نیاز به سرعت

نویسنده: دبی لین الیاس

نیاز به سرعت - ملخ

موتورهای خود را روشن کنید! از سال 1994، بازی ویدیویی Need for Speed ​​دارای 20 تجسم مختلف و ماجراجویی مسابقه ای بوده است و یک بازی هیجان انگیز چند نسلی در سرتاسر جهان است. با توجه به محبوبیت و موفقیت تجاری آن، فقط زمان زیادی بود که بازی Need for Speed ​​به فیلم NEED FOR SPEED تبدیل شود. و برای این اقتباس بزرگ، گروه سه گانه عالی فیلمسازان گرد هم می آیند - کارگردان اسکات واو، هماهنگ کننده بدلکاری لنس گیلبرت و فیلمبردار شین هورلبات - تا سواری هیجان انگیز با اکتان بالا را ارائه دهند که قبلاً هرگز روی پرده ندیده بودیم.

بین کارگردانی واو، فیلمبرداری شایسته اسکار هورلبات و هماهنگی و طراحی بدلکاری گیلبرت - به کار هر اسطوره بدلکاری و خانواده بدلکاری افسانه ای که امروزه کار می کنند (پیسرنی، باکسلی، کینگی، اپر گیلبرت، فقط چند مورد) را ذکر نکنیم. داستان محکم و اجراهای احساسی و جذاب در سراسر جهان، تنها چیزی که می توانم بگویم NEED FOR SPEED یک هیجان حیرت انگیز است!

نیاز به سرعت - چاپ 6

با توجه به اینکه هیچ روایتی در مورد بازی های ویدیویی وجود نداشت، ترجمه به صفحه بزرگ برای واو و فیلمنامه نویسان جورج و جان گاتینز یک بوم خالی بود. گتینزها که با دنیای خودرو غریبه نیستند، یک فروشگاه خودروهای کلاسیک در وان نویز، کالیفرنیا دارند که متخصص در تعمیر خودروهای کلاسیک است. نیازی به گفتن نیست که دانش صمیمی آنها از اتومبیل ها و دنیای مسابقه، به اصالت و تجربه شیرین کاری عملی می افزاید که موشک ها به سرعت به دنده های بالا نیاز دارند. نتیجه بازگشت به ماشین های سریع و فیلم های سریع دهه 60 و 70 است که خانواده، دوستان و وفاداری اهمیت دارند. جایی که همه دیگران را می شناسند؛ جایی که هیجان بزرگ در یک شهر کوچک مسابقه درگ شبانه در مسیر خیابان زیرزمینی با غذا و نوشیدنی در اتومبیل محلی برای تاج گذاری برندگان است. به کوه کیسکو، نیویورک و توبی مارشال خوش آمدید.

پدر توبی یک اسطوره خودرو بود. او می‌توانست هر ماشینی را بسازد و دوباره بسازد - به‌ویژه ماشین‌های مسابقه‌ای. و از آنجایی که کوه کیسکو همان چیزی است که هست، توبی به همراه بهترین دوستانش، لیتل پیت، بنی، فین و جو، کار پدرش را دنبال کرد. برادران خونی نزدیکتر از این گروه نخواهند بود. هر کدام با استعدادهای فنی و خودرویی خاص خود، رویای آنها این است که کوه کیسکو را ترک کنند و مانند پسر بد محلی، دینو بروستر، در مدار نسکار قرار گیرند. بروستر از زمانی که شهر را ترک کرده است به گذشته نگاه نکرده است، جز اینکه هر از چند گاهی به همه نگاه می کند و توبی را نه تنها به خاطر موفقیتش در مسابقه، بلکه به خاطر دزدیدن دوست دختر توبی و خواهر پیت، آنیتا، طعنه می زند.

متأسفانه، تجارت برای مارشال موتورز خودرو چندان خوب نبوده است و توبی اگر نتواند پول نقدی برای پس انداز آن به دست آورد، آن را به دلیل سلب مالکیت از دست خواهد داد. اما دینو یک پیشنهاد دارد. او صاحب فورد موستانگ ناتمام است که در زمان مرگ توسط کارول شلبی سفارشی می شد. دینو می‌خواهد کارش تمام شود و می‌خواهد توبی و پسرها آن را تمام کنند. قیمت پیش بینی شده فروش این خودرو حداقل 1 میلیون دلار خواهد بود و دینو توبی را برای یک چهارم کاهش خواهد داد.

نیاز به سرعت - چاپ 4

دینو همان کسی است که دینو است، توبی بهتر از این که به او اعتماد کند بداند، اما معامله را پیش می برد. متأسفانه، همه چیز پس از فروش از کنترل خارج می شود و پیت کوچولو در طی یک مسابقه جاده ای با دینو و توبی کشته می شود. دینو ناپدید می شود، توبی رپ می گیرد و دو سال در زندان می گذرد. پس از آزادی، انتقام کلمه اصلی روز است و توبی می داند که چگونه آن را بدست آورد. وارد مسابقه زیرزمینی به نام DeLeon شوید. این مسابقه که از طریق اینترنت توسط یک متعصب مسابقه‌ای مرموز به نام 'Monarch' سازماندهی شده است، فقط برای کسانی است که دارای ماشین‌های مسابقه‌ای اروپایی پر شارژ یا کلاسیک‌های پیشرفته هستند. برنده لغزش صورتی ماشین های بازنده ها را دریافت می کند.

توبی و گروهی که با پسران قدیمی خود در مارشال موتورز تماس می گیرند و با بیش از اندکی کمک از طرف یک علاقه مندان به خودروهای دانا و عامل فروش خصوصی خودروهای فوق العاده به نام جولیا، شلبی را که زمانی بازسازی کرده بودند، می دزدند و عازم سفری متقابل می شوند. نه تنها توجه Monarch را به خود جلب کنید و به DeLeon دعوت کنید، بلکه همه آن را برنده شوید.

نیاز به سرعت - چاپ 2

وقتی نوبت به انتخاب بازیگران، به خصوص نقش توبی رسید، کارگردان واو یک چیز را در نظر داشت. او «می خواست استیو مک کوئین جوان بعدی را پیدا کند. استیو از سه چیز بسیار مهم استفاده کرد: خطر، کاریزما و دوست داشتن. یافتن در سه نفر سخت بود چه برسد به یکی، واو می دانست که مردش را با هارون پل پیدا کرده است. اگرچه پل یک انتخاب واضح برای نقش دینو بود، واو می‌دانست که او انتخاب جالب‌تری برای توبی است. این فیلمی را که ما می سازیم مشخص می کند. [آرون] یک فرد منحصر به فرد و جالب است.' پل به عنوان توبی جادویی است. او واقعاً تجسم قرن بیست و یکم استیو مک کوئین است. پولس جدیت و اصالتی را ارائه می دهد که قابل لمس، دوست داشتنی و جذاب است. شدت او، همراه با سکانس های بدلکاری/ مسابقه و لنز توسط Hurlbut، ما را با او در صندلی راننده قرار داد. و در عین حال، پل دارای آسیب‌پذیری و قطب‌نمای اخلاقی است که به توبی بافت عاطفی می‌بخشد.

پل یافتن تعادل عمل، برادری پسران مارشال موتورز و روابط رو به رشد بین توبی و جولیا را آسان می‌دانست، با این نکته کلیدی که «ما آنطور که در حال رانندگی بودیم «عمل نمی‌کردیم». صفحه سبز وجود نداشت. . .[Y]شما در آن وضعیت هستید. برادری، پسران مارشال موتور، همه چیز در صفحه بود. آنها خیلی با یکدیگر متفاوت هستند، اما ما واقعاً با هم کنار می آییم و واقعاً به آن ضربه می زنیم.' در مورد ایموژن پوتس، این دو قبلاً روی فیلمی با هم کار می‌کردند که فیلمنامه NEED FOR SPEED منتشر شد. پل «فقط می‌خواست [Immy] با من بیاید. . . من فقط به ایمی التماس کردم که با من بیاید. او انجام داد.'

Need for Speed ​​- 3

با گذراندن دوره‌های آموزشی گسترده برای نقش توبی، بسیاری از دوره‌های آموزشی پل در ویلو اسپرینگز انجام شد، و در ابتدا «یادگیری چگونگی رهایی از موقعیت‌های مشکل‌ساز، مثلاً اگر مشکلی پیش بیاید. و سپس سرگرمی شروع شد، سرگرمی شروع شد. در گوشه‌ها حرکت می‌کنید و 180 را معکوس می‌کنید، یاد می‌گیرید چگونه 360 انجام دهید.' همانطور که در صفحه می بینیم، پل خود را بیش از یک دانش آموز ماهر نشان می دهد و پشت فرمان عالی است.

در نقش دینو، دومینیک کوپر در نقش پسر بد کاملاً انتخاب شده است. کوپر با نگرش و تکبر، خشم متکبرانه ای را برای دینو به ارمغان می آورد که در پویایی و رقابت داستان کاملاً کار می کند. ایموجن پوتس که توسط واو به عنوان «استعدادی شگفت‌انگیز» توصیف می‌شود، به طور مشابه دارای عمقی است که جولیا را در دنیای توبی ضروری می‌سازد، و جستجویی مطمئن و در عین حال هیجان‌انگیز و حس شگفت‌انگیز با چشم‌های گشاد را ارائه می‌دهد که در بین مخاطبان طنین‌انداز می‌شود.

Need for Speed ​​- 2

سرگرمی ظالمانه به شکل رامون رودریگز، رامی مالک و اسکات مسکودی به چشم می خورد که به ترتیب به عنوان جو، فین و بنی نه تنها تمام پشتیبانی مکانیکی و رفاقت روی صفحه نمایش را برای پل توبی فراهم می کنند، بلکه سطوحی از طنز ذاتی را با شیمی جمعی خود اضافه می کنند. مسکودی به عنوان خلبان ذخیره ارتش باهوش که همیشه به پشتیبانی هوایی بسیار مورد نیاز برای ارائه «چشم در آسمان» در سفر بین‌المللی توبی دست می‌یابد، برجسته است. و بله، همانطور که همه به مدرسه رانندگی رفتند، مسکودی نیز به مدرسه پرواز رفت و در واقع با برخی از هواپیماهایی که روی صفحه می بینیم پرواز می کند.

دزدی صحنه، مایکل کیتون، جک نیکلسون، فوق‌العاده‌ای است که در نقش Monarch مجذوب جنون می‌شود. اجرای نابغه و کاریکاتور.

نیاز به سرعت - کیتون

اما NEED FOR SPEED دقیقاً همین است - سرعت - و این به معنای بدلکاری و مسابقه ماشین های قدیمی خوب است. برای آن، هیچ کس بهتر از اسکات واو و هماهنگ کننده شیرین کاری او لنس گیلبرت نیست. واو و گیلبرت از اعضای خانواده سلطنتی در صنعت سینما هستند. نسل دوم، پدرانشان فرد واو و میکی گیلبرت، افسانه ای هستند. 'آنها گاوچران های واقعی بودند' و بدلکارانی بودند. . [آنها] معامله واقعی بودند. کارهایی که آنها انجام می دادند، واقعاً خراب می شدند و صدمه می دیدند و کارهایی انجام می دادند که واقعاً به پاکت فشار می آورد.» این جهان است که اسکات و لنس را حک کرده و آنها را به عنوان بدلکار، هماهنگ کننده بدلکاری و در مورد واو، کارگردان شکل داده است.

واو کارگردانی نیست که به CG اعتقاد داشته باشد. واو که پیش از این به خاطر کارگردانی سنگین اکشن خود با مایک 'موش' مک کوی در 'عمل شجاعت' که زندگی واقعی مهرهای نیروی دریایی را در داستانی تخیلی شامل موقعیت‌های استخراج و نجات جهان به نمایش می‌گذارد، تحسین شده است، واو به 'مکتب قدیمی' معتقد است. . و وقتی صحبت از اتومبیل و مسابقه می شود، «در یک فیلم ماشینی، همه چیز باید عملی باشد، همه باید واقعی باشد. و ما می‌توانیم افرادی مانند لنس را استخدام کنیم تا چیزهای واقعی و عملی ارائه کنیم. من فقط احساس می‌کردم وقتی این فیلم را تصور می‌کردیم، واقعاً می‌خواستم به فیلم‌هایی که من و لنس در آن بزرگ شده‌ایم، برگردم، همان‌هایی بودند که امروز هم به‌عنوان بهترین فیلم‌های ماشینی در تمام دوران‌ها از آنها نقل قول می‌کنیم. که «بولیت» است. که 'نقطه ناپدید شدن' است. که «Smokey & The Bandit»، «The French Connection» است. . .چرا هنوز بهترین هستند؟ . . .عدد 1 واقعی است، همه چیز واقعی است. دهه 60، دهه 70 است، شما CG انجام ندادید. شما می روید و نگاه می کنید و هیچ مونتاژ موسیقی بزرگی وجود ندارد. این فقط صدای موتور است و ماشین ها. و عالی است این چیزی است که ما واقعاً در کل فیلم روی آن تمرکز کردیم.» نکته کلیدی برای واو و گیلبرت این است که 'یک ماشین می تواند همان کاری را که ما در فیلم می بینیم انجام دهد.'

نیاز به سرعت - چاپ 7

با انتخاب ماشین‌های عضلانی دهه 60 و ماشین‌های فوق‌العاده اروپایی که فوراً برای طرفداران ماشین‌های سریع و بازی‌های ویدئویی قابل شناسایی هستند، ماشین قهرمان چیزی جز شلبی GT500 2013 - نسخه پنجاهمین سالگرد فورد موستانگ شلبی 1965 نبود. هفت ماشین برای این فیلم ساخته شد. همچنین فورد 69 گرن تورینو، 68 شورت کامارو و پونتیاک جی تی او 66 به نمایش گذاشته شده است. زمانی که نوبت به خودروهای فوق‌العاده اروپایی می‌رسید، سازندگان فایل‌های CAD را روی هر خودرو ارائه می‌کردند تا بتوان آن‌ها را برای بدلکاری ساخته و سفارشی کرد. Koenigsegg سوئدی Agera R، Lamborghini Elemento، GTA Spano، Bugatti و McLaren P1 برخی از خودروهای مورد استفاده در NEED FOR SPEED هستند. و به همان اندازه که خودروها چشمگیر هستند، یک کامیون سفارشی F450 به نام «جانور» به عنوان وسیله نقلیه کاربردی که توسط مالک فین و رودریگز جو رانده می شد تا نیازهای توبی را در طول مسیر برطرف کند - از جمله یک وسیله نقلیه متحرک انتقال سوخت که در آن ایموجن پوتز با سرعت 40+ مایل در ساعت ماشین را بسیار توانا می‌سازد.

اما با ماشین های سریع و بدلکاری های قدیمی مدرسه نیاز به بدلکاران و رانندگان با استعداد و ماهر وجود دارد. با لنس گیلبرت به عنوان هماهنگ کننده بدلکاری، او نه تنها از بدلکاران قدیمی مدرسه که امروز کار می کنند، بلکه از رانندگان مسابقه با عملکرد بالا مانند استیو هالادی نیز دعوت کرد. حتی خود بازیگران بیش از 100 مایل در ساعت رانندگی می‌کردند، اگرچه چرخش و تصادف خودروی هوایی به متخصصان واگذار شد.

Need for Speed ​​- 4

یکی از خرس های بدلکاری که مرگ را به چالش می کشد، به تنهایی به آن اشاره می کند و مراقب آن باشید. 'ملخ' افسانه ای است. اولین نفر - و شاید دو نفر از تنها افرادی که تا به حال این کار را انجام داده اند - فرد واو و میکی گیلبرت در 'فصل برنده ما' بودند. و وو و گیلبرت جوانتر می دانستند که باید در NEED FOR SPEED به عنوان ادای احترام به پدرانشان گنجانده شود. برنامه ریزی و اجرای «ملخ» یک تلاش هرکولی بود. به گفته واو، «اینها چیزهایی است که به لنس گفتم. باید عملی باشد باید واقعی باشد و ما واقعاً از آن می پریم و او باید دور شود. آن رای دهنده من بود. او نمی تواند ماشین را فرود بیاورد و نارنجک بزند. وسط فیلم است او باید فرود بیاید و برود.'

به گفته گیلبرت، «ما باید نقطه‌ای را پیدا می‌کردیم که در واقع داستان را روایت می‌کرد. چگونه [توبی] فرار می کند. . . [اسکات] دوست دارد ضربات اکشن خود را مهندسی معکوس کند و به مکانی برود و سعی کند مکان هایی را پیدا کند که برای روایت داستان و همچنین قادر به خلق اکشن خوب بهترین کار را دارند. ما در دیترویت بودیم و در حال رانندگی بودیم و مکان‌های مسخره‌ای را پیدا می‌کردیم. . . در نهایت ما این مکان دیگر را پیدا کردیم و این فقط یک راه عالی بود به تله ای که بتوانیم از پلیس فرار کنیم و از آن دور شویم و از آن قله علفزار بالا برویم و از آن سه لاین ترافیک به داخل سیستم پارک بپریم. این منطقه بسیار بحرانی بود زیرا خود پارک پر از درختان و همه اینها بود. اما مسیری را پیدا کردیم که به اندازه کافی بزرگ، به اندازه کافی عریض و به اندازه کافی طولانی بود تا با معیارهای مورد نظر ما مطابقت داشته باشد. ما مجبور شدیم وارد شویم و منطقه فرود را کمی تغییر دهیم تا به یک انتقال زیباتر در سراشیبی برای سهولت در ماشین تبدیل شود. سپس ماشین را ساختیم و ماشین را اصلاح کردیم تا بتوانیم فرود را اداره کنیم. بعد رفتیم تستش کردیم. می دانستیم که آن را داریم. می دانستیم که قرار است چه سرعت هایی انجام دهیم. بعد از آن فقط باید منتظر بود که بلیط ما مشت شود تا به دیترویت برویم و واقعاً فیلمبرداری کنیم. ما به آنجا رفتیم و این کار را انجام دادیم.»

با توجه به اینکه امنیت دغدغه اصلی و اولویت همه با فیلمی مانند این است، آرون پل اولین کسی است که به بدلکاران و زنان NEED FOR SPEED اعتبار می دهد. در حالی که او سهم خود را در رانندگی انجام می داد، «آنها تمام کارهای سنگین را انجام دادند. پرش «ملخ»، قطعاً من نبودم و نمی‌خواستم این کار را انجام دهم. وقتی از صخره خارج شدند و هلیکوپتر گرفتار شدند، آن من نبودم. اما اون یکی بود! و این فقط وحشتناک است. همه تصادفات عمده، همه مردان و زنان بدلکار بودند. اما اکثریت رانندگی و همه مسابقات، من بودم. بسیاری از رانندگی در مسیرهای بزرگراهی که حدود 125 مایل در ساعت می‌رویم، من بودم. اما زمانی که ما نیاز داشتیم سرعت را به 180-190 برسانیم، بدلکاران و زنان را وارد آنجا کردند.'

نیاز به سرعت - چاپ 5

با NEED FOR SPEED، هر بار که کسی پدال را روی فلز می گذارد، هر بار که شخصی سوار ماشین می شود، هر بار که ماشینی تصادف می کند یا می غلتد، ما آنجا هستیم، در ماشین، در لحظه، در تصادف، در پرش . قلبت میپره قلبت می ایستد در تمام سال‌هایم، و برخی از آن‌ها در واقع در بخش دوم با این بچه‌های بدلکار (از جمله فرد واو و میکی گیلبرت) کار می‌کردند، هرگز یک فیلم قدیمی مدرسه جلوه‌های عملی ماشین را به این هیجان‌انگیز و غوطه‌ورکننده ندیده‌ام. «Gataway» سال گذشته با استفاده از شیرین‌کاری‌های عملی ماشین هیجان‌انگیز بود و البته توسط چارلز پیسرنی که یکی از بدلکاران در NEED FOR SPEED است، طراحی شده بود، اما همانطور که در اصل با یک ماشین طراحی شده بود و نه یک ضربدر. ماجراجویی کشور و مسابقه، عمل کمتر وجود دارد. اما نه اینجا. و اعتبار بخش اعظم این تجربه همهجانبه به فیلمبردار شین هورلبات تعلق دارد که ما را با لنزهای خود خیره می کند.

به همان اندازه احساسی و زیبا که برخی از لحظات آرام‌تر و درون‌گرایانه‌تر منطقه فیلم‌سازی است، نگاه او به آمریکا به همان اندازه سرسبز است، زیرا فیلم در برخی از زیباترین مکان‌های این کشور سفر می‌کند. برای آرون پل، این اولین تجربه او در میان کانتری و یکی از دلایلی بود که او به کشتی پرید - زیبایی آمریکا. لنز Hurlbut که در هفت حالت مختلف عکاسی می کند، تمام عمق، رنگ و زندگی را به تصویر می کشد، که چشمگیرترین آنها برای پل موآب، یوتا بود. 'شما مثل مریخ نوردی هستید که روی سطح می چرخد. زرق و برق دار است.' تصاویر Hurlbut به قدری عمیق و نفس گیر است که انگار آنجا هستید، در لبه دره ای ایستاده اید و در میان نمکزارها قدم می زنید. اما هیچ چیز به اندازه لنز اکشن او چشمگیر نیست. با فیلمبرداران دیوید بی نوول و مایکل کلم که تصاویر هوایی را انجام می دهند (که تعداد زیادی از آنها وجود دارد)، Hurlbut و Waugh روی زمین می مانند.

نیاز به سرعت - ماشین بادامک

عکاسی با 27 دوربین و عکسبرداری از سکانس‌های کامل رانندگی/اکشن برخلاف برش و چسباندن، سیالیتی وجود دارد که با ماشین‌ها جریان دارد، با عمل، که هرگز قطع نمی‌شود مگر با یک تجربه حسی قابل لمس از وسایل نقلیه عقب یا برخی از وسایل نقلیه کمی خشن. فرود پس از پرش زاویه ها متنوع هستند و ضربان های احساسی و همچنین اکشن را ثبت می کنند. کلید لنز NEED FOR SPEED فناوری/سخت افزاری است که توسط Hurlbut و Waugh در قالب یک خودروی دوربین جدید ایجاد شده است. به گفته واو، «ما باید یک خودروی دوربین دار سریع‌تر بسازیم، زیرا اکثر خودروهای دوربین دار با سرعت 110 تا 120 مایل در ساعت حرکت می‌کنند. ما می‌خواستیم خیلی سریع‌تر از آن سفر کنیم (سوپر ماشین‌های اروپایی تا 200 مایل در ساعت حرکت می‌کردند). ما در نهایت یک موستانگ پر شارژ ساختیم که ماشینی بود که می‌توانستیم با ماشین‌های فوق‌العاده همگام شویم. ما این سیستم های ریلی دیوانه را در جلو و عقب ساختیم که به ما امکان تحرک با دوربین را می دهد. معمولاً در این سرعت ها، دوربین را به سختی در جلو نصب می کنید. اما ما می‌خواستیم هدی داشته باشیم که بتوانید آن را بیرون بیاورید و به عقب و جلو حرکت دهید و دوربین را بین ماشین‌ها به جلو و عقب بکشید. موستانگ پرسرعت ما سلاح تهاجمی کوچک ما بود. . . این اسباب بازی مخفی بود که واقعاً به ما نشان داد که واقعاً چقدر سریع پیش می رفتیم.

اجازه دهید پرچم شطرنجی برای NEED FOR SPEED در حالی که اول از خط پایان عبور می‌کند با ماشین‌های سریع، شیرین کاری‌های عملی خارق‌العاده، لنزهای فوق‌العاده، داستانی با قلب و یک سوپراستار آینده در آرون پل، موج بزند. من نیاز به NEED FOR SPEED را احساس می کنم.

به کارگردانی اسکات واو

نوشته شده توسط جان و جورج گتینز

هماهنگ کننده شیرین کاری: لنس گیلبرت

بازیگران: آرون پل، ایموجن پوتس، دومینیک کوپر، مایکل کیتون، رامی مالک، رامون رودریگز، اسکات مسکودی

در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد

ادامه مطلب

برای ما بنویسید

اگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست

تماس با ما