه ای خیره کننده از فیلم و شخصیت سایمون اکسلر.

تواضع - 8

زوایای دوربین، قاب‌بندی، داچ و استفاده همیشگی از آینه‌ها و پنجره‌ها در همه جا فوق‌العاده است و مخاطب را با اثر سرگیجه‌آور عدم کنترل دیگر بر زندگی خود، چنگ زدن به نی و رضایت دادن به چیزی، آغشته می‌کند. بسیار استعاری و از نظر بصری گویا. صحنه پایانی به تنهایی، با نورپردازی تند، خشن، کلوزآپ های شدید و POV کج، فقط با تنش و بالاتر از همه، زندگی می تپد. نمادهای زیبا بیشتر در طراحی تولید به زیبایی تقسیم شده سام لیسنکو یافت می شود، به ویژه با یک مجموعه قطار از نوع لیونل که به لطف معرفی Pegeen در سرتاسر خانه اکسلر حرکت می کند، آغاز و پایانی ندارد، فقط یک مسیر پیوسته در تپه ها و دره ها وجود دارد. از زندگی

فروتنی. بررسی زندگی یک مرد که بر اساس تضاد و تضاد، یقین و عدم قطعیت، واقعیت و خیال با درون نگری همیشه سوال برانگیز ساخته شده است. فیلمی مملو از زندگی در حالی که یک مرد به پایان زندگی‌اش نزدیک می‌شود که آل پاچینو آن را به‌طور پاک نشدنی به ارمغان آورده است.

به کارگردانی بری لوینسون
نوشته باک هنری و مایکل زبده
بازیگران: آل پاچینو، گرتا گرویگ، نینا آریاندا، چارلز گرودین، دایان ویست، دن هدایا، کایرا سدویک

در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد

ادامه مطلب

برای ما بنویسید

اگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست

تماس با ما