من هرگز دنیا را بدون خرس پدینگتون نشناختم. «خرسی به نام پدینگتون» اثر مایکل باند که در سال 1958 در دنیای ادبی متولد شد، نه تنها پایه اصلی زندگی من، بلکه برای نسلهای بعد از من (از جمله برادرزادههایم) بود. خرس پدینگتون درست مثل من بود. او یک کودک بود و علیرغم تمام تحصیلات و آداب دنیوی پدینگتون که در «تاریکترین پرو» توسط خاله و عمویش به او آموخته بود، او تمام شگفتیهای چشمان درشت، عینکهای گلگون، امیدواری خوشبینانه و شیطنتهای بیگناهی را داشت که در میان هر بچهای که به اندازه کافی خوش شانس ملاقات میکرد، طنینانداز میکرد. او را در صفحه چاپ شده و سپس با او در تصورات خود فرار می کنند. جذابیت خرس پدینگتون این بود که پنجه ها و ماجراهای مارمالاد چسبناک و شیرین او متکی به ابرقهرمانان، تعقیب و گریز ماشین، انفجارها و کهکشان های دوردست نبود. آنها به دنیای روزمره و روزمره اطراف او تکیه کردند، درست مثل دنیای من و شما.
اما، علیرغم همه تجارتها و مجموعههای کتاب محبوب و حتی چند سریال تلویزیونی انیمیشن کوتاه مدت، نویسنده مایکل باند به میراث خرس پدینگتون سخت پایبند بود. تا زمانی که دیوید هیمن تهیه کننده (مرد پشت مجموعه «هری پاتر») و اولین بار کارگردان فیلم پل کینگ وارد فیلم شدند که باند موافقت کرد که به پدینگتون اجازه دهد تا به پرده بزرگ بپرد. نتیجه، پدینگتون است، فیلمی که به خوبی هوس و سرگرمی کتاب ها و این خرس دوست داشتنی دوست داشتنی را به تصویر می کشد در حالی که آن را با خوبی شیرین مارمالاد پرتقال می پاشید! جلوههای بصری اشباعشده از رنگ، بازیگران عالی که شامل پدینگتون خلقشده با CGI دوستداشتنی و دوستداشتنی است، و صدای دلانگیزانهترین و دوستداشتنیترین صدای پدینگتون توسط بن ویشا، پدینگتون را به رویداد فیلم خانوادگی «باید ببینید» سال تبدیل کرده است.
با توسعه فیلمنامه ای که بر اساس کتاب اصلی پدینگتون است و سپس به ماجراجویی های دیگران در این مجموعه می پردازیم، ابتدا با پدینگتون به عنوان یک توله جوان در «تاریک ترین پرو» از طریق یک فیلم خبری سیاه و سفید ساخته شده توسط یک کاوشگر بزرگ از لندن آشنا می شویم. که در حال کاوش در منطقه بود. و همانطور که دنیای تخیل می گوید، خرس ها بسیار باهوش بودند و به تجربیات تمدنی که کاوشگر می توانست به آنها بیاموزد باز بودند. توله کوچولو که توسط خاله لوسی و عمو پاستوزو بزرگ شده است، در معرض فرهنگ، گفتار (به لطف گرامافون و ضبط های ضبط شده توسط کاوشگر)، وقت چای و مارمالاد قرار می گیرد و دعوتی آشکار برای بازدید از کاوشگر در لندن دارد. .
پس از خروج کاوشگر، اگرچه پاستوزو و لوسی اغلب در مورد رفتن به لندن صحبت می کنند، اما این یک رویا باقی می ماند. یک رویا، یعنی تا زمانی که یک زلزله به طور غم انگیزی عمو پاستوزو را می کشد و خانه آنها را در 'تاریک ترین پرو' ویران می کند و عمه لوسی را برای مراقبت از پدینگتون رها می کند، کاری که او برای انجام دادن آن بسیار پیر و ضعیف است، بنابراین این زمان را برای پدینگتون تبدیل می کند تا به آنجا برود. لندن. خاله لوسی با یادآوری داستانهای کاوشگر درباره مهربانی لندنیها و اینکه در طول جنگ جهانی دوم از بچههای بیخانمان استقبال میکردند، پدینگتون را در یک کشتی باری (البته با یک چمدان پر از مارمالاد پرتقال) انبار میکند و او را به لندن میفرستد تا خانهای دوستداشتنی پیدا کند. .
خرس کوچولو در بدو ورودش به ایستگاه پدینگتون، متوجه میشود که زمان و مردم هیچ شباهتی به داستانهای کاوشگر ندارند. مردم غمگین، شتابزده، بی ادب هستند و فرصتی برای خرس کوچک ندارند. تا زمانی که خانواده براون ظاهر شود. مری براون بلافاصله با خرس کوچولو همراه میشود و بلافاصله نام او را پدینگتون برای ایستگاه پدینگتون میگذارد (از آنجایی که هیچکس نمیتواند به خرس صحبت کند و نمیتواند نام خرس او را تلفظ کند) در حالی که شوهر سفت و خفهاش را متقاعد میکند که اجازه دهد با آنها به خانه بیاید. خانواده ای که به شدت به مقداری مارمالاد خوب (یا خرس کوچک) نیاز دارند تا آنها را به هم ببندد، ماجراهای خنده دار فاجعه آمیزی فراوان است که با یک حادثه لوله کشی حمام شروع می شود. با فرار از پله برقی، صحنه های تعقیب و گریز اسکیت بورد در ناتینگ هیل، گشت و گذار برای خرید با جیب برها، یک خرس در حال پرواز با چتر و سرگرمی های مختلف، این بلایا فقط باعث نزدیک شدن آقا و خانم براون و فرزندانشان جاناتان و جودی می شود.
اما به لطف همسایه فضول ناتین هیل و یک تاکسیدرمیست شرور به نام میلیسنت که در موزه تاریخ طبیعی کار می کند، ممکن است پدینگتون امن نباشد. در حالی که آقای براون سعی میکند به پدینگتون کمک کند تا کاوشگر را پیدا کند، میلیسنت برای گرفتن پدینگتون و اضافه کردن او به مجموعه «حیوانات پرشده» در موزه آماده است. تمام خانواده براون طول می کشد تا از این دریچه چسبناک خارج شوند!
پدینگتون به نویسندگی و کارگردانی پل کینگ، با برکت مایکل باند، مجموعه ای از لذت های بصری – و احساسی است. کار با فیلمبردار اریک ویلسون و طراح تولید گری ویلیامسون، جلوه های بصری را خیره می کند. رنگ در اینجا داستان خود را می گوید و ویلسون با نورپردازی و لنز خود استاد است و ظرافت هایی از احساسات و استعاره ایجاد می کند که شگفتی و هوس داستان ها را به تصویر می کشد. ویلیامسون و کینگ داستان براون ها و خانه آنها را از طریق یک خانه عروسک زنده می گویند. باهوش و جذاب حتی برای جوانترین بیننده. با وفادار ماندن به قلب و جادوی خرس پدینگتون، داستان به خوبی ساخته شده و با خطوط داستانی در مورد عشق و خانواده و اعماق آن عشق ساخته شده است، که در یک کمان کوچک و منظم گرد هم می آیند و در عین حال شما را رغبت به دیدن ماجراهای بیشتر می کنند.
انتخاب بازیگر با معرفی اولیه ما به عمه لوسی و عمو پاستوزو که به ترتیب توسط ایملدا استونتون و مایکل گامبون صداپیشگی میکنند، کمال است. بازیگران 'انسان' فقط قلب را می دزدند، به ویژه سالی هاوکینز که در نقش خانم براون عشق و محبت را می تاباند. جولی والترز یک لگد به استخوان خندهدار است، و به عنوان یکی از خویشاوندان زندهی خانم پرنده، زمینهسازی حکیم را فراهم میکند. هیو بونویل که اغلب کمتر از آن رتبهبندی میشود، هرچیزی است، اما همانطور که آقای براون قلبش آب میشود، براون بیشتر در اطراف پدینگتون حضور دارد. جیم برادبنت به عنوان صاحب مغازه عتیقه فروشی مهاجر آقای گروبر خوشحال می شود در حالی که پیتر کاپالدی در نقش همسایه آقای کری فریاد می زند. دزدی نمایش، نیکول کیدمن است که در نقش Millicent 'ووووووووووووووووووووو' او را تبدیل به یک شرور می کند که فوق العاده خوشمزه است!
و سپس خود پدینگتون وجود دارد - طراحی و خلق شگفت انگیز CGI. انیماتورهای فریم استور لندن که با چشمهای روحآلود ظاهر میشوند، در ساختن پدینگتون به همان اندازهای که همیشه تصور میشود، از خود پیشی گرفتهاند. اما بعد صدای بن ویشاو را با آن چشمهای احساسی زیبا اضافه میکنید... ممکن است دیگر هیچوقت مثل قبل نشوند. شما با پدینگتون آنقدر هر احساسی را احساس می کنید که فقط می خواهید از طریق صفحه نمایش به آن برسید و او را با خود به خانه بیاورید. قلب فیلم، قلب درون اجراها و قلب پدینگتون باعث شد که قلب خودم لبخند بزند.
پدینگتون آنقدر واقعی و واقعی است که از غم و شادی اشک می ریزید و می خواهید خرس پدینگتون خود را در حین تماشای فیلم در آغوش بگیرد و در آغوش بگیرد. هیچ جا احساس کاذب وجود ندارد. پدینگتون - یک لذت عجیب و غریب برای تمام سنین!
به کارگردانی پل کینگ
نوشته پل کینگ و هامیش مک کول (داستان) بر اساس شخصیت مایکل باند «خرس پدینگتون»
بازیگران: سالی هاوکینز، هیو بونویل، نیکول کیدمن، جولی والترز، جیم برادبنت، پیتر کاپالدی، مایکل گامبون، ایملدا استونتون و بن ویشا در نقش «پدینگتون»
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB