نویسنده: دبی لین الیاس
مالوری و نیکول که از نظر احساسی و با زیبایی یک منظره رویایی القا شده از مواد مخدر رنگ آمیزی شده است، نگاهی لحظه ای و در عین حال صمیمی به امیدی است که با طلوع یک روز جدید و فرود به تاریکی که با شب می آید، با صدای بلند از طریق تصاویر صحبت می کند. چقدر زندگی به سرعت به یک سکه تبدیل می شود و حقیقتی که توسط هر دو پوشیده شده است.
بیل مالوری به تازگی پس از 30 سال خدمت از زندان آزاد شده است. مالوری با چکی در جیبش، کیسه زباله به عنوان یک چمدان که حامل جوراب و لباس زیر و چند وسیله شخصی است، تنهاست. کسی نبود که او را در دروازه زندان ملاقات کند. کسی نیست که او را سوار کند یا در آغوش بگیرد یا دست بدهد. و بنابراین او راه می رود. به کجا، حتی خودش هم نمی داند. بعد از 30 سال آیا او حتی خانه دارد؟
مالوری در حال حرکت در یک بزرگراه خالی، برای استراحت می نشیند و به نظر می رسد با چرخش مکانیزه پره های یک مزرعه بادی گرفته شده است. بدون شک مشابه روال زندان اوست. تقریباً میتوانید صدای آهکشی او را بشنوید، و در چشمان ذهنش متعجب میشود: «آیا این همه زندگی من خواهد بود؟». اما، سپس شانس او تغییر می کند. زن جوانی می ایستد تا او را سوار کند. به نظر میرسد نیکول با موهای قرمز و مجعد بسیار خالکوبی شده تحت تأثیر چیزی است، و این آهنگ «روز دوستداشتنی» بیل ویترز نیست که در رادیو پخش میشود.
از آنجایی که مالوری و نیکول به نظر می رسد به آن ضربه می خورند، و از آنجایی که مالوری جایی برای رفتن ندارد، آنها به سمت یکی از متل های ممنوعه در امتداد بزرگراه رانندگی می کنند. اگرچه همه چیز بین این دو شروع به گرم شدن می کند و یک شب زیبا به سپیده دم آفتابی دیگری با احساس مالوری در بالای جهان تبدیل می شود، به نظر می رسد تزریق مواد مخدر نیکول به این ترکیب، این دو را به مسیری تاریک و پیچیده سوق می دهد، به خصوص زمانی که لطافت تغییر می کند. هرچیزی جز.
لین شر مظهر ذات نیکول است و به راحتی با خالکوبیها، رانهای توری ماهی، لغت و گرامر بیآموزش و البته عرضه بیپایان کوکائین و سایر مواد مخدر به راحتی به درک هوکر کلیشهای میلغزد. اما جایی که شر قالب را می شکند، آمیختن تراپ با مهربانی قلبی و سپس تکان دادن حواس با خیانت متحول است. تماشای اجرای این قوس بسیار جالب است.
به عنوان مالوری، رونالد کویگلی بیش از حد دوست داشتنی است و بیش از یک ذره از خود بیزاری ناگفته به دلیل اینکه در دوران جوانی خود یک حیله گر بود، دوست داشتنی است. او با همدلی و همدردی شما را نسبت به مالوری احساس می کند. طبیعت کم حرف او باعث می شود که بخواهید بیشتر بدانید و بفهمید. کویگلی ما را وادار می کند که ببینیم مالوری از نو شروع می کند. کویگلی با حرکت در آب های احساسی، مالوری را ارائه می دهد که با اصالت و انسانیت طنین انداز می شود.
به نویسندگی رونالد کویگلی و کارگردانی مشترک کویگلی و آدام وارد، برجسته فنی فیلم مالوری و نیکول از دوایت لی، فیلمبردار است. واضح است که لای با چندین دهه کار به عنوان یک گافر، هنر خود را به خوبی آموخته است، از نور و سایه و رنگ برای نقاشی لحظات زیبا و در عین حال حفظ تمرکز داستان و پهنای باند احساسی استفاده می کند. مالوری، از افتتاحیه با نور روشن بزرگراه باز با لنزهای عریض و آسمان خالی پوشیده از شن و ماسه ای سینمایی که داستان و شخصیت ها را آینه می کند تا بدن های غرق در انعکاس آبی نئونی غنی که فقط حس حسی بودن لحظه و لطافت بین دو مدیر را تشدید می کند. روز اول عالی مونتاژی خیره کننده از تصاویر لایه ای از مواد مخدر، بطری های جک دنیلز، زیرسیگاری پر از ته سیگار در مقابل غروب رنگارنگ غروب خورشید که بر پره های همیشه در حال چرخش مزرعه بادی قرار گرفته است. برجسته استعاری. دوربین در بیشتر موارد روی دو اصل محکم میماند و به حالت بیانی چهره اجازه میدهد تا فرمان را بدهد. همچنین به کار کوین اوفارل با صدا قدردانی میکنم، زیرا لمسهای کوچکی مانند شنیدن سنگریزه زیر راه رفتن سنگین مالوری تنها به پالت احساسی میافزاید.
مالوری و نیکول ممکن است یک فیلم کوتاه باشد، اما قطعا داستان و احساس کوتاهی ندارد.
به کارگردانی رونالد کویگلی و آدام وارد
نوشته رونالد کویگلی
بازیگران: رونالد کویگلی و لین شر
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB