نویسنده: دبی لین الیاس
توانمندسازی! الهام بخش! سالی هاوکینز مجذوب کننده است. میراندا ریچاردسون مهره روی کیک است. باب هاسکینز بسیار سرگرم کننده است. روح انسانی که در هر شخصیت بر روی پرده تسخیر شده است، نشاط آور و انرژی بخش است. من در مورد چه صحبت می کنم شما بپرسید؟ چیزی جز ساخته شده در داگنهام نیست - کارگردان نایجل کول در کانون توجه گروه دیگری از زنان شجاع شجاع است که تفاوت ایجاد کرده اند. کول قبلاً 'دختران تقویم' را برای ما آورده بود که بر اساس داستان واقعی گروهی از زنان 50 و 60 ساله بود که برای جمع آوری پول برای سربازان کهنه کار در انگلیس برهنه برای یک تقویم عکس گرفتند. اکنون، او سایتهای خود را به نیروی کار «نورما رائه» اثر لا مارتین ریت تبدیل میکند، اما با گروه بازیگران قویتر، بازیهای فوقالعاده و آثار کمدی سبک که تنها به تجربه فیلمسازی و قدردانی از حقایق تاریخی و اهمیت میافزاید. از خانم ها در داگنهام
ساخته شده در داگنهام نمایشی از اعتصاب سال 1968 توسط 187 کارگر زن در کارخانه فورد موتور در داگنهام، انگلستان است. این زنان که از تبعیض در طبقهبندی حقوق و مشاغل خود خسته شده بودند، زیرا «زنانی» بودند که «کار غیر ماهر» انجام میدادند، این زنان کار را کنار گذاشتند و تولید فورد در بریتانیا را متوقف کردند و توجه باربارا کسل، وزیر کار بریتانیا را به خود جلب کردند. ، یکی از بزرگترین خردکن های سقف شیشه ای در جهان. همچنین با تلاش این زنان بود که در نهایت قانون حقوق برابر در سال 1970 در بریتانیا به تصویب رسید.
ریتا اوگریدی یک مادر جوان آرام و بی ادعا است که به خانواده خود افتخار می کند و به کار خود افتخار می کند. او که یک خیاط در کارخانه فورد است، یکی از 187 زنی است که داخل چرم را برای وسایل نقلیه مختلف به هم می دوزند. نیاز به مهارت، توجه به جزئیات و سرعت، ریتا و همکارانش بخشی جدایی ناپذیر از خط تولید هستند. در حالی که بزرگهای شرکت و مدیران کارخانه از کمکها و استعدادهای زنان استفاده میکنند، فروشگاه استوار آلبرت کاملاً برعکس است. او که توسط یک مادر مجرد بزرگ شده است، از کارهایی که زنان انجام می دهند - چه در محل کار و چه در خانه - قدردانی می کند و آنها را تشویق می کند که صدای خود را داشته باشند. در طول مذاکرات قرارداد اتحادیه و فهمیدن اینکه زنان تکان نمیخورند، آلبرت چیزی فراتر از یک پدرخوانده پری میشود، زیرا او یک پروانه «مهربان» به زنان میدهد تا برای آنچه درست است بجنگند. و همین کمی تشویق تمام چیزی است که برای ریتا لازم است، که معمولاً بسیار ساکت و گوسفند است، تا صدای خود را بیابد، صدایی که به حمایت از زنان کمک می کند.
ریتا و زنان همکارش با اعتقاد به اینکه اعمال بلندتر از کلمات صحبت میکنند، به خط اعتراض میرسند، اما بدون عواقب. با این ذهنیت که خروج از خانه باعث میشود مدیران شرکتها کار درست را انجام دهند و به سرعت به اعتصاب خاتمه دهند، زنان به سرعت متوجه میشوند که «کار درست» چقدر صلابت و اعتقاد درونی را ایجاب میکند. با طولانی شدن اعتصاب برای هفته ها و ماه ها، حداقل دستمزد اعتصاب، شوهران و فرزندان بدخلق می شوند و مدیریت تکان نمی خورد، چقدر طول می کشد تا یک طرف تسلیم شود. و در حالی که پول همه به دست دختران است. اول، پسر، آنها در انتظار یک سورپرایز هستند.
سالی هاوکینز در نقش ریتا فوق العاده است. ریتای هاوکینز که ترکیبی از چندین زن واقعی داگنهام است، واقعاً از نظر عاطفی و جسمی از یک نلی عصبی به موشی که غرش می کرد تبدیل می شود. دگردیسی هاوکینز از ریتا، با آوردن این سطح عالی از عصبی بودن به فیزیک بدنی و الگوی گفتاری او، همراه با پرسشگری درونی ریتا از خودش، که البته توسط آلبرت پاسینگ وی، اثر باب هاسکینز، برانگیخته شده است، با سرعتی دقیق و دقیق حرکت می کند. همانطور که صدا بلندتر و مطمئن تر می شود، او صاف تر می ایستد. وقتی راه میرود قدم برمیدارد. آن لبه عصبی در صدای او ناپدید می شود. او به زمین نگاه نمی کند. و سپس، در یک چشم به هم زدن، هاوکینز شیرینی به قدرت می افزاید که مخالفت ریتا را از خود دور می کند و معنای جدیدی به اصطلاحات «حقه های زنانه» می دهد. و در پایین ترین نقطه ریتا به عنوان یک انسان، چه رسد به یک زن، هاوکینز حتی عمیق تر می کند و بلندترین صدا را در قلب او می یابد. لطفاً به من بگویید که کسی می خواهد هاوکینز را برای بررسی آکادمی برای این اجرا ارسال کند!
با چندین بار مصاحبه با هاوکینز، چیزی که در مورد او دوست دارم و از او قدردانی می کنم، تحقیق و تعهدی است که او برای هر اجرا انجام می دهد (واقعیتی که او به من گفته است، او به والدینش اعتبار می دهد). او همیشه دگرگونکننده است، روح شخصیت و زمان را تجسم میبخشد و آن را به آداب و رسوم فیزیکی و دیکتهها میبرد. بدون توجه به شخصیت، کار هاوکینز همیشه ریشه در واقعیت و زندگی دارد و اینجا تفاوتی ندارد.
میراندا ریچاردسون هر یک از صحنه های او را با به تصویر کشیدن قلعه باربارا می دزدد. ریچاردسون، که همیشه نقش زنان قوی را ایفا می کند، نه تنها از سهولت بسیار بالایی در کاراکتر و اجرای خود برخوردار است، بلکه استعداد کمدی خشمگینی نیز دارد که اهمیت و تأثیر اکت نهایی را تشدید می کند. باب هاسکینز، که امروزه کمتر از او می بینیم، به آلبرت قلبی به بزرگی اقیانوس می دهد. آلبرت هاسکینز با کمرویی شدید، قطبنمای اخلاقی داستان است.
اگرچه من کاملاً از اجرای او لذت می برم، زمان محدود روزموند پایک روی صفحه نمایش ناامیدکننده است. به عنوان همسر کارخانه فورد، لیزا، او یک شخصیت محوری است، با این حال حضور او در صفحه نمایش این حس را در من ایجاد کرد که بخشی از نقش او در کف اتاق برش رها شده است. داستان فرعی که لیزا را در بر میگیرد، به نظر میرسد که پایانهای شلوغی دارد، با این شخصیت که به راحتی در مدرسه ظاهر میشود، عریضهای را پخش میکند، یک ملاقات شام، بازدیدی سریع از خانه ریتا، در حالی که در واقع، لیزا همان است. کاتالیزور برای بازده نهایی
دنیل میز به عنوان شوهر ریتا، ادی، جذاب است. کمی دلقک، اما دوست داشتنی و شایان ستایش. و کانی از جرالدین جیمز آن تجربه زندگی بالغ را برای شخصیت خود به ارمغان میآورد و به خوبی به عنوان انتقال مشعل از کانی به ریتا عمل میکند. جالب اینجاست که چگونه خود زنان کم و بیش 'نظام طبقاتی' خود را داشتند و رهبران و سخنگوها را بر اساس قدرت درونی و نه ظاهر بیرونی انتخاب می کردند. انتخاب هایی که این زنان انجام دادند به وضوح در فیلم بیان شد که ناشی از عقل و اعتقاد است نه از یک مسابقه محبوبیت. و یک فیلم مبتنی بر واقعیت که شامل دنیای شرکتها میشود، بدون علوفه کمدی در دست مدیریت چه خواهد بود. در اینجا، این آرامش کمیک نه تنها با معاونان خشن وزیر کار، بلکه با ریچارد شیف در نقش رابرت تولی فورد همراه است. شیف واقعا تولی را به یک 'ابزار' واقعی تبدیل می کند.
من مطمئن هستم که بسیاری ساخته شده در داگنهام را با 'نورما رائه' مقایسه می کنند، اما باید به شما بگویم، ساخته شده در داگنهام بسیار برتر است. این فیلمنامه توسط ویلیام ایوری نوشته شده است و قابل درک نیست. قابل توجه مسائل یکسان سازی است که در فیلم به آن پرداخته شده و به تصویر کشیدن آنها. تمایز طبقاتی از بین میرود که زنان در مکانهای عمومی از شهری به شهر دیگر پیوند میخورند و با دخالت و قاطعیت قلعه باربارا ریچاردسون به اوج خود میرسد. کل ساخت فیلم بر برابری در هر سطح تأکید دارد - نه فقط مسئله ای که در داگنهام دستمزد برابر است. چیزی که من دوست داشتم بیشتر از آن ببینم (و باید باور کنم که در جریان مذاکرات اتحادیه نیز مشکلی بود)، پرداختن به شرایط اسفناک کار در کارخانه بود. چرخ خیاطی از رده خارج شده، شرایط کارگاهی، سقف های نشتی. من نمی توانم تصور کنم که در طول اعتصاب واقعی و همچنین به عنوان یک اهرم فشار برای مطالبات پرداخت مورد استفاده قرار نگرفت.
نایجل کول همانطور که با 'دختران تقویم' انجام داد، قدرت و اهمیت زنان (که عمدتاً توسط مادرش و با زنان قوی در خانه بزرگ شده است، علاقه زیادی به آنها دارد) را در جهان و تاریخ جشن میگیرد. داستانهایی که او بر اساس رویدادهای واقعی انتخاب میکند برای تماشا کردن جذاب هستند و همگی آموزش و اطلاعرسانی میکنند و در عین حال سرگرمکننده هستند. کول با بیرون کشیدن آنها از گمنامی، نور درخشانی را با قلب، قدرت و اعتقاد به زنان می تابد. آنهایی که به دوش می آیند و نیروی درونی پیدا می کنند که اغلب در به هم ریختگی جامعه و زندگی روزمره گم می شود. ساخته شده در داگنهام تفاوتی ندارد. توجه او به اصالت در قلب این داستان ضروری است و او به خوبی موفق می شود.
از نظر بصری، فیلم دقیق است. ترد. تمیز. دوره کامل؛ یک حس سینمایی قدیمی و دورهمی ترکیبی شگفت انگیز از 'فیلم خبری' B&W با فیلم مناسب. جان دو بورمن - یکی از سینماگران مورد علاقه من - در قطعات دوره ای استاد است و با نور به خوبی کار می کند تا رنگ و بافت را برای خلق و خوی مشخص کند. قاببندی او در اینجا هم گسترده اما صمیمی است و هم به این واقعیت میافزاید که موضوع مورد بحث ماهیت شخصی دارد که همه را به طرق مختلف تحت تأثیر قرار میدهد.
و شما با طراحی تولید بهتر از اندرو مک آلپاین که واقعاً در طراحی خود، انرژی و اشتیاق این زنان کارگر روزمره تجلیل می کند، نمی شوید. تضاد شگفت انگیز طراحی بین کارخانه، کمد لباس و بیرونی. و کمد لباس نه تنها در درجه اول قدیمی، بلکه ایده آل است.
در مورد موسیقی متن - عالی.
کار یک زن هرگز انجام نمی شود. چه در خانه و چه در محل کار، حرکت یک زن به یک کوه نیاز دارد - یا شرکت خودروسازی فورد. ساخته شده در داگنهام - ساخته شده برای زنانی که دنیای ما را ساخته اند و هنوز هم می سازند.
سالی هاوکینز – ریتا اوگریدی
میراندا ریچاردسون – قلعه باربارا
باب هاسکینز – آلبرت پاسینگ وی
روزاموند پایک – لیزا هاپکینز
دنیل میز – ادی اوگریدی
به کارگردانی نایجل کول. نوشته ویلیام آیوری
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB