چه کسی در یک شب گرم تابستان کمی ترس را دوست ندارد؟ و چه کسی آن گزگز هیجان آمیخته با وحشت در تاریکی و شنیدن/دیدن چیزهایی را که در شب به هم می ریزند، دریافت نمی کند؟ اگر پاسخ شما «بله» است، «LIGHTS OUT» فیلم مناسب شماست. LIGHTS OUT که قرار است تبدیل به بهترین فیلم ترسناک تابستان شود، به کارگردانی دیوید اف. سندبرگ بر اساس فیلمنامه ای از سندبرگ و اریک هایسرر بر اساس فیلم کوتاهی از سندبرگ ساخته شده است. این ژانر به لطف نبوغ، جلای فنی و ترور مویی فراتر می رود.
این داستان سوفی و دایانا است. سوفی که اکنون بیوه شده است، از اولین شوهرش ربکا و مارتین 20 ساله مادر شده است. ربکا مدتها پیش خانه را ترک کرد و از 16 یا 17 سالگی تنها بود و تنها کراوات خانوادگی او گابریل بود. او و سوفی به لطف بیماری روانی مداوم سوفی و امتناع او از مصرف دارو، فقط این طرف از بیگانگی کامل هستند.
همانطور که ربکا شروع به کشف می کند - و همانطور که به نظر می رسد پل در زمان مرگش در حال تحقیق بود - بیماری سوفی به دوران کودکی و دوران او برمی گردد. در یک آسایشگاه روانی که در آنجا دوستی به نام دایانا پیدا کرد. از قضا سوفی خواب نیست و مارتین تمام شب صحبت های او را در اتاق خوابش می شنود. وقتی از مادرش میپرسد که با چه کسی صحبت میکند، پاسخ او همیشه یکسان است: «دوست من، دایانا». اما ظاهراً فقط صحبت کردن نیست.
به لطف رفتار مادرش، مارتین هم شبها نمیخوابد، بلکه در طول روز در کلاس میخوابد و وقتی سوفی را پیدا نمیکند، با ربکا تماس میگیرد. ربکا مشکلات خودش را دارد که با دوست پسر برت پیش می رود. مردی که آشکارا او را دوست دارد و میخواهد تعهد بدهد، چیزی که گفته میشود ربکا به دلیل ترک پدرش در جوانی از آن دوری میکند. اما او به مارتین پشت نمی کند. برت که به او اهمیت می دهد، درگیر درام خانوادگی می شود زیرا آن دو مارتین را به آپارتمان ربکا می برند، جایی که ترس شروع به غلبه بر ربکا می کند، زیرا مارتین داستان های دایانا را تعریف می کند.
با اجباری شدن رویارویی بین ربکا و سوفی بر سر مارتین، حقایق شروع به آشکار شدن می کنند و همه چیز در اطراف دایانا می چرخد. آیا او واقعی است؟ آیا او زنده است؟ آیا او حاصل تخیل است؟ و فقط چرا چراغ ها همیشه خاموش هستند؟
طراحی نورپردازی و استفاده از نور، به عنوان مثال، نور سیاه/شمع/چراغ قوه/لامپ های جنرال الکتریک/ که همگی به طور همزمان اما سنجیده استفاده می شوند، برخی از بهترین طراحی های نوری تا کنون در یک فیلم ترسناک هستند. به سادگی برجسته. Scribe Heisserer و کارگردان Sandberg ترکیبی محکم از داستان و تصاویر بصری با آشکارسازی های بصری در هم تنیده در فیلمنامه (یعنی نور سیاه) ساخته اند. مارک اسپایسر، فیلمبردار، لنز را با قاب بندی و فاصله کانونی لنز موثر و جذاب میخکوب می کند، با استفاده از نور و سایه، ملیله ای سرسبز را نقاشی می کند که با لنز چهره ها و حرکات ظریف وحیانی است.
سندبرگ بلافاصله صحنه و لحن فیلم را با بیلی برک در نقش پل در انبار شرکت او تنظیم می کند. به طرز خیره کننده ای طراحی شده و با سرعت. اما، ما را با بدخواهی در بازی نیز آشنا می کند. انجام این کار در چنین مرحلهای ابتدایی برخلاف اصل اکثر فیلمهای ترسناک است، اما با وجود نماد ترسناک جیمز وان به عنوان تهیهکننده، دیدن جسارت داستانگویی در اینجا تعجب آور نیست. و شما دو تا از بهترین ویراستاران ترسناک را با کرک موری و میشل آلر در اختیار دارید و مهارتهای آنها به صورت بیسیار نشان داده میشود.
ماریا بلو یکی از بهترین اجراهای دوران حرفه ای ستوده خود را با تفسیر سوفی ارائه می دهد. شیدایی سوفی که از درون شکنجه شده است قابل لمس است. به عنوان سوفی، بلو در اجرای خود هیپنوتیزم می شود و دوربین اسپایسر هر تیک، هر مهره عرق، هر فشار دست، هر خفگی را می گیرد. درخشان و ترسناک. ترزا پالمر مانند ربکا محکم است (اما خط چشم و مژه مصنوعی او باید از بین برود) و شیمی گرمی با گابریل بیتمن دارد. اما باید بگویم، این پسرها هستند که سنگ محک تماشاگران هستند. به عنوان مارتین، گابریل بیتمن یک سنگ است. او پراگماتیک و در عین حال ترسناک، خانواده را پویایی واقعی می کند و در عین حال مخاطب را با این ایده متقاعد می کند که ترسیدن اشکالی ندارد، اما سپس قادر به رویارویی و غلبه بر ترس است. و در مورد بدلکاری برجسته صحبت کنید! بیتمن در حال انجام برخی از شیرین کاری های مودار خود، مانند کشیدن زیر تخت، دینامیت است. به خوبی توسط Bateman و هماهنگ کننده بدلکاری مارک نوربی انجام شده است. الکساندر دی پرشیا در نقش برت به بیتمن پیوست. در حالی که پسرها سنگ بنای عشق و ارتباط هستند، در Bret، DiPersia همچنین POV واقعی یک فرد خارجی را با تردید و ترس به مخاطب می دهد و در نهایت حقیقت دایانا را می بیند.
آفرین به تیمی که تا آنجایی که ممکن است با بدلکاری های عملی و جلوه های ترسناک و انتخاب آلیشیا بیلی در نقش دیانا را انتخاب کردند. با مشاهده، واضح است که فیزیک بدنی و 'خم شدن' بیلی به ارائه دیانا کمک زیادی کرده است. پروتزها - به خصوص دست ها و ناخن های چنگال دار - فوق العاده زیبا شده اند و به لطف نور و لنز اسپایسر، ترس را در سایه ها افزایش می دهد.
نکته جالب با LIGHTS OUT این است که در حالی که من معمولاً با فیلمهای ترسناک و ترسناک پر از تعلیق نمیپرم یا جیغ نمیزنم، انتظار تاریکی و آنچه در پشت نور نهفته است، چیزی که فقط در سایهها دیده میشود، بود. موهای روی بازوهایم که به طور مکرر در طول فیلم ایستاده بودند. انتظار نادیده برقی بود.
طراحی صدا نیز به زیبایی ارائه شده است، به ویژه با ناخن های دایانا، به طوری که حتی خراشیدن روی چوب، میخ های روی تخته گچی را با کیفیت تونالیستی که باعث ایجاد لرز در ستون فقرات فرد می شود، بالا و پایین می کند.
سندبرگ هوشمندانه نوشته شده، هوشمندانه طراحی شده و برای یک سه راهی وحشتناک است، آن را با چراغ های خاموش از پارک بیرون می اندازد.
به کارگردانی دیوید اف سندبرگ
نوشته اریک هایسرر و دیوید اف سندبرگ (بر اساس فیلم کوتاه)
بازیگران: ماریا بلو، ترزا پالمر، گابریل بیتمن، بیلی برک، الکساندر دی پرشیا
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB