تابستان 2015 را می توان تابستان بلوم هاوس نامید. با توجه به اینکه « Insidious: Chapter 3» در تابستان امسال ما را بیشتر به ژانر ترسناک می برد، این هفته با «The Gift» و «Sinister 2» که در ماه آگوست دنبال می شوند، با GALLOWS استقبال می کنیم. وقتی چند هفته پیش با جیسون بلوم درباره فیلم Insidious صحبت کردم، او از GALLOWS به من یاد کرد و گفت: «میدانم که شما طرفدار فیلمهای فوتیج نیستید، اما فقط صبر کنید تا GALLOWS را ببینید. من فکر می کنم شما آن را دوست خواهید داشت.' خوب، جیسون، من اینجا هستم تا بگویم، حق با شما بود. چوبه دار مرا به ناخن هایم آویزان کرد و حتی بیشتر از آن می خواستم.
تراویس کلاف و کریس لوف، فیلمسازانی که برای اولین بار هستند، فیلمهای معمولی شما نیستند. نویسندگی، کارگردانی مشترک، کار بر روی جلوه های ویژه به طور مشترک و با لوفینگ همچنین به عنوان تدوینگر، این واقعاً یک فیلم کم بودجه/بدون بودجه با بالاترین کالیبر است. اگرچه فیلم کاملی نیست و دارای فضایی برای پیشرفت و رشد با داستان سرایی است، اما با این وجود، The GALLOWS توانایی و استعداد قابل توجه بازیگران و عوامل را به نمایش می گذارد و من را نگران می کند تا ببینم آینده برای همه چه خواهد بود. به گفته لوفینگ، او به دنبال الهام گرفتن از فیلمهای اسلشر دوران کودکیاش در خلق GALLOWS بود. من با چیزهای جان کارپنتر و وس کریون بزرگ شدم. من عاشق فیلمهای قدیمی کلاسیک اسلشر بودم.» اما باید پرسید چرا ترس به عنوان مدخل فیلمسازی شما؟ «ما پول زیادی نداشتیم و میدانستیم که ترسناک ژانری عالی است که میتوانید پایتان را در خانه بگذارید و فقط تجربهتان را به دست آورید. باز هم ما هیچ منبعی نداشتیم. ما میگفتیم: «با بدون ستاره، بدون پول و یک ایده ساده چه کار میتوانیم انجام دهیم؟»
لوفینگ و کلف با ایده ساختن یک فیلم ترسناک، چوبههای دار را حول داستانها و افسانهها میسازند. . بابام در موردش بهم گفت و سپس، وقتی به این فکر کردیم که فیلم باید کجا اتفاق بیفتد، فکر میکردیم که خیلی خوب است که در این شهر کوچک که هیچکس دربارهاش نمیداند و تقریباً ترسناکتر به نظر میرسد، میگذرد. . [T]اینجا فقط یک چیز وحشتناک در مورد یک مدرسه قدیمی در یک شهر کوچک وجود دارد و اینکه این داستان ممکن است ناپدید شود. فکر میکنم به همین دلیل است که در تمام مدت به آن پایبند بودیم.» در توضیح، کلاف سریعاً متذکر میشود: «عجیب است، زیرا حتی از زمان تولید و در سرتاسر آن رویدادهای متعددی وجود داشته است. به طور خاص در بئاتریس، و همچنین فقط در سراسر جهان، دیگر حلق آویز کردن تصادفی و چیزهای دیگری که برای ما کمی وهمآور هستند، اما اگر به حلق آویزها و چیزهایی که به بئاتریس مربوط میشوند نگاه کنید...» تصویر را دریافت میکنید. اتفاقات وهمآور در بئاتریس «بهطور غیرمعمول زیاد» است. برای تهیه کننده دین اشنایدر جذابیت این بود که فیلم GALLOWS در یک مدرسه تنظیم شده بود. «شما فیلمهای بسیاری از خانههای جن زده را میبینید، اما این یک فیلم خانه جن زده در مدرسه است. اگر آنلاین شوید، افراد زیادی هستند که داستانهای خودشان را در مدارس خودشان دارند که ظاهری دارند.»
با آمیختگی دوران دبیرستان و ترسناک، داستان ما در سال 1993، بئاتریس، نبراسکا، به یک تولید درام دبیرستانی با نام «GALLOWS» باز میشود، «بوتهی سرخ» یا «نامه قرمز» (The Scarlet Letter). متأسفانه، از آنجایی که چارلی گریمیل، ستاره نمایش، برای لحظه اوج حلق آویز کردن خود آماده است، چیزی به هم میخورد و چارلی در واقع به دار آویخته میشود. یک شوک برای بازیگران و تماشاگر، واکنش در سطوح مختلف است. (کلاف با افتخار اعتراف می کند که «ما در نهایت [حضور و بازیگران] را فریب دادیم و چارلی را کمی زودتر از آنچه که حتی پیش بینی می کردند را کنار گذاشتیم. بنابراین، هر عکس العملی که در دوربین دیدیم یا روی صحنه تجربه کردیم، واقعاً این گونه بود که «چی شد؟ حتماً مشکلی پیش آمده است. آن موقع نبود که آنها به ما گفتند که قرار است اتفاق بیفتد.» . . ما واقعاً این حس ترس و وحشت را به ما دادیم.)
زمان می گذرد و اکنون 20 سال از آن زمان می گذرد و یک دانشجوی وسواسی وسواسی جوان به نام فایفر، مشتاق است که به تولید 1993 The GALLOWS ادای احترام کند و آن را به عنوان نمایش سالانه امسال اجرا کند. با وجود جامعه دلهره آور، مدرسه اجازه می دهد تا تولید به جلو برود. جالب اینجاست که فایفر از داشتن ستاره فوتبال ریس به عنوان همبازی خود در نقشی که چارلی در آن جان باخت، داغ است. ریس بازیگری نیست و زبانش در هر لحظه گره خورده است، با این حال، با وجود حرف های ناگفته برای فایفر، قبول می کند که اجرا کند، اما بدون تمسخر و عذاب دوست صمیمی اش رایان.
رایان، مردی با دهان هوشمند و دوربین همیشه حاضر در دست، قلدر متکبر و نفرت انگیزی است که همه ما می شناختیم، همه از او متنفر بودیم، همه از او می ترسیدیم، اما همه به او حسادت می کردند. او همه و همه چیز را می شناخت اما هرگز دهانش را نبست. پروژه ارشد رایان، مستندسازی تولید GALLOWS است، اما علیرغم مأموریت محدود، دوربین او 24 ساعته در همه جا حضور دارد و در چهره همه، از جمله دوست دختر تشویق کننده (و به همان اندازه نفرت انگیز)، کسیدی، حضور دارد.
به لطف اضطراب و عذاب نوجوانان، رایان و کسیدی، ریس را متقاعد میکنند که شبانه وارد مدرسه شود تا مجموعه را از بین ببرد تا نمایشنامه نتواند جلو برود و ریس مجبور به اجرا نباشد. نیازی به گفتن نیست که فایفر در همان شبی که شکست در مدرسه ظاهر می شود و منجر به سرپوش گذاشتن عجولانه تخریب توسط رایان، کسیدی و ریس می شود. اما فقط فایفر نیست که ظاهر می شود. یک نفر یا چیز دیگری با آنها در مدرسه است و یکی یکی از چهار مدیر ما شروع به ناپدید شدن می کند. اما مواظب برخی پیچشها و چرخشهای فوقالعاده در خود داستان باشید، نه اینکه به افشاگریهای بزرگی اشاره کنیم که تضمینی برای شوک و شگفتی خواهند بود.
نه تنها فیلمسازان تازه وارد هستند، بلکه بازیگران نیز تازه وارد هستند. ریس میشلر (یک زنگ مرده در قیافه و نگرش به یک تام کروز جوان)، کسیدی گیفورد (بله، دختر کتی لی و فرانک)، رایان شوس و فایفر براون در نقش شخصیت های مربوطه با استفاده از نام واقعی خود بازی می کنند، تصمیمی که لوفینگ و Cluff در تلاشی برای آغشته به تجربه با اصالت و باورپذیری بیشتر. هر یک از بازیگران بیش از حد توانایی خود را ثابت می کنند و قول واقعی برای کارهای آینده را نشان می دهند.
چهار سال پیش فیلمبرداری شد، هر یک از بازیگران ما به تازگی از دبیرستان فارغ التحصیل شده بودند، که آنها را برای نقش های مربوط به سن مناسب می کرد. شوس با خنده تصدیق میکند که «من در آن زمان خیلی نابالغتر بودم» و متوجه میشود که به او کمک کرد تا شخصیت پیدا کند. 'خیلی آسان بود، زیرا به محض اینکه شما به این نوع جوک تند و تیز که مردم را مسخره می کند تنظیم کردید، بسیار آسان بود. و اگر شما توسط همه این افراد احاطه شده اید، بلافاصله مطالبی در اینجا و آنجا دارید. بنابراین، من فقط از آن تغذیه کردم. . ' گیفورد صمیمانه امیدوار است که او «اصلاً شبیه [کسیدی] نباشد». کسیدی را بهعنوان «دختری که همه ما در دبیرستان میشناختیم و لزوماً دوستش نداشتیم» توصیف میکنیم، شباهت گیفورد و شخصیت او این است که «ترس وقتی به طبیعت انسان میرسد، ترس است. برای همه ما، حتی اگر همه ما به عنوان شخصیت های کاملاً متفاوت شروع کردیم، در نهایت همه ما با چیزهای مشابهی روبرو هستیم و این چیزی است که ما را به هم نزدیک می کند. این فقط طبیعت انسان است که هراسان باشد و این لزوماً خود را به روش های کاملاً متفاوت نشان نمی دهد.»
به نظر می رسد فایفر براون و ریس میشلر دو بازیگری هستند که بیشتر به شخصیت هایشان شبیه هستند. همانطور که براون توضیح داد، «شخصیت من رئیس بخش نمایش بود و می توانم با آن ارتباط برقرار کنم. من هرگز رئیس بخش نمایش نبودم، اما همیشه بسیار هنرمند بودم و می خواندم و در تیم رقص و در نمایش های مدرسه حضور داشتم. بنابراین، من توانستم از آن رابطه تغذیه کنم.» با این حال، براون سریعاً اعتراف می کند: «شخصیت من یک کمال گرا و همیشه به موقع و منظم بود، و من در زندگی واقعی آن چیزها نیستم. من از اینکه به موقع هستم خیلی وحشتناک هستم. سازمان یکی از لباس های قوی من نیست.» میشلر در زندگی واقعی شاید نزدیکترین فرد به شخصیت روی صفحه نمایش او باشد، چیزی که عملکرد او را بالاتر از سایر بازیگران قرار میدهد. مدتی فوتبال بازی کردم و در نهایت لگنم شکست و پس از آن دیگر نتوانم بازی کنم. وقتی بازیگری را شروع کردم، در واقع از بچگی خیلی خجالتی بودم. من در مدرسه به دلیل صحبت نکردن عقب ماندم. بنابراین، بازی در نقش کسی که به شدت عصبی بود و این ترس صحنه باورنکردنی را داشت، متوجه شدم. این برای من کاملا منطقی بود. یادم می آید زمانی که تئاتر را در دبیرستان شروع کردم، دقیقاً همان پسر بودم. حتی از بیرون رفتن روی صحنه می ترسیدم. . . من کاملاً می توانم با این بچه ترسیده ارتباط برقرار کنم که باید بزرگ شود و یاد بگیرد که با ترس هایش روبرو شود تا بتواند به یک بزرگسال واقعی تبدیل شود، یک مرد.»
لوفینگ و کلاف با ترسیم تثبیت شده و تدبیرهای داستانی که در طول خط داستانی پراکنده شده اند، برای ایجاد پهنای باند تونال بصری که مثال زدنی است، به اد لوکاس فیلمبردار کهنه کار متکی هستند. با استفاده از دوربینهای متعدد، از جمله Red، Canon C300، Panasonic Lumix GH2 و Sony، تصاویری جذاب، جالب و واقعی هستند و با استفاده خلاقانه لوکاس از نور تکمیل میشوند. فیلمبرداری شب برای شب به ماهیت محیطی فیلم می افزاید. همچنین محل سالن یادبود کهنه سرباز در فرزنو بسیار مهم است. اتاقهای پشتی شلوغ، تختههای اتاق زیر شیروانی و دیگر فضاهای ترسناک مختلف، ظاهری ندارند، بلکه وضعیت فیزیکی تأسیسات را نشان میدهند. این فقط به ترس دامن می زند. ویرایش Lofing سپس همه چیز را به یک طراحی بصری تبدیل می کند که تضمین می کند از ترس صندلی شما بیرون بیایید. اما جایی که THE GALLOWS واقعاً نمرات بالایی می گیرد، طراحی صدا است. براندون جونز با ظرافت شنیداری که سطح خود را از لرز به جریان می آورد شگفت زده می شود.
افزودن اصالت و ترس بیشتر به روند کار، کار طراحان تولید و مشتریان در ظاهر و طراحی خود میزانسن چارلی و THE GALLOWS است. به گفته لوفینگ، «من به صورت آنلاین نگاه میکردم که اعدامکنندگان معمولاً چه شکلی هستند. ما چیزی در همین راستا میخواستیم، اما منحصر به فرد و همچنین چیزی ارزان، زیرا پول نداشتیم. بنابراین، ما میگفتیم، «بیایید یک گونی روی سرش بیندازیم و ببینیم چه کار میکند.» اما این طراح مشتری، این دوخت را اضافه کرده بودیم و این جزئیات کوچک را اضافه کرده بودیم. و در پست، موارد خاصی را تقویت می کنم تا آن را حتی دراماتیک تر و واضح تر کنم. این فقط ظاهری بود که ما به آن دست یافتیم. در توضیح، کلاف به تمایل آنها برای 'چیزی منحصر به فرد و متفاوت' اشاره می کند، به خصوص وقتی نوبت به حلقه و آویزان می شود. ما طرحهای اولیهای داشتیم و سپس [مشتری] به ما کمک کرد که ظاهر نهایی و طناب را ببندیم. . .ما بچه های سالمی هستیم که خیلی اهل غر زدن و این چیزها نیستیم. بنابراین، ما در مورد طناب فکر کردیم. ما فقط می توانستیم یک طناب بسیار وهم انگیز بسازیم. ما در نهایت میخواستیم این کار را انجام دهیم و اینگونه بود که نسخه ما از چارلی ساخته شد.»
بدون غر زدن، بدون برهنگی، بدون مواد مخدر و خشونت، ترس کلید چوبه دار است.
نویسندگی و کارگردانی کریس لوفینگ و تراویس کلاف.
بازیگران: ریس میشلر، کسیدی گیفورد، فایفر براون و رایان شوس
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB