نویسنده: دبی لین الیاس
آیا سپتامبر و بازگشت دانشآموزان به کلاسهای درس، مسدود شدن اتوبوسها در جادهها، بوی مداد و کاغذ در راهروهای تدارکات مدرسه در تارگت، فشار تبلیغاتی برای هر ابزار الکترونیکی شناخته شده برای بشر و تبلیغات بیوقفه دکوراسیون اتاق خوابگاه نیست؟ خاطرات خوب دانشگاهی را زنده کنید؟ من می دانم که برای من انجام می دهد. و به لطف جاش رادنور، میتوانیم برخی از آن لحظات دانشگاهی پوشیده از پیچک را با هنرهای لیبرال دوباره زنده کنیم. با جسی فیشر آشنا شوید. یک نویسنده مشتاق که در شغل فعلی خود به عنوان مشاور پذیرش کالج بسیار بی الهام است، کتاب، خواندن، نوشتن همه چیز برای او هستند. متأسفانه، از زمان فارغ التحصیلی، هیچ یک از رویاهای او برآورده نشده است، و او را برای چمنهای سبز، نسیمهای خنک، بوی غنی کتابخانه دانشگاه، قهوهخوریها و شعرخوانیها، و اساتید محبوب زندگی دانشگاهی در حسرت میآورد. پس آیا جسی خوششانس نیست وقتی استاد محبوب همیشه بازنشستگی خود را اعلام میکند و جسی را به سالنهای مقدس زندگی دانشگاه دعوت میکند تا در شام دوران بازنشستگی صحبت کند. و برای جسی، به نظر می رسد که وقتی یک بار به دانشگاه بازمی گردد با زیبی ملاقات می کند، اوضاع بهتر می شود.
زیبی، دانشآموز دومی که 16 سال از جسی کوچکتر است، مانند برقآمیزی است که در صفحات خالی روح جسی، علاقه، کنجکاوی، ارتباط و زندگی الهامبخش را برانگیخته است. هنگامی که جسی دانشگاه را ترک می کند و به «دنیای واقعی» بازمی گردد، از طریق قلم و کاغذ مکاتبه می کند، علاقه او به زیبی (و بازگشت به زندگی دانشگاهی) نه تنها ادامه می یابد، بلکه مانند علاقه او برای او، شاید کمی بیش از حد افزایش می یابد.
جاش رادنور، نویسنده/کارگردان و ستاره، تقریباً به اشتباه دوست داشتنی و دوست داشتنی است. به عنوان جسی، شما می خواهید این مرد بهترین دوست شما باشد. رادنر بیان فوق العاده ای دارد و وقتی لبخند می زند، روشن می شود و شما با تماشای او روشن می شوید. صدای او گرمای دلپذیر و صمیمانه ای را فراهم می کند، حتی زمانی که به شدت طعنه آمیز باشد. مونتاژ آغازین سخنرانیهای مشاور راهنمایی فراتر از هیستریک است و بسیار صادق است. او بدون اینکه در رشد شخصیت خود سنگ تمام بگذارد، مطمئن می شود که جسی همیشه کتابی در دست دارد و همیشه بخش جوانی یک دانشجوی کالج را 'به نظر می رسد'. رادنور به عنوان یک نویسنده، مرواریدهای کوچکی از این دست را در طول فیلم به روشی بسیار ارگانیک پاشیده است.
دیدن الیزابت اولسن در یک فیلم ترسناک یا موقعیت ترسناک فوق العاده است. به عنوان زیبی، او باهوش، بامزه، زودرس، بیخیال است و بسیار تلاش میکند تا بالغتر از آنچه هست باشد - بدون شک (1) با بلوغ فکریاش مطابقت داشته باشد و (2) با توجه به دیدگاه رمانتیک فوقالعادهاش نسبت به پسران مسنتر، یک مرد مسنتر را به دام بیاندازد. . اولسن سطحی از معصومیت را به زیبی اضافه می کند که با طراوت است. وقتی او در یک کافی شاپ می نشیند و می گوید: 'من فقط پوک زدم'، آنقدر معصومانه با چنان تعجبی می گوید که به جای واکنش معمولی 'اوه'، فقط می خواهید بگویید 'بیچاره، تو خوبی.' این ترکیبی از معصومیت و عقل است که زیبی را برای جسی رادنور و برای تماشاگران جذاب می کند.
یک ستاره درخشان واقعی در این گروه، زک افرون و بازی او در نقش نات است - کاهونای خردمند فیلم، نسخه قرن بیست و یکمی هیپی سیگاری دهه 60 که حکیم (البته عقل سلیم) را به اطرافیانش توصیه می کند. افرون با روحی رهایی بخش و دمدمی، نات را در آغوش می گیرد. شما فقط لبخند می زنید هر زمان که او روی صفحه نمایش است با کمی خوش فکری و حماقت روشنگرش. به طور مشابه، دین جان ماگارو نقش مهمی در توسعه جسی دارد. ماگارو به عنوان یک دانش آموز جوان مشکل دار با مسائل عاطفی و مانند جسی، وابستگی وسواس گونه به کتاب، و به ویژه یک کتاب، قدرت عاطفی خاموشی را به ارمغان می آورد که قابل لمس و طنین انداز است. با شخصیت دین که اساساً نمایانگر گذشته و آینده جسی است، ما می توانیم هر دو روی سکه را با وضوح و درک ببینیم. ماگارو به خوبی بازی کرد.
به عنوان پروفسور جودیت فیرفیلد، آلیسون جنی به عنوان غیرعاشقانه ترین پروفسور رمانتیکی که تا به حال به دنیا آمده، بسیار خوشمزه است. بدبین اما عملگرا، او میداند که زندگی چیست و مدتهاست که عینکهای رز رنگ را برداشته است. تنها چیزی که وجود دارد این است که وقتی عینک رز رنگی را برداشت، تمام جوانی اش را از دست داد. ترفند این است - و من فکر می کنم رادنور این را به خوبی با فیلم بیان می کند - رشد و بلوغ با زندگی است، اما در حین حرکت، کمی از شور و نشاط و کنجکاوی جوانی را حفظ کنید. باز هم، یک ابزار کاراکتر برای کمک به حرکت جسی به سمت بزرگسالی احساسی و جانی فقط با آن می دود و شوخ طبعی و خرد را به شما منتقل می کند، نه به خنده های بلند در طول راه.
ریچارد جنکینز مثل همیشه یک مجری است. جنکینز به عنوان پروفسور مورد علاقه جسی، پیتر هوبرگ، شادی پیتر از بازنشستگی را از نظر احساسی لمس می کند و شما برای او خوشحال هستید. اما او همچنین باعث می شود تا به قول پیتر غم و اندوه و درد مردی را که پس از 37 سال در یک 'زندان' سرگردان به سر می برد احساس کنید. مکانی امن، گرم و شاد که اکنون در حال از دست دادن آن است. همان مکان امن، بازو و شادی که جسی هم میخواهد آن را نگه دارد. تعادل ظریفی که جنکینز به خوبی اجرا می کند.
LIBERAL ARTS تحت تأثیر تجربیات کالج خود جاش رادنور در کالج کنیون و اشتیاق او به زندگی دانشگاهی، دنبالهای از جذابیت او در سال 2010 است.مبارک ممنونم بیشتر لطفا. رادنور که با قلب و ذهن کالج محبوبش کنیون در گامبیر، اوهایو نوشته شده بود، او همچنین به اندازه کافی خوش شانس بود که در واقع فیلم را در محوطه دانشگاه فیلمبرداری کرد. نوشتن این فیلم با محیط پردیس کالج، و یک محوطه زیبای 'شرق' در آن، با لمس شخصی و صمیمی که در بسیاری از کالج های کوچکتر پیدا می شود، و سپس برای استفاده از جنب و جوش منظره، گرمای محیط ساختمانهای آجری قرمز و کفهای چوبی سخت، و حتی اتاقهای خوابگاه کوچک اما پرنور، جذابیت ناگفتهای را اضافه میکنند که ارزش تولید فیلم و لذت تماشاگر را افزایش میدهد. تمجیدهای تصویری تیز، واضح و تمیز مدیر فیلمبرداری، و یکی از مورد علاقههای من، سیموس تیرنی، به مفهوم دانشگاهی چهرههای درخشان و درخشان در کلاس درس دامن میزند که دانش را جذب میکنند، و به همان اندازه تیز. رنگ برجسته به حس محیطی و طبیعت سورئال خاطرات Jesse fs می افزاید.
کاراکترها طنین انداز می شوند و هر کدام، صرف نظر از اینکه زمان نمایش چقدر محدود است، در ساختار احساسی خود جزئیات دارند. رادنور با چنین شخصیتهایی که به خوبی نوشته شده بودند، و بازیگرانی با چنین بازیگرانی، جایی برای رفتن نداشت، جز اینکه با اجراها اوج گرفت.
موضوع اصلی یک جوان که می خواهد بزرگ شود و بزرگتر شود، یک فرد مسن که هنوز احساس جوانی می کند اما باید بپذیرد که پیر است و پسری که به میانسالی نزدیک می شود و نمی خواهد جوانی اش را رها کند اما نمی خواهد. اگر بخواهید به دنیای ناشناخته سالمندی بروید، همه چیز کاملاً تنظیم شده است و - به شدت - با جمعیتی هر سنی طنین انداز خواهد شد.
با این حال، مانند یک دانش آموز سردرگم که نمی تواند رشته تحصیلی خود را اعلام کند، مشکل رادنور به وجود می آید. با تمام این شخصیتهای بزرگ، این نکات انعکاسی عالی در زندگی، فیلم احساس میکند که او کاملاً نمیدانست چگونه همه چیز را تمام کند، گویی نمیخواست آن را تمام کند، زیرا با این کار ممکن است فصلی از زندگی او بسته شود. زندگی خود. ما آنقدر روی این شخصیت ها سرمایه گذاری کرده ایم که در پایان فیلم می دانیم چه چیزی را می خواهیم ببینیم، چه چیزی را باید ببینیم. ما میدانیم زندگیهایی که میخواهیم ببینیم چگونه است. اما چیزی که به دست می آوریم کمتر از رضایت عاطفی است، مانند زندگی برای بسیاری از افراد پس از فارغ التحصیلی.
علیرغم چند مشکل، از جمله پایان بیدرخشش سالخوردگی که مطابق با برتری قبل از آن نیست، با LIBERAL ARTS، رادنر پرترهای حذف نشدنی و جذاب را با شخصیتهای خوش ساخت و دوستداشتنی، لحن بصری زیبا و توجه زیاد به دیالوگ ترسیم کرده است. و جزئیات در مجموع، LIBERAL ARTS با برداشتی زیبا از رمانتیسیسم نوستالژیک، پر از شیرینی، جذابیت و حکمت فراوان، بیش از حد متوسط است.
و بعد از فیلمهای سال اول و دومش، میخواهم ببینم رادنور در آینده چه میآورد. او صدایی دارد که استقبال می کند و صدایی دارد که دعوتی دائمی به دنیای تماشای من دارد.
جسی فیشر – جاش رادنر
زیبی – الیزابت اولسن
پروفسور پیتر هوبرگ – ریچارد جنکینز
پروفسور جودیت فیرفیلد – آلیسون جنی
نات – زک افرون
دین – جان ماگارو
نویسنده و کارگردان: جاش رادنر.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB