BAY OF SILENCE خیلی حرف می زند

BAY OF SILENCE چیزی جز سکوت است. The BAY OF SILENCE داستانی مسحورکننده و جذاب از رازها، دروغ ها و عشق، به لطف فیلمنامه محکم کارولین گودال (که به عنوان تهیه کننده چکمه های روی زمین نیز فعالیت می کند)، فیلمبرداری و طراحی تولید غنی و گویا، به خوبی بیان می کند. ، اجراهای جذاب و دید زیبای اجرا شده کارگردان پائولا ون در اوست. یک ورق برگردان واقعی فیلمی که با خرده‌های سوخاری جذاب، رازی را باز می‌کند. اولگا کوریلنکو جوراب های شما را به عنوان زنی که به سمت جنون فرو می رود، در می آورد. کلس بنگ اوج می گیرد. برایان کاکس خوشمزه است.

در قلب خود، خلیج سکوت یک داستان عاشقانه است. یک داستان عاشقانه بین ویل و همسر جدیدش روزالیند در حالی که او می‌بیند که زندگی سابقشان پس از تولد پسرشان آغاز می‌شود، داستانی عاشقانه که در هاله ای از رمز و راز و سوء ظن پنهان شده است. با یک وضعیت روانی آشکار رو به زوال، روزالیند به زودی به همراه پسر شیرخوارشان و دو دخترش (که اکنون ویل را می‌پرستند) از رابطه قبلی ناپدید می‌شوند و ویل را وادار می‌کند نه تنها بفهمد که کجا رفته‌اند، بلکه چرا. چرا روزالیند اینقدر شکنجه شده، اینقدر شکسته است و چه اتفاقی افتاده که او را اینطور از لبه پرت کرده است. ویل با کاوش در گذشته خود شروع به کشف رازهایی می کند که کسی برای پنهان کردن آنها تمام تلاش خود را کرده است، اما آنچه در ابتدا کشف می کند برای جلوگیری از مرگ پسرش کافی نیست، مرگی که روزالیند مظنون اصلی آن است. ویل که در عشقش تزلزل ناپذیر است، برای یافتن ریشه مشکلات رزالیند از هیچ چیز نمی ایستد، حتی اگر به معنای یافتن کلید و باز کردن جعبه پاندورا در گذشته برای رهایی او باشد.

اقتباسی توسط گودال از رمان لیزا سنت اوبین دو تران به همین نام، ساختار این معمایی مهیج برجسته است. مملو از پیچش‌ها و چرخش‌های غافلگیرکننده، سرنخ‌ها در بخش‌های کوچکی به دست می‌آیند که این داستان را از منظر کلیس بنگ ویل تماشا می‌کنیم. ما به‌عنوان یک مخاطب، به همان اندازه او در تاریکی هستیم، چیزی که نه تنها به‌عنوان بیننده مورد قدردانی قرار می‌گیرد، بلکه دیدن آن در عصر کنونی که اغلب اطلاعاتی به مخاطب داده می‌شود که شخصیت‌های روی پرده ندارند، شگفت‌آور است. . ما همانطور که ویل می‌آموزد و می‌بینیم، فیلم را به شدت جذاب می‌کند، ما را در داستان، زندگی آنها و تعقیب‌های شرلوکی ویل غرق می‌کند.

پائولا ون در اوست کارگردان و گیدو ون جنپ، فیلمبردار، فیلمبرداری در لوکیشن ایتالیا، نه تنها فیلمی را ارائه می‌کنند که زیبایی و شگفتی‌های مناطق اروپایی، به ویژه خلیج سکوت در لیگوریا، ایتالیا را به نمایش می‌گذارد، بلکه لوکیشن‌ها در ساختار داستان نقش دارند. و به خودی خود تبدیل به شخصیت می شوند. به ویژه به عنوان ابزار داستان گویی، فلاش بک ها موثر هستند. تکه‌هایی از لحظات به جای فلاش‌بک‌های طولانی توضیحی، اما برای یک دید اوج سیاه و سفید در پرده سوم، این «لحظه‌های کداک» به‌جای تصاویر محو یا رنگ‌آمیزی که معمولاً با این تکنیک مرتبط می‌شویم، به‌طور پر جنب و جوش نشان داده می‌شوند. با انتخاب این سرزندگی، ون در اوست به طور ضمنی به ما می گوید که هر لحظه همچنان تازه، گزنده و جدید است که انگار دیروز اتفاق افتاده است. درد یا خاطره به هیچ وجه محو نشده است.

به عنوان ویل، Claes Bang به عنوان یک مرد خانواده و پدر باورنکردنی است. ما قبلاً این را از او ندیده بودیم و او فوق العاده است. صمیمی، شاد، دلگرم‌کننده، پدرانه، آنقدر بچه‌گانه که بخندد بچه‌ها را در حالی که هنوز با دختران دوقلو و بچه آمادئو «پدر» است. اما پس از آن اولگا کوریلنکو وجود دارد. به خاطر نمی‌آورم که او را در نقشی بدون آرایش یا ظاهر طبیعی مانند این دیده باشم، اما در اینجا به عنوان روزالیند، او تازه، جوان، بی‌بند و بار است – تقریباً یک جو عشق رایگان دهه 60 برای او. و سپس این دو را کنار هم قرار می دهید. سهولت بی دردسر ون در اوست هیچ وقت را برای آماده کردن صحنه با ویل و روزالیند تلف نمی کند، و شیمی بین بانک و کوریلنکو را در اوایل لیگوریا برقرار می کند. تماشای آنها در این محیط بهشت ​​خالص است، همچنین تا حد زیادی به خاطر لنز ون جنپ است که به طور استعاری از شکوفایی عشق جدید هیجان انگیز و پرشور صحبت می کند. خلیج و شهر فراتر از جذابیت هستند و به عنوان شخصیت های این داستان عمل می کنند. و آب، خود خلیج، تقریباً غسل تعمید است که همانطور که فیلم را می بینیم، به طور استعاری گناهان و اسرار گذشته را پاک می کند. (یا اینطور است؟) زیبایی و عشق آشکار بین ویل و روزالیند تقریباً یک حس افسانه ای است.

اما، همانطور که همه ما می دانیم، بهترین افسانه ها - مانند داستان های برادران گریم - در واقع کاملاً تاریک هستند، و این افسانه ویل و روزالیند مطمئناً به سرعت به چاله خرگوش تاریکی می رود. . . و با رز و تولد آمادئو شروع می شود. آنچه که او از آن رنج می برد آشکارا بسیار بیشتر از افسردگی پس از زایمان است. ما شروع به دیدن تغییر او می کنیم که او از چهره تازه چینی به گونه های بی رنگ و توخالی با دایره های تیره و گودی فرو رفته در اطراف چشم تبدیل می شود. یک نگاه اسکلتی تقریباً در حال پوسیدگی که با پوسیدگی ذهنی او مطابقت دارد. و ما اراده داریم، دوست داشتنی و حامی اما گیج. تماشای کوریلنکو در بل ریو در کنار دریا در حالی که روزالیند دچار یک استراحت روانی کامل می شود خیره کننده است. باورکردنی، ترسناک، دلخراش. و این شما را تقریباً تا حد وسواس مجبور می کند بیشتر بدانید، بدانید چه چیزی او را به این سمت سوق داده است.

گودال به اندازه کافی آرد سوخاری ریز می کارد که اگر فردی زیرک باشد، مسیر گذشته به زودی آشکار می شود. ما روزالیند را می‌بینیم که نوعی قرص مصرف می‌کند و آن را از ویل پنهان می‌کند. ما می شنویم که پدر ناپدری او میلتون دائماً در مورد روزهای خود در جامعه اطلاعاتی لاف می زند، اما به لطف تفاوت های ظریف صوتی که فقط برایان کاکس می تواند آن را به منصه ظهور برساند، تقریباً مانند تهدیدی پنهان می بالد. هدایای نفیس گران قیمت جواهرات در یک مهمانی نوزاد پس از تولد برای آمادئو به روزالیند ارائه می شود. پس از مرگ آمادئو انبوهی از پول نقد و اوراق جعلی ظاهر می شود. کندی دایه در پرشتاب ترین لحظه در دوره ناپدید شدن روزالیند ناپدید می شود. نکات کلیدی طرح مک گافین؟ همه اینها شک و ابهام را دامن می زند که آدمی را بیش از پیش در این داستان غوطه ور می کند.

و سپس دختران دوقلوی روزالیند از رابطه قبلی او هستند. بعد از ناپدید شدن با مادرشان، بعداً آن‌ها را تنها با هم در سواحل صخره‌ای بل ریو می‌بینیم که لباس‌های نامناسب راه راه به تن دارند و می‌خواهند کالسکه نوزاد را به هم فشار دهند، شانه به شانه در چندین عکس. مثل نگاه کردن به دوقلوهای خزنده بوددرخشان. اما، در ایجاد ابهام در مورد کودک آمادئو به خوبی بازی می کند. آیا دخترها او را در اقیانوس انداختند؟ سرش را روی سنگ ها بکوبد؟ کمی حسودی؟ چیدمان زیبایی از نقطه نظر ساختاری که تنها با لنز ون جنپ، به ویژه با دوربین دوچینگ، تقویت شده است، و با طراحی صدای مثال زدنی که فضای شنیداری را با برخورد امواج بر روی سنگ ها پر می کند، تکمیل می شود.

اما صحنه‌های کاکس در نقش میلتون است که BAY OF SILENCE را به سطح بعدی می‌برد. ما که از قبل غرق در تریلر نوآر و رازهای مرکب هستیم، نه تنها به لطف عملکرد کاکس از دسیسه های شیدایی میلتون لذت می بریم، بلکه داستان و علت و معلولی وحیانی را در درون خود پیش می برند. همچنین یک صحنه اوج با کاکس و بنگ است که به طور کامل استعدادهای طراح تولید هری آمرلن را به نمایش می‌گذارد، زیرا طراحی اتاقی در خانه میلتون به خوبی بیان می‌کند، شخصیت‌ها را تعریف می‌کند، گذشته و حال را در هم می‌آمیزد. تکه‌های شیشه و آینه، که همگی مانند بادگیر یا دیواری از بادگیر به هم متصل شده‌اند، کمال هستند و به‌طور استعاری به‌عنوان تکه‌هایی از شخصیت‌ها عمل می‌کنند. تکه های شکسته زندگی انعکاس حرکت آنها به لطف نسیم ملایمی که از طریق پنجره با نوری که از هر قطعه منعکس می‌شود، بسیار زیبا است. زوایای دوربین هلندی شده بیشتر با روان پریشی اطراف صحبت می کند. پارچه‌های ارگانزای شفاف پشت میلتون، با نور پس‌زمینه، بنابراین سایه‌هایی را پشت سر او می‌بینیم و آن زمزمه خنک و یخی آبی که با رنگ رنگ روی دیوار همخوانی دارد، خیره می‌شود. Standout تابلویی است که در راهرو آویزان شده است که وقتی ویل وارد اتاق می شود می بینیم. ببری که در کمین نشسته است و آماده است تا در وعده غذایی خوشمزه بعدی، گزنه هایش را لیس بزند. الهی. ارکستراسیون آن صحنه نیز به طرز شگفت انگیزی با طراحی صدا انجام شده است - صدای قلقلک آینه ها و شیشه ها، شلیک گلوله، گام هایی که به سختی قابل تشخیص هستند. آفرین به ناظر ویرایشگر صدا، Alex Booy و تیمش. سپس قاب‌های کاذب بازتاب را به تفنگ سیگاری و اینکه چه کسی شلیک کرده است اضافه کنید. تمام این سکانس که به طور کامل توسط تدوینگران پل توتیل و ساندرا ووس برش داده شده است، نمونه ای مثال زدنی از یک تجربه کاملاً حسی ناخن جویدن است، چیزی که از ابتدای فیلم به این نقطه جوش رسیده است.

تکمیل تصویر یک امتیاز تازه و آسان توسط جان سویهارت است.

رزرو فیلم در خلیج سکوت خود داستان را کامل می کند. ون در اوست با در آغوش گرفتن استعاره برای آخرین بار، ما را به حال خود رها می کند، مهارت های حل رمز و راز خودمان، التماس این سوال، حتی زمانی که کشف شد، رازهایی هستند که به طور کامل آشکار شده اند. جواب؟ همانطور که روزالیند می گوید: «شس. ما در خلیج سکوت هستیم.»

به کارگردانی پائولا ون در اوست
نوشته کارولین گودال با اقتباس از رمان لیزا سنت اوبین دو تران

بازیگران: کلیز بنگ، اولگا کوریلنکو، برایان کاکس

توسط دبی الیاس، 08/01/2020

در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد

ادامه مطلب

برای ما بنویسید

اگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست

تماس با ما