نویسنده: دبی لین الیاس
مراسم ازدواج. رویای اکثر دختران کوچک، ترس بیشتر پدران، کابوس اکثر زوج ها و نبرد برای پایان دادن به همه جنگ ها در بین خانواده ها. و گویی که عروسی ها به اندازه کافی استرس زا نیستند، بین ادیان و نژادهای مختلف را در ترکیب قرار دهید، هر کدام با آداب و رسوم و آداب و رسوم نزدیک و دوست داشتنی برای مذاهب، فرهنگ ها، مادرسالاران و پدرسالاران، و شما دلیل این را دارید که وگاس چنین تجارت بزرگی را انجام می دهد. فرارها همانطور که از قدیم گفته اند، 'ازدواج ما، عروسی آنها' و به لطف نویسنده/کارگردان ریک فاموییوا، اکنون یک صندلی در ردیف اول (چه در سمت عروس یا داماد) برای افراد خوب، بد و زشت قرار داده شده است. یکی از کمدی ترین سفرها به محراب که با عروسی خانوادگی ما دیده ایم.
لوسیا چشمان پدرش است. باهوش، مصمم، زیبا و درخشان است. با فارغ التحصیلی از دانشکده حقوق در گوشه و کنار، پدرش میگل ماههاست که این روز را برنامهریزی میکند و با یک غافلگیری برای پایان دادن به همه شگفتیها کامل میشود. هیجان او در مورد موفقیت دخترش بی حد و حصر است. متاسفم که او نمی تواند همین را برای دختر دیگرش، ایزابلا، که پسری است که هرگز نداشت، بگوید. ایزابلا که بسیار زیباست، دختر دست راستی است که در کسب و کار محترم پدرش در زمینه تعمیر و یدک کشی خودرو فعالیت می کند. در مورد مادرشان سونیا، او آرزوی روزهای گذشته را دارد، زمانی که او چشمان شوهرش بود، زمانی که جوان تر بود، زیباتر از آنچه که اکنون فکر می کند.
مارکوس در آستانه فارغ التحصیلی از دانشکده پزشکی است. پدرش براد که محصول یک خانه جدا شده است، یک دی جی رادیویی است که خانم ها را دوست دارد، می خواهد جوان بماند و در زمین بازی کند و واقعاً به عنوان یک والدین در زندگی مارکوس نقش نداشته است و معتقد است پسرش همیشه می داند چه کاری به تنهایی انجام دهد برد یک آدم عجیب و غریب و کنترل کننده که از OCD شدید رنج می برد، موفقیت و قد و قامت خود را به عنوان یک مرد سیاه پوست با بهترین چیزهایی که زندگی برای ارائه دارد جشن می گیرد. خوشبختانه مارکوس این مزیت را داشت که توسط بهترین دوست و وکیل پدرش، آنجلا بزرگ شد. یک زن قوی و مستقل، هیچ مادری نمی تواند مارکوس را بیشتر از آنجلا دوست داشته باشد. و هیچ زنی نمی تواند براد را بیشتر از آنجلا دوست داشته باشد یا تحمل کند - واقعیتی که به نظر می رسد برد نادیده گرفته است.
اما آیا من اشاره کردم که لوسیا و مارکوس با هم زندگی می کنند؟ گفتم که نامزد هستند؟ و آیا اشاره کردم که هیچ پدر و مادری از این اطلاعات مطلع نیستند، و همچنین از اینکه لوسیا تحصیلات حقوق را رها کرده و با مارکوس به سریلانکا می رود، آگاه نیستند. اوه و بنابراین صحنه برای انداختن بمب، ملاقات خانواده ها و شوک فرهنگی که با این واقعیت همراه خواهد بود که لوسیا اسپانیایی تبار است و مارکوس آفریقایی-آمریکایی با هر دو پدری که عمیقاً در سنت و آرمان های گذشته ریشه دارند، آماده می شود.
از لحظهای که خانوادهها با هم ملاقات میکنند، هرج و مرج رخ میدهد و هرگز بیشتر از بین برد و میگل نیست. در حالی که سونیا شروع به برنامه ریزی عروسی رویاهایش می کند (یعنی عروسی که هرگز به دست نیاورد) و برد و میگل بر سر همه چیز در زندگی با هم دعوا می کنند، آنجلا تنها صدای یک دلیل است. اما با این حال، لوسیا و مارکوس به سرعت متوجه می شوند که این عروسی اکنون نیست و هرگز نخواهد بود.
آمریکا فررا دیگر زشت نیست زیرا به نقش لوسیا می رود. فررا مثل همیشه جذاب و زیبا، دختر کوچک هر بابای است - میخواهد بابا را راضی کند، رازهایی را در مورد چیزها حفظ کند تا پدر را ناامید نکند، و با پدر در مورد آنچه میخواهد موافقت کند. او با ارزش است. و هیچ کس عصبانیت را بهتر از فررا انجام نمی دهد. در پذیرش این نقش، «من واقعاً جذب این شخصیت شدم. آن چیز جهانی که در آن شما می توانید بزرگ شوید و یک زن، جنسی، باهوش و موفق باشید و سپس وقتی خانواده خود را دور می زنید به 15 سالگی بر می گردید. من فکر می کنم که این جهانی است. من به سفر [لوسیا] برای یافتن شجاعت تبدیل شدن به آن زنی که در حال تبدیل شدن به آن بود و در آن فشار خانواده علاقه مند بودم.»
برای فارست ویتاکر بازی در نقش برد آسان بود. 'من فیلمنامه را دوست داشتم. فکر کردم سرگرم کننده است. بسیار لمس کننده. تفاوتهای نژادی، تفاوتهای فرهنگی و نوعی به هسته یکسان بودن همه، از یک مکان، درباره عشق میرسید. به نظر می رسید این فقط کاری بود که باید انجام می دادم.» نه فقط یک نت، همانطور که برد، ویتاکر ابعادی به فیلم و شخصیت و به ویژه هنگام کار با کارلوس منچیا می دهد.
یک شگفتی واقعی برای من کارلوس منچیا در نقش میگل بود. من انتظار داشتم که او به همان اندازه که در استندآپاش زیادهروی میکند، باشد، اما اینجا او از آن فاصله دارد. منسیا با نگاه کردن به میکل به عنوان 'یک شخصیت بسیار پیچیده' از تجربیات خود به عنوان 17 سال استفاده می کند.هفتماز 18هفتمکودکان، در میان بحران عاطفی، به میگل هم دل و هم شوخ طبعی می بخشند. با این حال، منسیا فراتر از زنده کردن میگوئل، بیشتر نگران این بود که «مثل دوشی در کنار یک بازیگر برنده جایزه اسکار [ویتاکر] به نظر برسد».
من هر چیزی را که رجینا کینگ در آن نقش داشته باشد تماشا خواهم کرد، به این معنی که مشتاقانه منتظر بازی او در نقش آنجلا بودم. خوشبختانه فارست ویتاکر در این فیلم حضور دارد زیرا این اولین دلیلی بود که او نقش آنجلا را بازی کرد. میخواستم با فارست فیلم بسازم.» دلیل بعدی او، 'این یک داستان شیرین است' و مادرش به او گفت که این کار را انجام دهد زیرا 'عشق به سن، رنگ یا هر چیز دیگری توجه نمی کند تا داستان را غنی تر کند.' او ناامید نمی شود کینگ با اراده قوی و در عین حال زنانه و مستقل، آنجلا را به ما می دهد که تجسم زنی است که لوسیای فررا به دنبال تبدیل شدن به آن است. زایمان او به موقع انجام می شود، اما این حالت چهره اش است که لحن آنجلا را تعیین می کند و به خوبی صحبت می کند. تماشای پادشاه لذت بخش است.
لنس گراس کهنه کار «Meet the Browns» به راحتی به نقش مارکوس می رود. دوست داشتنی و دوست داشتنی، به راحتی می توان فهمید که چرا هر زنی – چه سیاه، سفید، اسپانیایی، آسیایی – جذب او می شود. او روحیه سخاوتمندی در شخص دارد که روی پرده ظاهر می شود. و او پرتره یک داماد را به خوبی ثبت می کند. به گفته گراس، در نقش مارکوس 'من برخی از سنت های عروسی را یاد گرفتم، مانند کمندی که بر داماد و عروس می گذارند'. چیزی که ممکن است با عروسی قریب الوقوع خودش به درد بخورد. او اعتراف می کند که 'با ایده پریدن از جارو بازی می کند' و مانند لوسیا و مارکوس، در حال نوشتن عهد عروسی خود است. گراس در عروسی خانوادگی ما چیزی فراتر از حقیقت می بیند، زیرا قبلاً متوجه شده است که بهترین کار این است که «فقط چک ها را امضا کنید و بگویید «بله» و «نه».
برخی از خنده دارترین لحظات فیلم مربوط به برادر ادی مورفی، چارلی و تای دیگز است که هر دو نقش بهترین دوستان لنس را بازی می کنند.
«عروسی خانوادگی ما» که توسط وین کانلی، مالکوم اسپلمن و فاموییوا نوشته شده است، داستانی است که عمیقاً ریشه در خانواده، پدران و شادی و آشفتگی ازدواج دارد. فاموییوا با تقریباً تمام سناریوهای کمدی برای این عروسی سال، حتی میراث نیجریهای خودش را نیز در بر میگیرد و تا آنجا پیش میرود که سنت ذبح بز را در عروسی گنجانده است. البته قبل از اینکه ما بز را بخوریم، بز وارد مجموعه شیطنت های خود می شود، از جمله طعم ویاگرا ('یکی از آن چیزهای وحشی که به تازگی از دیوانگی خلاقانه من بیرون آمده است'). چیزی که همه درگیر پروژه در مورد آن توافق دارند این است که فیلم چندین بار با کلیشههایی در مورد اسپانیاییها و سیاهپوستان «یک خط راه میرود» و با فشار دادن روی پاکت، اما با این نکته که «از آن کلیشهها عبور کرده و انسان را ببینیم». پشت آن چیزها.» در حالی که یک سوم اول فیلم برای تثبیت شخصیتها و داستان استفاده میشود و در بعضی مواقع احساس میکند که «در خود گمشده است»، دو سوم باقیمانده با اوج گرفتن شیمی و رابطه بین ویتاکر و منشیا (قطعاً خندهدارترین و سرگرمکنندهترین آنهاست) جفت شدن در فیلم)، فیلم را به جلو سوق می دهد، در حالی که قدرت و قلب رجینا کینگ و دایانا ماریا ریوا (مادر لوسیا، سونیا) تعادلی اساسی ایجاد می کند.
کار طراح تولید لیندا برتون را نباید از دست داد که با ظاهر پیشرفته کاخ کاملاً بکر براد و محیط خانه ویکتوریایی خانواده رامیرز شگفتزده میکند. پالت های رنگی در ایجاد رنگ های خانوادگی و احساس سیندرلا در هر عروسی بسیار موثر است. و خانمها، از تعارف مینی شوی مد Monique Lhuillier لذت ببرید.
کمدی و قلب رشتههای مشترکی هستند که فیلم را فراتر از کلیشهها میبرند و آن را کوررنگ میکنند، در حالی که فوموییوا «از آدمهای زندگی خودم نقاشی میکشد» و توانایی او برای «وفادار بودن به انسانیت این شخصیتها» و اعتقاد به این با دستیابی به آن، 'چیزهای فرهنگی سر جای خود قرار می گیرند زیرا همه ما یک تجربه مشترک جهانی داریم که برای بزرگ شدن در آمریکا منحصر به فرد است' عروسی خانوادگی ما را به یکی از صمیمانه ترین، مفرح ترین و سرگرم کننده ترین عروسی های سال تبدیل می کند.
لوسیا – آمریکا فررا
مارکوس – لنس گراس
برد بوید - فارست ویتاکر
آنجلا - رجینا کینگ
میگل رامیرز – کارلوس منشیا
کارگردان: Rick Fumuyiwa. نوشته شده توسط وین کانلی، مالکوم اسپلمن و فاموییوا.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB