نویسنده: دبی لین الیاس
مسابقه اسکار بهترین فیلم این هفته با اکران فیلم KITES از Anurag Basu رسما آغاز می شود. این طلای اسکار خالص است. من که با کارهای باسو آشنا نبودم، بدون هیچ ایده ای از داستان، فیلمسازان یا بازیگران، وارد این اکران شدم، اما به سرعت متوجه شدم که از زیبایی پیش روی من روی پرده و درخشش یک فیلم خیره کننده و استثنایی کور شده بودم. KITES که از نظر سبک، رنگ و بافت یادآور باز لورمن است، ترکیبی زیبا و بدون درز از مولن روژ است. و «رومئو و ژولیت» با درام یک وسترن سرجیو لئونه و یک فیلم اکشن برت رتنر به پایان رسید. KITES از نظر فنی به عنوان یک فیلم 'بالیوود' طبقه بندی می شود. در ابتدا به زبان انگلیسی و اسپانیایی با چند زبان هندی گفتگو می شود و منحصراً در ایالات متحده و مکزیک فیلمبرداری می شود، جذابیت بین المللی جمعیت شناختی غیرقابل انکار است. همانطور که داستان اصلی عشق جی و لیندا در برابر ما آشکار می شود، KITES با احساسات ناگفته ای به ارتفاعات فیلمسازی جدیدی می رسد که بر روی صفحه برق می زند و منفجر می شود و فرد را هر چه عمیق تر به اکسیر جادویی می کشاند که جسم و روح شما را پر می کند.
جی مردی است که رویای پول و قدرت را در سر می پروراند. او که در سنین جوانی یتیم شده است، به دنبال «زندگی خوب» راهی لاس وگاس شده است. جی در مسیر صعود به قله، پاپ کورن میخرید، فروشنده خیابانی بود، مرتکب تخلفات متخلفانه شد و مردم را در خیابان سرکوب میکرد، برای پول با مهاجران غیرقانونی ازدواج کرد و معلم رقص بود. آه، برقص اشتیاق واقعی او، همانطور که جی حتی به یک افسر مهاجرت در عروسی شماره 11 به زنی می گوید که ما می خواهیم یاد بگیریم لیندا است، موانع زبانی عشق را متوقف نمی کند زیرا موسیقی و رقص با قلب ها صحبت می کنند. و به لطف این عشق به موسیقی و رقص است که وقتی جی با یک شماره کوچک داغ به نام جینا جفت می شود، تمام رویاهای او به حقیقت می پیوندند.
هنگامی که جینا را توصیف میکنید، «دلخره خراب» دست کم گرفته میشود. و در حالی که جی هیچ تمایلی به بودن با او ندارد، هنگامی که میفهمد پدرش صاحب بزرگترین کازینو در لاس وگاس است، وضعیت را روشن میکند. جفت شدن با جینا برای یک مسابقه رقص که در آن جمعیت دیوانه و والدین جینا را خیره و خوشحال می کند، طولی نمی کشد که خانواده و به خصوص پدرش، باب، جینا را در آغوش می گیرند – و جی از مزایای خانواده استقبال می کند. ثروت و قدرت به او می دهد. اما برای J، این فقط وسیله ای برای رسیدن به هدف است. اگر به معنای داشتن ثروت و قدرتی باشد که جینا می تواند به او بدهد، او می تواند برای همیشه عمل کند. یا او می تواند.
طولی نمی کشد که جی به نامزدی تونی برادر جینا با دختری زیبا به نام ناتاشا می گوید. یک زیبایی بی عیب و نقص، در چشمان جی جرقهای از شناسایی وجود دارد که او بیصدا او را از دور در محوطه خانواده یا در گردشهای گروهی تماشا میکند. و هرازگاهی سوسوی بازیگوشی از تشخیص ناتاشا به گوش می رسد.
اما این همه زیبایی و مجلل فقط سطحی است زیرا میبینیم بیرحمی، جنون و وحشت خانواده جینا واقعاً چه کسی هستند - یک مافیای هندی با اسلحه آماده، همه در مظان اتهام و بی وفایی به خانواده منجر به مرگ میشوند. و ما می آموزیم که ارتباط بین جی و ناتاشا بیش از شناخت است - عشق است و ازدواج است. ناتاشا واقعاً لیندا، همسر شماره 11 جی و عشق زندگی اوست (که بسیار جالب است با توجه به اینکه هندی و انگلیسی صحبت می کند و او فقط اسپانیایی صحبت می کند). هر دو به قصد موفقیت، ثروت و قدرت، به عشق خاموش غیرقابل انکاری پشت کردند، اما اکنون، در آستانه عروسی «ناتاشا» با خشونت فزایندهای تونی و ناامیدانهتر شدن جِی به عنوان عاشق او. پس، جی و لیندا یک جهش ایمانی انجام می دهند که برای همیشه زندگی همه را تغییر می دهد.
در حالی که تونی، پدرش و سرسپردگانشان به دنبال جی و لیندا هستند، هر دو سفری هیجان انگیز و خطرناک را آغاز می کنند تا به خانواده لیندا در مکزیک بازگردند، در حالی که باور دارند که عشق واقعی می تواند بر پول و قدرت پیروز شود. اما انجام می دهد.
از اولین ثانیه ای که به چشمان هریتیک روشن نگاه می کنی، در دنیایی از عشق و شهوت گم می شوی. او که در حال حاضر یکی از جذاب ترین بازیگران و مدل های هند و اروپا به حساب می آید، شخصاً بدون شک داغ ترین مرد روی کره زمین است. او خارج از چارت ها زرق و برق دار است. اما فراتر از آن، او می تواند عمل کند... و لعنتی می تواند برقصد! اما چیزی که به او کیفیت 'ستاره' می دهد، سهولت و سیال بودن عملکرد اوست. ظرافت ظاهری و ظاهری او بیش از هر کلمه ای می گوید و همین یکی از دلایلی است که این فیلم با گویش های فراوانش در سطوح مختلف کار می کند. او فقط با راه رفتن یا نگاهش به صفحه نمایش فرمان می دهد، اما این قدرت را با ملایمت و نرمی احساسی متعادل می کند که باعث می شود فقط با تماشای او ذوب شوید. او برای انتقال روحیه و احساسات نیازی به کلمات ندارد. و چشمان او - مسحور کننده. در مورد مهارت های اکشن-بدلکاری او! حیرت آور. این مرد فراتر از یک تهدید سه گانه است. اینکه چرا کارگردانان آمریکایی هنوز روشن را پیدا نکرده اند و آن را پذیرفته اند، برای من فراتر است، اما امیدوارم بعد از دیدن بازی او در KITES، تغییر کند.
و باربارا موری در نقش لیندا/ناتاشا چطور؟ بین او و هریتیک روشن من هرگز دو خندان بیشتر ندیده ام. امیدوارم دندانپزشکانشان در فیلم اعتبار بگیرند. شیمی آنها برق می زند و تماشای داستان عشق بین جی و لیندا که باز می شود قلب را پر از شادی بی حد و حصر می کند. موری معصومیتی حسی و نسیمی آسان برای او دارد که شما را به یاد یک روز بهاری می اندازد که باد ملایمی در هوا در برابر آسمان آبی پر از ابرهای پف آلود می چرخد. اما، سپس او یک سکه را با شدتی حیرت آور روشن می کند. او در برخورد با «عشق» این طبیعت محافظتی غیرقابل توصیف را برای شخصیت به ارمغان می آورد. شما نمی توانید آن را توصیف کنید، اما وقتی او را روی صفحه می بینید احساس می کنید.
متأسفانه، باید بگویم، آیا کسی لطفاً نیکلاس براون را به مدرسه بازیگری برساند؟ همانطور که تونی بازی او فراتر از وحشتناک است. او همان مگسی است که در یک اکسیر عالی است. و بسیار خوشحالم که میبینیم لوس رینز همیشه قابل اعتماد و توانا است که خودش به عنوان یک شکارچی فضل است.
KITES که توسط باسو به همراه رابین بات، آکارش خوران و بر اساس داستانی از تهیه کننده راکه روشن نوشته شده است، واقعاً به هیچ کلمه و دیالوگ نیاز ندارد. تصاویر، اکشن و اشتیاق تمام داستان را بیان می کند. بازی، طبیعی بودن، زیبایی، شخصیت ها، داستان، پیچیدگی و درهم تنیدگی خرده طرح ها و شخصیت ها کمال است.
دیدگاه انوراگ باسو به عنوان کارگردان، متبلور، ناب، فرار و به طرز خیرهکنندهای زیبا است که هم با جسم و هم در روح طنینانداز میکند. خود داستان داستان زیبایی است و مانند باز لورمن، عشق را جشن می گیرد و عشق را بالاتر از هر چیز دیگری قرار می دهد. دوگانگی ایجاد شده با عشق، قدرت و پول بسیار جذاب است که نه آنقدر با دیالوگ، که با تصاویر باورنکردنی باسو کنار هم جمع شده است. حتی پس از 130 دقیقه تماشای این فیلم، می توانستم به راحتی و با کمال میل از فرصت دوباره نشستن و تماشای آن استقبال کنم.
از آغاز با مسابقه رقص، قلب آدم می ایستد و شما خود را در این دنیای وگاس پر از جنب و جوش، زندگی، عظمت و مجلل می بینید. استفاده از رنگ فوقالعاده اشباع شده شگفتانگیز است که نه تنها حال و هوا و لحن را مشخص میکند، بلکه داستانی را بهنحو خود بیان میکند.
نیمه دوم فیلم زمانی که عشق در شکوفه کامل است و پالت رنگی به سرعت به زیبایی طبیعی و ظرافت تغییر می کند - آبی ملایم آسمان، سبز چمن، دره های قرمز جنوب غربی، بکر، کاملاً غافلگیر می شود. خلوص صحرا، زیبایی یک روستایی قدیمی 'رنج بونانزا'. و سپس با تعقیب و گریز ماشین و تصادفات فوق العاده به صورت شما ضربه می زند. انفجاری، به اندازه شور و شوق بین جی و لیندا، هیجان و تنش ایجاد می کند. احساسات موازی پویا و قدرتمند هستند.
در هم تنیده، داستانی است که هنرمندانه ساخته شده است، از زمان حال به گذشته بریده می شود، پاسخ هایی را که به دنبال قاب آغازین فیلم هستیم و سپس به سمت پایان نهایی آن به ما می دهد.
با لنزهای کلوزآپ و عکس های میانی، فرد هر لحظه عمیق تر به این دنیای عاشقانه و در نهایت انتقام می رود. هر عکس مانند یک جلد مجله براق است. زیبایی حیرت انگیز. متأسفانه، سازندگان و پخش کننده فیلم لیست کاملی از بازیگران و عوامل فیلم را به موقع برای این بازبینی ارائه نکرده اند، بنابراین من از اینکه چه کسی فیلمبردار درخشان مسئولیت این شاهکار را بر عهده دارد، نمی دانم. و البته قدردانی از دیوید باکا برای طراحی تولیدش. بی عیب و نقص! من انتظار دارم که اسکار در سال 2011 در خانه اش را بزند.
و من نمی توانم به کار باورنکردنی تیم بدلکاری و خدمه واحد دوم اشاره نکنم. قسمت اعظم نیمه دوم فیلم یک ترن هوایی بدون وقفه با یک شیرین کاری هیجان انگیز، تصادف ماشین یا تیراندازی ساده وسترن قدیمی است. بی عیب و نقص اجرا شد
به غیر از نیکلاس براون، یک جنبه از فیلم وجود دارد که از زمان نمایش آن من را عصبانی کرده است. جی در حال رانندگی با یک ماشین 40K است و یک ساعت 15K به تن دارد. لیندا یک دستبند الماس 5K و یک گردنبند 12K دارد. با این حال، آنها 8.99 دلار کوربل می نوشند. با این حال، از طرف دیگر، یک بار می تواند این را به عنوان یک حرکت حساب شده تعبیر کند، با رفتن به قلب داستان، با تاکید بر اینکه عشق مهمتر از پول است. برخی چیزها، مانند صرفه جویی و راحتی خاطرات - حتی فقر و شامپاین ارزان - هرگز شما را رها نمی کنند. من علاقه مند هستم که بدانم آیا استفاده از Korbel اهمیت دارد یا اینکه آنها فقط پول زیادی برای قرار دادن محصول پرداخت کرده اند.
بادبادک. قدرت، اشتیاق، انتقام، دلشکستگی، درد دل، تراژدی، شادی، شهوت و عشق. اجازه دهید با بادبادک ها و عشقی که هیچ مرزی نمی شناسد، هیچ مانعی نمی شناسد، عشقی ابدی اوج بگیرید.
ج – هریتیک روشن
ناتاشا/لیندا – باربارا موری
جینا - Kangna Ranaut
تونی – نیکلاس براون
باب - کبیر بدی
کارگردانی آنوراگ باسو. نوشته باسو، رابین بات، آکارش خوران و بر اساس داستانی از تهیه کننده راکه روشن.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB