نویسنده: دبی لین الیاس
برای من، فیلم های تعطیلات چیزی هستند که در نهایت فصل تعطیلات را شبیه تعطیلات می کنند. احتمالاً از تمام آن سالها در جوانیام، بینگ کرازبی و رزماری کلونی را در تلویزیون در «کریسمس سفید» تماشا میکردم، در حالی که مادرم درخت نقرهای را با توپهای ساتن قرمز تزئین و نصب میکرد که برادرانم به ناچار در روز کریسمس در توالت پر کردند. قبوض گزاف لوله کشی اضطراری بله من همیشه زیبایی تعطیلات را با اختلالات خانوادگی سرگرم کننده آمیخته داشتم. احتمالاً به همین دلیل است که میدانم تعطیلات با انتشار چیزی شبیه به تعطیلات در راه است. فردی رودریگز، بهعنوان تهیهکننده اجرایی و ستاره، با استفاده از کلاههای متعدد، بهترین فیلم تعطیلات امسال را برای ما به ارمغان میآورد. مملو از قلب، خانواده، اختلال در عملکرد، غذا، (آیا من گفتم اختلال در عملکرد)، و هزاران سرگرمی، هیچ چیز مانند تعطیلات، آن قطعه سنگ محک نورمن راکول از آمریکاییانا نیست، اما با خنده های بسیار بیشتر و قلبی بیشتر از آنچه که می توانید تصور کنید.
رودریگزها خانواده معمولی آمریکایی شما هستند. غرق در میراث غنی پورتوریکویی، سنت ها و ارزش های خانوادگی، هیچ چیز خانواده را در تعطیلات جدا نگه نمی دارد. و منظورم هیچی نیست جسی پسرش که در حومه شیکاگو پارک هومبولت (که فردی رودریگز اهل آنجاست و خانوادهاش هنوز در آن زندگی میکنند) به هم نزدیک میشود، نه تنها سعی میکند خود را دوباره کشف کند و با گناه مرگ یک رفیق خود کنار بیاید، بلکه چهرهای را نیز به تصویر بکشد. ما اکنون در کجا قرار دارد و زندگی او باید در چه مسیری باشد. او می خواهد دوباره عاشقانه را با معشوق دبیرستانی اش ماریسا احیا کند اما به نظر می رسد که او در زمانی که جسی در خارج از کشور بود ادامه داد. رکسانا، یک هنرپیشه مبارز در هالیوود، راهی خانه می شود، اما در تمام مدت رازهای ناگفته زندگی خود در لس آنجلس را در خود پنهان می کند. دلال قدرت نهایی، برادر بزرگتر مائوریسیو، همراه با همسر یهودی اجرایی خود سارا که با مادرشوهرش آنا مشکلی ندارد، به دلیل ناتوانی او در تهیه نوه ها و همچنین تربیت غیر یقه آبی طبقه بالای جامعه وارد می شود. سبک او به جای وال مارت، نیمن مارکوس است. و آنا چه؟ او معنای جدیدی به کلمه matriarch می دهد. یک نگاه از او و می دانید چه کسی در این خانواده حکومت می کند. سپس پدر، ادی. او مانند بلوط ثابت، آرامش در چشم هر طوفانی، مردی با «وقار آرام»، تجارت خواربارفروشی خانوادگی را اداره میکند، تجارتی که به جسی نگاه میکند تا آن را تصاحب کند. و البته، بدون آن دوستان بزرگی که اغلب به شما نزدیکتر و بیشتر از خویشاوندان شما هستند، چه میشود، که ما را به آزی و جانی، بهویژه جانی میرساند.
مانند هر خانواده ای، وقتی همه دور هم جمع می شوند، گویی هر بچه ای دوباره 12 ساله می شود، ترتیب نوک زدن هنوز در بازی است و رقابت و مشاجره خواهر و برادر به مقیاس بزرگی می رسد. مهم نیست که بچه ها بزرگ شده و ظاهراً بالغ هستند. آنها همچنان با لباسهای زیر زیر شیروانیشان میرقصند و هر تغییری که میگیرند، همدیگر را میکوبند. آه، بله. این فصل است! اما برای رودریگزها وقتی آنا سر میز شام اعلام میکند که میخواهد طلاق بگیرد، همه چیز معنای جدیدی پیدا میکند و بعد از آن ادی دچار حمله قلبی میشود.
برای من، این فیلم واقعاً مانند حضور در کنار خانواده است که از آشنایی با چند تن از بازیگران برای چندین سال لذت بردم، بلکه در موارد زیادی با آنها مصاحبه کردم، و همچنین به سرعت با نویسنده با استعدادی مانند ریک نجرا پیوند برقرار کردم. فردی رودریگز واقعاً یکی از خوب ترین مردانی است که تا به حال ملاقات کرده اید. قلب او اصل این فیلم است. به عنوان جسی، با عملکردی بسیار کم بیان و به طور ضمنی قوی، او شخصیت اصلی است که در ابتدا خانواده را گرد هم می آورد. یک تعریف عالی برای جسی رودریگز، جان لگوئیزامو در نقش برادرش است، دیوانه، سرگردان و تشنه قدرت که مائوریسیو را فرماندهی می کند. لگوئیزامو در هر صحنه ای نقش می بندد، اما اجازه دهید به شما هشدار دهم، یک نقطه محوری در داستان وجود دارد که در آن او با احساساتی صمیمانه رها می کند که از ترس های کودک درون هر یک از ما صحبت می کند که به طرز شیرین و غم انگیزی تأثیرگذار است.
برای تسکین کمیک، هیچ گاه نیازی به نگاه کردن به یکی از بازیگران مورد علاقه من، لوئیس گوزمن، نیست که در نقش پسر عموی جانی همه صحنه ها را می دزدد. به گفته گوزمان، «این بسته را در خانه گرفتم که فکر میکردم یک فیلمنامه است و یک منو است. ما در حال ساخت فیلمی درباره غذاهای پورتوریکویی هستیم. من هستم! نه واقعا. فردی با من تماس گرفت و گفت که ما این فیلم را در شیکاگو بازی می کنیم. آیا شما برای من یک کمئو انجام می دهید؟ بنابراین من گفتم بله، مرد. بنابراین برای من یک صحنه فرستادند. من آنرا خواندم. دوباره با فردی تماس گرفتم و گفتم خیلی دوست دارم این کار را برای شما انجام دهم اما باید کمی بیشتر به این موضوع اهمیت دهیم. آنها با من موافقت کردند و شروع به بازنویسی صحنه کردند. 4 روز بعد با من تماس گرفت و گفت ما این مطلب را نوشتیم، حالا یک پسر عموی جانی هست و میخواهی آن را بخوانی. من مثل اوهوم خدا بودم! این تقریباً شبیه تصویر آینه ای از من بود – یک مرد 40، 50 ساله که دوست دارد با پسر عموهای 20 ساله خود بنشیند. گوزمان واقعا پسر عموی جانی است. یک روح آزاده که خانواده اش را دوست دارد. «نمیتوانستم قسمت بهتری بخواهم. این یک بازیگر فوقالعاده بود که آنها کنار هم گذاشتند. داستان جهانی است. '
نشستن با ونسا فرلیتو مانند آویزان شدن با یک دوست دختر قدیمی است. حداقل پنج سال است که او را می شناسم، بودن در کنار او همیشه لذت بخش است. جسور، پرجنبوجوش، پرهیاهو، قوی و مستقل و با قلبی طلایی، او همین ویژگیها را به رکسانا میآورد، شخصیتی که از اولین حضور فرلیتو روی پرده با او بیشتر ارتباط داشتم. اما او همچنین عمق احساسی غیرمنتظرهای را به رکسانا میآورد که منجر به اجرای یک بافت غنی میشود. 'همراه' با آزی از جی هرناندز، این دو زوج عالی هستند. این دو تنش جنسی دوستانه ای دارند که در طول فیلم می جوشد و به طور خلاصه خوب است. هرناندز، که احتمالاً بیشتر برای «تازه کار» و «نردبان 49» شناخته میشود، ناامید نمیشود و آزی مهربانی و دوستی خود را برای آزی به ارمغان میآورد. هرکسی که ستون های من را می خواند از تحسین من برای ملونیا دیاز آگاه است. او ابتدا در «معمولی زیبا» از او یاد کرد، با هر نقشی که بازی میکند، لایههای جدیدی از استعدادش را به نمایش میگذارد. اوایل امسال او ما را در 'هملت 2' شگفتزده کرد، اما اینجا، به عنوان ماریسا، شیرینی و گرمی دارد که ماریسا را بسیار در آغوشپذیر میسازد. اجرای زیبایی است. در مورد دبرا مسینگ چه می توانم بگویم. آخرین نفری که انتخاب میشود، او ناتوانیها و دیوانگیهای اختراع شده گریس آدلر خود را به نقش سارا میآورد، اما سپس آن را به شیوهای تحقیرآمیز ارتقا میدهد، و شما را با قوس دراماتیکی که رشتههای قلب را میکشد، جذب میکند.
بازیگران اصلی کودتا آلفرد مولینا و الیزابت پنا در نقش ادی و آنا رودریگز هستند. شیمی بین این دو باور نکردنی است. شما واقعاً معتقدید که آنها برای همیشه ازدواج کرده اند. رفتار آنها در عین حال لطیف، لمس کننده و به طور هیستریک خسته کننده است. و به گفته هرناندز، پنا 'واقعاً مادر را اسیر می کند. طعم کل محله. خانواده را کنار هم نگه می دارد.»
فرلیتو با اظهار نظر درباره رفاقت و حس خانوادگی واقعی بازیگران، خاطرنشان میکند: «همه ما از ابتدا واقعاً فروتنانه آمدهایم. آلفرد باعث شد احساس کنیم همه برابر هستیم. هرناندز وقتی میگوید: «همه از مشارکت در این پروژه خوشحال بودند. همه دوست داشتند آنجا باشند.» و کل بازیگران و گروه موافق هستند که این یکی از بهترین فیلمبرداریهایی است که تا به حال داشتهاند – احساسی که با فیلم همراه است و به پردهها ترجمه میشود.
ریک نجرا، فیلمنامهنویس، «همه» چیزی را به این فیلم آورده است. «همه خانواده خود را در فیلم می شناسند. فرقی نمی کند فرهنگ یا پیشینه شما باشد.» و «داستان کریسمس چیزی است که همه به نوعی با آن ارتباط دارند. حتی شخصیت دبرا مسینگ که یهودی است، هنوز باید با کریسمس دست و پنجه نرم کنید. این فیلمی است درباره 'عشق، رستگاری، خانواده و این خانواده کاملی نیست که همه ما با آن ارتباط داریم.' آلیسون سوان، یکی از نویسندگان، میگوید: «مهم نیست چقدر به عنوان یک خانواده صمیمی باشید، ترس خاصی در مورد تعطیلات وجود دارد، زیرا همه ناکارآمدیهای خانوادگی و همه چیزهایی را که در کمین هستند و شما در کنار هم گیر کردهاید به نمایش میگذارد. چند روز. همه چیز بیرون خواهد آمد شما زندگی خود را در چارچوب چشمان خانواده خود می بینید زیرا آنها شما را بهتر از هر کس دیگری می شناسند. این همان عناصری است که نجرا و سوان به داستان می آورند اما بر عشق و قلبی که در نهایت در تعطیلات غالب می شود و می درخشد تأکید می کنند. یک وسیله زیبا و استعاره در حال اجرا که داستان و خانواده را دنبال می کند، درخت بلوط بزرگ در حال پوسیدگی در حیاط جلویی است. به گفته نجرا، «این واقعاً یک فیلم بسیار مشارکتی است که در پایان گفتید «این بهترین کار همه ماست.» فیلم از همه ما با هم بهتر شد. گوزمان با او موافق است. «ما داستان فوقالعادهای داشتیم و هر کسی با شخصیتهای خود قوس فوقالعادهای داشت. یک فرمول بسیار بسیار خوب.»
کارگردان آلفردو دی ویلا بیش از یک سال پیش وارد پروژه شد. یکی از فیلمنامه را خواند و می دانست که باید آن را کارگردانی کند. من خیلی تحت تاثیر فیلمنامه قرار گرفتم اما خیلی هم می خندیدم. فیلمبرداری چالش برانگیز، این فیلم در منطقه پارک هومبولت در یکی از سردترین زمستان های ثبت شده فیلمبرداری شد. برای دبرا مسینگ، از او خواسته شد تا کتی را سفارش دهد که در برابر سرمای قطب جنوب مقاومت کند - متأسفانه 2 روز قبل از پایان فیلمبرداری به دستم نرسید - اگرچه همانطور که او میگوید، '2 روز تا حد ممکن گرم بودم.' به گفته دی ویلا، «آن قسمتهای بیرونی خانه احتمالاً سختترین هفته بودند، زیرا ما همه آن صحنهها را با موارد اضافی داریم. آنقدر سرد بود که حمامهای تریلر، لولهکشی یخ زد.» یک چرخش جالب برای کارگردان غذا بود. بخش بسیار مهم فیلم، 'ما غذا را برای یک هفته قبل از فیلمبرداری تمرین کردیم.' به گفته گوزمان، یک معتاد به غذا، «این معامله واقعی بود. ما از سرآشپز رستوران محله خواستیم همه غذاها را بپزد.» و اجازه دهید به شما بگویم، همه بازیگران به من اطمینان می دهند که کنترل کیفیت زیادی در مورد غذا انجام شده است.
کلید امریکنا و جوهره خانوادگی فیلم، توجه دی ویلا به جزئیات بود، دقیقاً تا کارهای زشت در خانه رودریگز و لباس در کشوها و کمدها. رنگ نیز برای دی ویلا بسیار مهم بود. از نظر رنگها طراحی بسیار خاصی داشتم. می خواستم از رنگ های خاصی دوری کنم. این باید یک فیلم تعطیلات باشد، بنابراین سبز و قرمز باید بخشی از آن باشد، اما من میخواستم با آن رنگ قوس داشته باشم. من می خواستم آن را بژ نگه دارم و سپس آرام آرام رنگ های دیگر را بیاورم. میخواستم رنگ را در قوس و وضوح کنترل کنم.» به قدری مصمم بود که عناصر را به شیوه ای دقیق ترکیب کند، دی ویلا با طراح تولید دانیل کلنسی و یک محقق کار کرد. اسکات کوان، فیلمبردار، چشم انداز دی ویلا را به خانه می آورد که به گفته دی ویلا «از دیدگاهی تازه به این موضوع پرداخته است».
قدرت خانواده - عشق، خنده، ناکارآمدی و سرگرمی. واقعاً هیچ چیز شبیه تعطیلات نیست.
ادی – آلفرد مولینا آنا – الیزابت پنا جسی – فردی رودریگز مائوریسیو – جان لگویزامو سارا – دبرا مسینگ جانی – لوئیس گوزمن رکسانا – ونسا فرلیتو آزی – جی هرناندز ماریسا – ملونی دیاز
به کارگردانی آلفردو دی ویلا. نوشته شده توسط ریک ناجرا و آلیسون سوان.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB