دختر جرسی

نویسنده: دبی لین الیاس

کپی رایت عکس Miramax

کپی رایت عکس Miramax

میدونم میدونم. بعد از برداشت من از «گیگلی»، همه شما از اینکه من واقعاً این آخرین قطعه (و امیدوارم آخرین) از حماسه بنیفر در حال انجام را مرور می‌کنم، شوکه و وحشت می‌کنید، اما من نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. با وجود چند کاستی، هیچ جایی نزدیک به فاجعه آن آشغال رقت انگیز به نام «گیگلی» نیست، «دختر جرسی» یک فیلم سرگرم کننده و لذت بخش و یک پیشرفت قابل توجه نسبت به آخرین بازی افلک است که کاملاً به خاطر کارگردان کوین اسمیت و جفت هوشمندانه این فیلم است. در «آرماگدون» لیو تایلر و بن افلک همبازی هستند. حالا اون دوتا شیمی دارن!

اولی ترینکه یک روزنامه نگار قدرتمند نیویورکی است. کار زندگی اوست. زندگی او کار اوست. سرد، سنگدل و ظاهراً در برابر عشق نفوذ ناپذیر است، ناگهان وقتی با گرترود اشتاینی ملاقات می‌کند و عاشق او می‌شود، خود را کاملاً سرگردان می‌بیند. آنها ازدواج می کنند، ساکن می شوند و همه چیز برای آنها گل رز می شود - این تا زمانی است که گرترود تصویر یک خانواده عالی را با حصار سفید می خواهد و اولی می خواهد به بازی تبلیغاتی ادامه دهد. اولی که مشتاق راضی نگه داشتن گرترود است، به مصالحه ای می رسد که مورد قبول هر دو باشد. متأسفانه، زمانی که گرترود در حین زایمان می میرد، این سازش به پایان می رسد و اولی را برای بزرگ کردن دختر شیرخوار این زوج، گرتی، ترک می کند.

پر از خشم و ناتوانی در کنار آمدن با زندگی غیرقابل کنترل، اولی شغل خود را از دست می دهد و خود را در حال خزیدن به خانه نزد پدر بیوه خود بارت در نیوجرسی با دخترش گرتی می بیند. و همانطور که برای اولی جای تعجب نیست، هیچ مکانی مانند خانه وجود ندارد. اضافه کردن چین و چروک دیگری به سفر Ollie برای خودیابی و بهبودی، یک دانش آموز شوخ طبعی زیبا به نام مایا است. انگار به اندازه کافی سخت نیست که عشق زندگیت را از دست بدهی، خزیدن پیش پدر و پدر مجردی برای یک دختر کوچولوی نابالغ، چه قدر خوب است که دوباره وارد بازی دوستیابی می شوی، چه برسد به اینکه عاشق شوی، و همه چیز در حالی که سعی کنید دوباره به مسابقه موش نیویورک صعود کنید!

ستایش کوین اسمیت برای کارش در اینجا با افلک. به هر دلیلی، اسمیت بهترین‌ها را در افلک به نمایش می‌گذارد و این کار را در اینجا با اجازه دادن به افلک و دادن مطالبی که به وضوح به قلب اسمیت نزدیک است و علاقه‌مندی طبیعی افلک با کودکان را به او می‌دهد، انجام می‌دهد. برداشت اسمیت از پدر و مادری فداکار، آشکارا در عین حال شادی آور و کمدی است و افلک آن را به سه راهی می برد و به راحتی در نقش یک پدر مهربان قرار می گیرد. دادن اعتبار و دوستی بیشتر به افلک، او را با لیو تایلر جفت می کند. با توجه به علاقه عشقی به 'آرماگدون'، از قبل رابطه خوبی بین آن دو و یکی وجود داشت که مورد قبول و پسند عموم قرار گرفت. این شیمی فقط در «دختر جرسی» با سهولت و شادی کلی که در خور این کار نشاط‌آورتر است تشدید می‌شود. بین زیبایی، هوش و استعداد او برای زمان بندی کمدی، تایلر بدون شک جرقه پشت جادو است.

راکل کاسترو در نقش گرتی 7 ساله جذابیت ناب را به فیلم اضافه کرده است. او که به طرز دلچسبی زودرس با تحویل کامل و زمان‌بندی کامل است، آماده است تا داکوتا فانینگ بعدی باشد. جورج کارلین تعادل کمدی خوبی به کار داده است. به عنوان پدر اولی بارت، به کارلین تغییر نادری داده می‌شود که بال‌های بازیگری را گسترش می‌دهد، و اجرای شوخ‌آمیز و هولناکی را ارائه می‌کند که چیزی بیش از یک شوخی بی‌معنی یا تقابل کوتاه بین صحنه‌ها است. او بر حکمت نصیحت پدرانه با یک صدای نابهنگام تسلط پیدا می کند و همه را وادار می کند کاش مردی به این عاقل برای پدر داشتند. (حدس می زنم شانس آوردم. می دانم که پدرم آنقدر عاقل و فوق العاده است!) و البته، چه فیلمی از بن افلک است که نقشی کوتاه از شریک جنایی او، مت دیمون، ندارد.

اسمیت «دختر جرسی» را نوشت و کارگردانی کرد و اگرچه اسمیت معمولی نیست، اما ثابت می‌کند که تمایل آشکاری به مطالب دارد (او باید آن را بر اساس همسر و دخترش نوشته است)، دور کامل شخصیت‌ها را می‌گیرد و به آنها عمق می‌دهد. و ماده ای که با گفتگوهای هوشمندانه و موقعیت های واقع گرایانه تثبیت می شود، به آنها اجازه می دهد تا به طور طبیعی رشد کنند، از درس های کوچک زندگی بیاموزند، بدون اینکه هرگز بیش از حد مادلین یا بیش از حد ساخارین شوند. از نظر فنی، فیلم بسیار فراتر از آثار قبلی اسمیت مانند «تعقیب امی» یا «جی و ساکت باب ضربه می زند» که تا حد زیادی به خاطر فیلمبردار ویلموس زیگموند است. با فارغ التحصیلی از chop shop staccato، اکنون دوربین با محو شدن و ردیابی با اختلال اندکی در داستان، سیالیتی دارد.

و جنیفر چطور؟ اسمیت به درخواست افلک، پس از اتفاقات بنیفر، اسمیت بسیار عاقلانه مدت زمان کوتاه نمایش لوپز را کاهش داد، صحنه عروسی را حذف کرد و این داستان را روی بناکل و بنیو متمرکز کرد. نتیجه، یک نامه عاشقانه صمیمانه، شیرین و خنده دار به پدری.

اولی: بن افلک مایا: لیو تایلر بارت: جورج کارلین گرتی: راکل کاسترو

نویسنده و کارگردان کوین اسمیت. انتشار فیلم Miramax. دارای رتبه PG-13. (103 دقیقه)

در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد

ادامه مطلب

برای ما بنویسید

اگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست

تماس با ما