نویسنده: دبی لین الیاس
وقتی کارگردان تارسم سینگ در پاییز 2011 به من گفت که آینه آینه (1) بر خلاف هر چیزی که قبلاً انجام داده بود، (2) برخلاف هر داستان «سفید برفی» که قبلاً ساخته شده بود، (3) پر از «رنگ» بود. ، فانتزی و سرگرمی' و (4) 'شما آن را دوست خواهید داشت' - او دروغ نمی گفت. خلاقانه، رنگارنگ، خیالی و خنده دار، این یک افسانه فوق العاده استسرگرمی خنده دار برای کل خانواده! آینه آینه چیزی است که رویاها و خیالات از آن ساخته می شود و من آن را دوست دارم!
داستان سفید برفی برای هیچ یک از ما تازگی ندارد. افسانه ای محبوب برای قرن ها، به لطف بازگویی محبوب برادران گریم در دهه 1800، ما در مورد شاهزاده خانم زیبایی به نام سفید برفی می دانیم، اگرچه در طول سال ها، حتی نسخه آنها برای فرهنگ فعلی پاکسازی شده است. (نسخههای بسیار تاریکتر داستان مدتها بخشی از فرهنگهای سراسر جهان بوده است. حتی در نسخه اصلی گریم، سفید برفی 9 ساله بود، نامزد یک شاهزاده بود و نامادری شیطانی با رقصیدن با لباسهای داغ کشته شد. کفشهای آهنی.) دختر یک پادشاه قدرتمند، مادر سفید برفی در کودکی درگذشت. او که توسط پدر بزرگ شده بود، نور چشم او بود. اما یک پدر، حتی یک پادشاه، به یک ملکه نیاز دارد و بنابراین او در نهایت خود را فردی مناسب به عنوان همسر و نامادری سفید برفی یافت. اما ملکه نقشه های دیگری در سر داشت، زیرا با بزرگ شدن سفید برفی، هر روز که می گذشت زیباتر می شد و همچنان چشمان پدرش باقی می ماند. ناگهان، پادشاه ضربه خورد و سفید برفی را رها کردند تا توسط نامادری خود، ملکه، بزرگ شود. متأسفانه ملکه نه تنها به شدت بیهوده، بلکه به شدت حسود، فوق العاده حریص و بسیار بسیار شرور بود. او که می خواست از هر نظر، شکل و شمایل 'ملکه جهان' باشد، هر روز از آینه جادویی قابل اعتماد خود می خواست تا اعتماد به نفس خود را تقویت کند. 'آینه، آینه ی روی دیوار. چه کسی از همه عادل تر است؟» نارضایتی او را تصور کنید زمانی که آینه یک روز پاسخ داد: 'سفید برفی'. و بنابراین، ملکه شرور می دانست که باید برای همیشه از شر سفید برفی خلاص شود. و به جای اینکه دستهای خود را کثیف کند یا با جنگلبان شخصیاش تماس بگیرد، مانند نسخههای دیگر، اکنون از خدمتکار قابل اعتماد خود برایتون میخواهد تا این کار شیطانی را انجام دهد.
و اینجا جایی است که MIRROR MIRROR 'Tarsem twist' را با 21 دریافت می کند.خیابانمدرنیزاسیون قرن مناسب برای یک شاهزاده خانم. برف (به قول او) در حالی که با لباس های مجلسی، کرست و توری زیباست و در سرزمین افسانه های افسون شده زندگی می کند، اکنون یک زن جوان بسیار شجاع است. به لطف برخی از سخنان حکیمانه «بیکر مارگارت» مادری، اسنو از قلعه به داخل پادشاهی میآید و وحشتهایی را که ملکه به سرزمین زمانی جادویی و شاد پادشاه بخشیده است، از نزدیک میبیند. ملکه باید متوقف شود و پادشاهی به شکوه خود بازگردد، نه اینکه به وارث قانونی آن - سفید برفی اشاره کنیم. اما چگونه این کار را انجام دهیم و چه کسی به او کمک خواهد کرد؟ و البته، در طول راه، او با 'راهزنان' در جنگل و داستان های ترسناک 'جانور' که وحشی پرسه می زند، ملاقات می کند.
در همین حین وارد شاهزاده آلکوت شوید. با عبور از جنگل بین شهر و قلعه سفید برفی، او و دستیار معتمدش، رنباک، در کمین «راهزنان» قرار می گیرند و اسیر می شوند. آلکوت که تا سینه برهنه و لانگ جان هایش برهنه شده، سرانجام خود را در کاخ ملکه می یابد، که اکنون می تواند شهوت را به رزومه خود اضافه کند. ملکه که شاهزاده خوش تیپ را از بین می برد، او را برای خودش می خواهد. او همچنین پول او را میخواهد زیرا پادشاهی او به لطف هزینههای هنگفت خودش ورشکسته شده است.
چه کسی قلب و دست شاهزاده آلکوت را به دست خواهد آورد؟ فقط این راهزنان چه کسانی هستند؟ چگونه ملکه اینقدر زیبا – و اینقدر شیطانی باقی می ماند؟ چه زمانی سفید برفی در شمشیر بازی اینقدر استاد شد؟ آیا برایتون خواسته های شیطانی ملکه را برآورده خواهد کرد؟ آیا پادشاهی سفید برفی به او بازگردانده می شود و احیا می شود؟ چه رازهایی در جنگل نهفته است؟ و آیا میتوانیم شاهزاده آلکوت با سینه برهنه را بیشتر ببینیم؟
لیلی کالینز اکنون می تواند یک اجرای غم انگیز در «آدم ربایی» را پشت سر بگذارد. به عنوان سفید برفی، او ارزشمند است. کالینز با استفاده از صدایی ملایم و بلندتر که یادآور شناخته شده ترین تجسم دیزنی در جهان از سفید برفی است، خود را بیش از پیش مورد علاقه طرفداران سرسخت این افسانه قرار می دهد. در حالی که با شخصیت شخصیت سازگار است، سنگ محک دوست داشتنی برای مخاطبان است، بنابراین آنها با این نسخه از داستان دچار شوک فرهنگی کامل نمی شوند. در مورد ظاهر او، کالینز به سادگی زیبا است. لبهای قرمز و موهای ریون در برابر لباسهای سفید بافت دار و سفید در زمینه سفید کاملاً متعادل هستند. ورود رنگ به کمد لباس او با آبی برقی کبالتی و مشکی، طلایی، هلویی و آبی، پویایی بزرگی را به تغییر عاطفی در درون خود شخصیت اضافه می کند، زیرا سفید برفی چشمان او را به جهان و درون خود باز می کند. این قطعا سفید برفی پدر و مادر یا پدربزرگ و مادربزرگ شما نیست، زیرا به لطف دیدگاه تارسم سینگ و اجرای کالینز، سفید برفی اکنون «این دختر امروزی است. او شاهزاده را به همان راحتی نجات می دهد که شاهزاده او را نجات می دهد. او از نظر جسمی و روحی مبارز می شود و از این شاهزاده خانم بی گناه جوان و چشم گشاد که همه با آن بزرگ شده اند به زن جوانی می رسد که خودش و آنچه را که به آن باور دارد می یابد. و شاهزاده را در حالی که این لباس های زرق و برق دار را پوشیده است، برای پول خود فراری می دهد. شما هنوز هم می توانید آن شاهزاده خانم باشید، اما همچنین می توانید در درون خود دعواهای زیادی داشته باشید.'
به خصوص برای کالینز چالش برانگیز نه تنها پیمایش در لباسها، بلکه اجرای تمام شیرین کاریها و صحنههای مبارزه خودش در جنگل روی نمک درشتی بود که برای برف استفاده میشد. «برف، نمک و نمک درشت بودن، آنقدرها سرگرم کننده نبود که ما در حال کشتی گرفتن و شکست دادن و خراشیدن خود بودیم. . . آن جنگل، تپه های زیادی داشت و مکان های زیادی برای سفر و سقوط داشت. و من از آن دسته افرادی هستم که از پلهها بالا میآیند، بنابراین برای من یک چالش [بیشتر] از داشتن لباسهای بزرگ و کرستها و شمشیرها در دستانم برای مانور دادن در فضا بود.» و البته، کمد لباس مشکلات خود را نشان داد. «لباس سفید را به خاطر دارید؟ من این بالها را داشتم که فراموش میکردم آنها را داشتم و سپس سعی میکردم از دری عبور کنم و گیر کنم.»
جولیا رابرتز بهعنوان ملکه شیطانی، حس یخی شگفتانگیزی به پالت بازیگریاش میافزاید، چیزی که ما معمولاً از او نمیبینیم. (در تمام مدتی که او را تماشا می کردم ذهنم به سمت 'ملکه برفی' همراه با او در نقش ملکه برفی می پرید. او باید آن را در نظر بگیرد!) مسلماً 'از چند نفری که بهتر از آرزوم می شناسم' نقاشی می کردم. ارائه گیجآلود و بیان چهره، در مقابل لبخند خلعکننده مگاواتی رابرتز، او اغلب شما را غافلگیر میکند، وقتی که یک سکه را با احساس میچرخاند. به گفته رابرتز، «بازی کردن این شخصیت شرور بسیار سرگرم کننده بود، زیرا هیچ قواعد نحوی واقعی در مورد او وجود ندارد. من می توانستم هر کاری بکنم و در هر زمانی از ریل در هر جهتی خارج شوم. برای من منطقی خواهد بود. بنابراین، از این نظر، بسیار سرگرم کننده بود. لازم نیست خیلی نگران این واقعیت باشید که «آیا یک شخص واقعاً این کار را میکند؟» اما متمایزترین آن زمان بندی کمدی و بازی او با برایتون ناتان لین است. لین با ایجاد الگو و الگوی عالی بین این دو، از بیان صورت 'کیسه غمگین'، 'وای بر من' برای افزودن به عملکرد کلی و صحنه ها استفاده می کند. یک فویل عالی برای ملکه رابرتز، باید بگویم که بدون ناتان لین، رابرتز به این اندازه خوشمزه یا موثر نبود.
اما بیایید رابرتز را با آرمی همر پا به پا ببینیم. به عنوان شاهزاده آلکوت خوش تیپ و بند، گفتگوی بین رابرتز و همر به طرز ماهرانه ای بزرگسالانه است و خنده را برای بزرگسالان تضمین می کند در حالی که بچه ها مسحور «راهزنان کوتاه قد»، اکشن و شمشیر بازی هستند. و در حالی که من هنوز شاهزاده جذاب استوارت دیمون از تلویزیون 1965 'سیندرلا' را به عنوان شاهزاده ایده آل خود ترجیح می دهم، هامر زمانی که تحت یک طلسم عشق شیطانی ملکه قرار دارد جذاب، لذت بخش و بسیار خنده دار است. او با کمدی فیزیکی به آسانی با اکشن مبارزه با شمشیر هماهنگ است. جالبترین چیز برای شخصیت این است که در این نسخه از داستان، جداول ورق میشوند، زیرا شاهزاده دارای لبهای تا حدی پر زرق و برق نسبت به او است که تعادلی لذتبخش برای اعمال اغلب خندهدار و ساده لوحانه است. که فقط سفید برفی را به عنوان قهرمان زن حمایت می کند.
ستاره های راک واقعی MIRROR MIRROR کوتوله ها/راهزنان هستند. این بچه ها به طور جمعی و جداگانه، قلب و روح داستان، کمدی، سرگرمی و خنده هستند. با هر طرح و بازی خنده دار تر از بعدی، نمی توان از خنده خودداری کرد. با استفاده از تصاویری که اغلب با بچهها در زمین بازی تداعی میشود یا «بیا وانمود کنیم» بازی میکنند، راهزن/کوتوله هیجینکس به بچه درون شما ضربه میزند. من می توانستم فیلمی را فقط درباره آنها تماشا کنم. و هر یک از بازیگران بسیار قابل تشخیص هستند. ما آنها را سالها در سینما و تلویزیون دیدهایم و هر بار که روی پرده میروند هر کدام را بیشتر دوست دارم. مارک پوینلی در اینجا در نقش Half-Pint یک دزد واقعی صحنه است که با چنین اعتقادی دلنشین و شایان ستایش، عشق نافرجام را برای سفید برفی بازی می کند. و جردن پرنتیس و دنی وودبرن فوقالعاده به ترتیب در نقش ناپلئون و گریم - هر یک از بچهها هر وقت روی صفحه ظاهر میشوند، فقط روحیه شما را بالا میبرند!! سپس برای اندازه گیری خوب، ما استعدادهای کمدی – و ورزشی – یا جو گنوفو در نقش گراب، سباستین ساراسینو در نقش ولف، مارتین کلبا در نقش بوچر و رونالد لی کلارک در نقش چاکلز را داریم. این گروه از بازیگران با هم فیلم را اوج می گیرند و به آن شخصیت واقعی می بخشند. یک عنصر سرگرم کننده که بچه ها را در همه جا سرگرم می کند (من دو برادرزاده را می شناسم که برای داشتن اینها فریاد می زنند) پایه های آکاردئونی اکشن فنری هیدرولیک هستند که کوتوله ها را به 'غول' تبدیل می کنند! فراتر از جالب و سرگرم کننده!!
رنباک رابرت امز به عنوان دستیار شاهزاده آلکوت معصومیت کمیک بزرگی را به فیلم می آورد. Emms آنقدر بامزه است که نه تنها دوست داشتم بیشتر او را ببینم، بلکه او و ناتان لین با هم جفت شدند. ماری وینینگهام در نقش بیکر مارگارت، حس مادرانه دوست داشتنی و گرمی را به داستان اضافه می کند، در حالی که یک شگفتی خوب، حضور شان بین در نقش پادشاه است. خانم ها، علاوه بر آرمی همر، این یکی برای ماست. آه!
نکته مهم برای تارسم این است که او می خواست آینه آینه را بسازد، «یک فیلم خانوادگی دوستانه». با طرز فکری از سوی تهیهکنندگان «میخواهم [میخواهم] یک فیلم مفرح و بدیع با قهرمان زن بسازم که قهرمان بزرگی بود و با او مانند ما با یک قهرمان مرد رفتار میکرد. کسی که از خودش دفاع کند و از چیزهایی که منحصر به فرد و خاص است قدردانی کند، در طول [در طول فیلم] چیزهای ویژه ای را در مورد آنها بیاموزد.
و در مورد تارسم سینگ چطور؟ شاید بزرگترین کارگردان بصری و رویایی روز ما، با درگیر شدن او، می دانید که فیلم یکتجربه حسی و چشم نواز پر از شگفتی های درشت، استفاده عالی از نور و انفجار رنگ. با MIRROR MIRROR، او ناامید نمی شود. جلوه های بصری بی عیب و نقص هستند. تمیز، لبه تیغ، وضوح فکر از طریق رنگ،استفاده واضح از رنگدر مقابل خلوص و تیرگی 'سفید سفید' قرار گرفته اند، همه به طرز خیره کننده ای توسط تارسم، طراح تولید تام فودن، فیلمبردار برندان گالوین و طراح لباس ایکو ایشیکا طراحی و طراحی شده اند. این تیم آنقدر هم افزایی دارد که نمی توان در مورد یکی بدون دیگری صحبت کرد. نتیجه بصری تلاش آنها به طور خلاصه بسیار زیباست.
با ایجاد طراحی معماری مجلل و گسترده هم در صحنه و هم در لباس، در طول فیلم نکات و سنگهایی به تاریخ، فرهنگهای دیگر، فانتزی، فولکلور و آنچه معروفترین نوشتههای برادران گریم به نظر میرسد وجود دارد. MIRROR MIRROR فقط درباره سفید برفی نیست. این نامه عاشقانه به افسانه ها و برادران گریم است. سر زدن تارسم به میراث خود و عشق او به ایران باستان با قصری شبیه چیزی از 'شب های عربی' با مناره های طلایی مارپیچ در آسمان که لایه جدیدی از علاقه و خیال را به یک داستان قدیمی اضافه می کند، به ویژه چشم نواز است. . یکی دیگر از تصاویر جادویی، جنگلی است که راهزنان/کوتوله ها در آن زندگی می کنند. تارسم با یادآوری زیبایی جنگل توس نقرهای در فیلم روسی «کودکی ایوان»، میدانست که به آن نگاه به آینه آینه به عنوان وسیلهای برای ایجاد لحن نیاز دارد و میخواهد. چشمگیرتر از همه این است که در حالی که از صفحه سبز و جلوه های بصری استفاده می شود، تمام مجموعه هایی که روی صفحه می بیند طراحی و ساخته شده اند تا تجربه ای بسیار عاطفی و جذاب برای بازیگران و مخاطبان ایجاد کنند. اینمجلل و مجلل بزرگ در ارضای فانتزی داستان معجزه می کند.
و در مورد داستان چطور؟ مارک کلاین و جیسون کلر، فیلمنامه نویسانی که بارها هش و تکرار شده اند، نقاط قوت خود را می نویسند (کلین – عاشقانه و کمدی؛ کلر – اکشن) و برداشتی جدید از یک مورد علاقه قدیمی به ما می دهند. آنها با حفظ عناصر اصلی داستان سفید برفی، نسخههای شناخته شده قبلی را تزیین میکنند، اما آن را صد برابر میکنند. (و بله، در دیالوگ به هفت کوتوله محبوب دیزنی اشاره می شود. به آن گوش کنید!) همانطور که در بالا ذکر شد، علاوه بر اینکه سفید برفی به یک قهرمان و قهرمان قوی، با اعتماد به نفس تبدیل می شود، تفاوت قابل توجهی در آینه آینه این است که در اینجا، ملکه در واقع از نظر بدنی زیباست. او فقط شخصیت زشتی دارد. این نوید خوبی برای داستان دارد و با توجه به ارجاعات به 'درمان های زیبایی' او و کل جنبه 'پول پشمی' در تعقیب شاهزاده جوان، کاملاً برای قرن بیست و یکم به روز شده است و درها را برای طنز هم از نظر بصری و هم از طریق گفتگو باز می کند. یکی از عناصر این فیلم که من آن را ارج می نهم، سر زدن به بسیاری از افسانه های برادران گریم است - ملکه برفی، جوجه اردک زشت، سفید برفی، سیندرلا، گربه چکمه پوش، کلاه قرمزی - به ویژه از طریق صحنه و لباس (بدون ذکر هیولا، که خرس ها را نشان می دهد. شباهت زیاد به گرگ در کلاه قرمزی).
که مرا به سمت آن سوق می دهدایکو ایسیوکا. ایکو برنده اسکار و همکار طولانی مدت تارسم، اخیراً پس از نبرد با سرطان درگذشت، نبردی که او در حین کار بر روی آینه آینه می جنگید. یک آواز قو دوست داشتنی برای او،آینه آینه شاید به یاد ماندنی ترین و خیال انگیزترین ساخته های ایکو باشد.و خاطره ای عالی که ما را ترک می کند. پس از دیدن قدرت و قدرت کار او در 'جاودانه ها'، برای دیدنشیک، سلطنتی و فانتزیعناصر کار او در آینه آینه همانطور که جولیا رابرتز آن را توصیف می کند، ' خیره کننده است.' بهعنوان یک مشتری، در حالی که کارهای ایکو معمولاً فانتزیتر و خارقالعادهتر است، به نظر من، او همیشه با لباسهای کلاسیک ادیت هد هماهنگ بود.لباسهای او در اینجا آنقدر شگفتانگیز است که من اکنون کمپین اسکار 2013 را برای طراحی لباس برجسته آغاز خواهم کرد..
وقتی صحبت از فیلمبرداری به میان میآید، برندان گالوین در کتاب من هیچ غلطی نمیتواند بکند. من می دانم که عکاسی با رنگ سفید چقدر دشوار است، با این حال او با نور و لنز به زیبایی آن را به خوبی تسلط می دهد تا یک پالت جادویی ایجاد کند که از نظر احساسی قابل حمل است. به سادگی تصاویری زرق و برق دار با نورپردازی و سپس قاب بندی آن لباس های استادانه توسط Eiko! هر صحنه مانند یک مجله براق به نظر می رسد.
تکمیل تجربه MIRROR MIRROR امتیاز آلن منکن است. در حالی که عناصر فیلم از نظر بافتی تاریکتر از آن چیزی است که همه ما در مورد سفید برفی انتظارش را داشتیم، منکن لحن را روشن نگه میدارد و به ما یادآوری میکند که داستان ریشه در فانتزی و سرگرمی کودکانه دارد.
آینه، آینه ی روی دیوار. عادلانه ترین فیلم کدام است؟ آینه آینه.اجازه دهید تارسم سینگ شما را از طریق شیشه نگاهش به دنیای جادویی MIRROR MIRROR ببرد..
سفید برفی - لیلی کالینز
ملکه شیطان - جولیا رابرتز
شاهزاده آلکوت – آرمی همر
برایتون – ناتان لین
رنباک – رابرت امز
به کارگردانی تارسم سینگ.
نوشته مارک کلاین و جیسون کلر بر اساس داستان جیکوب و ویلهلم گریم.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB