نویسنده: دبی لین الیاس
ویکتور سالوا، نویسنده/کارگردان، ویکتور سالوا، با پسزمینهی غزلی آهنگ جانی مرسر-آل دونوهو ۱۹۳۹، وحشت کلاسیک را به ارمغان میآورد و میخهایتان را به بازوی وحشت تاریختان باز میگرداند. اکران با 'Jeepers, Creepers' که جای خالی قیمت فیلم تابستانی را پر می کند. با بازی جینا فیلیپس، که احتمالاً بیشتر برای کارهای تلویزیونیاش در «Ally McBeal» و «Boston Public» شناخته میشود، و جاستین لانگ از مجموعه تلویزیونی کوتاهمدت سال گذشته «Ed» در نقش خواهر و برادر دانشگاهی Trish و Darry، «Jeepers, Creepers» به اندازه کافی ترس، جنون و دشمنی دارد که موهای گردن شما را بلند کند و به شکنجه خواهر و برادر معنای جدیدی بدهد.
تریش و دری که برای تعطیلات بهاری به خانه سفر می کنند و مسیری خوش منظره را در امتداد بزرگراه متروکه در سراسر ایالت طی می کنند، به جای گوش دادن به برنامه های رادیویی «پروردگارا» را می شنوند، تریش و دری خود را با رگباری از توهین و توهین از دوست پسر تریش گرفته تا رختشویی کثیف داری سرگرم می کنند. جورابها و لباسهای زیر بسیار بدبو، تا دعوا بر سر اینکه چه کسی آخرین بطری آب را بگیرد. و بحث تصادف 23 سال قبل در همان جاده را فراموش نکنیم که جان دو دانش آموز دبیرستانی را گرفت که اجساد آنها هرگز پیدا نشد، اگرچه گمان می رفت دختر درگیر سر بریده شده است. وقفه در سفر آنها و بازگویی این فاجعه، ظاهر شوم یک ون قدیمی زنگ زده است که شبیه رد شده ای از «مکس دیوانه» یا «دنیای آب» است که حضورش بوی شر می دهد و قصدش نمایان است. برای ترساندن شلوار از تریش و دری یا فرار از جاده.
تریش و دری پس از زنده ماندن در یک مسابقه جاده ای وحشتناک با خودروی سپر با ون، دوباره آن را کیلومترها جلوتر می بینند که در امتداد کلیسای متروکه ای پارک شده است که به نظر می رسد خانه هر کلاغ سیاهی در شهرستان باشد. (صحنه زمین بازی در «پرندگان» را در نظر بگیرید و تصویر را دریافت خواهید کرد.) با باز بودن درهای پنل پشتی آن، دیدی از راه دور از مردی ژولیده، شنل پوش و کلاهدار می بینیم که در یک لوله فاضلاب بزرگ راه راه، اقلام بزرگ می افتد. در ملحفههای قرمز رنگ پیچیده شده (به جرأت فکر میکنیم - خون؟) و با طناب در گردن، کمر و مچ پا بسته شدهاند، اگر به تخیلات خود اجازه دهیم و باور کنیم که این اشیاء بدن هستند.
تریش و دری در کمال چشم، غمگین و در کمال ناباوری و شوک، توسط چهره پوشیده ای که به داخل ون می پرد و تعقیب می کند، دیده می شوند. قهرمانان ما، اما، از ون فرار می کنند و در یک لحظه حماقت نوجوانی (و بدیهی است که هرگز «جیغ» را ندیده اند یا کتاب قوانین فیلم ترسناک را نخوانده اند)، تصمیم می گیرند به عقب برگردند و به زهکشی نگاه کنند تا ببینند آیا کسی به کمک نیاز دارد یا نه... از آنجایی که تلفن همراه دری کار نمی کند. البته، تریش، علیرغم عدم تمایلش به شرکت در ماجراجویی، با این وجود تحت تأثیر نگرانی برادرش قرار می گیرد که 'اگر تو بودی چه می شد؟' (در آن سن، بیشتر برادران، از جمله برادر من، ترجیح میدهند خواهرشان را در لوله تخلیه بگذارند... و بالعکس.)
در بازگشت، دری که فکر میکند صدایی را در لوله میشنود، به داخل میرود اما جای خود را از دست میدهد، ابتدا صورتش را از میان انبوهی از موشها در لوله فرود میآورد، در چیزی که فقط میتوان آن را به عنوان یک وحشت برای پایان دادن به همه وحشتها توصیف کرد - یک زیرزمینی. لانه دکتر فرانکنشتاین با تزئین سقف متشکل از صدها جسد حفظ شده، از جمله دختر گمشده 23 سال پیش که سرش واقعاً از بدن جدا شده و سپس دوباره وصل شده است، و همچنین یک پسر جوان در حال مرگ که در ملحفه ای قرمز رنگ پیچیده شده است. شکم باز شده و دوباره به هم دوخته شده است.
از طریق تعقیب و گریز بیشتر، وحشت کامل، هیستری و شوک، تریش و داری سرانجام با پلیس (که اولین مجموعه آن قربانی The Creeper می شود)، روانی منطقه، جزل، که به طرز ترسناک و متقاعد کننده ای توسط بازیگر کهنه کار، پاتریشیا بازی می کند، ملاقات می کنند. بلچر، و با خود The Creeper روبرو شوید. با ظاهر شدن جزل، ما از رؤیاهای او یاد می کنیم، از جمله: مرگ تریش یا دری در حالی که یک گرامافون قدیمی خش دار 'Jeepers Creepers' را در پس زمینه پخش می کند، برخورد با گربه ها (گربه های بسیار) و این واقعیت که The کریپر، بدیهی است که برنامه کلاس های دانشگاه را در اجرای میراث خود بررسی کرده است، هر 23 بهار به مدت 23 روز از مردم تغذیه می کند و اعضای مختلف بدن را می خورد تا 'بدن' خود را کامل کند، یعنی چشم برای دیدن، پا برای راه رفتن، ریه ها. برای نفس کشیدن و غیره از بوی ترس برای انتخاب خوراکی های آن استفاده می شود. شاید به همین دلیل است که مادران در همه جا به فرزندان خود می گویند که لباس زیر تمیز بپوشند.
سالوا تعلیق وحشتناک را با استفاده از تاری افراد و اشیا، فوکوس ملایم، نور کم، نور پسزمینه و استعدادهای فوقالعاده عکاسی Don E. FauntLe Royes در حالت کاملاً شیبدار نگه میدارد، و چیزهای زیادی را به تخیل خود و سطح وحشت شخصی خود واگذار میکند. حتی تا پایان فیلم، ما هنوز تمام تفاوتهای ظریف یا ویژگیهای هیولا را ندیدهایم، و سالوا را برای دنبالهای باز گذاشته است. ایلین برنان، کهنه کار سینما، تنها به عنوان بانوی گربهای دیوانه و گوشهنشینی که تحمل نمیکند کسی با گربهها یا مترسکاش قاطی کند، به خزنده بودن میافزاید.
یک افزوده خوشآمد به ژانر وحشت و مطمئناً تبدیل به یک کلاسیک کالت خواهد شد، با شنیدن صدای لویی آرمسترانگ یا جانی مرسر که آن کلمات جادویی را میخوانند، هرگز به همان افکار قبلی فکر نمیکنید: «جیپرها، خزندهها، این افراد را از کجا آوردی؟ جیپرها، خزنده ها، این چشم ها را از کجا آوردی؟»
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB