هوانوردان

تمام شوخی‌هایی را که می‌خواهید در مورد پیش‌بینی آب‌وهوا انجام دهید، اما به لطف کار هوانوردان و هواشناسان اولیه، پیش‌بینی آب‌وهوا نه تنها به واقعیت تبدیل شد، بلکه یک موهبت الهی برای جهان شد. ناگفته نماند که معنای اصطلاح 'بالون هواشناسی' را می دهد.

با تمرکز بر روی یک رویداد خاص که در 5 سپتامبر 1862 اتفاق افتاد، زمانی که هواشناس جیمز گلاشیر با بالونی متعلق به هوانورد هنری کاکسول 'سوار شد'، AERONAUTS ما را پر از شگفتی - و ترس - می کند که گلاشیر و کاکسول باید احساس کرده باشند. همانطور که آنها به آسمان ها صعود کردند، بالاتر از هر هوانوردی که تا به حال پرواز کرده بود می رفتند و شگفتی های جدید هواشناسی را به روی دانشمند گلاشیر و در نهایت جامعه علمی باز می کردند. کاکسول از سال 1860 به عنوان یک تاکسی بالن برای گلاشیر کار می کرد و گلاشیر همیشه مسافر همراه با دستگاه های اندازه گیری آب و هوا و در این مثال کبوترها بود. با سفر بیش از 37000 پا - حدود هفت مایل - در هوا، این دو نه تنها از بیماری بادکنک رنج می‌برند و گلاشیر در حوالی علامت چهار مایلی از حال می‌رود، بلکه دریچه‌ای که به بالون اجازه می‌دهد فرود بیاید در میان طناب‌ها و تشکیلات یخی گیر کرده است. بر روی بالون به دلیل دمای سرد هوا. کاکسول مجبور شد از سبد بالون خارج شده و به سمت بالون برود تا دریچه را آزاد کند. تاریخچه اسنادی نشان می دهد که کاکسول از دندان های خود برای آزاد کردن دریچه استفاده کرده است.

گویی فقط خواندن درباره گلاشیر و کاکسول و این ماجراجویی سپتامبر 1862 به اندازه کافی هیجان انگیز نیست، تهیه کنندگان تاد لیبرمن و دیوید هابرمن با کارگردان تام هارپر و نویسنده جک تورن همکاری می کنند تا این داستان را به صفحه نقره ای بیاورند. در حالی که ممکن است هیئت منصفه در مورد اینکه آیا حذف کاکسول و جایگزینی او با آملیا رن داستانی قابل قبول است یا خیر، با گرفتن مجوز ادبی با تاریخ و جایگزینی کاکسول با یک زن هوانورد (که تعداد کمی از آنها در طول تاریخ وجود داشت)، داستان خود را باز می کند و اجازه می دهد برای برخی از مضامین اضافه شده از فمینیسم که امروزه به اندازه 1862 به موقع است. و امکان بازی مجدد ادی ردمین و فلیسیتی جونز را فراهم می کند. داستان به همان اندازه هیجان انگیز است و شاید حتی بیشتر از آن، با گلیشر و رن در مقابل گلیشر و کاکسول تاریخ.

یکی از زیباترین و نفیس ترین فیلم های سال، هوانوردان یک تجربه واقعی سینمایی است! باید روی صفحه نمایش بزرگ دیده شود.

از زیبایی و خشم مادر طبیعت گرفته تا رقصیدن پروانه های زرد در ارتفاع 20000 فوتی در هوا تا زمزمه دانه های برف، تا گرمای فیلتر نشده خورشید، تا شفافیت کریستالی ستاره های چشمک زن روی بوم پر رنگ آبی-سیاه به ارتفاع 37000 فوت. بالای زمین، این ماجراجویی یک عمر است. و لطفا، پس از دیدن AERONAUTS، اجازه ندهید هیچ کس هرگز یک زن یا کفش او را مورد انتقاد قرار دهد! AERONAUTS اوج می گیرد!

شیمی بین جونز و ردمین را نمی توان انکار کرد. ما این را با 'نظریه همه چیز' دیدیم. همانطور که در ازدواج هاوکینگ در «تئوری» اتفاق افتاد که جین مسئولیت مراقبت از استفن و اداره خانواده و خانواده را بر عهده گرفت و در عین حال او را همیشه به جلو سوق داد، در اینجا نیز می‌بینیم که جونز قدرت و اعتماد به نفس مشابهی را به آملیا رن تزریق می‌کند. جونز بدون مشکلات خودش پس از مرگ شوهرش که جانش را برای آملیا در آخرین ماجراجویی بالن با هم فدا کرد، لحنی شیطانی به آملیا می‌آورد، زیرا او با این ماجراجویی با گلیشر به‌عنوان یک نمایش رفتار می‌کند نه با جدیت هدف علمی لحظاتی وجود دارد که جونز به ما این احساس را می دهد که آملیا آرزوی مرگ دارد و فقط می خواهد به شوهرش در فراتر از آن بپیوندد. اما وقتی فشار وارد می شود و بقای آملیا و گلیشر در خط است، غریزه بقای خود او به وجود می آید و منجر به دراماتیک ترین صحنه در کل فیلم می شود.

به جرات می توان گفت که یکی روی قلاب ها و لبه صندلی خود است در حالی که آملیا از بیرون و روی بالون بالا می رود تا دریچه یخ زده و گیر کرده را آزاد کند در حالی که گلاشیر در سبد بالون بیهوش است. ترکیبی عالی از فیلم‌برداری، VFX و امتیاز استیون پرایس باعث می‌شود که با هر اینچ که آملیا از آن بالا می‌رود، نفس خود را حبس کند. و بله، کاکسول و دندان هایش را فراموش کنید، زنده باد یک زن و کفش هایش!

ادی ردمین در برابر جونز و قدرت ذاتی که برای آملیا رن به ارمغان می آورد، عالی بازی می کند. این یک پویایی فوق‌العاده است که کلیشه‌ها و تصورات از پیش تعیین‌شده روز در مورد زنان را به چالش می‌کشد، در حالی که ردمین در واقع درمای سفر هوانوردی، مادر طبیعت و جونز عقب‌نشینی می‌کند. آملیا رن مانند شخصیت اصلی با گلاشیر ردمین در نقش مکمل‌تر احساس می‌شود. این به این معنی نیست که ردمین اقتدار خود را به دادگاه نمی آورد. او این کار را به صورت دسته جمعی انجام می‌دهد و در حالی که به ویژگی‌های خاص دانشمند و ماهیت جانور می‌پردازد، در عین حال شگفت‌انگیز برخی از اکتشافات گلاشیر در صعود را به تصویر می‌کشد، و وقتی گلاشیر به هوش می‌آید ترس از فرود را به تصویر می‌کشد.

90 درصد فیلم ردمین و جونز در یک سبد بادکنکی 5×5/6×6 هستند و از آن نهایت استفاده را می‌کنند.

تام کورتنی در نقش پدر گلاشیر، آرتور که از کهولت سن و شروع آلزایمر رنج می برد، قلب شما را می دزدد. برای تماشای ردمین و کورتنی که برخی از تلخ ترین لحظات فیلم را دارند، حتما دستمال کاغذی همراه خود داشته باشید. هیمش پاتل در نقش بهترین دوست و همکار گلاشیر، جان ترو، نباید نادیده گرفته شود.

فیلمبرداری جورج استیل عالی است. کاری که او با فضای سیاه روی سیاه و فضای منفی در «زن سیاه پوش 2» انجام داد، در اینجا با رنگ سفید روی سفید انجام می‌دهد در حالی که ما در بالای ابرها می‌رقصیم. در حالی که تماشاگران سینما به دیدن هواپیماها و هلیکوپترها در آسمان یا چتربازها عادت دارند، هرگز جو واقعی و زیبایی که در هر لایه از استراتوسفر آشکار می شود به ما نشان داده نمی شود. در اینجا ما زیبایی چشمگیر و خیره کننده لایه های بافتی سفید، مه، رنگین کمان، خورشید جریانی فیلتر نشده بدون لایه اوزون را می بینیم، و همه با خشم مادر طبیعت با برف خروشان، دمای سرد، رعد و برق مقابله می کنند. رعد و برق، باران سیل آسا دانستن اینکه جونز و ردمین در ارتفاع 2000 فوتی در یک سبد بالون در هوا بودند در حالی که از یک هلیکوپتر لنز می گرفتند، به اصالت احساسی این تجربه می افزاید. ما در این سبد، در این دنیای دیگر، با آملیا و گلاشیر غوطه وریم.

قابل توجه این است که استیل به لطف کادربندی، زوایای متنوع، و دوخت دوربین، سبد را بسیار بزرگ‌تر از آنچه هست احساس می‌کند و به طور جالبی، این دنیای هوانوردی را هم صمیمی و هم گسترده می‌کند. استیل تولید دیوید هیندل و کریستین هوبند را جشن می گیرد و هر گوشه از سبد و هر اقلام درون آن را می پوشاند، برخی برای گلاشیر علمی هستند، برخی دیگر برای هوانوردی ضروری هستند، اما هرکدام به تنهایی مهم هستند. در زمین، ما از ساخت بالون برای این ماجراجویی خاص آگاه هستیم و وسعت واقعی آن را در هنگام ساخت آن در یک انبار بزرگ می بینیم. ما دائماً استعاره ای را در فیلم می بینیم که بزرگی جهان و جهان ما را به ما یادآوری می کند.

VFX مثال زدنی است زیرا فیلمبرداری فولاد را تکمیل می کند.

سکانس‌های اکشن، بیشتر در داخل سبد، به خوبی اجرا و طراحی شده‌اند، و سپس توسط مارک اکرزلی با دقت بسیار بالایی بریده می‌شوند و ما را در هولناکی و فوریت موقعیت و رویدادهای در حال رخ‌دادن غرق می‌کنند.

طراحی صدا فراتر از چشمگیر است و یک عنصر کلیدی در AERONAUTS است زیرا لحظاتی وجود دارد که هیچ صدایی وجود ندارد. کیهان هنوز در زمان یخ زده یا درون یک حباب است. فوق العاده احساسی و قدرتمند. شما جوهر کامل جهان را بسیار بزرگتر از شما دریافت می کنید.

همانطور که جای تعجب نیست، امتیاز استیون پرایس بسیار عالی است و عظمت جهان بالای سر ما، صمیمیت خود تجربه و شگفتی ناشناخته ها را به تصویر می کشد. سازهای او احساسات را به تصویر می کشد و آن را به منصه ظهور می رساند.

کارگردانی تام هارپر
نوشته جک تورن با داستانی از تورن و هارپر

بازیگران: ادی ردمین، فلیسیتی جونز، تام کورتنی، هیمش پاتل

توسط دبی الیاس، 10/08/2019

در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد

ادامه مطلب

برای ما بنویسید

اگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست

تماس با ما