نویسنده: دبی لین الیاس
چه کسی یک رمان یا اقتباس سینمایی خوب از المور لئونارد را دوست ندارد؟ مطمئناً دانیل شچر، نویسنده/کارگردان، این کار را انجام میدهد، زیرا با زندگی جنایی، اقتباسی از «سوئیچ» لئونارد، او فیلمی را ارائه میدهد که نه تنها یکی از وفادارترین، اگر نگوییم وفادارترین فیلمها به منبع همه لئونارد است. اقتباسها، اما به دیالوگ تلطیف شده و هوشمندی خود رمان صادق است. LIFE OF A CRIME در صفحه نمایش بزرگ به همان اندازه شوخ و شگفت انگیز است.
میکی داوسون مظهر یک همسر غنیمتی است. زرق و برق دار و افسانه ای، ناخن ها و موهای او همیشه عالی هستند. لباس او مد روز، و گران است. خانه او، بی عیب و نقص آداب اجتماعی او که درگیر بودن اما هرگز سرسخت شوهرش نبود، بی عیب و نقص است. شوهرش - یک احمق. فرانک داوسون توهینآمیز، خودشیفته، خود شیدا و گاهی حتی بیرحم، مظهر دو رویی با معشوق عمومی و شخصیت خصوصیاش است که میکی او را تحقیر میکند و در عین حال تحمل میکند. یک توسعهدهنده املاک و مستغلات، به نظر میرسد که در مورد فرانک نیز سرقتهای نادرستی در جریان است، چیزی که توجه برخی از جنایتکاران دو بیتی کم زندگی و کمی سرگردان را به خود جلب میکند که او را به عنوان غاز طلایی میبینند.
نقشه: میکی را ربوده و او را برای باج 1 میلیون دلاری نگه دارید.
چه اشتباهی رخ می دهد: فرانک به همراه معشوقه اش ملانی در باهاما هستند و با مدارک طلاق در خدمت میکی هستند. به عبارت دیگر، او یک میلیون دلار برای بازگرداندن میکی پرداخت نمی کند. بنابراین، یک آدم ربا و یک گروگان چه کار باید بکند؟
نتیجه: به لطف قانون مورفی و اجراهای درجه یک، سرگرم کننده و خنده دار است.
تیم رابینز در نقش فرانک فوقالعاده خندهدار است و دو روی سکه را بهعنوان یک بوفون ناامن بازی میکند که بتونه و کودکانه است و شخصیتی در حال از دست دادن (معمولاً عقده مادری در اینجا در جریان است) در دستان ملانی ایلا فیشر است. در عین حال سخت، مست و توهینآمیز هنگام بازی در نقش شوهر متکبر وظیفهشناس خودنمایی میکی آنیستون. رابینز خوشمزه است.
و صحبت از خوشمزه بودن، جنیفر آنیستون یکی از بهترین اجراهای حرفه ای خود را به عنوان میکی ارائه می دهد. برای آنیستون، درگیر شدن در LIFE OF CRIME، هر دو به عنوان یک بازیگر به عنوان تهیه کننده اجرایی، 'بدون فکر' بود. 'من کتاب را خواندم و داستان بسیار سرگرم کننده و فوق العاده ای بود. من دوست دارم [المور لئونارد] کاراکترهایش را بنویسد. همه آنها بسیار جالب و مفصل هستند. همچنین، آدمهای بد او باهوشترین نیستند، اما با این حال همیشه به نوعی این کار را انجام میدهند. آنها جذاب ترین هستند و در واقع دوست داشتنی هستند. من همچنین فکر می کردم که میکی دارای قوس بسیار زیبایی و در آن زمان قدرتمند است. برای او نوشتن آن برای یک زن در دهه ۷۰ بسیار عالی بود.» آنیستون با استقبال کامل از دهه 70 با مو، آرایش، لباس و نگرش («[در اصل] من فقط سعی کردم ظاهر قدیمی نانسی آنیستون [مادر او] دهه 1970 را تکان دهم»)، آنیستون لبه هایی را به میکی اضافه می کند که نه تنها گرم هستند، بلکه قوی و باهوش - قدرتی که می بینیم به لطف شیمی قوی بین میکی و لوئیس جان هاکس به طور کامل ایجاد می شود. مهربانی لویی محرکی است که قوس عاطفی را برای میکی آغاز می کند و من، برای مثال، همان طور که با کتاب کردم و اکنون روی پرده، این تحول را دوست دارم. همانطور که آنیستون توضیح میدهد، «تقریباً میکی در جنگل سنگشده با فرانک [تیم رابینز] زندگی میکرد و بسیار سرکوب شده بود، مورد آزار عاطفی قرار میگرفت، و هیچ راهی نداشت و حتی نمیدانست چگونه برای رهایی از آن زندان حرکتی انجام دهد. به اندازه کافی عجیب، آدم ربایی کارت «آزاد از زندان» اوست. همانطور که داستان پیش می رفت و وضعیت او وخیم تر می شد، به این ترتیب بود که او آن قدرت را پیدا کرد، مانند زنانی که در مواجهه با شرایط غیرقابل تصور می کنند. آنیستون صاحب این نقش است.
وقتی صحبت از جان هاکس به میان میآید، مهربان و عملگرا و در واقع صداقت، کلیدواژههایی هستند که او برای لویی میآورد. اجرای بسیار ملایم و دوست داشتنی از هاکس که قبلاً واقعاً ندیده بودیم. هاکس با اعتبار منابع لئونارد و نویسنده/کارگردان Schechter، خاطرنشان میکند: «بسیاری از آن در صفحه است. بسیاری از آن در کتاب و فیلمنامه فوق العاده دن وجود دارد. اما من بیشتر به رابطه میکی و لویی علاقه داشتم. . [O]چیزی که در مورد لوئیس دوست دارم لطف اوست. که او ناامید نیست . ' چالش برای هاکس این بود که «شخصیت را تکه تکه کند» تا به لویی یک کاملی با بافت و لایهها بدهد. من نمیخواستم روی پرده بیایم و تماشاگران بگویند «یک آدم بد نوازشگر وجود دارد». یک پسر بد دوستداشتنی وجود دارد.» برای ما مهم است که در مورد میکی نگران داستان باشیم و همچنین اینکه لوئیس باید مردی باشد که احساس میکند بسیار مهیب است، و او کمی تاریکی و کمی جنبه خشن داشت. به زودی.'
موس دف بهعنوان همرباینده اوردل، نوع سرگرمی خودش و یک فویل بزرگ شیطان روی شانه برای وجدان لویی است. تنها اجرایی که برای من درست نیست، مارشال ویل فورته است. او در واقع مارشال را بیشتر از ریچارد مارک بون (بازیکن سوم در آدم ربایی) متفکرتر می کند و من از تماشای پیشرفت او به میکی بی قرار بودم تا ریچارد. چرخش کمدی کمی زیبا توسط کلیا لوئیس در نقش تایرا همسر مارشال.
نویسنده/کارگردان Schechter کار فوقالعادهای انجام میدهد که پوچ بودن دوجانبه لئونارد را در دیالوگ درون فیلمنامه میسازد و در عین حال تصاویری را ایجاد میکند که بدون چرخش فیلم یا شخصیتها (اما برای «ریچارد» با کل وسواس نازیها که یک غوغای مطلق است، ثبت و تعریف میکند. ) به یک کاریکاتور یا تمسخر، که اعتبار زیادی به این واقعیت مربوط می شود که شچتر احساس می کرد رمان لئونارد «واقعاً قابل انطباق است. وقتی داشتم میخوندمش انگار فیلم بود. می توانستم آن را در چشمانم ببینم. و به نظر می رسید که مظهر کاری است که او انجام می دهد. یک جنایت بسیار اساسی در دل آن نهفته است، و سپس شخصیتها چیزهایی هستند که به نظرم در مورد داستان فوقالعاده جذاب است و نحوه برخورد آنها با یکدیگر و انگیزههایشان.» Schechter فیلم را با یک کلیپ سریع حرکت میکند و به اجراها اجازه میدهد در حالی که در نور فوقالعاده و نور سفید روشن توسط فیلمبردار اریک ادواردز غرق میشوند، نفس بکشند. کل پهنای باند تونال ماهیت پوشیدن یک لبخند با یک پوزخند جزئی را دارد. نور طبیعی سفید به ما این ایده را میدهد که هنوز همه چیز در فضای باز است، همانطور که داستان به جلو میرود، متوجه میشویم که حتی در روشنایی روز، اسرار را میتوان درست جلوی صورت شما پنهان کرد. لذت بخش
اگرچه برخی از شخصیتها مانند کتاب در پساستوری فیلم ظاهر نشدهاند، اما بازیهای خیرهکننده بیش از ارائه پسزمینهی بصری است، بنابراین طرفداران کتاب هرگز در هنگام تماشای کتاب احساس نمیکنند که «چیزی کم است». فیلم اجراها غنی، بافت، طعمدار و فراتر از سرگرمی هستند و همگی جلوههای طنز جذابی دارند.
یکی از چیزهای مهم در مورد زندگی جنایتکار این است که جنایتکاران ما دارای یک کد، یک حس اخلاقی، یک وجدان، و یک حس درست و غلط هستند، که همه اینها فقط به کمدی کمک می کند و شاه ماهی قرمز و پیچ و تاب را به حرکت در می آورد. چرخش داستان، تجسم 'قانون مورفی' در هر مرحله. اما برای ریچارد منحرف بدخلق، شما در واقع احساس همدلی و همدردی می کنید و در لحظات مختلف، خود را در حال ریشه یابی برای 'آدم های بد' می بینید. به جهنم، هرکسی کمی دزدی در خود دارد... همان طور که در صحنه نهایی پیچ و تاب می بینیم، که باعث شد از خنده غلت بزنم.
ارزش های تولید بالاترین سطح هستند، که از فیلمبرداری ادواردز شروع می شود. از خانه داوسون (که به لطف طراح تولید اینبال واینبرگ در دکور و طراحی خیره کننده است) با استفاده از نور طبیعی، پنجره های فراوان (بسیار استعاره برای فرانک که می خواهد دنیا او را با تمام شکوهش ببیند و خودنمایی کند) می دهد. و هوای آزاد و احساس نسیم آسانی که به صحنه های بالکن فیشر ملانی در فری پورت می رسد. نورپردازی و عدسی هرگز سنگین نمی شوند و ما را سنگین نمی کنند. نکته قابل توجه این است که حتی یک صحنه حمام در خانه ریچارد که میکی در آن گروگان گرفته شده است، حتی حمام دارای پنجره بزرگی است که همچنان روشن، سفید روی سفید، احساس وزش آسان را ادامه می دهد. کنتراست شگفتانگیز با اتاق خواب تیرهتر و سایهدار گروگانها، با این حال حتی آن هم با بیگودیهای صورتی روشن و بطریهای عطر کریستالی تعادل دارد. لنز تمیز و بدون محدودیت به شما امکان می دهد روی داستان پرپیچ و خم و اجراها تمرکز کنید.
من از جنیفر آنیستون به عنوان تهیه کننده اجرایی غافل هستم. این وثیقه اوست. چندین سال پیش وقتی با فیلم «مدیریت» با رویکردی کاملاً عملی روی صندلی تهیهکننده نشست، به او گفتم که او استعداد و استعداد واقعی برای توسعه و تحویل دارد. باز هم با کمدی 'سوئیچ' (به همین دلیل است که اقتباس لئونارد در اینجا باید عنوان متفاوتی داشته باشد) اخلاق و سبک او همه جا وجود داشت و اکنون با LIFE OF CRIME، چشم تیزبین او دوباره در بازیگران، زیر دستان صنعتگران و خط مشهود است. دید کلی فیلم و پایبندی به موضوع. آنیستون همان تهیه کننده ای است که امیدواریم باشیم و/یا می خواهیم داشته باشیم.
موسیقی اصلی توسط برادران نیوتن شگفتانگیز است، همانطور که آهنگهای قدیمی دهه ۷۰ در طول فیلم ظاهر میشوند. در حالی که هیچ 'میکس نوار 1' از 'نگهبانان کهکشان' وجود ندارد، آهنگها هنوز هم عالی و سرگرمکننده هستند و سطح خود را از پنیر زبان در گونه به مراحل کار اضافه میکنند!
ندیدن LIFE OF Crime برای مردم جنایتکار است!
نویسندگی و کارگردانی دانیل شچتر بر اساس رمان «سوئیچ» اثر المور لئونارد
بازیگران: جنیفر آنیستون، تیم رابینز، جان هاکس، ایلا فیشر، ویل فورته، مس دف
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB