نویسنده: دبی لین الیاس
پس از شرکت در یک اکران مملو از همکارانم و فرزندانشان، و پس از انتقال پیام های شادی، شور و هیبت از سوی برادرزاده های شاهزاده ام ادی و تامی، هیچ شکی در ذهن من (یا برادرزاده هایم) وجود نداشت. فیلمی که این هفته برای شما نقد می کنم.
این داستان که در ابتدا به عنوان یک داستان کوتاه برای شنبه ایونینگ پست در سال 1938 در نظر گرفته شد و بعداً به عنوان کلاسیک سال 1940 به نام Lassie Come Home منتشر شد، داستان در شهر یورکشایر بریتانیا اتفاق میافتد و بر خانوادهای در حال مبارزه در دوران افسردگی متمرکز بود. خانواده در مواجهه با قحطی یا قحطی، مجبور شدند سگ محبوب خود را بفروشند. در عین حال اشکآور و شادیآور، دیری نگذشت که لسی از هر دو طرف برکه مورد اصابت قرار گرفت و در سال 1943 راه خود را به دست MGM پیدا کرد. فرانچایز Lassie (فرانچایزی قبل از اینکه چنین چیزی در فیلمها وجود داشته باشد. ) بین سالهای 1943 و 1953 هفت فیلم تولید کرد که بیشتر آنها در جزایر بریتانیا اتفاق میافتادند، با محوریت آزمایشها و مصیبتهای جنگ جهانی دوم و در آن زمان سنتهای عشق، شجاعت، فداکاری، وفاداری و غلبه بر ناملایمات، همه به لطف جادوی این سگ فوق العاده از سال 1954 تا 1971، لسی با یک سریال اصلی که در روستاهای آمریکا اتفاق میافتد، روی پردههای کوچک ظاهر شد، قبل از اینکه تا سال 1974 راه خود را برای پخش مجدد پیدا کند. تا زمانی که لسی وجود داشت، امید و دل وجود داشت. و اکنون، حدود 32 سال بعد، به لطف چارلز استوریج نویسنده/کارگردان کهنه کار، نه تنها من، بلکه نسل کاملاً جدیدی از کودکان و بزرگسالان می توانند عشق و جادوی محبوب ترین سگ تاریخ کتاب، تلویزیون و تلویزیون را تجربه کنند. سینما – LASSIE.
با خانواده کاراکلو - سم، سارا و جو 9 ساله آشنا شوید. زندگی در مناطق روستایی بریتانیا، جنگ جهانی دوم در افق است. اقتصاد بریتانیا به سختی تحت فشار است و جو معدنچی زغال سنگ برای نگهداری غذا در سفره خانواده با مشکل مواجه است. با گذراندن ساعات طولانی دور از خانه در معدن زغالسنگ محلی، مایه آرامش است که بدانیم پسرش دوستی دارد - کولیاش لسی. مهم نیست زمان ها چقدر سخت یا طولانی هستند، همیشه لسی وجود دارد. یک دوست، همراه و خانواده وفادار و دوست داشتنی، از خود گذشتگی و محبت او بی نظیر است و می تواند تاریک ترین سحر را مانند آفتابی ترین روز روشن کند. متأسفانه، سم به زودی خبر میدهد که معدن زغال سنگ به دلیل جنگ قریبالوقوع بسته میشود. ناتوانی در جمع آوری پول کافی برای قرار دادن غذای بیشتر روی میز، باید تصمیمی گرفته شود.
در طرف دیگر مسیرها، سیلا جوان مجبور می شود لندن را تخلیه کند و با پدربزرگ باشکوهش، دوک رودلینگ، نقل مکان کند. دوک به این امید که نوهاش را خوشحال کند و ذهن او را از جدایی از والدینش دور کند، پیشنهاد میکند لسی را از خانواده کاراکلو به عنوان هدیه برای نوهاش بخرد. با مبلغ قابل توجهی پول روی میز، سام مجبور می شود با این واقعیت روبرو شود که چاره دیگری ندارد. او باید پول را بگیرد و لسی را بفروشد تا خانواده اش را نجات دهد. لیسی، با این حال، ایده های دیگری دارد و از رفتن با دوک خودداری می کند. او می داند که دوست دارد. او می داند که او تحت تعقیب است. او می داند اینجا خانه اوست. جو جوان به عنوان تنها راه برای رفتن او، مجبور می شود با گریه لسی را تنبیه کند و او را به عنوان یک «سگ بد» از خود دور کند. تنها پس از آن، Lassie در نهایت با دوک می رود.
اما برای لاسی، زندگی در دامان تجمل لزوماً به معنای زندگی با عشق و مهربانی نیست. به نظر می رسد، هاینس، استاد لانه دوک، عادت بدی دارد که در هر فرصتی از لسی سوء استفاده فیزیکی می کند. با این حال، لاسی که باهوش ترین سگ اطراف است و همیشه می تواند از هر انسانی پیشی بگیرد، تمام تلاش خود را برای فرار و بازگشت به خانواده اش انجام می دهد. اما، مهم نیست که چقدر تلاش می کند، در نهایت گرفتار می شود و مجبور می شود به لانه دوک و دست شیطانی هاینز بازگردد. متأسفانه، زمان زیادی نمی گذرد که دوک لسی را به قلعه خود در اسکاتلند منتقل می کند. اما علیرغم دوری از «خانه»، لسی بار دیگر فرار میکند و قصد دارد راه خانه و پسر کوچکی را که او را دوست دارد پیدا کند.
لاسی که در اصل ماجراجو است، تلاش میکند تا راه خود را به خانوادهاش باز کند، در حالی که با شکارچیان سگ، عروسکبازان، مردان ثروتمند، مردان فقیر و حتی هیولای دریاچه نس برخورد میکند! آیا او راه بازگشت به جو را پیدا می کند؟ آیا دوک او را پس می گیرد؟ آیا سگ گیرها او را می گیرند؟
جاناتان میسون در نقش جو جوان کاملاً شایان ستایش است. با هر پوزخند، هر لبخند، هر اشک و هر آغوشی، او 'هر بچه' است. یک پسر و سگش پیتر اوتول، البته، به عنوان دوک برجسته، نفیس است. او با نام تجاری حقه باز و شوخ طبعی و شرارت خود، برجسته است. استیو پمبرتون با فیلمهای بریتانیایی غریبه نیست، با برداشتی که از استاد پرورشگاهی هاینس دارد، لرز خواهد داشت. نه ذره ای نجابت یا مهربانی، او واقعاً میله ای را برای تعریف خوب و بد در اینجا تعیین می کند. کلی مکدونالد کهنهکار «Trainspotting» و برنده اخیر امی در نقش جینی سگدوست، «مامور ایستگاه» پیتر دینکلیج در نقش رولی، عروسکگردان کوتوله مسافر، و ادوارد فاکس، بازیگر سابق باند، «M»، که در اینجا نقش هالتن را بازی میکند، فراوان است.
اما ستاره واقعی فیلم، خود لسی است. یکی از نوادگان اصلی لسی (نام اصلی پال) آموزشدیده از Weatherwax، 8 ساله Lassie The Ninth یک ستاره است. من اخیراً فرصتی داشتم که با خود لاسی صحبت کنم و به شما بگویم که او از این فیلم هیجان زده است. دست دادن، دم تکان دادن اما همیشه بانوی مهربان، دیدار با او هیجان انگیز بود. مطمئناً، نوازش و درمان ستاره عالی بود، اما به گفته لسی، کار سخت زیادی نیز وجود داشت - و خشک کردن با سشوار. به عنوان مثال، شنا او در دریاچه نس را در نظر بگیرید. به گفته مربی Lassie، Carol Riggins (که Lassies 7، 8 و در حال حاضر 9 را آموزش داده است)، این شاید سخت ترین بخش عکسبرداری بود، زیرا Collie ها به عنوان سگ آبی شناخته نمی شوند. آب سرد به دلیل نداشتن «بایدگی بین پاهایشان و چربی بیشتر روی بدن برای عایق بودن»، عضلات آنها را مانند انسانها سفت میکند. اما این طبیعت شاد، انرژی بی حد و حصر، غرور و روحیه مهربان لسی است که او را خاص می کند. او نه تنها صحنه، بلکه قلب همه را می دزدد.
او به نویسندگی و کارگردانی چارلز استوریج بر اساس رمان اصلی اریک نایت، لسی را به جایی بازمی گرداند که همه چیز حدود 66 سال پیش آغاز شد. وقتی نوبت به کشیدن تارهای قلب می رسد از هیچ چیز دریغ نمی کند. از عکسهای هلیکوپتری از لاسی در بالای کوه گرفته تا محیطهای خانوادگی صمیمی یا جدایی اشکآور لسی از خانوادهاش، حتی یک عکس وجود ندارد که امواجی از احساسات را برانگیزد. (این یک تلنگر قطعی 5 hankie است.) با این حال، یکی از کاستیها، میانبرهای روایی است که گاهی اوقات از هم گسیخته میشوند و از نظر احساسی قطع میشوند.
به طور کلی، یک ظرافت، لطافت و گرمای قدیمی در فیلم وجود دارد که به لطف کار هاوارد آترتون، فیلمبردار، شما را مانند یک فنجان کاکائو در یک روز زمستانی گرم می کند. با حداقل CGI، استوریج بر داستان سرایی احساسی و درس های زندگی لسی تمرکز می کند که مدت ها پس از پخش تیتراژ پایانی طنین انداز می شوند.
اگرچه بی زمان است، اما این یک قطعه دوره مشخص است. زیر نظر طراح تولید، جان پل کلی، توجه به جزئیات و اصالت در بخش کارگردانی هنری، لباسها و گریم همه در یک بوم زیبا از جزایر بریتانیا در دهه 1940 ترکیب میشوند. و آهنگ آدریان جانستون با کوبیدن طبلهای همیشه حاضر و در عین حال دست کم گرفته شده برای نشان دادن صداهای جنگ کمک زیادی میکند.
در سنت مورد احترام زمان، لسی نهم با افتخار میراث خود را به 21 می آورد.خیابانقرن. هیچ چیز بهتر از پسر و سگش (یا دختر و سگش) نیست. Lassie بالاخره به خانه آمد - به صفحه نمایش بزرگ به خانه بیا و به قلب ما که به آن تعلق دارد بازگرد.
Lassie: Lassie نهم
دوک: پیتر اوتول
جو کاراکلو: جاناتان میسون
هاینز: استیو پمبرتون
نویسندگی و کارگردانی چارلز استوریج. دارای رتبه PG (100 دقیقه)
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB