نویسنده: دبی لین الیاس
وقتی نام نیل یانگ را به زبان می آورید، علاقه من به اوج می رسد. نام جاناتان دمی را بیرون بیاور، و تو بیش از توجه من را به خود جلب کرده ای. هر دوی آنها را کنار هم قرار دهید و ما در حال صحبت کردن با یک پروژه 'باید دیدن' هستیم، مهم نیست که چه باشد. و این همان چیزی است که جاناتان دمی برنده اسکار و نیل یانگ نامزد جایزه اسکار/برنده گرمی با سفرهای نیل یانگ برای ما به ارمغان می آورند.
این ضرب المثل قدیمی را می دانید، بار سوم جذاب است؟ خوب، این سومین جفت بین کارگردان جاناتان دم و یانگ، ادامه داردنمایش تنه نیل یانگدر سال 2009 ونیل یانگ: قلب طلادر سال 2006، جادوی خالص است. در حالی که مستندهای قبلی نه تنها دمی، بلکه سایر کارگردانانی که یانگ را در فیلم جذب کردهاند، از جمله خود نیل یانگ، جالب بودهاند، اما هرگز به اندازه JOURNEYS آشکار یا شخصی نبودند. این اولین باری است که مستندی درباره نیل یانگ تماشا میکنم و احساس میکنم که این مرد شخصاً کیست. سفرها به قدری آشکار کننده است که گاهی این حس را به آدم دست می دهد که دو نفر کاملاً متفاوت را می بینیم: یکی، غمگین، آهنگساز شدید و دیگری، نیل یانگ که با جذابیتی پسرانه در مسیر خود در زادگاهش، بی خیال است. Omemee، انتاریو
من این فرصت را داشتم که از دمی در مورد توسعه NEIL YOUNG JOURNEYS و چگونگی تبدیل آن به چیزی بسیار شخصی و صمیمی بپرسم. البته سرندیپیتی در قلب آن قرار دارد. توصیف یانگ بهعنوان «شخصی فعالانه سینمایی» و این واقعیت که هر جنبهای از شخصیت او «خود را در اختیار دوربین قرار میدهد» نقطه شروع بود. «با توجه به اینکه بسیاری از آهنگهای نیل، به هر نحوی ماهیت زندگینامهای دارند، چرخه آهنگهای تور Le Noise، که همان چیزی است که ما فیلمبرداری کردیم، بهویژه زندگینامهای به نظر میرسید. آهنگهای جدید بسیار درباره احساس او در حال حاضر هستند، همانطور که اغلب اتفاق میافتد، و همچنین، آهنگهای قدیمیتر آهنگهایی هستند که او نسبت به آنها اشتیاق داشت. بنابراین ما در آخرین شب این تور انفرادی هستیم - اولین باری است که این مرد بدون گروه در طول چندین سال تور برگزار می کند - و به شهر خود در تورنتو بازگشته است. به سالن مسی برگشته است. دفعه قبل که او آنجا بود، زمانی بود که در حال ظهور بود، در دهه 70، حدس میزنم، «پسر محلی خوب میشود.» حالا، او این استاد گریزل است که قرار است به این مکان بازگردد و ما بسیار نزدیک به [ هستیم. Omemee] و من فکر کردم که در اینجا فرصتی وجود دارد تا شاید نیل را به گونهای باز کند که بتواند به ماهیت این آهنگها اشاره کند، و در فیلمی به ما اکسیژن بدهد که قرار است بسیار شدید باشد، زیرا بسیاری از آهنگها فوق العاده شدید هستند بنابراین، این همان چیزی است که منجر به این شد که نیل را سوار ماشینی کنیم که در آن احساس می کند کاملاً در خانه است. و این نوعی از آن است.
دوستداشتنی، این است که میبینیم چهره یانگ با لبخندهای کوچک شیطنتآمیز در هنگام شادی بخشی از فرارهای دوران کودکیاش روشن میشود، و سپس وقتی ماهیگیری یا افراد و مکانهایی را به یاد میآورد که مدتهاست از بین رفتهاند، غمگین میشود. یک «نور» و «سبک» کلی برای او وجود دارد که خوشامد، دوستداشتنی و بسیار بازکننده و خوشآمدگو است. برای دمی، این یک معدن طلای غیرمنتظره و دست نخورده بود. زمانی که هفته منتهی به کنسرت به تورنتو رسیدیم و متوجه شدم که تنها 3 ساعت با Omemee فاصله داریم، فکر کردم اگر نیل مایل به رفتن باشد احمقانه است که به آنجا نروم. فکر نمیکردم به چنین ابعادی نیاز داشته باشیم، اما فکر میکردم که شاید در آن شرایط اتفاق خاصی بیفتد. و به خصوص با توجه به این واقعیت که نیل یک ماشین قدیمی وسواس گونه [مرد] است. او آنها را جمع می کند، ده ها ماشین دارد و قبلاً بیشتر داشت. همه آنها مربوط به دهه 50 یا 60 و بالاتر هستند. بنابراین ایده شهر در شمال انتاریو، یک ماشین قدیمی، رانندگی به سمت کنسرت – نمیدانستم چگونه میتوانیم از آن استفاده کنیم، اما این میتواند پتانسیل ویرایش داشته باشد. بنابراین، او چنین گفت: 'مطمئنا. چرا که نه!» حالا، آیا من هیچ سرنخی داشتم که او با این حکایات کوچک خارقالعاده مانند منفجر کردن لاکپشتها و چیزهایی از این قبیل شروع به ظهور کند؟ نه. اما من واقعاً از این اتفاق خوشحال شدم. فکر کردم، 'هی، ممکن است اینجا چیزی داشته باشیم.' نتیجه نهایی چیزی بیش از 'چیزی' است. با سفر روایتی یانگ به خط حافظه در حین رانندگی در اطراف شهر، احساس می کنید که فقط یکی از دوستان او هستید که در حال گپ زدن هستید و در حال رفتن به یک مکان دیدنی شهر زادگاه هستید.
و سپس فیلم صمیمی و باورنکردنی کنسرت یانگ است. با عکاسی در تالار مشهور مسی، آکوستیک در حال حاضر به همان اندازه خوب است، اما چگونه می توان تماشاگران را از نظر بصری تنها با یک مرد در این صحنه کوچک صمیمی درگیر کرد. پاسخ این است که از دیدگاه مشترک فیلمبردار دکلن کوین و دم استفاده کنید. من و دکلن به نوعی به صورت تئوری صحبت می کنیم و بعد او کسی است که بیرون می رود و دوربین ها را تنظیم می کند و مطمئن می شود که نورپردازی فوق العاده خواهد بود. اینجا خیلی جالب بود چون با این فیلم – دو فیلم قبلی که با نیل فیلمبرداری کردیم، اولاً با یک گروه بزرگ کار می کرد. او نوازندگان زیادی داشتنیل یانگ قلب طلایی.ونمایش تنه نیل یانگاو هنوز حدود 7 نفر روی صحنه با خود داشت. بخشی از چیزی که ما توانستیم روی آن سرمایه گذاری کنیم تا آن فیلم ها را واقعاً درگیر کنیم. . . [آیا] ما واقعاً برای استفاده از روابط بین نیل و افرادی که با آنها بازی می کرد، فیلمبرداری کردیم. اینگونه بود که ما زوایای خود را انتخاب کردیم.
اما وقتی آن سنگ بنای فعالیت در دسترس نباشد چه اتفاقی میافتد. برای Demme و Quinn، شما با آنچه دارید کار می کنید. کاری که ما میتوانیم انجام دهیم این است که او را بیش از هر زمان دیگری با آهنگها، داستانهایی که میگوید، پیوند دهیم. و در واقع می توانیم یک دوربین را به گیتار او اختصاص دهیم. ما میتوانیم نماهای نزدیک اختصاصی داشته باشیم که میتوانند زیبا باشند و ما دقیقاً نقطه مناسب را انتخاب میکنیم. ما می توانیم یک فیگور کامل اختصاصی داشته باشیم و هنوز جاهای دیگر داریم. بنابراین اکنون ما به این روش ها پوشش داده شده ایم. بنابراین Declan این چیزهایی را که به آنها دوربین ICON می گویند، به این بزرگی (قاب انگشتی حدود 2 اینچ) برداشت و آنها را به مکان های مختلف وصل کرد و آنها را مانندریزشاینجا (حرکت اینچ از صورت) روی پیانو، درست روی پایه موسیقی، بنابراین شما همانجا هستید. جایی که شما هرگز نمی توانید یک دوربین واقعی قرار دهید. و سپس آن شات است که مطمئنم متوجه شدهاید، زاویهای که آنقدر در صورتش است که حتی نمیتواند تمام صورتش را بپوشاند یا نگه دارد و تبدیل به شات دهان، پورتال آهنگها و صدا میشود. او یکی از اینها را خراب کرد زیرا دکلن میخواست آن را دریافت کند، این ایده بسیار خوبی بود، او میخواست از خوانندهای که میکروفون در پیشزمینه نداشت از نزدیک عکس بگیرد. . . او دوربین را روی آن گذاشت و قرار بود تمام صورت باشد. [اما] پیچ در حین ست کمی شل شد، پایین آمد و من و دکلن به پشت صحنه مسابقه میرویم تا ببینیم وقتی نمایش تمام شد، روی ICON چه چیزی داشتیم. و دکلن چنین گفت: «خدایا! این یک فاجعه است!» و من گفتم: «نه، اینطور نیست. این چیزی است که ما هرگز نمیتوانستیم آن را برنامهریزی کنیم» و از آن در دو آهنگ بسیار خاص، دو آهنگ آشفته، زاویهی آشفته، آهنگهای آشفته استفاده کردیم. . کاری که میخواهیم انجام دهیم این است که آن را به گونهای فیلمبرداری کنیم تا بتوانیم مخاطب را تا حد ممکن به داستانها و نیل نزدیک کنیم تا به درون این آهنگها برود.»
نتیجه نهایی سفرهای نیل یونگ نه تنها یک فیلم با لنز قدرتمند، بلکه با لنز زیبایی است. با تشکر از Declan Quinn، قدرت دوربین - هر 10 مورد، '6 دوربین و 4 نماد'، ترکیب نماهای نزدیک، 8 میلی متر، 16 میلی متر، زوایای اریب و فوکوس دیجیتال، همه از نظر بصری با دوربین ترکیب می شوند. همان قدرت و زیبایی که نت های موسیقی یانگ در یک آهنگ قرار داده است. و هیچ کلمه ای برای توصیف مناسب استفاده از نور و کادربندی در طول کنسرت که جادویی است وجود ندارد - به خصوص یک قاب مثلثی از یک شات از یانگ در حالی که در ارگ است. با هر نت، هر کلمه، هر فریم، دم و یانگ شما را مسحور خواهند کرد.
دستاورد واقعی از ویرایش گلن آلن حاصل میشود که تعادل کاملی بین مرد و اسطوره ایجاد میکند و به ما امکان میدهد با نیل یانگ - پسر کوچکی از Omemee - ملاقات و احوالپرسی کنیم.
شاید یکی از بهترین مستندهای «کنسرتی» که تا به حال ساخته شده است، سفرهای نیل یونگ سفری است که نمی خواهید از دست بدهید.
نیل یانگ
به کارگردانی جاناتان دم.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB