نویسنده: دبی لین الیاس
برای ساختن فیلمی مانند وارونه، هم به یک بیننده و هم تصویرگرا نیاز است. و این دقیقاً همان کسی است که خوان سولاناس است. سولاناس نویسنده/کارگردانی با پیشینه بصری قوی در عکاسی و تاریخ هنر، به علاوه بیش از 10 سال کار به عنوان فیلمبردار، هرگز با رویکرد «بیرون از جعبه» خود به زندگی و فیلمسازی شگفت زده نمی شود. با مفهوم سازی درخشان از ابتدا تا انتها، ترکیبی عالی از خلاقیت، محرک های فکری و عاطفی، و تصاویر خیره کننده، به ظاهر غیرممکن، واقعاً تنها یک مرد وجود دارد که می تواند زندگی وارونه را نفس بکشد - خوان سولاناس.
من با خوان سولاناس برای این مصاحبه اختصاصی 1:1 نشستم که در طی آن اشتیاق و اشتیاق او به فیلمسازی و وارونه تبدیل به لذتی عفونی شد و در آنجا آموختم که گاهی اوقات برای وجود داشتن 'درست' باید به زندگی 'وارونه' نگاه کرد. سمت بالا.»
خوان، این یک نمایش دیدنی بصری است! من مسحور تماشا بودم از مفهوم تا به ثمر نشستن، از کجا چیزی به این خلاقیت و زیبایی پدید می آید؟ هنگامی که عناوین ابتدایی خود را با فیزیک و معادلات، کشش های گرانشی دوگانه در یک جهان شروع می کنید، بلافاصله مفهوم فیزیکی را به خود جذب می کند. منمن گیر کردم! سپس می بینم که چگونه از نظر بصری به آن دست می یابید و ذهنم در حال چرخش است! این خارج از جعبه است!
حقیقت این است که،وقتی جوان بودم می خواستم اخترفیزیکدان شوم. اما فیلم اصلا علمی نیست اماآی تیبرای من سرگرم کننده و بازیگوش است که خدا را بازی کنم و قوانین جدیدی در فیزیک ایجاد کنم. من واقعاً یک پسر بصری هستم. و این یک داستان واقعی است - شاید در پایان نوجوانی من عاشق نقاشی و عکس های عاشقانه شدم و وقتم را صرف نگاه کردن، نگاه کردن، نگاه کردن، نگاه کردن کردم. این اشتیاق من بود، قبل از اینکه بدانم می خواهم کارگردان یا هر چیز دیگری شوم. اما در آن زمان میخواستم یک اخترفیزیکدان شوم، بنابراین چیزهای موازی بود. سپس شروع کردم به فکر کردن به چیزی که اغلب برای من اتفاق می افتد. من می توانم اکنون اینجا با شما باشم واگر بینایی قوی در مغز من ظاهر شود، انجام می دهمدیگر تو را نمی بینم و چیز دیگری را تجسم می کنم. من کنترل آن را ندارم. من رانندگی نمی کنم چون یک روز به خاطر آن [تقریباً] خودم را کشتم! من در حال رانندگی بودم و بعد نمی دانم چه اتفاقی افتاد. دیگر جاده ای نیست من روی تصویرم بودم و وای! نزدیک بود!طرز فکر من واقعاً با ساخت تصویر پیچیده است. ایده من در فیلم ها، در سه فیلمم به همین شکل اتفاق افتاد. یک روز تصویری برای من ظاهر می شود اما برای من شبیه 'در حالت' است. مثلا من اینجا هستم و اینطور نیست که من به دنبال یک ایده باشم. سه بار به همین صورت بود. من هرگز به دنبال ایده نیستم. من نمی توانم آن را مدیریت کنم. من نمی توانم یک دکمه را فشار دهم.ایده ها به من می رسد.برای وارونه، من در واقع از اتمام اولین فیلم بلندم ناراحت بودم، بنابراین تماشای فیلم واقعاً سخت بود. من کارگردان و تهیه کننده بودم. من واقعاً روزهای سختی را پشت سر گذاشتم. در پایان فیلم به این فکر میکردم که «نمیدانم میخواهم دوباره آن را تکرار کنم یا نه». برای من خیلی سخت است که هنوز یک ایده جدید پیدا کنم. فکر کردم 'یک استراحت کن و استراحت کن.' یک روز صبح شروع به دیدن یک تصویر می کنم. من نمی دانم از کجا می آید. من نمی توانم توضیح دهم.اما، در لحظه ای که این رویا را دیدم و ناگهان این دو نفر را دیدم، بسیار نزدیک به چیزی که شما [روی صفحه] می بینید. تجسم کردم که؛ دیدن پسری که به بالا نگاه می کند و دختری را که به پایین نگاه می کند و به یکدیگر نگاه می کند.در واقع این خودم به عنوان مخاطب مغزم هستم که این تصویر را داشتم و سپس داستان را فهمیدم. این روش عجیبی است، منطقی نیست. بنابراین با تماشای این تصویر، البته، پتانسیل، باروری تصویر را درک کردم - و من 7 سال پیش صحبت می کنم. من هرگز دنیای وارونه ندیدم.به عنوان یک مرد بصری، من اغوا می شوم، مانند 'اوه وای. باحاله!' و در عین حال درک داستان عشق اما در عین حال درک مفهوم آن،دستگاه وارونه به من اجازه داد در مورد جهان صحبت کنم. من اهل آرژانتین هستم و سر به زیر در پاریس زندگی می کنم. من خیلی سریع می فهمم که از کجا آمده است، اما به شیوه ای بسیار استعاری و این بهترین راه برای من است. وقتی فرآیند عمیقی دارید و نمی دانید چه اتفاقی می افتد و بعد چیزی به سراغ شما می آید. یک نویسنده فرانسوی از 18 سال وجود داردهفتمقرن، نویسنده رمانتیک، و از فرآیندهای خلاقانه می گوید که در اسپانیا، در معدن نمک، یک تکه چوب می گذاشتند، روی طناب می گذاشتند، در معدن می گذاشتند و شش ماه بعد این چوب را بازیابی می کردند. . سپس این چوب پر از کریستال است. او گفت که برای او،خلاقیت تبلور است. 100% موافقم من می توانم درک کنم، اما نمی توانم به این ایده فکر کنم: «من آرژانتینی هستم. من در پاریس زندگی میکنم.' بعد از آن این ایده مطرح شد. شما به آن نگاه کنید، هر چه می توانید از آن بگیرید. و بعد به دردسر می افتی! [خنده]
نحوه نوشتن من شبیه ماهیگیری در آبهای بسیار عمیق است.شما نمی دانید. شما بسیار نامتعادل هستید، بسیار دردناک هستید، زیرا بیشتر اوقات هیچ اتفاقی نمی افتد. من می توانم به شما بگویم اغلب یک صفحه سفید وجود دارد و هیچ اتفاقی نمی افتد. اصلا باحال نیست شما نمی توانید آن را برنامه ریزی کنید. اما در اینجا، شما به تایپ کردن ادامه می دهید. موسیقی می گذارم تا حال و هوا را داشته باشم و سعی کنم [بیافرینم] و هر از گاهی ماهی خوبی می گیرم. مثل اینکه یک روز بی خبر از راه می رسد. او با من بود و وقتی رسید، به طور ارگانیک آنجاست. بنابراین، نوشتن سخنرانی او برای من آسان است. این یک فرآیند بسیار بسیار عمیق است. چون منمن واقعا منطق و قشر بینایی من با هم مرتبط هستند.وقتی می نویسم، چیزی را که می نویسم تجسم می کنم. پس تصویر از چه چیزی آمده است؟ از آن. بعد از آن برای منساختن یک فیلم فقط بازسازی همان چیزی است که من دیدم.
وقتی تصاویری بسیار زیبا و قدرتمند به دست می آورید، چقدر سخت است که کلماتی را برای قرار دادن آن تصاویر پیدا کنید؟
خیلی سخت. خیلی سخت. من زمان زیادی را صرف تحقیق برای نمایش تصاویر به مردم می کنم. من با دستانم خیلی بد هستم بنابراین نمی توانم نقاشی کنم. من برای مثال در رایانه از نرم افزاری برای ساختن چیزهای سه بعدی استفاده می کنم تا به مردم نشان دهم: «ببین. این یک دفتر گرانشی دوگانه است.» و بعد که بهشون نشون دادم فهمیدم که هیچوقت نفهمیدن چی میگم! اما پس از آن آنها آزادند، 'اوه! گرفتم!' هر چیزی را که می گویم، آنها متوجه نمی شوند، اما تماشای تصویر پس از آن این است: 'خوب!' این راه [برای من] است. با داشتن این مدل به صورت سه بعدی، اسناد زیادی برای نشان دادن به مردم تهیه کنید. چون ایده بسیار دقیقی دارم، فرود آمدن روی بتن اصلا سخت نبود. الکس مک داول، طراح تولید را پیدا کردم. او کسی است که بسیاری از فیلم های تیم برتون را ساخته است.گزارش اقلیت. او انجام دادنگهبان. او انجام دادباشگاه مبارزه. او یک هیولا است! یک هیولای بسیار منطقی
و او انجام دادگربه داخل کلاهاو نیزقدردانی از رنگ های زنده، تاریکی تیم برتون است. و سپس پیر گیل، فیلمبردار شما را می گیرید.
آه، بله! گیل را میشناسی؟ سرد! پیر داستان زیبایی است. من خودم 10 سال [مدیر عکاسی] بودم.
همانجا، برای من، با دانستن توانایی بصری او، می دانستم که وارد شوم، اگر وارونه به ثمر بنشیند، اگر این مفهوم کار کند، یک شاهکار بصری خواهد بود. و واقعاً همینطور است. نمیدانم اگر تجربهی فیلمبرداری نداشتند، چگونه کسی میتوانست فیلم وارونه بسازد، زیرا این نه تنها یک فیلم بصری، بلکه یک فیلم بصری چالشبرانگیز است. شمایک سیستم دوربین رباتیک Master-Slave برای تکمیل آن جنبه «خط دید» که تقریباً بی عیب و نقص است، داریم. 'خط دید' عاملی است که در ابتدا به من مربوط بود و من از خود پرسیدم: 'او چگونه می خواهد این کار را انجام دهد؟' و نباید جیم [استرجس] به اینجا نگاه کند و کرستن [دانست] به آنجا نگاه کند.
کاملا.یکی از وسواس های من 'خط' بود.من یک بخش برای مشکل خط ایجاد کردم. کارگردان واحد دوم، ماریو جانل، مرد باورنکردنی - کارگردان و DP - یک مخترع دیوانه است. او یک دوربین کنترل حرکت اختراع کرد. او چیزهایی را اختراع می کند!
او کمی از شخصیت آدم را در خود دارد.
آره! البته! گفتم: 'ماریو، تو رئیس بخش مشکلات خط هستی.' او با استفاده از کنترل حرکت دو دستی متوجه شد. مثل یک شکارچی است در یک طرف شما مردی دارید که به چشمان شخصیت اشاره می کند و سپس در مجموعه دیگر یک پرتو لیزر دارید که چیزهای بسیار شفاف را روشن می کند. شما به یک مرد در محل کار اشاره می کنید، و همان حرکت توسط دست دیگر محاسبه می شود تا از طرف دیگر در همان مکان دوباره انجام شود. بنابراین، در واقع، کرستن دانست اینجا [حرکت میکرد] و نقطه قرمزی را تماشا میکرد که دقیقاً مکان [جایی که جیم استرجس در آن خواهد بود] در جهان دیگر را میدید. برای من که خیلی مهم بود. من واقعاً به آن اعتقاد دارمبازیگری واکنش نشان می دهد. شما واکنش خوبی به توپ تنیس نشان نمی دهید. شما به یک بازیگر فرصت نمی دهید که واقعا خوب باشد. هی، حداقل کاری را که می توانند انجام دهند انجام دهند و تمام. بنابراین برای من،وسواس این بود که به صورت ارگانیک فیلمبرداری کنم، یعنی میخواهم بازیگران در یک لحظه با هم بازی کنند، نه مثل کنترل حرکت یک برداشت و بعد یک هفته بعد قسمت دیگر.. اشتباه!!! من میخواستم پیشرفت کنم و دوست دارم به بازیگران این آزادی را بدهم که حرفهای خودشان را پیدا کنند. بله، خطوط همان خطوط هستند، اما می توانید آنها را تغییر دهید تا خط شیرین تری باشند.
با احساساتی که در این فیلم وجود دارد، این یک جنبه مهم آن است.
اوه بله!هفته اول که ایده داشتم شروع به نوشتن فیلمنامه کردم و همزمان راهی برای فیلمبرداری پیدا کردم.من تنها بودم، نه تهیه کننده ای بود، نه چیزی. من فقط برای خودم می نوشتم و فکر می کردم 'این دیوانه است. هرگز اتفاق نخواهد افتاد.» اما، من اهمیتی نمی دهم، من داستانم را می نویسم. و یافتن راهی برای شلیک به آن. سپس من ایده ارباب-برده را دارم. و این به خاطر بازیگری است! اگر [راه] را برای انجام آن نیافتم،من انجام می دهمنمیخواهم فیلمی با جلوههای سرد و پس از تولید بسازم. من آن را نمی خواهم. اگر ایده ای نداشته باشم، فیلم را انجام نمی دهم. برای من چیز خوبی بود. ارگانیک بودن و داشتن احساس، عاطفه، احساس!
به زیبایی کار می کند. این یک فیلم استادانه است. پس از گذراندن هفت سال از زندگی خود برای زنده کردن این موضوع، وقتی به گذشته نگاه می کنید، در این سفر هفت ساله در مورد خود چه آموختید؟
دعوا بود.من یاد گرفتم که فقط یک چیز وجود دارد - دانتسلیم نشو و کار کن، کار کن، کار کن. فیلم درباره عشق است، اما ساخت آن فیلم درباره عشق است. اگر اهمیتی نمی دهید، پس فقط یک دکمه را فشار دهید و اکنون بمیرید. اگر اهمیت می دهید و وقتی کارگردان و کارگردان باهوش تری هستید، فیلم مانند فرزند شماست. من یک پدر هستم، بنابراین 'واقعا' شبیه فرزند دوست داشتنی من نیست، اما همین است.شما هر کاری را که می توانید با حداکثر توان خود انجام دهید. سه سال گذشته کار از دوشنبه تا یکشنبه، حداقل 12 ساعت در روز، زیرا هر کاری که می توانید برای بهبود انجام دهید، انجام می دهید! مثل این است که میخواهم مطمئن باشم که حداکثر میدهم. بعد اگر حداکثر را بدهم همانی است که هست. شما نمی توانید بیش از حداکثر خود را انجام دهید، اما حداقل حداکثر خود را انجام می دهید. این یک دعوا است. هر فیلمی یک دعوا است، یک مبارزه زیبا، زیرا واقعیت هرگز نمی گنجد. مثلا. این آخرین نما از فیلم است، در ساحل، خورشید، خورشید. اوه، باران می بارد! اما، اما! ما نمی توانیم برویم، 'ولی خدا!' و سپس 'آیا نمی توانیم فردا شلیک کنیم؟' نه. و سپس باید دریابید که چه کاری انجام دهید. و این در مورد ساخت یک فیلم است!کهبه همین دلیل است که شما مغز خود را می سوزانید تا راه حل پیدا کنید، اما راه حل های خوب، نه راه حل فنی. راه حلی که معنی دارد. و گاهی اوقات، تصادفات شما را وادار می کنند تا دورتر بروید و چیزهای بهتری پیدا کنید.
#
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB