مری ملکه اسکاتلند

مری ملکه اسکاتلند و الیزابت اول که از لحاظ بافت و بافت بصری و تاریخی مجلل است، در حالی که مطالعه شخصیتی گویا از مری ملکه اسکاتلند و الیزابت اول را ارائه می‌کند که به لطف بازی‌های قوی‌تر توسط Saoirse Ronan و Margot Robbie قدرتمندتر است. با شکوه و حماسی در دامنه خود در حالی که با تفاوت های ظریف عاطفی پیچیده هر زن را مجذوب خود می کند.

جوزی رورک با اولین کارگردانی خود در فیلم سینمایی، تخصص زیادی در تئاتر به چشم انداز خود برای ماری ملکه اسکاتلندی می آورد. رورک با تیراندازی در محل (از جمله عکس‌های هلیکوپتر از سواحل اسکاتلند) و چندین هفته برای تمرین، سرپرستی بازیگران اصلی و بیش از 200 بازیگر اضافی را برای زنده کردن این داستان، از جمله دو بارگاه سلطنتی کامل، سکانس نبرد خونین با اسب‌ها و تسلیحات، تعصب مذهبی برانگیخته، در حالی که در بخش عمده فیلم دقت تاریخی را پذیرفته است. رویکرد بصری رورک با استفاده از آداب و روش‌های دادگاه اسکاتلندی مری که شبیه چیزی آرتوری‌تر و ماهیت دایره‌ای به نظر می‌رسید، در مقایسه با الیزابت با خط سخت، سر میز و همه مانند سربازان کوچک در صف ایستاده بودند. تفاوت بین این دو زن و نحوه حکومت آنها. اگر در سال 2010 نامه ای از الیزابت اول که جان گای مورخ در «ملکه اسکاتلند: زندگی واقعی مری استوارت» فاش کرد، کشف نشد، شاید نیازی به بیان داستان این دو نبود. نیروهای سلطنتی طبیعت اما با نگاهی جدید به رابطه آنها، تاریخ برای بازگویی آماده بود، چیزی که رورک به عنوان کارگردان از آن استقبال کرد. رورک با فراخوانی کار تئاتر خود، به شدت به زبان فیزیکی از طریق رقص اجرا به عنوان ابزاری برای بیان بصری این داستان تکیه کرد. لباس، مو و آرایش، و طراحی تولید نیز همه بخش‌های جدایی‌ناپذیر ملیله رورک هستند که نه تنها زمان و سیاست آن‌ها بلکه ماهیت هر زن را تعریف می‌کنند. و با آن مقدمات ایجاد شده، ماری ملکه اسکاتلندی با اجرا بالا و پایین می‌رود. و چه اجراهایی!

از همان ابتدا، این Saoirse Ronan است که با بازی مری به سادگی قاتل است و عملکردی برتر از کاترین هپبورن در «مری اسکاتلند» جان فورد در سال 1936 دارد. در جایی که هپبورن تماماً آتش و گوگرد بود، رونان دارای آتش درونی است که برای اجرای ظریفی که قدرت و قدرت را به ارمغان می آورد، اما لذت زندگی و سرگرمی را که مری با زنان جوانش به اشتراک می گذارد، کاملاً تنظیم شده است. او گاهی اوقات به عنوان یک دختر مدرسه ای گیج می شود، به خصوص زمانی که عاشق لرد دارنلی می شود (که نقش درخشانی توسط جک لودن بازی می کند - غرور احمقانه ای که با حماقت آمیخته شده است. ترکیبی سخت برای به دست آوردن هر باورپذیری، اما او انجام می دهد). اما از سوی دیگر، طیفی از احساسات ناشی از خیانت ها، رازها، دروغ ها، دستکاری ها، که همگی منجر به یک زیرمتن عاطفی فوق العاده از آسیب پذیری می شود که مری با سرپیچی از آن می پوشاند (مثلاً سومین عمل بین الیزابت و مریم. اشک برای ریختن در نوبت یک سکه.)

از سوی دیگر، ما مارگو رابی در نقش الیزابت را داریم که لحظات خصوصی عاشقانه‌اش با رابرت دادلی در نقش جو آلوین که در بیشتر فیلم «سگ توله سگ غمگینی در چشمانش است» بازی می‌کند و به درگیری درونی سرد و حسابگرانه فرو می‌رود. بیش از زن بودن در دنیای مردانه، احساس می کند که مجبور است بین ملکه بودن و همسر و مادر بودن یکی را انتخاب کند، تا اینکه سرانجام الیزابت به اندازه چهره سفید آرایش شده اش از نظر عاطفی سنگدل شد. رابی در سردی، حتی در 'لحظه های عاشقانه' عالی است. در حالی که این شخصیت عمومی است که تاریخ برای الیزابت اول ثبت می کند، می توان فکر کرد که ممکن است واقعاً لحظات بیشتری از زنانگی یا نرمی و مهربانی در خلوت وجود داشته باشد، با این حال ما فقط یک نگاه اجمالی کوچک از آن را در هنگام تولد کره جدید می بینیم. اما چیزی که ما همچنین می بینیم این است که نرمی قاب شده در یک صفحه عریض با الیزابت ایستاده - به تنهایی. او خودش را از همه چیز جدا کرده است. و رابی این جاذبه های عاطفی را آشکار می کند.

دیوید تنانت شیطان خالص در نقش جان ناکس است. او با حمایت از مذهب و ارزش‌های پروتستان بودن، نفرت و خشونت را همراه با لرد میتلند، ارل لنوکس، پرنس جیمز و غیره تحریک می‌کند. تننت ناکس را نفرت انگیز می کند. و به لطف کار طراح لباس الکساندرا پین و آرایش مو و آرایش جنی شیرکور و تیمش، ظاهر ناکس فوراً مطابق با بسیاری از قوانین، طراحی ها و نقاشی ها در طول قرن ها قابل تشخیص است.

نکته مهم این است که کل این داستان درگیری مذهبی و محکوم کردن کاتولیک به عنوان شیطان و پروتستانیسم تنها دین است، در حالی که ترویج خشونت و رفتار و سخنان زشت با توجه به مدیریت سیاسی فعلی فراتر از زمان و موضوعیت است. از قدیم گفته اند که تاریخ تکرار می شود و ما شاهد بازی های قرن شانزدهمی انگلستان و اسکاتلند در قرن بیست و یکم هستیم.

برداشت مارتین کامپستون از Bothwell از افتتاحیه فیلم و بازگشت مری به اسکاتلند تا پایان تلخ جذاب است. چیزی غیرقابل اعتماد وجود دارد که کامپستون در مورد زبان بدن خود می آورد که باعث ایجاد سوء ظن به وفاداری خودخوانده بوثول به مری می شود. و همانطور که می بینیم و همانطور که تاریخ به ما گفته است، نباید به او اعتماد کرد. او طرح های خودش را داشت. کامپستون با ظرافت فیزیکی در مقابل دیالوگ تضاد و ابهام ایجاد می‌کند و تا لحظاتی تکان‌دهنده و تکان‌دهنده در پرده سوم فیلم، شک ایجاد می‌کند.

فیلمنامه بو ویلیمون به طرز پیچیده ای ساخته شده است. ویلیمون با اقتباس از آثار مورخ مشهور جان گای، شالوده تاریخی روابط خانوادگی مری و الیزابت را می‌گذارد، ازدواج مری با یک پادشاه فرانسوی که در آنجا به عنوان ملکه زندگی می‌کرد تا زمان مرگ نابهنگام او، تنها برای بازگشت به خانه به زادگاهش اسکاتلند و بردن جایگاه واقعی او چون ملکه است. در غیاب او، برادرش مراقب سرزمینی است که الیزابت می خواهد بر آن حکومت کند. از سوی دیگر، مری می خواهد جانشین الیزابت نامیده شود و بر تمام انگلستان و اسکاتلند حکومت کند. اضافه کردن یک چین و چروک قابل توجه مفهوم وارث است. الیزابت مجرد و بدون فرزند است. مری دوباره ازدواج می کند، و نه کمتر با انگلیسی، و وارثی به نام جیمز به دنیا می آورد.

ویلیمون با توجه به جنگ قدرت بین دو زن، تمام اجزای متحرک را در حال بافندگی و بافندگی، تقاطع و تقاطع، و همه پر از دسیسه، فریب، فریب، خیانت نگه می دارد. جالب اینجاست که انگیزه‌های ناب مهربانی بسیار کمی وجود دارد که می‌بینیم، اما انگیزه‌هایی که می‌بینیم از مری می‌آیند که کلید بزرگی است در مورد اینکه چرا باید او را جانشین الیزابت می‌نامیدند - مری قلب داشت و می‌دانست که چه زمانی و نحوه استفاده از آن اما برعکس می تواند سخت و قوی باشد. تعادل لازم برای یک رهبر واقعی شخصیت‌ها به‌خوبی تجسم یافته‌اند و تاریخچه‌ای که آشکار می‌شود، زنده شدن شگفت‌انگیز است. ما می‌توانیم شاهد درگیری‌های سیاسی باشیم که باز می‌شود، بسیار به موقع، موضوعی و مرتبط با امروز. نکته قابل توجه صحنه اوج در پرده سوم بین مری و الیزابت است. تاریخ به خوبی مستند شده است که این دو زن هرگز شخصاً ملاقات نکردند، اما با ماری ملکه اسکاتلند (همانطور که در دیگر روایت‌های این تاریخ دیدیم)، سناریویی داریم که شامل یک ملاقات است. با این حال، به لطف طراحی بصری زیبای ردیف‌هایی از گازهای آویزان که در باد ملایمی از میان انباری می‌پیچد، این دو زن در میان ردیف‌های پارچه سرگردان هستند و صحبت می‌کنند، اما در واقع هرگز یکدیگر را نمی‌بینند. در ارائه آن خلاق و تخیلی است و بسیار موثر است.

جان ماتیسون که مدت‌ها فیلمبردار مورد علاقه‌اش بود، ملیله‌ای غنی و سرسبز ارائه می‌کند که زیبایی و وسعت چشم‌انداز مری در اسکاتلند را به تصویر می‌کشد و جشن می‌گیرد. ما نه تنها وسعت کشور را می بینیم، بلکه احساس می کنیم و می بینیم که چرا او این سرزمین را دوست دارد، در حالی که ناهمواری و استحکام آن به عنوان استعاره ای برای خود مری عمل می کند. اما او هرگز در یک عکس هوایی با صفحه عریض که کیلومترها دورتر گرفته شده است، احساس 'کوچک بودن' نمی کند. او هنوز هم برجسته است. با افتخار روی اسبش نشسته و پشتش صاف است (حتی در آن فاصله قابل مشاهده است). از طرف دیگر، صمیمیت و ماهیت خانوادگی اتاق خواب مری کاملاً مخالف آن است و به دامنه احساسات مری و شادی او در زندگی خود عمق بیشتری می بخشد. دوربین سبک تر، دستی است. حرکت 360 درجه و اشعار دوربین وجود دارد که حرکت درون احساسات مری را منعکس می کند. لنز در انگلستان الیزابت، با این حال، همیشه با کادربندی عالی، خطوط سخت است. سردی و طبیعت غیرشخصی دنیای او را احساس می‌کنید - حتی زمانی که دیواری از پنجره‌های بلند سقفی وجود دارد و نور از آن عبور می‌کند. هر حرکت دوربین با الیزابت یک احساس عظمت 'دست نزن' دارد. یک سکانس کلیدی نبرد سیالیت و شدت عاطفی زیادی با برخی زوایای دوربین فوق‌العاده دارد - به‌ویژه به لطف نمایش مری روی اسبش بر فراز تپه‌ای که از پایین به برادرش جیمز نگاه می‌کند و دریای مرگ در حال آشکار شدن است. پرچین کردن این است که چگونه دوربین روی چشمان او زوم می کند و وقتی مری تصمیم می گیرد که Bothwell او را نکشد، چشمان جیمز و ویرایش آن عقب و جلو می رود. شاید آن لحظه لحظه ای باشد که مری آینده خود را تغییر داد. . . یک سکانس بسیار قدرتمند و بیشتر به لطف متیسون و ویرایشگر کریس دیکنز.

از شنیدن نام‌های الکساندرا برن و جنی شیرکور که صبح نامزدی اسکار اعلام شد، تعجب نکنید. پیش از این روی «الیزابت» و «الیزابت: عصر طلایی» که هر دو با بازی کیت بلانشت، ملکه باکره بود، کار می‌کردند. و همه به موفقیت بزرگ.

وقتی صحبت از لباس به میان می‌آید، برن با اصالت از خود پیشی می‌گیرد، زیرا برای تمام لباس‌ها به جین روی آورد. لباس‌های رونان و رابی همگی از جین با وزن‌های مختلف و رنگ‌های رنگ‌شده ساخته شده‌اند و به لطف گیج‌های مختلف پارچه، جلوه‌ای ابریشم‌های شیک می‌دهد. برن قراردادی زیبا بین خطوط تمیزتر و رنگ‌های تند بلوز، سرمه ای و برنزی روی Mary رونان در مقابل طبیعت بسیار بزرگ، پر زرق و برق و مزین بافت و طراحی آن لباس‌ها برای الیزابت رابی ایجاد می‌کند. نکته‌های کوچکی مانند سرآستین‌های برآمده که ظاهر را مدرن می‌کنند و در عین حال حس آن دوره را به شما می‌دهند، جالب توجه است. قابل قدردانی این است که برن و رورک اجازه دادند آب و هوا بر روی پارچه‌ها به شکل طبیعی تأثیر بگذارد، و اجازه دادند گل و لای روی لباس‌ها بماند تا این واقعیت را تقویت کند که مردم آن دوره در لباس‌های خود زندگی می‌کردند و روزها متوالی آن را می‌پوشیدند. با دقت نگاه کنید و در برخی موارد وقتی گل روی یکی از لباس‌های مری خشک می‌شود، نقشی را در پارچه نشان اسکاتلند نشان می‌دهد. جواهرات دوره کامل هستند و هر قطعه دست ساز بر اساس نقاشی های روز ساخته شده است. به طور مشابه برای مردان، با توجه به اینکه مد روز مردان بر روی فاق و ران تمرکز داشت، جین های کشدار مورد علاقه برن برای طراحی شلوار استرچ شد.

سپس مدل مو و آرایش جنی شیرکور است. تنها یک کلمه برای کار شیرکور در مورد رابی وجود دارد و آن WOW است! زشت کردن رابی در نقش الیزابت زمانی زیبا که به آبله مبتلا می‌شود و تاول‌های آبله روی لب‌ها، چشم‌ها و تمام صورتش وجود دارد، اما سپس با زخم‌ها بهبود می‌یابد و بعد از گذشت سال‌ها جای زخم‌هایی که به‌شدت کلوئیدی می‌شوند، به طرز ماهرانه‌ای انجام می‌شود. ما لایه‌های تخریب پوست او را می‌بینیم که زمان او را از بین می‌برد و هر چه زخم‌ها و کلوئیدها بدتر می‌شوند، آرایش صورت سفید قابل شناسایی سنگین‌تر می‌شود. به همین ترتیب، موهای او از زیبا و تنومند تا چوب مترسک به طاسی تبدیل می شود که نیاز به کلاه گیس دائمی دارد. از طرف دیگر، آرایش رونان طبیعی و خالص است، درست مثل خود مری. کلاه گیس ها همگی نشان دهنده اصالت تصاویر روز و هر یک از این زنان هستند.

آیسینگ روی کیک، آهنگسازی مکس ریشتر و ساز و تنظیم موسیقی واقعی موسیقی است که به ویژه در اسکاتلند، ضربان طبل جنگ و ضربان قلب را به همراه دارد.

به کارگردانی جوزی رورک
نوشته بو ویلیمون بر اساس «ملکه اسکاتلند: زندگی واقعی مری استوارت» جان گای

بازیگران: سائورس رونان، مارگو رابی، گای پیرس، دیوید تنانت، مارتین کامپستون، جک لودن، آدریان لستر، جو آلوین

توسط دبی الیاس، 11/08/2018

در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد

ادامه مطلب

برای ما بنویسید

اگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست

تماس با ما