شیرهای دست دوم

نویسنده: دبی لین الیاس

تیم مک‌کانلیس بیش از ده سال پیش «شیرهای دست دوم» را نوشت. مک‌کانلیز که از داستان و دید خود مانند شیر مادر محافظت می‌کند، منتظر ماند تا پروژه را روی پرده بزرگ نمایش دهد تا اینکه بتواند خودش فیلم را کارگردانی کند. اشتیاق او به این پروژه در محصول نهایی مشهود است.

والتر یک جوان 14 ساله خجالتی، درونگرا است که توسط مادر نه چندان مسئولیت پذیرش در خانه عموهای بزرگش، هاب و گارث مک کان، به طرز عجیب و غریب – و بسیار عجیب و غریب – رها شده است. افسانه‌های محلی می‌گویند که مک‌کان‌ها ثروتمند هستند و ممکن است پول‌هایشان به‌خاطر مشاغلی مانند دزدان بانک، جنایتکاران جنگی یا حتی مردان مافیایی که آل کاپون را سرقت کرده‌اند، به‌طور نامناسب به دست بیاورند. اقامتگاه مک کان که در وسط ناکجاآباد واقع شده است، معنای جدیدی به اصطلاح روستایی می دهد. بدون تلویزیون، بدون تلفن، بدون مردم در چند کیلومتری.

علیرغم شایعات، انتشار McCann چیزی جز کاخ نشینی نیست، اما همچنان تمام جذابیت حوض ماهیگیری Opie Taylor در Mayberry را دارد. برای سرگرمی، عموها در ایوان جلویی خانه‌های فرسوده‌شان که بزرگ‌تر از خانه‌های کانکس است، می‌نشینند و اسلحه‌هایشان را تمیز می‌کنند. با وجود برکه ها و مزارع و درختان و مکان هایی که برای ماجراجویی هاک فین-تام سایر عالی به نظر می رسند، والتر اهل کمپینگ شادی نیست.

والتر در حالی که خود را در یک اتاق برجک طبقه سوم دفن می کند، به دسته ای از تنه های قدیمی پوشیده شده با برچسب های مسافرتی از مکان های عجیب و غریب برخورد می کند. در یک صندوق عقب، او عکسی از یک زن زیبا را پیدا می کند که در زیر لایه ای از شن پنهان شده است. والتر ذاتاً کنجکاو است، اما عموماً ترسوتر از آن است که بپرسد، والتر اعصابش را به هم می زند و از عموهایش در مورد تنه ها، برچسب ها و زن سؤال می کند و گارث را وادار می کند تا نخی برای والتر بچرخاند و راز اسرارآمیزی را به او بگوید که فقط هاب می داند و می داند. گارث - داستان قبیله 'شیرهای دست دوم'. همانطور که داستان باز می شود، بینشی در مورد تاریخ زندگی هر مرد و رویدادهایی که آنها را بر آن داشت تا به آنچه هستند تبدیل شوند و چرا مانند امروز زندگی می کنند، به ما داده می شود. به نظر می رسد که هاب پیر بداخلاق حتی با یک شاهزاده عرب به نام یاسمین ازدواج کرده است.

حضور والتر تأثیر مثبتی بر پیرمردها می گذارد. آنها شوخ طبعی را در این واقعیت می یابند که حضور والتر باعث ناراحتی سایر اقوام می شود که هر هفته از هاب و گارث بازدید می کنند و امیدوارند که راه خود را به قسمتی از ثروت شایعه شده خود برسانند. والتر حتی عموهایش را متقاعد می کند که مقداری پول خرج کنند، و باعث می شود گارث به باغبانی و هاب یک کیت هواپیما بخرد و به والتر در نجات شیر ​​پیری که او را یاسمین می نامد و به عنوان حیوان خانگی بزرگ می کند کمک کند.

McCanlies این داستان را منحصر به فرد از چشم یک کودک روایت کرده است. اگرچه بسیاری از داستان از طریق فلاش بک ها انجام می شود در حالی که گارث داستان های خود را درباره چیزهای خارق العاده و دور می نویسد، تصویر تصویری است که والتر تصور کرده است و باعث می شود باور شود که هاب و گارث در جوانی خود ترکیبی از ارول فلین باهوش و ایندیانای ماجراجو بودند. جونز. ما داستان های بسیار هیجان انگیزی از آفریقا و لژیون خارجی فرانسه، شاهزاده خانم ها، چله کشی، زندگی و مرگ داریم. این که آیا داستان ها همه واقعی هستند هرگز معلوم نیست، اما هر چه بیشتر آنها را بشنوید، بیشتر آنها را ببینید، بیشتر آنها را باور خواهید کرد. داستان او همچنین در نشان دادن کنار آمدن والتر با رها شدن و از دست دادن، به دست آوردن اعتماد به نفس و بلوغ و تبدیل شدن به یک مرد - همه زیر نظر عموهایش - که علیرغم بی فایده بودن ظاهری آنها - غرایز ذاتی شیر مادر را دارند که از توله اش محافظت می کند، عالی است. کارگردانی خوب مک‌کانلیز همه چیز را ساده نگه می‌دارد و اجازه می‌دهد که داستان بدون حاشیه‌های غیرضروری و ظرافت‌های بصری پنهان در کانون توجه قرار گیرد.

بهبود داستان و کارگردانی مک‌کانلیز کار کارگردان عکاسی، جک ان. گرین، و طراح تولید، دیوید جی. بومبا است. از ثبت وسعت بصری فریبنده تهی ناهموار مک کان تا داستان های خیالی چیزهای عجیب و غریبی که در کلیپ های تقریباً سریالی از ماجراهای جوانی عموها به تصویر کشیده شده است، این دو از کار دیگری تعریف می کنند و اصل داستان را به تصویر می کشند. . بومبا در مورد این دوره ابهام دارد و یک باور را ایجاد می کند که داستان می تواند 50 سال پیش یا حتی امروز رخ دهد.

احتمالاً دو تن از سخت‌کوش‌ترین مردان سینمای امروز، رابرت دووال و مایکل کین، در نقش هاب و گارث نقش آفرینی می‌کنند. دووال، که در حال حاضر به دنبال گرفتن سر اسکار احتمالی برای «محدوده باز» است، در به تصویر کشیدن هاب به همان اندازه عالی است. دووال با دادن معنایی جدید به عبوس و قلاب‌پیچ، مردی که مشتاق مرگ است، به فردی پر از شادی تبدیل می‌شود. از سوی دیگر، کین، تقریباً به عنوان یک راوی، مهربانی و لطافتی را تراوش می‌کند که فیلم را نرم می‌کند و به آرامی رشته‌های قلب را می‌کشد. رابطه او با هیلی جوئل اوسمنت پدربزرگ و دوست داشتنی و در عین حال پویا است. و هیلی جوئل اوسمنت در نقش والتر….. قبلاً گفته بودم - هیلی احتمالاً یکی از بزرگترین بازیگران کودک در تاریخ سینما است. در این، او اولین نقش واقعی روی پرده و غیرکودک او از زمان دیدن او در «حس ششم» و «آی.آی» است، اگرچه در مرحله‌ای ناخوشایند، اما همان شدت و بیان چهره و قاطعیت را دارد که در نقش‌های قبلی‌اش به نمایش گذاشته شد. در اینجا، بی دست و پا بودن سن خودش به خوبی با شخصیت والتر مطابقت دارد و او در تبدیل والتر از کودکی ناامن به جوانی با اعتماد به نفس و مهربان، کار قابل تحسینی انجام می دهد.

یک داستان شیرین عاشقانه یک داستان مثبت داستانی از مهربانی و مهربانی. آیا این حتی دیگر وجود دارد؟ از نظر تیم مک‌کانلیز، این کار را می‌کند. بعد از دیدن «شیرهای دست دوم» فکر می کنید که اینطور است. فقط از عمو هاب بپرس، 'اگر می خواهی چیزی را باور کنی، پس به آن ایمان داشته باش!'

مرکز: رابرت دووال گارث: مایکل کین والتر: هیلی جوئل اوسمنت

نویسنده و کارگردان: تام مک کانلیز. دارای رتبه PG (109 دقیقه)

برای ما بنویسید

اگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست

تماس با ما