توجه نسبتاً کمی در فیلم ها به موضوع قاچاق جنسی، به ویژه جنبه «انسان» آن شده است. 2007 کوین کلاین را در «تجارت» به ما داد. در سال 2008 ما فیلم 'گرفته شده' را دیدیم که در آن پدری دخترش را پس از یک آدم ربایی نجات می دهد. یک مینی سریال در سال 2005 با دونالد ساترلند و میرا سوروینو بیشتر جنبه رویه ای داشت. به استثنای «تجارت»، داستانها بالینی بوده و در مورد رستگاری، رستگاری یا تغییر زندگیها گفته نشده است. همه چیز با PRICELESS به لطف رویکرد آن به عنوان یک داستان عمیق تر در سطح فرهنگی تغییر می کند که تجربه جمعی انسانی را فرا می خواند و نه تنها از داستان های فردی پر طنین خود قربانیان استفاده می کند، بلکه نیاز جامعه را به عنوان یک کل برای باز کردن آنها چشم و قلب آنها با توجه به فضای سیاسی امروز و «بیداری» کنونی در مورد گفتمان شهوانی بسیاری در مورد زنان به طور کلی، PRICELESS نمی تواند بیشتر به موقع یا موضوعی باشد. اما PRICELESS فقط در مورد قاچاق جنسی یا رفتار با زنان (یا عدم آن) نیست، بلکه از نگاه سفر یک مرد به کشف مجدد از طریق دادن کرامت و مراقبت او به دو زن گرفتار در دنیایی که به قیمت بی گناهی آنها تمام می شود، روایت می شود. ، از نظر جسمی و روحی. نتیجه خودش است، قیمتی ندارد. عمیق الهام بخش درون نگر. تأمل برانگیز.
بر اساس وقایع واقعی، PRICELESS داستان جیمز استیونز است - یک شوهر و پدر دوست داشتنی که همه چیز برای او انجام می شد. زندگی کاملی که می توانست داشته باشد اما در یک چشم به هم زدن همه چیز با مرگ همسرش تغییر می کند. جیمز که در قلبش مرد خوبی است، نمیتواند با مرگ همسرش کنار بیاید و یک مارپیچ رو به پایین شروع میکند که هیچ راهی برای خروج از آن نمیبیند. او که از خشم و نفرت برانگیخته شده است، نمی تواند شغل ثابتی داشته باشد، او در شرف از دست دادن خانه اش است، دوستان و خانواده اش او را ترک می کنند، اما وحشتناک ترین چیز این است که او حضانت دختر خردسالش را از دست می دهد. جیمز ناامید در معاملهای که به او پول نقد میدهد و مشکلاتش را حل میکند (یا اینطور فکر میکند) سرنخ میشود - یک کامیون جعبهای بدون علامت را در سفری یکباره برای پول نقد رانندگی میکند. به داخل کامیون نگاه نکنید سوال نپرس اما جیمز داخل کامیون را نگاه میکند و از چیزی که مییابد متحیر است. محموله او «چی» نیست، بلکه «چه کسی» است. در این مورد، دو زن جوان اسپانیایی تبار، خواهران آنتونیا و ماریا.
اگرچه جیمز مشکوک است که هدف واقعی این حملونقل چیست، اما هدف آشکاری را نادیده میگیرد و قصد دارد کار را تکمیل کند، پولش را بگیرد و دخترش را پس بگیرد. او با ایجاد ارتباط با دختران برای باقی مانده سفر، با آنها - به خصوص آنتونیا - صحبت می کند. این دختران بار نیستند، گاو نیستند. آنها انسان هستند. آنها مهم هستند. برای جیمز سخت است که دختر کوچک خود را در آنتونیا و ماریا نبیند. (به لطف چند کار عالی جوئل اسمالبون، ما شروع به مشاهده دگرگونی پرسشگر در بیان چهره جیمز می کنیم.) او برای آنها لباس های جدید می خرد، آنها را تمیز می کند، به آنها غذا می دهد، آنها را با خود به کابین جلوی کامیون منتقل می کند. تقریبا تا زمان تحویل اما با رسیدن به محل تخلیه خود و دیدن شیوهای که گاروی ناخوشایند در آن دخترها را دور میکند، نه تنها شکها تایید میشود، بلکه وجدان او شروع به سر زدن میکند.
آیا جیمز در چهارراه تعیینکننده زندگیاش پول را برمیدارد و فرار میکند یا به نامحتملترین قهرمان تبدیل میشود و زندگی خود را با هدف و اشتیاق تغییر میدهد؟
جوئل اسمالبون بهعنوان نقش اول گروه برنده دو جایزه گرمی برای KING & COUNTRY، از منطقه راحتی خود فراتر رفته و جای جیمز استیونز میشود. او با تجربه محدودی از نمایشگر، بدون شک نه تنها از اجراهای موسیقایی خود، بلکه از اشتیاق و اعتقادات خود نیز برای فراخوانی احساسات ناگفته در جیمز استفاده می کند. و دوربین او را دوست دارد. سفر احساسی اسمالبون در نقش جیمز برای خیلیها طنینانداز است و باید او را به روی مخاطبانی فراتر از طرفداران موسیقیاش با KING & COUNTRY باز کند.
شگفتی واقعی PRICELESS دیوید کوچنر است – وای! چه نقشی برای او. این عملکرد حرفه ای او است. کاملا غیر منتظره به عنوان دیل، صاحب متل ملایمی که با جیمز در بحران وجدانش دوست می شود و او را راهنمایی می کند، کوچنر با رفتاری آرام و متین است. رمز و راز پسزمینهی دیل که فیلمسازان هوشمندانه آن را تا سومین پرده فیلم از آن عقبنشینی میکنند، به بازی او اضافه میکنند و داستان و رویدادها را کامل میکنند و زمینه را برای نتیجهگیری نهایی فراهم میکنند. ویرایش و آهنگسازی فیلم که اساساً با آرامش و صبوری مداوم دیل مطابقت دارد، به عمق اجرای کوشنر افزوده می شود.
وقتی صحبت از شخصیت گارو می شود، جیم پاراک در یک کلام آفتاب پرست است. به لطف بازی در پروژههایی مانند «خون واقعی»، «رستاخیز»، «جوخه انتحار» و «خاطرات آدرال»، به لطف بازیهایش در برادوی در «موشها و آدمها»، استعدادی قابل تشخیص در صفحه بزرگ و کوچک. ، پاراک می تواند یک شدت مبهم با لبه های نرم را به یک شخصیت بیاورد و دقیقاً این کار را با گارو انجام می دهد. پاراک با بالا بردن سطح بالای بازی خود، طبیعت نامطبوع و نامطلوب گارو را می یابد و سپس لطافت یک فروشنده روغن مار را به ترکیب اضافه می کند.
با آنتونیا، بیانکا سانتوس نیز بازی خود را تقویت می کند. او فراتر از کارش در تلویزیون 'The Fosters'، به عمق آنتونیا می پردازد و بر عمل گرایی و ایمان شخصیت کار می کند در حالی که هرگز موعظه نمی کند. خصیصه ای که اغلب در صفحه نمایش احساس نمی شود، وفاداری است. ما اغلب می گوییم یک شخصیت به دیگری وفادار است، اما آن را «احساس» نمی کنیم. با سانتوس و ترکیب شیمیایی او با ماریا از امبر میدتوندر، ما سطح ناگفته ای از محافظت و وفاداری را فراتر از پیوندهای خواهرانه احساس می کنیم و این کار را با اعتقادی غیرقابل انکار انجام دادیم.
سینفیلها از دیدن لوس رینز کهنهکار در حالی که به یک افسر پلیس محلی لوس، ملتون تبدیل میشود، لذت خواهند برد.
Smallbone که توسط Chris Dowling و Tyler Poelle و کارگردانی Ben Smallbone با PRICELESS نوشته شده است، یک کار مثال زدنی در ایجاد پهنای باند تونال بصری انجام داده و در عین حال ماهیت تصاویر را سبک و به خوبی روشن نگه داشته است. حتی در تاریکی، بیش از نور خیابان کافی وجود دارد، یک استعاره بصری کامل برای ارزشهای اصلی و ایدهآل داستان، یعنی نور خدا، نور انتهای تونل، همیشه امید وجود دارد. تنها زمانی که اسمالبون تاریک و تاریک میشود، در دو صحنه است که در محوطه گارو اتفاق میافتد، بهویژه زمانی که SWAT ظاهر میشود. کادربندی و نورپردازی زیبا توسط فیلمبردار دنیل استیلینگ. متأسفانه، برخلاف فیلم اخیر «معجزه از بهشت» پاتریشیا ریگن، PRICELESS کاملاً به آن حس سینمایی دست نمی یابد. استیلینگ تصاویر را در منطقه راحتی تلویزیونی مبتنی بر حرفه خود به عنوان یک اپراتور دوربین نگه می دارد و تصاویر را تنها با چند ابر/پرتوهای الهام بخش از صحنه های نور خورشید نقطه گذاری می کند. از یک طرف، خوب است زیرا به مخاطب اجازه می دهد تا روی احساسات آشکار و سفر درونی جیمز تمرکز کند. اما از سوی دیگر، ممکن است «عامل عجب» بصری کافی برای «گرفتن» مخاطبان فراتر از باورهای مذهبی را نداشته باشد. با این حال، با این حال، صحنه نهایی فیلم نه تنها فیلم برداری پولی آن است، بلکه از نظر احساسی آنقدر قدرتمند است که نفس آدم را بند می آورد.
اگرچه آماری در فیلم ارائه نمیشود، چیزی که معمولاً برای پیامرسانی مسائل اجتماعی مفید است، فیلمسازان هوشمندانه آنها را در اینجا حذف میکنند، بنابراین فیلم را در سطحی از ارتباط انسانی بر خلاف تحلیل بالینی نگه میدارند.
از نظر ساختاری، داستان به خوبی بیان شده است، مستند است. انتهای شل بسته شده است. در برخی از صحنهها، چند ایراد وجود دارد، بهویژه مواردی که شامل جیمز و افسر ملتون میشود. با این حال، در درازمدت، کاری که آن ناتوانیها انجام میدهند این است که شخصیت جیمز را در رشد و بیگناهیاش جلو میبرند. کلید داستان این است که جیمز، مانند بسیاری از مردم، چشمهای کور دارد و غافل است یا از دیدن آنچه در مقابلش میگذرد، خودداری میکند. با هر قدمی که برمی دارد یا «صدای کوچکی» که می شنود، معصومیت او نیز مانند دختران از بین می رود. پویا به خوبی ساخته شده است. نکته قابل توجه این است که در حالی که ارزشهای اصلی مهربانی و احترام به صورت بصری و در داستان وجود دارد، اسمالبون و شرکت هرگز موعظه یا آشکارا مذهبی نمیشوند.
Beautiful یک آهنگ تم فیلم است که به درستی با عنوان 'Priceless' توسط KING & COUNTRY نوشته و اجرا شده است.
در روایت داستان PRICELESS چیزی صادقانه، باز و گرانبها وجود دارد. تامل برانگیز، چشم باز و نشاط آور.
به کارگردانی بن اسمالبون
نوشته شده توسط کریس داولینگ و تایلر پول
بازیگران: جوئل اسمالبون، دیوید کوچنر، بیانکا سانتوس، جیم پاراک
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB