JULIAN DAY مد پیشرو و نمادین فردی مرکوری و کوئین را در BOHEMIAN RHAPSODY جشن می گیرد - مصاحبه اختصاصی

با نگاهی فراتر از بازی فراموش نشدنی و فراموش نشدنی رامی ملک در نقش فریدی مرکوری، رهبر گروه کوئین، چندین بخش دیگر در تولید راپسودی BOHEMIAN وجود دارد که چنان در هم تنیده و وابسته به یکدیگر هستند که یکی از این عناصر در سطح برتری که شایسته جایزه است، تأثیر نامطلوبی بر کل فیلم خواهد داشت. سه مورد از این عناصر کلیدی تولید عبارتند از فیلمبرداری تام سیگل، طراحی تولید آرون هی و طراحی لباس جولیان دی. با استفاده از رنگ به عنوان عنصر وحدت بخش بین لباس و صحنه، با نورپردازی Sigel که سپس برای تکمیل پهنای باند تونال بصری و احساسی هر صحنه و فیلم به طور کلی طراحی شده است، نتیجه جادویی است. هر کدام از این صنعتگران می‌توانند به راحتی با طلای اسکار و سایر افتخارات در این فصل جوایز کنار بروند، به‌ویژه جولیان دی که کارش می‌تواند نامزدی جایزه اسکار را برای او به ارمغان بیاورد.

دی با بررسی آرشیو فایل‌ها و عکس‌های ملکه، و همچنین استفاده از برخی لباس‌های اصلی برایان می، معجزه می‌کند. شروع با یک پالت رنگی خاموش از اوایل دهه 70 و حرکت به اواخر دهه 70 با رنگ های غنی تر، و در نهایت دوره نئون و اشباع بیشتر دهه 80، نه تنها لباس هر مرحله برای گروه گویا است، بلکه لباس های حمایت از بازیکنان نیز گویا هستند. در تعریف هر یک از شخصیت های آنها. پارچه ها خود نقش مهمی در تعریف هر یک از شخصیت ها، به ویژه فردی دارند. تنها در دهه 70 بود که پارچه‌های کشسانی مانند لیکرا و کیانا اختراع شدند و صنعت مد را متحول کردند و پایه بسیاری از لباس‌های فردی شد تا امکان حرکت او را فراهم کند. با در نظر گرفتن این موضوع، در اینجا Day از ساتن‌های کشسان، ابریشم‌ها و مخمل‌های موجود امروزی استفاده می‌کند که نه تنها امکان حرکت را فراهم می‌کند، بلکه با نورپردازی به خوبی بازی می‌کند، همانطور که به لطف نورپردازی و لنز باشکوه تام سیگل به راحتی دیده می‌شود. در حالی که لباس‌های صحنه دقیقاً تکراری از لباس‌هایی نیستند که فردی در زندگی واقعی می‌پوشد، طرح‌های اولیه مطابق با اصل هستند و به‌عنوان سنگ محک بصری عالی برای مخاطب عمل می‌کنند. دو تا از برجسته‌ترین لباس‌های فیلم نمی‌توانند متفاوت‌تر و در عین حال تاثیرگذارتر باشند - شنل و تاج مخملی قرمز با تزئینات ارمنی و سپس لباس Live Aid او. قطعات امضایی که دیدنشان لذت بخش است. با نگاهی فراتر از لباس پوشیدن برای فردی مرکوری متعلق به ملک، دی با لباس برای شخصیت لوسی بوینتون از مری آستین، که در آن زمان برای فروشگاه مد بیبا کار می کرد، آن را از پارک بیرون می اندازد. ساحل دریا. هر نگاه ما را در زمان و مکان از نظر بصری و احساسی غرق می کند و در عین حال به وضوح هر شخصیت را تعریف می کند.

جولیان دی با حدس زدن اینکه تقریباً 8000 تا 10000 لباس شخصی را طراحی و ارائه کرده است، از جمله موارد اضافی پس زمینه (بیش از 1000 مورد از آنها به عنوان بخشی از سکانس پایانی Live Aid به تنهایی)، تلاش های خود را هرکول نشان داد. مدت‌ها به‌خاطر فعالیت‌های دوره‌ای‌اش در فیلم‌هایی مانند «غرور و تعصب و زامبی‌ها» و «در قلب دریا» شناخته می‌شد، البته به فیلم‌های کاملاً معاصر مانند «برایتون راک»، «دام همینگوی»، «ناپدید شدن آلیس کرید» اشاره نمی‌کنیم. 'دیانا' و بیشتر، با راپسودی بوهمی، روز از هر انتظاری فراتر می رود.

من به طور طولانی با او در مورد کارش در BHEMIAN RHAPSODY صحبت کردم. . . .

جولیان دی، طراح لباس، راپسودی بوهمی

برای پول من، جولیان، این تجربه سینمایی سال است. این فیلم مورد علاقه من در سال است و اگر کار شما در اینجا نامزدی اسکار طولانی مدت را برای شما به ارمغان نیاورد، هیچ عدالتی در آکادمی وجود ندارد. من یکی از خوش شانس‌ها هستم که در طول عمرم این شانس را داشتم که چندین بار کوئین را در کنسرت ببینم و ببینم چه کاری انجام داده‌اید، نه تنها با لباس صحنه، که برخی از آنها بسیار نمادین هستند، و می‌دانم چه زمانی شما طرفداران سرسختی پیدا می کنید، مانند طرفداران ملکه که قرار است این فیلم را ببینند، آنها می خواهند تک تک پولک ها و بدلیجات کوچکی را که در جای خود دارید جدا کنند، اما شما این نمادهای معروف و معروف را دارید. ظاهر فردی مرکوری و گروه که شما باید به آنها بپردازید، و سپس باید این دنیایی را بسازید که ما نمی بینیم. مردان پشت نمای عمومی روشی که شما مجبور بودید این را طی کنید، نه فقط چند سال، بلکه 15 سال، با برخی از بزرگترین تغییرات زمینه بصری در مد، مو و آرایش، خیره کننده. و شما تک تک ضربات بصری و احساسی را به یک سه راهی میخکوب کردید.

این بسیار متملق کننده است، و از گفتن شما سپاسگزارم. بنابراین برای آن از تو متشکرم. من از آن قدردانی می کنم.

جولیان از کجا شروع می کنی؟ وقتی آنها با این فیلمنامه نزد شما می آیند و می گویند: 'جولیان، ما از تو می خواهیم که لباس را برای این کار انجام دهی.' حالا، می‌دانم آخرین باری که با شما لباس‌های افتضاح و دورهمی دیدم، زمانی بود که با ریچارد شپرد برای ساخت «دام همینگوی» کار کردید. باید پاکت چند کار را به آنجا فشار دهید. اما در اینجا، می‌توانید به سراغ گلم راک و سپس مد از طریق شخصیت مری و ظاهرهای مد روز بروید. پس وقتی این فیلمنامه را می بینید از کجا شروع می کنید و می دانید که این اثر قرار است چیست؟

خب اول از همه گرفتن فیلمنامه عالی بود. خواندن آن فوق العاده بود. من کمی در مورد ملکه می دانستم، بنابراین فقط به اینترنت رفتم و شروع به تحقیق و جمع آوری پرونده هایم کردم. سپس از من دعوت شد که به آرشیو ملکه بروم. بنابراین من به آنجا رفتم و تمام پرونده های آنها را بررسی کردم. آنها عکس های بی شماری از آنها روی صحنه دارند، و حتی برایان [می] برخی از لباس های قدیمی او را دریافت کرد. بنابراین منابع تصویری فراوانی وجود داشت که می توانستم از آنجا استفاده کنم. گرگ، که آرشیو را اداره می‌کند، فوق‌العاده بود، و من بینش خوبی دریافت کردم. آنها چیزهایی مانند پاس های مرحله شان، همه چیز را نگه داشتند. آنها کاملاً همه چیز را حفظ کرده اند. فکر می‌کنم چیزی که گم شده بود، پشت صحنه‌های روزمره بود. چیزهای صحنه زیادی وجود دارد، اما نه خیلی از پشت صحنه.

این یکی از چیزهایی است که من واقعاً دوست دارم و همیشه در مورد اعضای کوئین دوست داشتم این است که بسیاری از زندگی خصوصی آنها خصوصی باقی ماند. در انظار عمومی نبود. آیا واقعاً در آنجا فرصتی دارید که شخصیت هر یک از این مردان و زنان را بپذیرید؟

دقیقا. من فکر می‌کنم که صحنه به خوبی مستند شده بود، و همانطور که شما گفتید، افرادی هستند که آن را جدا می‌کنند و از آن ایراد می‌گیرند، این اجتناب‌ناپذیر است. و من برای آن آماده هستم. خوب است زیرا می خواستم به یک گروه کاملاً منحصر به فرد ادای احترام کنم. من فکر می کنم که آنها چنین انرژی داشته اند، هر چهار نفر. چیزهایی وجود دارد که من با کمک افرادی مانند زاندرا رودز که لباس بال سفید را ساخته اند، تکرار کرده ام. من سازندگان مختلفی داشتم که با کوئین مرتبط بودند و برای افرادی که لباس‌های واقعی را تولید می‌کردند کار می‌کردند. بنابراین من دانش زیادی برای آنها داشتم. اینها به خوبی مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته اند. اما همانطور که گفتید برخی از مردم هرگز راضی نیستند.

در طراحی شما چیزی است که در اینجا بسیار بسیار مهم است، و من می بینم که آن را از طریق طراحی تولید آرون هی انجام می دهد، و همچنین در تام سیگل با نورپردازی به طور خاص، روی صحنه و پشت صحنه کار می کند، و اینکه انتخاب رنگ ها نشان دهنده دوره های مختلف است. ما دهه ۷۰ را داریم که همه آن را در آشپزخانه خود داشتند، سبزی آووکادو و نارنجی و زرد، پایان قهوه‌ای دوران هیپی، و رفتن به دوران رنگ‌های اصلی دهه ۷۰، و در نهایت راک جذاب با نئون. ، ظاهر چشم نواز زرق و برق دار. و سپس در نهایت چیزی که نه تنها از کوئین بلکه از عموم مردم در سال 1985 در زمان Live Aid دیدیم. بنابراین من کنجکاو هستم که چگونه پالت رنگی را ایجاد کردید که سپس دنبال شد. آیا آرون ابتدا پالت رنگ را ارائه کرد؟ آیا برای اولین بار آن را برای لباس به ذهنتان رساندید؟ پشت سر هم کار کردی؟

پشت سر هم کار کرد. آرون یک طراح تولید شگفت انگیز است و بسیار با هم همکاری می کند، همچنین تام. و من فکر می کنم، من و هارون، فقط نشستیم و شروع کردیم به صحبت کردن با رنگ ها. ما جداگانه در مورد پالت رنگ خود کار کردیم و بعد که من برای اولین بار با آن شروع به کار کردم، او شروع کرد و بعد با هم آمدیم و از شانس، از روی شانس، با طراحی دقیقاً همان پالت رنگی را داشتیم. عالی بود! کار کردن با آرون تجربه خوبی بود. او خیلی شهودی است ما خیلی خوب با هم کار می کنیم. گاهی اوقات بسیار دشوار است، اما او مرد بسیار آسانی است. بنابراین، بله، پالت‌های رنگی به نوعی به راحتی قابل دستیابی بودند. از دیدگاه من، شما از طریق فیلم ها یا کتاب ها نگاه می کنید و به نوعی، نوع ایده رنگ را می سنجید. دهه‌های 60 و 70، با وجود اینکه رنگ‌های کمی خاموش بود، هنوز رنگ‌های بسیار غنی و واقعاً زیبایی داشت. فکر می‌کنم با رفتن به دهه 80، آن‌ها نئون‌تر و به نوعی اشباع‌تر شدند، خوب، تا حدودی با کسانی که در اواسط دهه 70 و اواخر دهه 70 بودند، اشباع شدند. آنقدرها هم سخت نبود چون برای تو بود. و من در آن دوران زندگی کرده ام، بنابراین انجام آن بسیار آسان بود. من فکر می کنم انتخاب آن رنگ ها نیز یک تصمیم بسیار آگاهانه بود.

من کنجکاو هستم که لوسی بوینتون را به عنوان مری بپوشم، زیرا مری در بیبا در مد بالا کار می کرد و همیشه بهترین عملکردش را به نمایندگی از جایی که کار می کرد داشت. آیا این به شما فرصتی داد تا کمی با ظاهری که برای بچه های گروه انجام می دادید مقابله کنید؟

زمانی که او در بیبا کار می کرد، در واقع او را جلوی مغازه می گذاشتند، زیرا او مد و فشن بود، چیزی که بیبا به آن توجه داشت. بنابراین من فکر می کنم او در خط مقدم تمام آن مد بود. من همچنین معتقدم که او و فردی در فروشگاهی در های استریت کنزینگتون کار می کردند که در آن زمان یکی از شیک ترین مکان ها برای تهیه لباس بود. بسیاری از ستاره های راک به آنجا آمدند و لباس هایشان را خریدند. بنابراین فکر می‌کنم شما از مری و از کار کردن در فروشگاه حس واقعی مد را دریافت می‌کنید. بدیهی است که بیبا در آن زمان یک فروشگاه باورنکردنی بود و بسیار انقلابی بود. این به نوعی تلاش برای ارائه مد بالا به عموم مردم بود. این یک برچسب انحصاری نبود. آنها واقعاً می خواستند تمام مد را برای همه مردم آن زمان بیاورند. پس عالی بود فکر می کنم آنها واقعاً در این کار موفق بودند. منظورم این است که بسیار غنی و باروک و هیجان انگیز بود. استفاده های زیادی از چاپ های حیوانی و مخمل و ابریشم. فکر می‌کنم همه اینها با نگاه فردی در آن زمان مطابقت دارد. من فکر می کنم که مریم باید به او الهام داده باشد. این ایده ای است که می خواستم به آن برسم. فکر می‌کنم او تأثیر قدرتمندی بر روی فردی در مد داشت، و فکر می‌کنم او از او و تمام مدهای دهه 30، آن نوع ابریشم و مخمل‌ها الهام گرفت. بنابراین بله، من فکر می کنم که او بسیار الهام بخش فردی بود.

کنجکاو هستم، جولیان، وقتی در واقع لباس مری را به لوسی می پوشید، آیا می توانستید لباس واقعی بیبا را از آن دوره تهیه کنید یا باید از ابتدا کار می کردید؟

تکه هایی از بیبا در اطراف وجود دارد، اما آنها بسیار شکننده هستند. کاری که می خواستم انجام دهم الهام گرفتن بود. کت چرمی که او در این مغازه می پوشد، در واقع از بیبا الهام گرفته شده است تا یک کت واقعی بیبا. من از لایسنس اصلی استفاده کردم و آنها را روی لوسی امتحان کردم و سپس الگوهایی را از آنها برش دادیم و از آنها به عنوان الگو استفاده کردیم. سپس من از لندن و پاریس پارچه تهیه کردم تا مد لوسی را انجام دهم. او به هر حال برای لباس پوشیدن بسیار عالی است، او بسیار ظریف و بسیار قد بلند است. لباس پوشیدن او بسیار آسان است

چگونه در انتخاب پارچه اقدام کردید؟ از آنجایی که شما در طول این فیلم پارچه‌های بسیار متفاوتی دارید و نه فقط با بازیگران اصلی، بلکه وقتی وارد موارد اضافی می‌شویم، من پلی استرها را می‌بینم، من لباس‌های گربه‌ای اسپندکس را می‌بینم، من مقداری گاز، پنبه، ابریشم می‌بینم. . چگونه تمام پارچه های مختلفی را که برای تهیه این همه لباس باید تهیه می کردید، پیدا کردید؟

ما چند خانه لباس عالی داریم، بنابراین تعداد زیادی از وسایل را استخدام می کردیم. من فکر می‌کنم نکته‌ای که در مورد این فیلم وجود دارد به این دلیل است که یک و نیم دهه یا کمی بیشتر را در بر می‌گیرد، فکر می‌کنم این ایده این بود که همه کسانی که فکر می‌کنند دهه‌ای که در آن متولد شده‌اند یا در آن زندگی کرده‌اند یا در آن جوانی داشته‌اند، همان ایده بوده است. هیجان انگیز ترین. من واقعاً فکر می کنم دهه 70 دهه بسیار هیجان انگیزی بود. این یک دهه کاملاً انقلابی به دلایل مختلف بود. من فکر می کنم تغییر در پارچه ها باور نکردنی بود. شما به اسپندکس اشاره کردید، منظورم این است که این چیزی است که فکر می‌کنم مد را متحول کرد، زیرا به این معنی بود که می‌توانست به نوعی تنگ‌تر، لاغرتر و جذاب‌تر باشد. بنابراین کل سیلوئت ها توانستند از دهه 60 تا 70 به دهه 80 تغییر کنند. و من فکر می‌کنم استفاده از پارچه‌های دست‌ساز، زیرا همه چیز قبل از آن پارچه‌های طبیعی بود، اما این نوع پارچه‌های دست‌ساز جدید مردم را قادر می‌سازد تا شکل‌ها و شبح‌های متفاوتی خلق کنند. بنابراین بسیار بسیار مهم است. من فکر می‌کنم پارچه‌ها نقش مهمی در ساختن بافت‌ها و سطوح فیلم داشتند. ما از ساتن، کشش ساتن، روی فردی استفاده می کنیم. و بدیهی است که ضربه بزرگی به نورپردازی داده است. ابریشم هم همینطور زمانی که او در بازار کنزینگتون کار می کرد، این تاثیر بزرگ او بود، مد دهه 1930. دهه 70 اساساً بازتولید جزئی دهه 30 است. این فقط اشکال مختلف دارد و سپس پارچه هایی از آنجا استفاده می شود، بنابراین فکر می کنم استفاده از پارچه های اصلی بسیار مهم بود. من در فردی از پیراهن یا بلوز اصلی زیادی استفاده کردم. پارچه ها نقش مهمی در این فیلم داشتند. نه تنها، همانطور که شما می گویید، نه تنها در مورد مدیران، بلکه در مورد جمعیت نیز.

حتی در بازیکنان فرعی، مانند کت و شلوارهای سفارشی که تام هالند در نقش میامی پوشیده بود. بیشتر فیلم شما او را در یک توید خاکستری یا سگ شکاری داشتید. و هر زمان که او را روی پرده می دیدیم، این نگاه متمایز بود. من فقط به تمام بافت‌های مختلفی که ایجاد کرده‌اید نگاه می‌کنم، و این یکی از موارد برجسته است. بسیاری از مردم فکر می کنند که این یک جزئیات بسیار کوچک است، اما در مورد هر یک از این افراد و دوران صحبت می کند.

باید بگم تو فوق العاده ای من نمی توانم باور کنم که چقدر این فیلم را دریافت کرده اید. شما واقعاً کاملاً آن را درک می کنید. واقعاً لذت بخش است که واقعاً با کسی صحبت کنم که واقعاً بفهمد مردم در فیلم ها چه کاری می خواهند انجام دهند. خیلی خوب است که می شنویم کسی با دانش در مورد پارچه ها و بافت ها و همه این جزئیات کوچک صحبت می کند زیرا آنها در یک فیلم بسیار معنی دارند. من فکر می‌کنم به طور کلی درک درستی از آن وجود دارد، اما نه جزئیات آن مانند وقتی که آشکارا اینقدر عمیق در این موضوع کاوش کرده‌اید، بسیار شگفت‌انگیز است. پس من واقعاً باید کلاهم را از سرت بردارم. فوق العاده است بله، خیلی ممنون که همه این چیزها را دیدید.

ممنون جولیان بد نیست از شما در مورد یکی از مهم‌ترین لباس‌های فیلم سؤال نکنم که برخاستن از یکی از نمادین‌ترین لباس‌های فردی، تاج و شنل قرمز مخملی و ارمنی است. شما آن را تکرار نمی‌کنید، اما روی آن تیک آف انجام می‌دهید، و آن را با ژاکت نظامی و آن دسته‌های نقره‌ای واقعاً باورنکردنی که زیر آن می‌گذارید، وارد صحنه مهمانی او می‌کنید. من آن شانه ها را دیدم و در واقع شروع به خندیدن کردم. اما روی صفحه نمایش بسیار باورنکردنی به نظر می رسد و روشی که رامی آن را حمل می کند بسیار عالی بود. روند فکری شما برای اینکه شنل قرمز مخملی را با قطار به زمین نیاوردید، بلکه نسخه اصلاح شده‌ای را برای ادای احترام به آن یکی از نمادین‌ترین لباس‌های حرفه‌ای‌اش به فیلم آوردید، چگونه بود؟

[علاوه بر لباس] در فیلم با مقیاس زمانی هم بازی کردیم. برخی از کنسرت ها به ترتیب متفاوت ظاهر می شوند. من فکر می‌کنم انجام این کار در فیلم خوب است، زیرا سعی می‌کنی دوباره تعریف کنی. این یک قطعه درام است. مستند نیست من فکر می کنم این چیزی است که همه ما از آن آگاه بودیم. می دانستیم که این یک مستند نیست. بنابراین فکر می‌کنم این یک ظاهر نمادین فردی بود و می‌خواستم آن را در فیلم بگنجانم. به نظر می رسید که این فرصت عالی است. او پادشاه قلعه خودش بود و فکر می کنم فرصت مناسبی در این مهمانی فراهم شد. همچنین، باید اعتراف کنم، رامی ایده استفاده از آن را در آنجا نیز دوست داشت. منظورم این است که باز هم او یک بازیگر بسیار شهودی است. او واقعاً آن شخصیت و فردی را به خوبی درک می کرد. بنابراین این فرصت مناسب به نظر می رسید. این یکی از چیزهایی بود که می خواستم به آن ادای احترام کنم.

تاج را هم طراحی کردی جولیان؟

بله، انجام دادم.

این فقط یک شاهکار است! من عاشق آن یک قطعه هستم. شما به این واقعیت اشاره کردید، فردی که پادشاه قلعه است، من آن لباس را برای آن صحنه دوست دارم. اما در مورد آن قلعه خاص خانه فردی، من عاشق کاری هستم که شما انجام دادید. یک صحنه بسیار صمیمی با او در اتاق پیانویش در کنار پنجره با چراغ تیفانی وجود دارد که روشن و خاموش می کند تا با مری در سراسر حیاط علامت دهد، و شما او را در این لباس ابریشمی زیبا و زیبا که هر رنگی را در خود داشت پوشاندید. پارچه ای که روی آن لامپ تیفانی است، همان جا که او روشن و خاموش می کند. آن لحظه، دیدن آن تصویر، بسیار نفیس، بسیار نفیس با طبیعت دیافان.

مثل همکاری با هارون است. فکر می‌کنم گاهی تصادف‌هایی اتفاق می‌افتد و ستاره‌ها همسو می‌شوند و شما جادو می‌کنید. گاهی اوقات این کار را نمی‌کنید، اما من فکر می‌کنم این یکی از مواردی بود که در واقع اتفاق افتاد، زیرا ما از نظر کاری که انجام می‌دادیم با یکدیگر هماهنگ بودیم. همیشه نمی توانید با صحنه، طراح تولید صحبت کنید، آنها سرشان شلوغ است، من سرم شلوغ هستم، اما فکر می کنم که ما در آماده سازی رابطه خوبی با هم داشتیم و کاملاً فهمیدیم که چه می خواهیم به سراسر خودمان حتی وقتی صحبت نمی‌کردیم، به نوعی می‌دانستیم که همدیگر چه کار می‌کنند. پس عالی بود

و البته، ما باید ببینیم که با خانواده فردی، خانواده مهاجرش، و تضاد لباس در آنجا، به خصوص با مادرش با بلوز و پیراهن یقه‌دار و سپس پیش‌بند که روی سرش می‌آید و این لباس را دارد، ببینیم. بست دکمه کوچک در طرفین. فقط یک چرخش کامل از آنچه که در هر جای دیگر فیلم می بینیم.

کاری که من می خواستم در آنجا انجام دهم این بود که خانواده فردی از زنگبار و کنیا می آیند، آنها از این آب و هوای بسیار گرم می آیند. من در واقع با خانمی که نقش مادر فردی را بازی می‌کند و خانواده‌اش که از همان منطقه آمده‌اند و حسی از آن دوران دارند، ملاقات کردم. با او در مورد لباس های مادربزرگش صحبت کردم. این کشور خیلی سرد است. بنابراین من می‌خواستم تضادی با او و برخی دیگر از افرادی که در اطراف آن صحنه ظاهر می‌شوند ایجاد کنم. پس این واقعاً چیزی که پشت آن بود این بود که وقتی خارجی ها به این کشور آمدند چه احساسی داشتند. صحنه ای وجود دارد که او در واقع یک تاپ کتانی آبی با گلدوزی طلایی روی آن پوشیده است و در خانه اش پوشیده است، که فردی قبلاً آن را پوشیده بود. این ایده بسیار خوبی بود که او لباس های مادرش را دزدید. می‌توانم بگویم که در یک مفهوم کلی از فیلم، فردی چقدر نمادین بود، و من فکر می‌کنم که او یک فرد آینده‌نگر بود. ما سعی کردیم لباس‌هایی را انتخاب کنیم که او دوست داشت و برخی از آن‌ها مد شدند، اما فکر می‌کنم خیلی مدیون استایل شخصی او بودیم. او در مورد مد خود بسیار پیشرو بود. ایده ظاهر آندروژن، از پوشیدن لباس‌های کمی زنانه تا جایی که او شروع به توسعه ایده پوشیدن چرم خود می‌کند.

آن شلوارهای چرمی قرمز فقط برای مردن هستند.

آره! لباس فتیش در آن زمان در جریان اصلی نبود و فکر می‌کنم او بدون اینکه مردم متوجه این موضوع شوند آن را به منصه ظهور رساند. او از این نظر کاملاً مترقی بود. امروزه مردم بیرون می آیند و دقیقاً همانطور که می خواهند ظاهر می شوند. من فکر می‌کنم در دهه ۷۰ واقعاً خیلی زیرزمینی‌تر بود.

چیزی که من با نگاه کردن به تمام لباس هایی که شما طراحی کردید، به خصوص برای فردی، متوجه شدم، نه اعضای گروه، زیرا آنها تقریباً یکسان می مانند و در طول فیلم بسیار متین و سر به زیر هستند، اما من مدام احساس می کرد لباسی که فردی در طول سال ها پوشیده بود نشان دهنده رشد شخصی او بود. اول، او خودش را مانند یک زره پوشانده است، و بعد که اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرد، شروع به گشاد شدن و پوشیدن لباس‌های گشادتر کردند، تا در نهایت او به قدری در پوست خودش ایمن شد. آن وقت است که او با شلوارهای چرمی تنگ و لباس‌های گربه‌ای تنگ می‌رود، و پیشرفت، پیشرفت احساسی که من از طریق لباس می‌بینم، حیرت‌انگیز است، جولیان.

خیلی خوشحالم که لذت بردی من فکر می کنم قطعاً این ایده وجود دارد که وقتی او به عنوان یک نوازنده و درون گروه پیشرفت کرد، فکر می کنم خودش را پیدا کرد. می دانم زمانی که او به نیویورک آمد، به باشگاهی به نام Mineshaft در منطقه Meatpacking District رفت، و فکر می کنم یک جور ملاقات ذهنی در آنجا وجود داشت، و فکر می کنم او کل ایده اعتماد به نفس را به ذهنش بازگرداند. با نداشتن لباس زیاد بنابراین امیدوارم، من با تمام پیشرفت طبیعی سبک او آشنا شده باشم.

با همه چیزهای اضافی، با همه بازیگران، مدیران، بازیگران فرعی، چند لباس باید از ابتدا بسازید یا از جایی تهیه کنید؟

وای! خوب، فقط برای Live Aid ما بیش از 1000 داشتیم. منظورم این است که ما با ده ها هزار نفر صحبت می کنیم. واقعاً فوق العاده بود. برای هر کنسرت ما سه، چهار، پانصد نفر لباس می پوشیدیم. بنابراین من در واقع هیچ ایده ای ندارم، اما در کل باید ده ها هزار نفر باشند. منظورم این است که ما تعداد زیادی برای فردی، گروه ساختیم. هر یک از اعضای گروه و فردی حداقل 40 تا 50 تغییر داشتند. خیلی زیاد. من نمی دانم، اما باید ده ها هزار نفر باشد.

توسط دبی الیاس، مصاحبه 10/21/2018

در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد

ادامه مطلب

برای ما بنویسید

اگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست

تماس با ما