یک پروژه بلندپروازانه از ابتدا نه تنها برای تهیه کننده نیک وکسلر («زیر پوست»، «مایک جادویی»، «جاده رزرو»، «سکس، دروغ ها و نوار ویدئویی») بلکه برای کارگردان مایکل کوئستا («پیامبر را بکش»)، هر دو فیلمهایی ارائه کردهاند که تنشها را بالا میبرند و هر دو میدانند چگونه داستانی را تعریف کنند، وکسلر از منظر تهیهکننده و کوستا با کارگردانی POV، اما AMERICAN ASSASSIN بسیار فراتر از محدوده کاری است که هرکدام قبلا انجام دادهاند، و این کار را به نتیجه باورنکردنی میرساند. . و بله، در حالی که ما شاهد اثرانگشت اکشن و ذوق همکار تهیه کننده لورنزو دی بوناونتورا (فرانچایز «ترانسفورمرز»، «قرمز»، «قرمز 2»، «آخرین جایگاه»، مجموعه «جی آی جو») از ابتدا تا انتها، اکشن هستیم. به تنهایی باعث برتری فیلم نمی شود و اینجاست که عمق و وسعت وکسلر و کوئستا به میان می آید و این را به یک سه گانه فیلمسازی واقعاً مشارکتی تبدیل می کند.
مایکل کوستا و دیلن اوبراین، پشت صحنه فیلم AMERICAN ASSASSIN.
همان چیزی که تام کلنسی برای جاسوسی از فیلمهای هیجانانگیز جاسوسی در دهه 1980 بود، وینس فلین در ژانر قرن بیست و یکم است، با عملیات سیاه، نظارت سطح بالا، سلاحهای هستهای قابل حمل و تهدیدهای جهانی به دست افراد و نه به خوبی روغنکاری شده. ماشین های دولتی یا ضد دولتی اگر از طرفداران رمان های میچ رپ اثر وینس فلین هستید، قاتل آمریکایی را دوست خواهید داشت. اگر تا به حال یکی از تریلرهای جاسوسی فلین را نخوانده اید، پس از دیدن این فیلم با عجله به کتابفروشی محلی خود می روید یا برای سفارش مجموعه کتاب ها وارد آمازون می شوید. معمولاً اتفاق نمی افتد که یک فیلم همان حس هیجان و جذابیت صفحه چاپ شده را داشته باشد، اما با AMERICAN ASSASSIN قطعاً این حس را دارد و این به لطف دیدگاه کارگردان مایکل کوستا است.
مایکل کوئستا با خروج از مناطق راحتی خود در تلویزیون و فیلم و حرکت به سمت ژانر اکشن، عمق و وسعتی را به داستان سرایی AMERICAN ASSASSIN می بخشد که آن را به فیلمی خوش ساخت و سرگرم کننده با تلفیق کامل داستان و اکشن تبدیل می کند. اما با ورود به این ژانر، سخت ترین چیز برای کوستا اکشن واقعی یا ادغام داستان با اکشن نبود، بلکه این بود که «یادگیری نحوه مدیریت تمام شخصیت هایی که وارد می شوند، مانند لورنزو دی بوناونتورا که بسیار بسیار قوی است، تولید کننده شخصیت بزرگ او در ژانر اکشن موفقیت های زیادی کسب کرده است. سپس هماهنگ کننده های بدلکاری، مدیران واحد دوم که اکشن انجام می دهند و مردان بدلکاری سابق هستند. این دنیای خودشان است این برای من تازگی دارد.» اما پس از آن کوستا باید «مطمئن می شد که [اکشن] با فیلمنامه مطابقت دارد» از نظر «لحن و نماها». او در توضیح بیشتر خاطرنشان می کند که «مگر اینکه موضوع خاصی نباشد، بیشتر به لحن و داستان مربوط می شود. دوربین را هر کجا قرار دهید، همه چیز است. این سخت ترین کار برای من بود. از این فیلم درس بزرگی گرفتم.»
مایکل کوستا و مایکل کیتون (از اول تا ر.)، پشت صحنه AMERICAN ASSASSIN
جالب اینجاست که در ابتدا کوستا را به این پروژه کشاند. به طور خلاصه، افتتاحیه. «شما باید تمام فیلم با این شخصیت باشید. واقعاً این رویکرد بود. بیشتر ذهنی بود. همیشه یک چیز عینی وجود دارد، اما من چقدر در فیلم دانای کل می شوم؟ فقط یک بار که اتاق را قرمز رنگ می کند. وقتی او همه آن بچه های اتاق را می کشد. میچ مثل یک پلنگ است. عکسهایی وجود دارد، عکسهای بسیار تریلری که من انجام دادم. مثل زمانی که به آن بچه ها شلیک می کند. او شبیه وام است، وام! من آن را طراحی کردم. ما دالی را گرفتیم و به دیلان نشان دادیم که این همان چیزی است که من می خواستم و آن را طراحی کردیم. اما این بین بریده است و هنوز هم واقعی است.»
مکمل داستان و شخصیتها، امتیاز استیون پرایس است که با احساسی بودن و پیچیدگی شخصیت میچ رپ گره خورده است. کوئستا و پرایس نه یک امتیاز اکشن، با هم کار کردند تا از بار حسی اکشن پرهیز کنند و روی احساسات، درام در حال گسترش تمرکز کنند. برای کوستا، «همیشه در مورد این بود. همیشه باید در مورد موضوع میچ بود. این یک داستان احساسی است. روانی است این در عمل آشکار می شود، اما برای من، کار با دیلن و اینکه چرا دیلن وارد هیئت شد به این دلیل بود که ما در مورد آن صحبت کردیم. او میخواست پیچیدگی اتفاقاتی که با این مرد میگذرد را به تصویر بکشد و یاد بگیرد که چگونه ببرها را مهار کند.»
صحنه ای از AMERICAN ASSASSIN
وقتی صحبت از دیلن اوبراین به میان میآید، میتوان نگرانی تقریباً پدرانهای را در صدای کوستا شنید که او درباره اوبراین صحبت میکند و شجاعتی که برای سوار شدن به AMERICAN ASSASSIN پس از یک تصادف تقریباً مرگبار در یک فیلم دیگر داشت. کوستا با اعتقاد به اینکه اوبراین از تجربه زندگی و مرگ خود برای بررسی میچ رپ استفاده کرده است، به این موضوع فکر می کند. ناگهان او در قایق بود که میچ رپ در آن بود. درام. یادگیری اعتماد همه اون چیزا من آنجا نمیروم، اما دیلن آن را مطرح میکرد و در نهایت به خلاصهنویسی در مورد مهار آن پرداخت. این برای او چیز بزرگی بود. آن تصادف به او آسیب وارد کرد. نزدیک بود بمیرد. . . متعهد شد پسر پای مناقصه ای وجود ندارد او متعهد شد. اگر چیزی بود، کسی که بچهدار بود من بودم. پسرم سه، چهار سال از او کوچکتر است، من مثل یک پدر بودم. من عصبی بودم پدرش خیلی دور و برم بود و پدرش مرا به خاطر آن دوست داشت، اما گاهی اوقات مجبور میشدند بگویند: «مایکل، دست از اضطراب بکش.» . . من و افراد ایمنی مان به [عملیات] می رفتیم. وقت می گذاشتیم. برایم مهم نبود که به مرور زمان برویم. ایمنی شماره یک است.»
اسکات ادکینز در نقش 'ویکتور' در AMERICAN ASSASSIN
روی آوردن به ایمنی، به خصوص وقتی که با میزان اکشن فیلمی مانند AMERICAN ASSASSIN سروکار داریم، هیچ چیز مهمتر از حضور افراد حرفهای در جلو و پشت دوربین نیست. برای این عکسبرداری، بخشی از این تخصص در قالب هنرهای رزمی و ستاره اکشن MMA، اسکات ادکینز بود. صرفاً داشتن ادکینز روی صفحه، اعتبار داستان و کنش آشکار را افزایش میدهد، اما در اینجا، ادکینز هدفی دوگانه داشت. ایفای نقش شخصیت ویکتور و همچنین همکاری با دیلن اوبراین.
در طول اولین رویارویی آموزشی بین ادکینز و اوبراین، در شخصیت ویکتور و میچ، ماموران سیا، بلافاصله لحن مشخص میشود. از اولین لحظه ای که آنها با هم ظاهر می شوند، متوجه می شوید، هرچند ناخودآگاه، اسکات ادکینز به طور کامل ادامه می دهد. او نوار اکشن mano-y-mano را تنظیم می کند. اما برای کوئستا، داشتن ادکینز کلیدی بود زیرا «دیلان نیاز داشت با کسی باشد که بتواند مشتها را بکشد. به معنای واقعی، من در لندن در حال انتخاب بازیگر بودم و علاقه زیادی وجود داشت. هماهنگ کننده بدلکاری من گفت: «در مورد این پسر چطور؟» من می گویم: «نمی دانم او کیست.» او یک تست آزمایشی انجام داد. خوب بود. محکم بود. هماهنگ کننده شیرین کاری گفت: من به او اعتماد دارم. دیلن کمی تندخو است. باید به او کسی [با تجربه] بدهید.' با جفت شدن ادکینز در برابر اوبراین، بدلکاران بسیار کمی سنگ کاری می کنند و همانطور که دوربین نشان می دهد، این دو درگیر مبارزه تن به تن واقعی هستند. کوئستا و فیلمبردار انریکه چدیاک با فیلمبرداری از کل سکانس مبارزه تمرینی بین این دو با هرلی کیتون که بر جلسه نظارت میکرد، از حمله اولیه تا حمام گلی غیرمنتظره و همه چیز در این بین، دوربین را حفظ کردند. «آن صحنه که دوربین را چرخاندند؟ یک تیراندازی بود که برای مدتی ادامه مییابد، و آن دو نفر به سمت آن میروند و کیتون اسلحه را روی آنها شلیک میکند. آنها بودند.»
صحنه ای از AMERICAN ASSASSIN
با تقدیم به سردبیر کنراد باف، برشها یک «تمیز» وجود دارد. ویرایش مانند شمشیر سامورایی که از یک تکه ابریشم می گذرد تندتر و صاف تر است. قدم زدن به خوبی اجرا می شود. او که اولین باری بود که کوستا با باف کار کرد، به سرعت برخی از فیلمهایی را که باف در طول زندگی حرفهایاش قطع کرده بود، به صدا درآورد - «تایتانیک»، «جاده آرلینگتون»، «ترمیناتور 2»، «رستگاری نابودگر»، «روز تمرین»، 'قله دانته' و 'دروغ های واقعی'، فقط به نام چند. 'او یک آقا مسن تر است. کنراد ساکت و خردمند است. . .پنج، شش ماه بریدیم. من همین روز دیگر او را ترک کردم و می گویم، 'یعنی دیگر با شما تماس نمی گیرم و نمی گویم، 'می توانید لطفا این را تغییر دهید؟' او عالی است.'
مایکل کوستا، پشت صحنه فیلم American Assassin
صحنه ای از AMERICAN ASSASSIN
مطمئناً AMERICAN ASSASSIN بدون کار فیلمبردار انریکه چدیاک چه خواهد بود. این دو که داستاننویسی با نور و لنز بودند، پهنای باند تونال بصری را توسعه دادند که برای فیلمهای اکشن نسبتاً غیر سنتی است، بهویژه فیلمهایی که توسط لورنزو دو بوناونتورا تولید شدهاند که به پوشش زیاد و بستهبندی براق زیبا اعتقاد دارد. (و هیچ ایرادی در آن وجود ندارد!) در همکاری با Chediak، کوستا یک قانون داشت. «باید یک دیدگاه داشت. اسکورسیزی چه گفت؟ مثل این است که شما کارگردانی می کنید، نه انتخاب. احساس میکنم دارم کارگردانی میکنم، نه فقط صحنه را پوشش میدهم و روزی 50 تنظیم انجام میدهم. من روزی 20 راهاندازی انجام میدهم، اما به این دلیل است که میدانستم چگونه میخواهم آن را ویرایش کنم. این فقط پوشش یک صحنه نبود.» اثبات آن در پودینگ با استفاده عاقلانه از ECU، نورپردازی و دوخت غیر معمول دوربین با طراحی استعاری و احساسی خاص و عمدی است.
'این در مورد لنز بود. سوبژکتیویته بود. گفتم: «میخواهم روی شانههای میچ باشم.» سکانس آغازین را استوریبرد کردم. برای انریکه فرستادم. این زمانی بود که برای اولین بار با او آشنا شدم. توضیح دادم صحنه افتتاحیه ساحل به سبک فیلم است. میخوای با میچ باشی این لنزهای واید زیاد است. وقتی از لنزهای بلند استفاده می کنید، معمولاً نقطه نظر است. این یک فیلم جاسوسی است دو نفر در بالکن آن طرف صحبت می کنند. شما آنها را با لنز بلند میگیرید.» کوئستا با توجه به غزلیاتی که در مورد آنچه بر روی صفحه نمایش داده می شود، اذعان می کند: «من چیزهایی را طراحی می کنم. در همه چیز رقص وجود داشت. ظرافت.” اما لحظاتی پیش میآید که کوئستا «آنچه که [یک صحنه] را واقعی میسازد، انتخاب میکند. کمی بیشتر گرفته شده و کمتر طراحی شده است. من از آن تکنیک ها استفاده می کنم. ضبط شده، یعنی به بازیگران فضا می دهید.»
دیلن اوبراین در نقش «میچ رپ» در فیلم American Assassin
از قضا، از میان تمام فیلمبرداریها در رم که بخش عمده فیلم از خیابانهای سنگفرششده باریک و کافههای صمیمی گرفته تا خرابههای باستانی میگذرد، شلوغترین صحنه فیلمبرداری در کل فیلم، سکانسی در فضای باز در لندن بود. «این یک فاجعه بود. کنترل خیابان های لندن خیلی سخت بود. آنها همچنان [ترافیک عابر پیاده] را کنترل میکنند و من فریاد میزنم، «فقط مردم را رها کنید.» اگر دقت کنید، افرادی هستند که وارد عکس میشوند، اما این به آن جان بخشید. این سخت ترین کار بود.»
با تکمیل AMERICAN ASSASSIN و در حال حاضر در جهان، مایکل کوئستا مدتی فرصت دارد تا در مورد این تجربه فیلمسازی و آنچه که این فیلم را «مناسب» برای جهش به ژانر اکشن ساخته است، فکر کند. به طور خلاصه، «دو تهیه کننده واقعاً با تجربه. مردی که یک استودیو را اداره می کرد. ما حساسیت های متفاوتی داریم اما او بلد است یک فیلم را تبلیغ کند. احساس می کردم در دستان خوبی هستم. شریک او، نیک، که بیشتر حساس من است، از دنیای مستقل می آید. نیک ذوق فوق العاده ای دارد، بنابراین من واقعاً در آنجا احساس حمایت کردم. این مهم است. . . نیک شریک بسیار خوبی در این زمینه بود. لورنزو آن را دریافت کرده است، اما همچنین مطمئن می شود که اکشن پوشش داده شده است.'
تیلور کیچ در نقش 'روح' در AMERICAN ASSASSIN
اما فکر میکنم این واقعا راهی بود که میدانستم میتوانم کمی از چیزهایم را وارد این فیلم اکشن کنم. کمی پیچیدگی آدم های خوب کارهای بد می کنند، آدم های بد کارهای خوب. . . می دانستم که قرار است به آنجا برسم. مدتی طول کشید، اما می دانستم که به آنجا خواهم رسید. من با استودیو و همچنین فقط با دسیسه های تولید سر و کار داشتم. زمان، من دارم. به همین دلیل میدانستم که میتوانم کمی مهر خود را روی آن بگذارم و فقط یک اسلحه اجیر نباشم.»
یکی از «تمبرهایی» که کوستا روی AMERICAN ASSASSIN گذاشته، شخصیت تیلور کیچ، Ghost است. «شخصیت گوست، که همان شخصیتی است که من خیلی حفاری کردم، در فیلمنامه، با او همدلی میکردم. او در ابتدا کمی سبیل می چرخید. توالی شکنجه بسیار مهم بود. کل ماجرای شکنجه شدن هرلی؟ من آن را سه هفته قبل از فیلمبرداری در فیلمنامه قرار دادم.»
اما در پایان، همه چیز به کلمات روی صفحه، داستان، شخصیت ها برمی گردد. «سخت ترین چیز شخصیت و فیلمنامه است. سخت ترین کار درست کردن فیلمنامه است. من می توانم این فیلم را برای دو سال آینده قطع کنم و آن را بهتر و بهتر و بهتر کنم. این سخت ترین قسمت ساخت فیلم است. بخش بصری ساده تر است. برای من هم راحت تر می شود چون تیرانداز بودم. عمل تیراندازی چندان سخت نیست. اما قسمت سخت تر فیلمنامه است. . . مردم فکر می کنند که فیلم ها باید فیلم های مارول باشند تا در سینما باشند. [من] مثل نه، یک داستان 120 دقیقه ای خوب بگویید.'
توسط دبی الیاس، مصاحبه 2017/07/24
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB