نویسنده: دبی لین الیاس
همه ما امتحانات و مصائب دوران نوجوانی را به یاد داریم. تلاش برای یافتن فردیت خود در میان جنون و آشفتگی مدرسه، خانواده و دوستان. یادگیری در مورد زندگی و عشق. و گویی زندگی به اندازه کافی سخت نیست، گاهی اوقات ما دچار انحنا می شویم، مانند اضافه وزن یا داشتن لب و یا در مورد کارگردان جفری بلیتز، لکنت. در تلاش برای غلبه بر شرایط خود، در دوران دبیرستان به تیم مناظره پیوست و نه تنها مشکلات سخنرانی خود را حل کرد، بلکه در مسابقات قهرمانی ایالت نیوجرسی در بحث سیاست پیروز شد. اما چه می شد اگر او تا این حد موفق نبود. اگر لکنت او باقی می ماند، نمی توانست بحث کند، ناامن بود و اولین دردهای عشق توله سگ را تجربه می کرد، اما توسط همکلاسی ها و خانواده نادیده گرفته می شد و مورد تمسخر قرار می گرفت، چه؟ پاسخ در علم موشکی کاملاً جذاب و شوخآمیز یافت میشود.
هال هفنر نقطه مقابل چیزی است که نام خانوادگی او نشان می دهد. او توسط برادر بزرگترش ارل که به مهارت هایش به عنوان یک دزد و کلاهبردار افتخار می کند مورد ضرب و شتم، سرزنش و تحقیر عمومی قرار می گیرد، در دبیرستان پلینزبورو، نیوجرسی، او را انتخاب می کند و به شدت لکنت می کند. که او حتی نمی تواند یک تکه پیتزا در کافه تریا سفارش دهد. جینی رایرسون زیبا، گویا و صیقلی مانند یک الماس صورتی بی عیب و نقص است، اما با خلق و خوی و استعداد استدلالی که می تواند سرتان را بچرخاند، بهترین توصیف او در لیگ «نگاه کن، اما لمس نکن یا نزدیک شو» است. اما، جینی شیاطین خود را دارد. او آنقدر که می خواهد همه باور کنند کامل نیست. یکی از اعضای تیم مناظره، او و شریکش بن وکسلبام برای شکوه و عظمت، در مسابقات قهرمانی مناظره سیاست دبیرستان ایالت نیوجرسی مقدر شده بودند - تا زمانی که بن در وسط مسابقه صحبت نکرد. نه فقط بحث کردن، بلکه صحبت کردن، جینی را شرمنده و شرمسار با امیدهای پیروزی بر باد داد. جینی با دیدن شکنجه هال توسط ارل در اتوبوس مدرسه یک بعدازظهر، شفاعت میکند، او را تشویق میکند تا به تیم مناظره بپیوندد. او به یک شریک جدید برای جایگزینی بن که تیم و مدرسه را ترک کرد نیاز دارد و او نویدهای بزرگی را در هال می بیند. الماسی در زمخت برای قالبگیری طبق مشخصات. به لطف آتش سریع، تحویل بی وقفه او، نه به ذکر است که هال بلافاصله تحت طلسم زبانی او قرار می گیرد، هال تصوراتی از این دو نفر با هم، به عنوان یک زوج دارد. او دیگر یک خارجی نخواهد بود. دیگر به او می خندند یا تنها نخواهد بود. بله قربان، جینی و هال، با هم. و با آن، هال مناظره کننده است.
اگرچه هال بیشتر به عنوان قایق تحقیقاتی جینی ظاهر می شود تا شریک مناظره، اما اعتماد به نفس جدیدی پیدا می کند. او شروع به باور می کند که می تواند در فن مناظره و بلاغت تسلط یابد. که بتواند بر هنر عشق مسلط شود. که بتواند در دبیرستان تسلط پیدا کند. و اینکه بتواند صدایش را پیدا کند. اما، راه موفقیت اغلب سنگلاخ است – حتی در پلینزبورو، نیوجرسی و هال به زودی متوجه میشوند که با این اعتماد به نفس جدید، مسئولیتهای جدید و چالشها و رویدادهای جدیدی به وجود میآید که مردان را از پسرها جدا میکند. وفاداری های غیرمنتظره و او را وادار می کنند که دقیقاً از چه چیزهایی رویاها و زندگی ساخته شده است.
کارگردان بلیتز بیش از شش ماه طول کشید تا ریس تامپسون را پیدا کند. با مهلت دو هفته ای برای بازیگری هال، تنها زمانی که از جعبه ای از 'نوارهای تست غیرمجاز' که در راه بودند به سمت زباله دان می گذشت، بلیتز جعبه را گرفت، شروع به تماشا کرد و هال هفنر خود را پیدا کرد. سرنوشتی که برای تامپسون و بلیتز در نقش تامپسون اتفاق افتاد، در نقش هال بی عیب و نقص است. بلیتز که توسط بلیتز به عنوان 'فقط یک پسر معمولی' توصیف شده است، در اولین نقش اصلی خود، فیلم را با اعتماد به نفس و اطمینانی که ناامنی های شخصیت او را رد می کند، حمل می کند. او به قدری متقاعد کننده است که هرگز نمی توان شک کرد که ریس لکنت زبان نیست. جوری که جف فیلمنامه را نوشت، هال جمله ای را شروع می کرد. جلوی خودش را می گرفت. و مکث میشد و بعد چیزی میگفت و سپس وارد مسیری میشد یا هر چیز دیگری. و با خودم فکر میکردم که او قبل از آن چه میگفت و سپس وقتی به صحنه میرفتم این را در ذهن داشتم و بدانم کدام کلمه را نمیتوانم بگویم اما بعد باید آن کلمه را در آن بگویم. فیلمنامه.» باعث افتخار من شد که جفری من را انتخاب کرد.»
آنا کندریک، نامزد تونی، با بازی جینی، مرا از آب درآورد. کندریک، محکم و مصمم، شما را به حدس زدن اینکه جینی دقیقاً درباره چیست، نگه می دارد. آیا او واقعاً در عقیده و نیاتش با هال تمام خوبی و سبکی است؟ یا راهی برای جنون او وجود دارد؟ کندریک خودداری میکند، سؤالاتی درباره آنا میسازد، و به شما این حس را میدهد که چیزی در زیر سطح حباب میزند قبل از اینکه دقیقاً در لحظه مناسب با انرژی و احساسات منفجر شوید. نیکلاس داگوستو که در برابر کهنه سربازان 'Boston Legal' و 'ER' ایستادگی کرده است، تجربه تلویزیونی گسترده خود را به مناظره با پادشاه بن ویکسلباوم ارائه می دهد که شخصیتی دوگانه غنی را خلق می کند که بسیار دوست داشتنی است و اجازه دهید با آن روبرو شویم، شما می توانید ظاهر خوبی داشته باشید. کمک نکن اما به سمت او کشیده می شود. وینسنت پیاتزا نقطه مقابل شخصیت او ارل هفنر است که با توجه به اینکه او برادر بزرگتر بد و دزد را با چنان شور و شوق و ذوق و شوقی برای لذت بردن از بازی او بیشتر مورد استقبال قرار می دهد. و نمیتوانم از یکی از بازیگران شخصیت مورد علاقهام، مارگو مارتیندیل، که به عنوان مربی لومبلی نقش آفرینی میکند، اشاره نکنم. او، مثل همیشه، یک درمان است.
انتخاب بازیگران ایدهآل و داستان خوب با راکت علم کافی نیست. کلید فیلم و شخصیت های جینی، بن و تا حدی هال، تسلط بر مهارت های مناظره است که البته تکنیک های آموزشی را برای آنچه در دنیای مناظره نامیده می شود، گسترش می دهد. وقتی از کندریک پرسیدم که آیا او به آموزش برادوی خود برای بیان، احساسات و مناظره و تکنیک مناظره میپردازد، گفت: «این سخت کوشی است. انتظار داشتم نوعی تکنیک وجود داشته باشد تا به خودتان یاد بدهید چگونه این کار را انجام دهید، اما نشد.»
اما، به گفته کندریک، «ما با یک مربی مناظره کننده، کمپ بوت مناظره داشتیم. در حال یادداشت برداری از نحوه شکل گیری یک مناظره و مربی ای بودیم که سبک گسترش آن را به ما نشان داد و بعد از آن تلاش کرد. یه جورایی عالی و وحشتناک بود بیشتر تمرکز شما صرف این بود که متوجه شوید آنها انگلیسی صحبت می کنند. در اولین تلاش او بیشتر شبیه هال به نظر می رسید. مجبور شدم خودم را در اتاقم حبس کنم و بارها و بارها آن را امتحان کنم.» وقتی نوبت به تیراندازی واقعی رسید، بلیتز حتی چند ترفند در آستین خود داشت. «روزی که داشتیم تیراندازی میکردیم، او سه پاراگراف اضافی به من میدهد تا پخش کنم. برای مثال، من باید یک نمونه از کل بحث را در 10 ثانیه پخش کنم، بنابراین به خودم زمان میدهم تا مطمئن شوم که آن را در کمتر از 10 ثانیه انجام میدهم.» با دیالوگ اضافه شده، او مجبور شد حتی سریعتر پخش شود. و همانطور که داگوستو تأیید کرد، و باعث تعجب کندریک شد، در طول مصاحبه های ما او برای اولین بار فاش کرد که واقعاً زمان اجراهای او را تعیین کرده است و او برای 10 بار دوم با او ملاقات کرد. شادی در چهره او همه چیز را با آن کمی اطلاعات گفت.
D'Agosto در مورد این تجربه توضیح می دهد. ما ویدیوی بحث مسابقات قهرمانی سراسری دانشگاهی را تماشا کردیم و آنها در آن و سرعت خیرهکنندهشان و روشی که میتوانستند پخش شوند، بسیار ماهر هستند. ما سعی کردیم تا جایی که میتوانستیم با آن پیش برویم. ما به کاری که آنها می توانستند انجام دهند نزدیک نشدیم اما در تلاش برای رسیدن به سطح خاصی بودیم. «مطمئناً وقتی صحبت از داستان سرایی خلاقانه و مبتکرانه به میان می آید، برای کارگردان جفری بلیتز علم موشکی نیست. او استعدادی دارد، استعداد ذاتی برای تفکر خارج از چارچوب. او با تکیه بر تجربه زندگی خود از آمیختن واقعیت با داستان، شخصیت های خوب ساخته و توسعه یافته را به یک نتیجه سرگرم کننده لذت بخش ساخت. وقتی روی «Spelbound» کار میکردم و در این دنیای نوجوانان زندگی میکردم، مدام فکر میکردم که اگر با بچهای ملاقات کنم که با این کلمات SAT بیش از حد بیان میکند، چه اتفاقی میافتد. چه میشود اگر با بچهای آشنا شوم که به او ملحق شده یا به نوعی درگیر املا شده است، زیرا با دختری درگیر شده است. بنابراین این ایده های داستانی به ذهنم خطور می کند و آن داستان ها واقعاً محقق نمی شوند. بنابراین من با تمام این حس از تمام راه هایی که می توانست طی کند اما نرفت، مانده بودم. بنابراین وقتی ماود آدلر از فیلمهای HBO گفت که میخواهد اولین فیلم تصویری من را بسازد، من گفتم همه این ایدهها را در حین کار روی Spellbound دارم که میخواهم آنها را بررسی کنم. و جایی در آن من داستان دبیرستان خودم را برای او تعریف کردم که در آن لکنت کردم و درگیر بحث شدم. و او گفت: 'بس کن. این داستانی است که باید انجام دهید.» بنابراین، با تشویق ماد شروع به نوشتن کردم.
بلیتز در مورد هنر مناظره گفت: «فکر نمیکردم یادگیری آن برای کسی آسان باشد. فقط مدیریت گفت و گوی معمولی یک چیز واقعا پیچیده است. این بسیار مهمتر بود که بازیگران به جای سرعت، به نظر می رسیدند که آنچه می گویند را درک می کنند. سرعت را می توان آموزش داد. درست کردن مطالب فکری و احساسی بیشتر مورد توجه بود.» و او و بازیگرانش 'موضوع را درست می کنند' با موفقیت بزرگ.
فیلمبرداری در نیوجرسی (اما به لطف قوانین ملایمتر کار کودکان و معافیتهای مالیاتی در مریلند فیلمبرداری شد)، بلیتز میخواست فیلم حسی جاودانه در مورد آن داشته باشد، بخشی از آن با موسیقی متن انتخاب شده به دست میآید. 'این در زمان حال اتفاق می افتد و چند سرنخ کوچک برای آن وجود دارد، اما من می خواستم بتوانم آن را ببینم، احساس کنم 'این می تواند تجربه دبیرستان من در آنجا باشد.' عشق ثابت میکند که گریزان است» بنابراین بلیتز از آهنگهای متعددی از گروه مورد علاقهاش، The Violent Femmes استفاده کند.
شوخ طبعی، شفقت، مهربانی، بخشش و دوستی. آزمایش ها و مصیبت های جوانی و زندگی با احساساتی صمیمانه و برخی کمدی های مرده به خوبی اجرا شده روایت می شود. کمی افتضاح و بسیار سرگرم کننده. این علم موشک است.
ریس تامپسون – هال هفنر آنا کندریک – جینی رایرسون نیکلاس داگوستو – بن وکسلباوم ارل هفنر – وینسنت پیازا نوشته و کارگردانی جفری بلیتز. دارای رتبه R. (98 دقیقه)
عکس های جیم بریجز. 2006 Picturehouse.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB