نویسنده: دبی لین الیاس
نشستن با رابرت لوکتیچ و صحبت درباره فیلمها همیشه لذت بخش است. یکی از بهترین و باهوش ترین در این تجارت، لوکتیک با موفقیت شگفت انگیز همه را غافلگیر کرد.از نظر قانونی بلوندکه به یک فرنچایز تبدیل شد که عاقبتهای بعدی را روی صفحههای بزرگ، صفحههای کوچک، صحنه و مستقیماً روی دیویدی تشکیل میداد. به دنبال آن با یک وسیله نقلیه اولیه جاش دوهامل،برنده یک قرار با تد همیلتون!، و بازگشت جین فوندا به شکوه کمدی درهیولا شوهرلوکتیک ثابت کرد که در ژانر رام کام چیزی بیش از یک نیروی قابل محاسبه است. اما همانطور که به زودی دیدیم، بابیست و یکتریلر مبتنی بر واقعیت در مورد دانشجویان MIT و شمارش کارت وگاس با بازی کوین اسپیسی و جیم استرجس، لوکتیک بسیار بیشتر از خنده و قهقهه بود.
با PARANOIA، لوکتیک یک مشت یک یا دو را ارائه میکند که یک تریلر فشرده و پرتنش است که یکی از آنها را از ابتدا تا انتها روی لبه صندلی خود دارد. PARANOIA که از پرفروشترین کتاب جوزف فایندر در سال 2003 با همین نام اقتباس شده است، همچنین دارای ستارهترین و قدرتمندترین مورد لوکتیک تا به امروز با هریسون فورد، گری اولدمن، ریچارد دریفوس و لیام همسورث است که در یک نبرد مبتنی بر فنآوری به پا میشوند. مسائل نظارتی و حریم خصوصی که عناوین اخبار امروز را منعکس می کند.
من با رابرت لوکتیچ نشستم تا در مورد همه چیز پارانویا صحبت کنیم، از فناوری نظارت تا بازیگری گرفته تا جورجیو آرمانی تا عشق او به فیلادلفیا و البته، انبار شراب 4000 بطری در Arbor Hill Estate.
رابرت، PARANOIA یک گربه و موش هیجان انگیز فوق العاده است. من در واقع به فیلی برگشته بودم که تابستان گذشته در آنجا فیلمبرداری می کردید و تمام شهر را در گوش آن قرار دادید.
وقتی خیابانها را میبستیم، برخی از مردم عصبانی بودند. اما فیلم دیگر قبل از من [که در فیلادلفیا فیلمبرداری شد] - آنها واقعاً ساکنان را ناراحت کردند. . .هنوز صورتحسابها را پرداخت نکرده بودند. آنها یک فاجعه مطلق برای آن مردم بودند.
متاسفم که نتوانستید انبار شراب 4000 بطری در آربور هیل را ببینید.
میدانم! هیچ کس هرگز این را به ما نگفت. من و هریسون عاشق شراب هستیم. هر شب مقداری مصرف می کردیم.
می دانم که هریسون شراب را دوست دارد. . . من مطمئناً با دانستن اینکه او چقدر شراب را دوست دارد، فکر کردم که وقتی شما در آنجا فیلمبرداری می کردید، انبار شراب آربور هیل را بررسی می کرد. آن مکان نمادی در فیلادلفیا است. و این واقعیت که معمار، رافائل وینولی، همان کسی است که مرکز کیمل را طراحی کرد که شما از آن برای ساختمان وایات استفاده کردید.
این صحنه های گری اولدمن است. آن دفاتر همه در همان چیزی هستند که در آنجا ساخته اند. واقعا وحشی است چه نقطه عالی
چیزی که واقعاً با طراحی تولید شما برجسته می شود و آن دفتر خصوصی جوک گدارد (هریسون فورد) در خانه اش است. شما یک صحنه را با همه رادیوهای حمام و دیالوگی دارید که در آن شخصیت لیام از آدم می پرسد: 'اوه اینها کار می کنند؟' و هریسون در نقش جوک خشمگین میشود و میگوید: «البته که کار میکنند! من آنها را ساختم!» این برای این داستان بسیار کلیدی است، زیرا همه آن رادیوهای ژامبون بسیار قدیمی هستند، برخی از آنها همان مدلهایی هستند که در خانه پدرم که او نیز یک اپراتور رادیو ژامبون بود. مهم این است که برخی از رادیوهای ژامبون در فیلم، رادیوهای Heathkit هستند که خودتان ساختید. در مورد شخصیت جوک بسیار گویا است زیرا 'پیش بسته بندی شده' آمده است. شما فقط شماتیک ها را دنبال کنید که در اصل جوک است. او می تواند چیزی بسازد اما نمی تواند آن را طراحی کند.
دقیقا. این یک جزئیات عالی است که شما برداشت کردید. وای! میدونستی که Heathkit بود؟
آره. من میدانستم. وقتی جوک میگوید که «آنها را ساخته است»، وقتی آن هیثکیت کوچک را روی صفحه دیدم، یک نکته مهم داستانی را برای من محکم کرد.
جزئیات خونین خوب وجود دارد. خیلی خوبه!
خوب، جزئیات خوبی از شما که با جزئیات طراحی تولید خود بسیار دقیق هستید!
من دو طراح داشتم. من دیوید بریزبین و ملیسا استوارت را داشتم. او در هر فیلمی که تا به حال بازی کرده ام با من کار کرده است. او واقعاً باحال است.بودجه بخش هنر شاید از همه کمتر بود.اگر به بودجه بخش های دیگر نگاه کنید، آنها کوچکترین بودجه را داشتند. اما آنها به این مناسبت برخاستند وما خوشبخت شدیم که چیزهای بسیار خوبی در فیلادلفیا پیدا کردیم، چیزهای زیادی آماده بودیم که نیازی به بازسازی یا افزایش نداشتیم. فضاهای عالی، خیابان های عالی. همکاری عالی شهر
و اعتبار مالیاتی عالی در فیلادلفیا نیز!
اعتبار مالیاتی، رستوران های عالی.ما واقعاً شهر را دوست داشتیم. واقعا جای خوبی برای عکاسی بود. بسیاری از بافت های عالی در آنجا وجود دارد.مرکز شهر وجود دارد، حومه زیبایی وجود دارد که فقط در دسترس شهر است، رودخانه ها. بسیار چشمگیر.
این یکی از دلایلی بود که از لیام درباره تاریخچه فیلمبرداری این فیلم در فیلادلفیا به طور خاص پرسیدم. منطقه مرکز شهر در خیابان ملخ که در آن صحنههای زیادی را گرفتهاید، بخشی از طرح اصلی شهر بود. برخی از خیابان هایی که آزادی های کشور آغاز شد.
من فکر می کردم که این واقعاً نابغه شما بود. حکایت قشنگی بود و حق با شماستهمان جایی که آن چیزهایی که ما اکنون نشان می دهیم چند سال بعد، 240 سال، اکنون همه چیزهایی که در آنجا جعل شده اند و دیگر واقعاً به نوعی مورد احترام قرار نمی گیرند.
این نیز یکی از چیزهای عالی در مورد تجهیزات رادیویی ham بود، زیرا چیزی که بسیاری از مردم نمیدانند این است که نحوه عملکرد آن از طریق سیگنالهای تکرارکننده فقط از طریق امواج رادیویی است. شما به ماهواره نیاز ندارید اساساً از آنجایی که جوک آنها را داشت، او در شش دهه گذشته آنجا بود و به صحبتهای مردم گوش میداد و آنها هرگز آن را نمیدانستند. شما آن را روشن میکنید و فقط شمارهگیر را میچرخانید و به هر فرکانسی در جهان که در آن پچ پچ وجود دارد، وارد شوید. شما فقط می توانید گوش دهید. مجبور نیستی حرف بزنی که قبلاً شکل استاندارد ارتباطات برای ارتش بود.
شما فقط می توانید به مردم گوش دهید؟ وای. احتمالاً در NSA در سالهای اولیه، احتمالاً از آن استفاده میکردند، در واقع، احتمالا هنوز هم این کار را میکنند زیرا همه کانالها و همه چیز را زیر نظر دارند.
چه چیزی شما را به این پروژه جذب کرد؟ شما نگاه کنیداز نظر قانونی بلوند، که من فراتر از باور دوست دارم، و برخی دیگر، اما در مقایسه، PARANOIA خارج از جعبه است.
از نظر قانونی بلونداولین فیلم من بود من به طور تصادفی در آن افتادم.
سپس شما رام-کام های دیگر مانند را انجام دادیدهیولا شوهروبرنده یک قرار با تد همیلتون!، اما سپس بابیست و یک.
بیست و یکبیشتر من است وPARANOIA بیشتر من است. هر چه من واقعی باشم، بیشتر فیلمسازی که فکر می کردم قرار است باشم.من فقط در گردباد کمدی رمانتیک گرفتار شدم. زمانی که این کار را شروع کردم، یک ژانر بزرگ بود، یک ژانر بسیار موفق.از نظر قانونی بلوندفقط در یک استراتوسفر دیگر بود. این شدبلوند قانونی 2، روی یخ است، روی صحنه است،از نظر قانونی بلوند 4 و 5مستقیم به دی وی دی [خنده]. جالب استواقعاً چیزی که مرا به PARANOIA جذب کرد، به موقع بودن آن بود.تازه داشتم در مورد افرادی با فناوری میشنوم که از کنار شما رد میشوند، در صف کنار شما میایستند و محتویات دفترچه تلفن و عکسهایتان را دانلود میکنند و هر کاری که میخواهند انجام دهند. به این می گویند 'اسکیمینگ'. و این داده ها ارزش داشت. شخصی که گوشی پاریس هیلتون را زیر و رو کرد، عکسهای برهنهای پیدا کرد و توانست صدها هزار دلار برای خرید از اطراف شهر به دست آورد.اطلاعات تبدیل به یک کالا شد. کاری که می کنیم، ردپایی که می گذاریم، تبدیل به کالا می شود. این برای من واقعاً جذاب بود. شبح آن این بود که چیزی خاموش است.
من کتاب Finder را هنگامی که برای اولین بار در سال 2003 منتشر شد خواندم، اما با اقتباس از فیلمنامه، شما واقعاً آن را به روز کردید و آن را به عصر اطلاعات وارد کردید که اکنون وجود دارد. آیا این یک چالش برای شما و به خصوص با دریافت این فناوری عصر جدید و گنجاندن همه آن در دیالوگ ها و ساختار فیلم بود؟
بله، متفاوت است. این کتاب 10 سال پیش نوشته شده است. آره،این یک چالش بود. لحظه های کندن موی زیادی وجود داشت.ما نیاز به مشورت با مردم داشتیم. بنابراین ما با افرادی که در سرویس مخفی کشورهای خارجی کار می کنند و افرادی در داخل مجری قانون خودمان مشورت کردیم. دستیابی به آن واقعاً جذاب بود. ما می خواستیم هر چیزی که در فیلم تلاش می کنیم قابل اجرا باشد. هک کردن، امکان روشن کردن تلفن افراد از راه دور و دسترسی به میکروفون آنها.اینها همه چیزهایی است که ما اکنون توانایی آن را داریم و در واقع، مردم در حال حاضر این کار را انجام می دهند. به همین دلیل است که اگر واقعاً میخواهید تلفنتان خاموش باشد، باتری را خارج کنید. البته، با اپل نمی توانید باتری را از اپل خارج کنید.
خیلی جالبه بی شک بسیار چالش برانگیز بود که همه چیز را در یک راستا قرار دهیم.ساختار را حفظ کردیمو اگر در کتاب به خاطر داشته باشید، بیشتر شبیه Verizon در مقابل AT&T بود. بیشتر در مورد مخابرات و فناوری خاص بود.با توجه به آنچه که ما با افسانه استیو جابز و بیل گیتس تجربه کردیم، فکر کردیم که شاید آنها، اگر بخواهید، چهرههای قابل ربطتری نسبت به شرکتهای تلفن ناشناس هستند.ما واقعاً به اینکه چند سوئیچ بسته را می توانید در دقیقه برای داده های خود پردازش کنید اهمیتی نمی دهیم.این به اندازه دو مبتکر جذاب و هیجان انگیز نبود که در واقع این چیزها را می سازند و برنامه ریزی می کنند، اگر بخواهید، چیزی که NSA ایجاد کرده است، بانکی از هر ایمیل، هر تماس تلفنی، هر چیزی که شما هستید، ایجاد کنند.
امروز صبح وقتی آن را در اینترنت دیدم ذهنم را به هم ریخت. این فقط گیج کننده بود. و نمیتوانست برای اکران فیلم به موقع باشد.
تمام ایمیل هاست من فقط شوکه شده بودم. یکی به من گفت که این فقط شماره تلفن است اما در واقع بزرگتر از آن است. این مکالمه با کلمات کلیدی است که از کل بدنه اینترنت انتخاب شده اند. نه اینکه چیزی برای پنهان کردن داشته باشم، اما این فقط عجیب است. مثل کسی است که نامه را باز می کند. شما نامه ای برای مادرتان ارسال می کنید و مادرتان آن را دریافت می کند و باز شده است. این عجیب است.
جنبه بسیار جالب این فیلم نیز پویایی است که شما با شخصیت های زوج نیک و جوک و سپس آدام و کوین دارید. آدام و کوین نسخه جوانتر نیک و جوک هستند.
دقیقا.یکی سازنده است یکی مخترع و متفکر است.
چه چیزی آدام و کوین را از وسواس در مورد قدرتی که «آب میوه» است و تبدیل شدن به نیک و جوک باز می دارد؟
این نسل این فرصت را داشته است که شاهد شکستی باشد، فکر میکنم برای اولین بار در تاریخ آمریکا شاهد شکست یکی دو نسل بالاتر از آنها بود و این که طمع باعث شد و فروپاشی چه بر سر کشور آورد.شگفت انگیز. موضوع بزرگ
و شما کار زیبایی را انجام می دهید که به شخصیت لیام رستگاری می دهید.
درست. او کامل نیست او به شکلی وحشتناک و وحشتناک به دوست دخترش خیانت می کند، اما این فقط نشان می دهد که به عنوان انسان، این کاری است که ما انجام می دهیم.گاهی اوقات در سفرمان، و اغلب وقتی جوانتر هستیم و وقتی شروع میکنیم، عواقب آن را نمیبینیم یا افرادی را که روی آنها قدم میگذاریم یا افرادی را که در راه به آنها صدمه میزنیم نمیبینیم. بالافقط کمی حواستون بهش باشه
وشما سه بازیگر مکمل فوقالعاده دارید که نمیتوانم کسی را برای نقشهایشان ایدهآلتر تصور کنم. شما امبث دیویدتز را دارید که همیشه در هر نقشی که بازی می کند، لحن دوگانه ای دارد. شما می دانید چیزی در راه است و احتمالاً خوب نیست، اما هرگز نمی دانید چیست.
کاملا! او جالب است
جولیان مک ماهون، که فقط مظهر بهترین اهریمنی اوست.
میدانم.کاملا ترسناک او می تواند ترسناک باشد.استرالیایی دیگر، هموطن استرالیایی.
و سپس شما ریچارد دریفوس را دارید. او اساساً جوهر اصلی فیلم است. در حالی که همه از انسانیت و تماس انسانی جدا شده اند تا از طریق فناوری به یکدیگر متصل شوند، شخصیت پدر آدام، فرانک، آن را قبول نخواهد کرد. او مردی است که در هسته خود باور دارد که وقتی مشکلی پیش می آید، به پلیس، به اف بی آی، کاغذ، مداد، تلفن پرداخت. این عقل سلیم اوست که ما را متاثر می کند.
عملی استاو صدای عقل دنیایی است که گاهی به نظر ما دیوانه می آید. همه ما همین یک نفر را در زندگی خود داریم. معمولاً پدر و مادر است. این معمولاً کسی است که مانند دوباره، فردی با آینده نگری است که می تواند به مسائل نگاه کند و چیزها را ارزیابی کند. همانطور که بزرگتر می شوم، من به چیزهای مختلف نگاه می کنم. کسی که 10 سال پیش بودم با آنچه که اکنون هستم کاملاً متفاوت است. اوضاع عوض میشود.
چه چیزی شما را به سمت دریفوس سوق داد؟ بازیگری بسیار باورپذیر و بسیار عالی.
شما این را باور نمی کنید اما من داشتم نگاه می کردمفارغ التحصیلو مردی وارد می شود و دو خط دارد. نقش پیاده روی کوچک کوچک. من می گویم: 'بس کن! این بود که فکر می کرد؟ باز پیچی. این ریچارد دریفوس با پیاده روی است! 2 خط.” آن هفته در ذهن من تازگی داشت. دبلیوداشتم در مورد اینکه پدر چه کسی می تواند باشد صحبت می کردم. ما چند نام را بیرون انداختیم و من گفتم: 'بیایید ریچارد دریفوس را به لیست اضافه کنیم.' بنا به دلایلی، این نام به نوعی تازه و در آن بالا بود. و مطمئناً، او گفت 'بله'.تلفنی با او صحبت کردم. او سوار شد و ما رفتیم. پسر عالییک فرد عالی و جذاب برای نشستن در بین عکس ها و صحبت کردن با اودر مورد زندگی که داشته و فراز، افت، خوب، بد، همسران، رسوایی ها، هالیوود، همه چیز.من شیفته استیون اسپیلبرگ هستم - به روشی خوب و سالم. داشتن هریسون فورد و ریچارد دریفوس که هر دو با اسپیلبرگ کار می کردند بسیار جذاب بود، بنابراین سوالات زیادی در مورد افشای برخی از اسرار وجود داشت.
فقط قبولش کن! تو یه بچه شیرینی فروشی بودی
اوه بله! کاملاً یک بچه در یک فروشگاه شیرینی فروشی! من می گویم 'واقعا؟؟؟ او چه کار می کرد؟» من همیشه برای این تجربه ارزش قائل هستم.
شما اولین بازی فوق العاده ای در این فیلم دارید از این نظر که جورجیو آرمانی در واقع آمد و به تولید کمک کرد. آرمانی هرگز در هیچ فیلمی چنین کاری نکرده است. چگونه توانستید آن را به پایان برسانید؟ آیا این به خاطر رابطه طولانی هریسون با آرمانی به عنوان لباس پوشش بود؟
آرمانی یکی از ست ها را انجام داد. و لباس هااگرچه صحنه اصلاً درگیر هریسون نیست، من فکر میکنم شاید این یکی از دلایل بود، اما همچنین تهیهکننده من، الکساندرا میلچان، تمرکز زیادی روی صرفهجویی در بودجه داشت.ما خیلی جدی دنبال یک شریک بودیم، نه فقط مثل این که «یک صندلی یا یک چراغ به من بده. من یک شریک مهم میخواهم که بتواند وارد شود. ما این فضای شگفتانگیز را برای تزئین داریم، پس بیایید چیزهای شما را نشان دهیم و من آنها را به شیوهای زیبا فیلمبرداری خواهم کرد.»ما فیلمسازانی که منابع نامحدود نداریم، باید راههایی پیدا کنیم که هر دلار را به 20 دلار تبدیل کنیم.
فقط 20 دلار؟
[با خنده] در واقع 100 دلار.
شما شخصاً چه چیزی از این تجربه برداشتید یا در مورد خودتان در فرآیند ساختن پارانویا یاد گرفتید؟
چقدر بازیگرا رو دوست دارم چقدر من واقعا دوست دارم با آنها صحبت کنم، با آنها باشم. زیرا وقتی همه آنها شلیک می کنند و ما همه در یک صفحه هستیم، در واقع یک تجربه فوق العاده است. این خلاقانه است، غنی است، سرگرم کننده است.وقتی با کسی کار می کنید که خیلی سرکش یا از زندگی اش ناراحت است یا در فضای خوبی نیست، تجربه متفاوتی است. من فقط خیلی احساس جوانی می کنم. ایمان احیا شد!
با آن بازیابی ایمان، همانطور که همه ما با آدام در فیلم داریم، بزرگترین هدیه ای که فیلمسازی به شما می دهد چیست؟
فرصتی برای دیدن دنیا. اگر فیلمسازی نبود، فکر نمیکنم بخش کوچکی از باورنکردنیترین نقاط جهان را میدیدم، و به شیوهای بسیار ممتاز. این بزرگترین چیزی است که فیلمسازی به من داده است. این به من اجازه داد تا به یک ماجراجوی سیاره زمین تبدیل شوم و چیزهایی را تجربه کنم.من با چنین افراد بزرگی آشنا شده ام. افسانه هایی که هرگز فکر نمی کردم با آنها ملاقات کنم.
شما سه نفر از آنها را در این فیلم تکان دادید. و شما کاری را انجام دادید که بسیاری فکر می کردند غیرممکن است. شما اولدمن و فورد را مجدداً همکار کردید. آخرین باری که آنها را با هم دیدیم، هریسون گری را از هواپیمایش بیرون انداخت. حالا گری باید او را از دفترش بیرون کند.
میدانم! بود20 سال GRRRRR سرکوب شده بینمتر واقعا عالی بودمن و هریسون واقعاً با هم پیوند خوردیم زیرا هر دو خلبان جت هستیم. ما هر دو دوست داریم با هواپیما پرواز کنیم.اولین باری که هریسون را در چوب لباسی اش در سانتا مونیکا دیدم. این زیبا، 13 هواپیما، همه در شرایط عالی. به معنای واقعی کلمه، فک من به زمین خورد. من می گفتم، 'شما سرگرم کننده خواهید بود، قربان! ما خوش می گذرانیم.» یادم هست که این را گفتم. و این کاری است که ما انجام دادیم.
او میتوانست با داوطلب شدن برای پرواز با همه به کاهش بودجه کمک کند [خنده].
اوه، او انجام داد! او، تهیهکنندگان من و گروهی از ما از فیلادلفیا به نیویورک پرواز میکنند تا در دفترش عکسبرداری کوچکی از جوک انجام دهیم.بنابراین او کمک کرد. او پسر خوبی است.
من آن را دوست دارم! بنابراین، چه چیزی در آینده پیش رو دارید؟
من به دو پروژه فکر می کنم - یک فیلم هیجان انگیز که در مسکو اتفاق می افتد و سپس یک فیلم در مورد جنایت در نیویورک. واقعا قطعه بسیار بسیار جالبی است.
حداقل می دانید که زیر شکم جنایت در نیویورک، اگر نیاز دارید، به فیلادلفیا برگردید، برای نیویورک دو برابر می شود و مشوق های مالیاتی عالی دریافت خواهید کرد!
شما بروید!من عاشق فیلادلفیا هستم. من واقعا 'ازش لذت بردم. در واقع دلم براش تنگ شده
به هر حال چگونه توانستید املاک تپه آربور را پیدا کنید و به دست آورید؟
هریسون قبلاً گفت که او آنجا نبود، اما بود.قلعه سنگی. ما به دنبال این بودیم که یک مرکز آموزشی باشد. اون چی میتونه باشه؟این آخرین مکان بود. این سخت ترین مکان برای یافتن بود.خواص باورنکردنی در آنجا وجود دارد. زیبا. داشتیم عکس ها را نگاه می کردیم، به خانه لری کورمان نگاه می کردیم. من مطمئن نیستم که چگونه پیش رفت، آیا او آن را پیشنهاد کرد، اماشنیدیم که این خانه در بازار وجود دارد. بسیار قلعه مانند و بسیار نمادین و تا حدودی با ابهت بود. با دیدنش گرما فریاد نمی زند. به سمتش رفتیم و همینطور که داشتیم از حیاط بالا میرفتیم، گفتم: 'اینم!' وقتی آن را می بینید بلافاصله متوجه می شوید. اینطوری پیداش کردیم این یکی از آخرین کسانی بود که گرد هم آمدند. خیلی خیلی پیچیده بودهنوز مردمی در آن زندگی می کردند و ما مجبور بودیم آنها را بیرون ببریم و هر کاری که می خواستیم انجام دهیم. و چیزهای گران قیمت زیادی در خانه بود. و شما یک گروه فیلمبرداری را می شناسید - وقتی وارد می شویم مانند گاو نر در فنجان چای هستیم!!
برای فیلم خیلی عالیه آن قلعه سنگی و شخصیت جوک.
و بعد باید مجوز فرود هلیکوپتر را می گرفتیم. این یه چیز دیگه بود! [خنده]
#
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB