نویسنده: دبی لین الیاس
جان لارنس فیلمساز معمولی شما نیست. لارنس، پزشک سالت لیک سیتی، با ظاهر شدن در سال اول خود به عنوان نویسنده/کارگردان، اشتیاق خود را به ورزش دوچرخه سواری می گیرد و با ارائه یک داستان ساده و ساده در دنیای دوچرخه سواری آماتور، آن را به سرعت بالا می برد. اصالت و درک این ورزش و شرایط انسانی، صفحه را با برخی از اجراهای خوب پر می کند و به لطف فیلمبردار کهنه کار گنو سالواتوری و تدوینگر مت بلک، آن را با برخی از زیباترین جلوه های بصری که امسال در یک فیلم مستقل روی پرده خواهید دید، در بر می گیرد. . نگینی دلنشین و زیبا. سفری برای کشف دوچرخه سوار.
با بازیگران دوستداشتنی به رهبری کیسی کلاید، این اساساً داستان بلوغ نش است، در اواخر دهه 20/اوایل دهه 30 در مورد مرد خوش شانسی که عاشق دوچرخهسواری است، اما به نظر نمیرسد بزرگ شود و در این فیلم وجود داشته باشد. دنیای واقعی» و هنوز دوچرخه. تقریباً به یک خطا دوست داشتنی است، سخت است که نش را ریشه یابی نکنیم تا زندگی اش را جمع و جور کند. او با از دست دادن دوست دخترش کیت [جنیفر کلکاس] به دلیل سبک زندگی ناپخته اش، به دنبال حمایت و آرامش از بهترین دوستش، جک [K. دانور جرالد] و دوست دخترش بیانکا. با فشار بر پذیرش مسئولیت، وقتی مصیبت واقعی رخ می دهد، آیا نش پا به پا می کند و رستگاری پیدا می کند یا به پشت دسته سقوط می کند؟
من این فرصت را داشتم که در این مصاحبه اختصاصی 1:1 با لارنس صحبت کنم و نه تنها در مورد دوچرخه سوار، بلکه در مورد تجربه اولین فیلمساز بودن و آلباتروس بالقوه اکران یک فیلم دوچرخه سواری در پی رسوایی لنس آرمسترانگ صحبت کنم. . به همان اندازه که شخصیت نش دوست داشتنی و جذاب است، اشتیاق لارنس برای فیلمسازی از شور و اشتیاق حتی سرسخت ترین ورزشکاران هم بیشتر است.
بدیهی است که با توجه به شرایط اخیر در دنیای دوچرخه سواری، دوچرخه سواری می تواند از هجوم مثبت استفاده کند.
شما هرگز نمی دانید. تنها چیزی که بهتر از تبلیغات خوب است، تبلیغات بد است. این ورزش مطمئناً چند ضربه به خود گرفته است. ولیچیزی که فیلم ما سعی می کند به آن نگاه کند، هیجان دوچرخه سواری آماتور است.عشق به این ورزش بسیار بیشتر از آن چیزی است که این روزها در اخبار است.
چرا کسی می خواهد فیلمی در مورد دوچرخه سواری بسازد و آن پره های کوچک که دور و بر می چرخند و زانوهای شما در ثانیه خسته تر می شوند و باسن بسیار ناراحت کننده است؟
[خنده] خوب بگو! کسی باید واقعاً به آن نگاه کند، روانشناسی که چرا کسی می خواهد این کار را انجام دهد! من خودم دوچرخه سواری میکردم، اما بیشتر از هر چیز دیگری به خاطر افتادن از آن و بیدار شدن در بیمارستان معروف بودم. همیشه فکر می کردم که ساختن فیلمی درباره آن، زیبایی شناسی، همیشه برایم جذاب بوده است.چیزی بود کهوقتی تودر میانه یکی از آن مسابقات یا تمرین با دوستان، آنجا هستیدبرای آن بسیار خوشحال کننده استدر میان رنج، زیبایی واقعی و فقط صدا، سروصدا، رفاقت وجود دارد. آی تیچیزی است که من فکر می کردم اگر بتوانید در فیلم ثبت کنید، واقعاً می تواند بسیار هیجان انگیز باشد. با این حال، حدس میزنم تماشای یک مسابقه دوچرخهسواری، همین کار را انجام میدهد، اما تلاش برای یافتن داستانی برای همراهی با آن، بخش سختی بود. و در واقع، چیزی که شما مطرح کردید یکی از چالشهایی بود که من برای اولین بار با مدیر عکاسی خود [جنو سالواتوری] بودم. 'چگونه می خواهیم آن را ضبط کنیم؟ چگونه میخواهیم درد دوچرخهها و زانوهایی که درد میکنند را به صورت بصری ضبط کنیم؟»، همانطور که شما گفتید.
فیلمبردار شما، گنو سالواتوری، کار او بسیار باشکوه است. شما دو نفر از نفس گیرترین سکانس ها را با استفاده از حلال های زیبا کنار هم قرار داده اید. شمالوکیشن بسیار منظرهای دارم، اما برخی از لنزها هم در زوایای دوربین و هم در تکنیک بسیار خلاقانه هستند. اما نور طبیعی و استفاده از آن نور طبیعی روشن خورشید نیز وجود دارد.
بسیار از شما متشکرم.این واقعاً یکی از هدایای فیلم بود. برای اولین بار فیلمساز بودن،هر جنبه ای مانع بود. بنابراین من با چند DP مختلف صحبت کردم و در یک بازه زمانی یک یا دو هفته ای، چند نفر همه نام جنو را برای من ذکر کردند. این یکی از آن تلاقی های کوچک اینجا بود، «فکر می کنم باید به آنجا توجه کنم. کائنات سعی می کند چیزی به من بگوید. فکر می کنم باید با جنو تماس بگیرم.» و او فقط وارد می شود و فوراً این جذابیت و علاقه را پیدا می کند. او فقط شما را به طرز عالی در آغوش می گیرد. مدت طولانی صحبت کردیم. فیلمنامه را به او داد و فکر کرد: «وای. اگر او بتواند وارد صحنه شود، این یک تقویت شگفت انگیز برای فیلم خواهد بود.' من اساساً فقط از او پرسیدم: 'چگونه می توانیم تو را به انجام این کار وادار کنیم؟' وقتی او گفت 'بله' و حاضر شد برای کمبود بودجه ما با ما همکاری کند، مثل این بود که موسیقی در پس زمینه شروع به پخش شدن کرد، سمفونی نهم بتهوون، [و] 'ما این را خواهیم ساخت. اکنون فیلم بگیرید.» وبه دلیل حضور جنو در کشتی، بسیاری از خدمه با آگاهی از استعدادهای جنو خوشحال بودند که کار کنند.. هر روز گاف ما به من یادآوری میکرد که چشم جنو باید با کریستی fs یا چیزی دیگر ثبت شود. او فقط یک مرد شگفت انگیز برای کار کردن است.
یعنی این کار را کردندآیا همه نمی خواهند فقط به عنوان کارگردان با شما کار کنند؟ [خنده]
فکر می کنم همه آنها برای مدتی در صف بودند. [با خنده] درست زمانی که می خواستیم فیلم بگیریم، چه زمانی بودجان کارتر از مریخاینجا در یوتا فیلمبرداری می کرد و بعد127 ساعتو سپس یک نمایش دیگر با یک دسته از افراد لیست A، بنابراین ما افرادی را در هیئت داشتیم و ناگهان فیلم بعدی آنها را جذب کرد.
منظورتان فیلمهای «اقتصادیتر» است؟
آره! یه چیزی شبیه اون. اما همه چیز همانطور که قرار بود پیش رفت.با افرادی که سوار شدند، در نهایت احساس شد که ما واقعاً خوش شانس هستیمحداقل با مرحله تولید، افراد زیادی از حضور در آنجا هیجان زده بودند و ما یک گروه واقعا فوق العاده داشتیم.
آیا همیشه قصد شما کارگردانی و همچنین نوشتن فیلمنامه بود؟
بله و خیر. وقتی برای اولین بار آن را نوشتم، آنقدر به آن فکر نمی کردم. بحثهایی در این مورد وجود داشت: «آیا ساختن آن مهمتر بود؟ آیا میخواهم در آن بازی کنم؟» اما با گذشت زمان،من واقعاً فکر می کردم این شانس من برای ساخت اولین فیلمم است. متوجه میشوید، هیچکس به شما امکان کارگردانی نمیدهد و هرگز قبلاً هیچ کاری نکردهاید. بنابراین، بله، این برای من بیشتر به یک هدف تبدیل شد که این فقط یک فیلم اول باشد.
بنابراین، چگونه به این موضوع برخورد کردید؟ آیا شروع به دیدن تصاویر در ذهن خود کردید؟ لیست شات؟ داستان بازی؟ یا وقتی شروع به صحبت با ژنو در مورد نحوه تجسم کلمات روی صفحه کردید، به تصاویری دست یافتید؟
اکنون جالب است، با گذشتن از این روند. . من به تمام فیلمنامه هایم نگاه می کنم. خیلی چیزها تغییر کرده و بهبود یافته است. حالا من چیزها را طور دیگری پیش می برم. برای من،این یک نوع مدرسه فیلم 101 بود. دروس نحوه نوشتن بسیار متفاوت می شود. اکنون متوجه شدم که با نوشتن فیلمنامه من، واقعاً این موضوع مهم است که شما خیلی بیشتر از قبل فکر کنید. نه فقط آنچه واقع بینانه و امکان پذیر است، بلکهچه چیزی منطقی تر است و از نظر بصری چه چیزی کار خواهد کرد. شما پیش از آن بیشتر فکر کنید. در آن زمان من مطمئناً انواع ایده ها و تصاویر فوق العاده ای در ذهن داشتم. شروع کردم به بازی با لیست های شات. سپس جنو، دوباره، واقعاً هدیه ای به فیلم، زمان زیادی را صرف کرد. ما نشستیم و نشستیم [با] هفتهها گفتگو در هر صحنه، معنی صحنه، نوع نماهایی که میخواستیم، هدفمان را دنبال میکردیم، که البته باعث میشود شما در واقع موقعیت مکانی را دریافت کنید. بنابراینجنو در تلاش برای دستیابی به چشماندازی که هر دو داشتیم، دوباره یک معلم و همکار شگفتانگیز در فیلم بود. واقعا خیلی سرگرم کننده بود.
دست در دست این دید بصری و بینش احساسی که با آن همراه است، بازیگران شما هستند. کی سی کلاید خیلی دوست داشتنی و دوست داشتنی است. اوجیسون سگل برای او کیفیتی دارد و شما واقعاً به عنوان نش به سمت او گرایش دارید.
من نمی توانم به اندازه کافی چیزهای خوب در مورد KC بگویم. به عنوان نویسنده/کارگردان، میدانم که ایرادات بزرگی در نگارش وجود دارد، وواقعاً شخصیت جالبی بود که خیلی چیزها را در فیلمنامه جذب کرد و از جهاتی مرد دوست داشتنی بود.بعضی از بچه ها وقتی تست دادند [نش] را با عصبانیت و عصبانیت و این نوع نگرش بازی کردند. من فکر میکنم KC واقعاً متوجه شد که این یک جبهه برای این مرد بود و نوعی مهربانی، طنز، هر چیزی که او پوشش میدهد و یک آسیبپذیری وجود دارد. ما به لس آنجلس رفتیم و از افراد زیادی تست گرفتیم. کی سی می دانست که ما در شهر هستیم تماس گرفت و گفت: 'هی می توانم تست بدهم؟' او آخرین کسی بود که وارد شد و فقط یک تست عالی انجام داد. فقط آن را میخکوب کرد. شما میگویید: «خب، او دقیقاً میداند که این شخص کیست و بیش از هر چیز، او بهترین فردی است که میتوان با او کار کرد. او مردی است که سر صحنه فیلمبرداری در ابتدای هر روز به تک تک افراد سلام می کند و با همه افراد خداحافظی می کند و در پایان هر روز از همه آنها تشکر می کند، فقط دوباره، یک همکار شگفت انگیز و واقعاً، فقط یک فرد فوق العاده.
چند وقت پیش ویرایش دوچرخه سواری را تمام کردید؟ آیا قبل از رسوایی لنس آرمسترانگ بود؟ شما در فیلم چندین سر به او تکان می دهید.
میدانم! [با خنده] ما در این مورد صحبت کردیم. 'آیا ما این را تغییر می دهیم؟ چه کنیم؟' ما ویرایش را تمام کردیم. . . 2012 قبل از او واقعا. . . در دنیای دوچرخهسواری، این موضوع مورد بحث و بررسی قرار میگرفت و همه آن را [برای همیشه] فرض میکردند، بنابراین این واقعاً بخشی از آن نبود. اما، این بحث وجود داشت، 'آیا ما کاری با این انجام می دهیم؟' زمانی که توزیعکننده آن را داشت، Image آن را داشت، آنها تصمیم گرفتند، «نه، ما چیزی را تغییر نمیدهیم. ما نمی خواهیم به داخل برگردیم و کاری را دوباره انجام دهیم.'
به یک معنا، ما این بحث ها را داشته ایم، و همانقدر که لنس انجام داد، از جهاتی برای بسیاری از مردم وحشتناک بود،او بیشتر برای دوچرخه سواری ایالات متحده انجام داد، فقط برای پیشبرد این ورزش پول بیشتری جمع آوری کرد- به خاطر کاری که او انجام داد، ورزش در مکان متفاوتی نسبت به 10 سال پیش است و این تغییری نخواهد کرد - بنابراین حدس میزنم در نهایت چیزهای خوبی وجود داشته باشد و همه بخشیده میشوند و ورزش رو به جلو پیش خواهد رفت.
چقدر یک دوچرخه سوار فعال هستید؟
مسابقه آماتوری اینجا در شهر. کمی معتاد میشوی و 5 یا 6 روز در هفته با دوستانت بیرون میروی و همچنان فقط سوار میشوی. من تصادفات زیادی داشتم که باعث شد کمی احتیاط کنم، بنابراین پس از چند بار بیدار شدن در بیمارستان، مسابقه را با هم متوقف کردم. من این کار را بیشتر برای سرگرمی انجام می دهم. بچه ها را در پشت کالسکه قرار دهید و سوار شوید.
شما آن را با شخصیت جک و همچنین با نش وارد فیلم می کنید. شما زمین خوردن و بدترین نتیجه ممکن از یک زمین خوردن دارید.
بله در دوچرخه سواری در مورد تصادفات می گویند 'آنهایی که دارند و کسانی هستند که خواهند داشت.' متاسفانه بخشی از ورزش است.این واقعیت که این اتفاق میافتد، مردم هنوز هم علاقه زیادی به این ورزش دارند، آنها همچنان به آن ادامه میدهند.در نسخه های قبلی اسکریپت، اسکریپت حول محور ساختاربندی شده بودسرود شادی. بخشهای مختلفی از زندگی وجود دارد که کار نمیکند، او به نوعی به قسمتهای مختلف زندگیاش فکر میکرد که پس از دراز کشیدن در جادهها پس از تصادف، کار نمیکردند. و این بزرگی وجود داردتصادف در!! وسرود شادیمنظور بیدار کردنت بود این چیزی است که این تصادف قرار بود در زندگی او نشان دهد.به تعبیری این تصادف برای گفتن است: «هی! به زندگی توجه کنید. به آنچه در اینجا واقعاً مهم است توجه کنید.» و به شما یادآوری می کند که کمی بیدار شوید.
یکی از چیزهای جالبی که به چشم می خورد نه تنها رفاقت بین دوچرخه سواران است که حتی چیزی فراتر از دوستی است، بلکه سخاوت روحی است، حتی در بین رقبا، و شما واقعاً آن را با شخصیت گراهام [توماس پلاستویک] به ثمر می رسانید. ]. این واقعاً انسانیت می کند و روح را در همه لمس می کند.
ممنون که آن را انتخاب کردید فکر می کنم یکی از صحنه های مورد علاقه من است. همانطور که شما گفتید، به نوعی او را انسانی می کند. من فکر می کنم این یکی از چیزهایی است که همه ما در مورد ورزش دوست داریم.شما بازیها را تماشا میکنید و وقتی در هر کاری آن لحظات خوش اخلاقی را دارید، فکر میکنماین چیزی است که ما را تحت تاثیر قرار می دهد و شما آن لحظات کمی اشک آلود را دارید که متوجه می شویم، 'هی، اینبزرگتر از آن چیزی است که ما به عنوان انسان هستیم'، و این بسیار بزرگتر از ورزش است، اما این ورزشی است که در عین حال ما را به هم نزدیک می کند. مطمئناً در بین دوچرخه سواران، گروهی عجیب و غریب از مردم است. این یک مسابقه انفرادی است، اما هنوز همه آنها با هم مسابقه می دهند، بنابراین رفاقت خاصی در مورد کاری که انجام می دهند وجود دارد. من این را در بسیاری از ورزش ها می بینم. من فکر می کنم [این] احترام است.مردم به ورزش احترام می گذارند و این از احترام به یکدیگر ناشی می شود. آی تیچیز خوبی است
زمان عکاسی شما در این مورد چقدر بود؟
عکاسی اصلی یک عکاسی 18 روزه بود.
سپس، 6 روز دیگر در پاییز وقت گذاشتیم تا چند عکس آرایشی انجام دهیم و تمام تیراندازی ها را در جنوب یوتا در 3 روز انجام دادیم.
آیا گرفتن مجوز برای تیراندازی سخت بود؟ منمن فرض می کنم پیدا کردن دوچرخه سوار خیلی سخت نبود.
در واقع این احتمالاً سخت ترین قسمت بود. [با خنده] با شناخت جامعه اینجا و دوچرخه سواران، فکر کردم مطمئناً از برخی افراد بیرون می آیند و به ما کمک می کنند و دوچرخه هایشان را می رانند.اما اینکه دوچرخه سواران را مجبور به نشستن در صحنه فیلمبرداری و منتظر ساختن بعدی و انجام این و آن کنیم، تقریبا غیرممکن است.. آنها یک ساعت در اینجا ظاهر می شدند و سپس ناپدید می شدند و چند نفر دیگر برمی گشتند. به یاد دارم در یک مقطع زمانی یکی از صحنه های بزرگ پایانی را داشتیم. کل منطقه آراسته است. ما خط شروع را داریم زیبا به نظر می رسد و من به چیزی که قرار است یک پلتون 150-200 نفر باشد و 6 نفر هستند نگاه می کنم. من می خندم اما فقط می خواستم گریه کنم. از بیرون لبخند می زند اما فکر می کند: 'باشه به نحوی این کار را انجام خواهیم داد.'چند نفر، چند نفر اضافی، چند نفر خدمه را بیرون کشید و پیراهن دوچرخه را روی آنها گذاشت و از جادوی فیلم با برخی مسابقات دوچرخه سواری دیگر استفاده کرد که ما توانستیم فیلمبرداری کنیم.
خوب فیلم مستقل مادر اختراع است!
آی تیخیلی سرگرم کننده است ماباعث میشه کار کنه می دانیم که خواهیم کرد. و این کار را کرد! یادگیری عالی!
شما شخصاً چه چیزی از این تجربه ساختن دوچرخه سواری گرفتید یا در مورد خودتان یاد گرفتید؟
این کاملاً عشق من به فیلمسازی را تأیید می کند. علیرغم اینکه مردم [میگویند]، «شما باید لحظات خوبی را سپری کنید. شما آزادید آنچه را که میخواهید انجام دهید، انجام دهید.»آی تیfs 99% فقط کار سخت و ناامیدی و بدون خواب و در عین حال من آن را بیش از هر چیز دیگری دوست دارمتا حالا تو زندگیم انجام دادمفقط احساس کردم در خانه هستمدر یادگیری کمی اعتماد به نفس پیدا کردمو متوجه می شوید با افرادی که می خواهید با آنها کار کنید - کسانی که آنجا بودند تا با شما کار کنند و کسانی که نبودند. این سوالی است که می توانم به آن ادامه دهم. فکر میکنم در هر مرحله، از نویسندگی گرفته تا کارگردانی، تهیهکنندگی، تدوین، بازیگری، درسهای بسیار خوبی برای آموختن وجود دارد. اما فکر می کنم با کمی اعتماد به نفس رفتم. و سپس به مرحله توزیع میرسی، و .... سپس بستگی به ساعتی از روز دارد که از من بپرسی. [خنده]
بعد از این می خواهی چه کار کنی؟
ما در حال کار بر روی ترکیبی از سمت توزیع در اینجا و توزیع بین المللی در THE CYCLIST هستیم. این عالی است و من را به افراد دیگری هدایت کرد. به برخی از مردم گفتم: 'بعدی که می سازم دوچرخه سواری ندارد.' بنابراین، من شروع به کار روی یک سری فیلمنامه کردم و بعد یک نفر آمد و گفت: «هی، ما حقوق این کتاب را داریم. این در مورد این بچه ها در دهه 1950 است و شامل یک دوچرخه است. ما می دانیم فیلمی که شما در حال کار بر روی آن بودید. آیا شما علاقمندید؟'منبرای آنها و آنها فیلمنامه ای نوشته امدر حال کارگردانی هم به من نگاه می کند.ما به نوعی در بخش جمع آوری کمک مالی آن فیلمنامه هستیم. من چهار ویژگی دیگر دارم که در حال حاضر فعالانه روی آنها کار میکنم - همه متغیرها - کمدیهای عاشقانه، داستانهای تاریخی، برخی از آنها بیشتر هیجانانگیز مواد مخدر هستند، یکی بیشتر یک تریلر خاورمیانهای، و سپس یک برنامه تلویزیونی که بر اساس آن نوشتهام. زمانی که در یک کلینیک پزشکی در کوهستان کار می کردم، و کتابی که در مورد گذراندن دوره های پزشکی و رزیدنتی نوشتم.
گذراندن دوره های پزشکی و رزیدنتی، زمانی که دوچرخه سواری می کنید و زمین می خورید به کارتان می آید.
[با خنده] شما می دانید به چه کسی زنگ بزنید!
جان، باز هم فیلم واقعا زیباست. یک فیلم کوچک ظریف و زیبا. فیلمبرداری نفس گیر است. لحظات شیرین، آرام و آفتابگرفته در کنار دریاچه، تصاویری زیبا از پرههای چرخهایی که با صدها دوچرخه به هم متصل شدهاند. کاملا خیره کننده، کاملا محسور کننده. چنین لحن فوق العاده ای، لحن بصری، که عملکرد واقعا عالی KC را نشان می دهد.
متشکرم. من برای به اشتراک گذاشتن آن با آنها هیجان زده هستم.آن بچه ها مقدار زیادی در فیلم ها می گذارند و خیلی از خودشان را به هنرشان می دهند.
#
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB