نویسنده: دبی لین الیاس
اول، باید از دوست جدیدم توبی ویلکینز که با انتشار تاخیری این بررسی به AFI نشست، عذرخواهی کنم. دوم، باید بگویم که SPLINTER با شش جایزه برتر هفته گذشته در Screamfest 2008، از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردان، از آنجا دور شد، تبریک می گویم. شروع بدی برای اکران یک فیلم نیست. و اما SPLINTER؟ ویلکینز علاوه بر ارائه یک فرنچایز کاملاً جدید «ترسناک» و خلق موجودات جدید و باورنکردنی، یک خط داستانی قابل قبول، شخصیتهای جالب، ترس و تعلیق بند انگشتی سفید و چیزهای واقعاً خندهدار به ما میدهد. برخی صحنهها - و دیالوگها - وجود دارند که باعث میشوند پهلوهایتان را با خنده «تکه تکه کنید»! و در حالی که من کاملاً انتظار 'تنش وحشتناک' و تعلیق بیشتری را داشتم (اگرچه وحشت موجودی که شما را از درون به بیرون با سرعت های مختلف میتوز آلوده می کند و درهم می ریزد به طرز وحشتناکی ترسناک است)، طنز فیلم را دیدم و پذیرفتم - طنز مبتنی بر طنز. در مورد حماقت - و حتی نبوغ - طبیعت انسان. مدبر و با طراوت!
ست و پولی زوج ناهمخوان متوسط شما هستند. گیک و بسیار 'راس گلر'، باید تعجب کرد که ست، نامزد دکترا، با دختری ورزشکار و پرانرژی مانند پولی، چه می کند. اما، با این وجود، آنها با هم هستند و در آستانه یک سفر کمپینگ برای سالگرد هستند (که ظاهراً ست با وعده سکس سالگرد زیر ستاره ها جذب شد). متأسفانه، با توجه به ناتوانی ست در فضای باز، او در عرض چند دقیقه چادر آنها را حتی قبل از ساختن آن می شکند و زوج را مجبور می کند که به دنبال متل بروند.
در همین حال، پلیس ایالت اوکلاهاما برای دنیس، یک محکوم فراری که مصمم است با دوست دخترش که از مواد مخدر خارج شده، لیسی ارتباط برقرار کند، او را پاکسازی کند و سپس «مراقب کارهای ناتمام» شود. اما از شانس و اقبال، آنها هیچ وسیله ای برای حمل و نقل ندارند، اما پس از آن، ست و پولی یک ماشین دارند و در یک بخش متروکه از بزرگراه های جنگلی تنها هستند. ست و پولی که از مشکلات ماشینی خودشان رنج می برند، به سرعت توسط دنیس و لیسی ربوده می شوند/دزدیده می شوند و ما به زودی متوجه می شویم که چهار نفره بسیار منحصر به فرد خود در یک فروشگاه کوچک پمپ بنزین در وسط ناکجاآبادی که در تاریکی جنگل سر به فلک کشیده اطراف آن توقف کرده است. در حالی که دنیس و پولی برای موقعیت آلفای گروه میجنگند، لیسی بیچاره تلاش میکند حمام پمپ بنزین را پیدا کند تا «راهحلی پیدا کند» که قربانی سرنوشتی میشود که در انتظار همه آنهاست - موجودی انگلی که میزبانش را آلوده میکند، با فرض اینکه میزبانش را آلوده کند. اشکال هیولایی و آمیختگی از طریق میتوز و اسمز.
با توجه به اینکه بقا در ذهن سه نفر باقی مانده است، آنها خود را در فروشگاه رفاه حبس می کنند و فقط با عقل، کالا، تدبیر و یکدیگر استفاده می کنند تا بتوانند شب را پشت سر بگذارند و امیدوارند زنده بمانند.
آفرین به بازیگر بازیگر با این یکی. من مدتهاست که از طرفداران پر و پا قرص شی ویگام و حتی بیشتر از آن پس از اجرای او در نقش دنیس بودم. شدید، قوی. مجتمع. دارای بافت عاطفی حضور فرماندهی قوی روشی که او سختی دنیس را می شکند تا قلبش و ماهیت واقعی جنایتش را آشکار کند، باعث تحسین دنیس می شود. WOWWWW! در مورد ریچل کربز، هیچ کس نمی دانست که این دومین فیلم او بود. او به عنوان داروگر لیسی یک چرخش قابل توجه انجام می دهد. پائولو کوستانزو برای من یک تسویه حساب است. او یک شخصیت گیک است که با شخصیت ست مطابقت دارد، اما بسیار بیدرخشش است. با کتاب دوستی عجیب او، انتظار داشتم توضیح «بیولوژیکی» قانعکنندهتری برای وقایع پیش روی او داشته باشد. متأسفانه، زایمان او در برخی مواقع بدتر و مسطح به نظر می رسید. از طرف دیگر، جیل واگنر در نقش پولی با حضوری قوی که در برخی مواقع دارای تهوع های ناامنی و حماقت بیهوده است، کار تحسین برانگیزی انجام می دهد – اما با توجه به ماهیت شخصیت ها و موقعیت، کار می کند. ناامیدی او از انفعال شخصیتهای مرد امری است اما در عین حال، او تمام «ریپلی» را دریافت نمیکند و کاملاً کنترل اوضاع را در دست میگیرد. واگنر به پولی اجازه می دهد تا نسبت به ست کوستانزو مهربانی نشان دهد که نه تنها به اجرای او بلکه به او نیز بُعد جدیدی می بخشد.
این فیلم که توسط ایان شور و کای بری نوشته شده است، پس از اینکه روی میز توبی ویلکینز قرار گرفت، زندگی خود را از فیلمنامه اصلی گرفت. در حالی که عناصر اصلی شخصیتها و ویژگیهای شخصیتی آنها را حفظ میکند (که به عنوان ویلکینز بهعنوان «عجیب، واقعی و معیوب که معایب آنها را در آغوش میگیرد و از آنها بالاتر میآید» توصیف میشود)، کلید داستان، پیدایش موجود انشعابی است. به گفته ویلکینز، او و شریک زندگیاش جورج هیوارد «به مدت چند سال به این موجود حمله میکردند و سعی میکردند بفهمند که ما با آن چه کاری میتوانیم انجام دهیم. این به نوعی یکی از آن سناریوهای 'چه می شد اگر' بود. اگر به درون شما نفوذ کند و بدون توجه به نحوه عملکرد مفاصل به طور معمول و بدون توجه به نحوه حرکت عادی آن، چیزهای انسانی را تحت کنترل خود درآورد چه می شود. آن شبیه چیست. هر دوی آنها افرادی با ذهنیت بصری بودند، که از مغز ما بیرون پریدند و به عنوان چیزی که نمایش آن روی صفحه نمایش عالی بود. و سپس از آنجا به نوعی در فرآیند فکری پیشرفت کرد که چگونه خود را منتشر می کند. از چه چیزی تغذیه می کند؛ درایو آن چیست چه چیزی آن را به حیوانات مختلف جذب می کند. چگونه در محیط های مختلف زنده می ماند. آیا می تواند زیر آب زنده بماند همه این چیزها و مفهوم گسترش این عفونت انگلی که واقعاً اصطلاح 'موجود' را به طور کامل تعریف می کند، چقدر جالب است که آن را روی صفحه نمایش دهیم.
فیلمنامه اصلی روی میز ویلکینز با «زنگهای یادآوری عالی از تمام فیلمهای بزرگی که نسل من در آنها بزرگ شدهاند - بیگانه، چیز، طلوع مردگان، شب مردگان زنده» قرار گرفت. . فیلمهای محاصره بزرگ که در آن چیزی که فیلم واقعاً روی آن متمرکز است شخصیت و داستان آنها و نحوه تعامل آنها با یکدیگر است و چگونه گروهی از شخصیتها که نیروهای متضاد هستند با هم کار میکنند تا در آن سناریو و بودن با هم مبارزه کنند. به دام افتاده داشتن چنین چارچوبی برای قرار دادن این موجود در آن بیمعنا به نظر میرسید.»
با SPLINTER، با توجه به پیشینه گسترده جلوه های بصری، انتخاب بهتری به عنوان کارگردان از توبی ویلکینز وجود ندارد. او به وضوح از دانش خود در مورد جلوه ها و خلق موجودات در مسدود کردن دوربین خود و مهمتر از آن در ایجاد اعوجاج بصری با خون، 'نفس یخ زده' درهای خنک تر و غیره استفاده می کند تا تنش و ترس ذاتی همه از ناشناخته ها را تقویت کند. مثلا. آیا واقعا لیسی است؟ تنها چیزی که می بینید یک پاک کننده بلوند در خون است. شما هرگز تصویر واضحی از صورت یا بدن او به دست نمیآورید، اگرچه نماهای میانی و بلند مختلفی وجود دارد که اعوجاج تنه را در تجسمهای مختلف آن نشان میدهد، اما شما هرگز واقعاً از میزان کامل تحول وحشتناک نمیدانید، و نه تنها شخصیت دنی را به شما میدهد. برخی امیدوارند که او می تواند نجات یابد، اما همچنین مخاطب، ایجاد یک سناریوی دوگانه پر تنش.
من ویلکینز را به خاطر نبوغ و نبوغ خلاقش در خلق این موجود، به کارگیری پروتز، «یک ژیمناستیک قهرمانی ملی، یک میمک و یک بدلکار که همگی نقشهای مختلف را برای دستیابی به حرکات مختلف و با آرایشی بسیار زمانبر و پیچیده بازی میکنند» تحسین میکنم. به جای متوسل شدن به CGI برای اینکه ببینیم 'تا کجا می توانیم آن را ببریم.' این نه تنها مهارت واقعی را نشان میدهد، بلکه با عکسهای دوربین دستی و لنزهای طعنهآمیز در محدودهی فروشگاههای رفاهی کار میکند. فراتر از شیفتگی خلقت موجود و تصور آن، کلیدی برای سطح تعلیق و شوک، ویلکینز و دیپی نلسون کرگ از تکنیکی استفاده میکنند که واقعاً موجود را در دوربین کامل نشان نمیدهد، تجسم کامل آن را به وضوح نشان نمیدهد - تا حد زیادی به روشی که پیروز است. سالوا با مخلوق خود در سال 2001 با JEEPERS CREEPERS سروکار داشت که در آن هجوم کامل بصری وحشتناک خلقت تا زمان ساخت دنباله فیلم هرگز جلوهای تمام چهره نداشت.
من نمیتوانم به جنیفر اسپنسر طراح تولید اشاره نکنم. او با همکاری با نویسندگان و ویلکینز، اطمینان داد که توجه به جزییات فروشگاه و کالاهای مجهز آن (که بیشتر آن اهدا شد - از جمله محصولات کوکا کولا و پپسی) مورد توجه قرار گرفته است. Desperation مادر اختراع است و به شخصیتها این توانایی داده شد که با ابزار و محصولاتی که در دست دارند بسیار خلاق باشند.
همانطور که به ویلکینز گفتم، یکی از ناامیدیهای من این بود که توضیح رویدادهایی را که اتفاق میافتند نادیده بگیرم. با این حال، اگر دقت کنید، همه علائم وجود دارد.
من برای دنباله آماده هستم اما با تنش و عامل ترس ده برابر شده!!!! و از آنجایی که ویلکینز یازده طرح دیگر را در دست دارد که میتوز موجودی در حال انشعاب را به تصویر میکشد، به نظر میرسد که در حین آشکار شدن وحشت واقعی این فرانچایز خارقالعاده، درگیر هیبریداسیون حیرتانگیز انشعاب-حیوان-انسان هستیم.
دنیس – شی ویگام پولی – جیل واگنر ست – پائولو کوستانزو لیسی – ریچل کربز
به کارگردانی توبی ویلکینز. نوشته ایان شور و کای بری. رتبه R. (82 دقیقه)
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB