جیک اسکات هر دلیلی دارد که بنشیند و بر افتخارات پدر کارگردان مشهورش سوار شود. اما جیک اسکات این نیست. جیک در حالی که ممکن است فیلمسازی را در کنار پدرش آموخته باشد، یا به آن علاقه پیدا کرده باشد، مسیر خود را ایجاد کرده است، به ویژه در دنیای موزیک ویدیوهایی که برای هنرمندانی مانند رولینگ استونز، ساوندگاردن، جورج مایکل، U2، ویدیوهای ساخت و تولید می کنند. Radiohead، The Smashing Pumpkins، R.E.M.، و غیره. جیک پس از شروع کار خود در 14 سالگی بهعنوان یک بازیگر نامشخص در فیلم «بیگانه» ریدلی اسکات، تحصیلات خود را به پایان رساند و سپس در اوایل دهه 90 به کارگردانی موزیک ویدیو مشغول شد. اما مشکل فیلمسازی او را گاز گرفت و در سال 1999 با داستان اکشن-ماجراجویی/جنایی «Plunkett & Macleane» اولین کارگردانی بلند سینمایی خود را انجام داد.
جیک اسکات
جیک در سال 2010 با درام «به رایلی ها خوش آمدید» با بازی کریستن استوارت، جیمز گاندولفینی و ملیسا لئو، در ادامه به خیره کردن ما با موزیک ویدیوها و تبلیغات تلویزیونی، از جمله آگهی تبلیغاتی Budweiser Super Bowl، به فیلم های بلند بازگشت. فیلمی از نظر احساسی قدرتمند که توسط کن هیکسون نوشته شده بود، با «رایلی»، ما عمق داستان سرایی جیک را دیدیم که همه عناصر فیلمسازی را در بر می گرفت تا یک ملیله فراموش نشدنی از تکه ای از آمریکاییانا خلق کند. اما تقریباً یک دهه دیگر طول کشید تا جیک فیلم بلند بعدی خود را ارائه کرد. این بار، زن آمریکایی، با بازی سینا میلر که بدون شک بهترین اجرای حرفه ای او است. ارزش این را داشت که جیک اسکات این داستان را توسط برد اینگلزبی تعریف کند، زیرا جیک برای زنده کردن زن آمریکایی سنگ تمام گذاشته است. جیک از شاخ و برگ های منطقه گرفته تا خانه های لوکیشن گرفته تا بازیگران تا فیلمبرداری و امتیازدهی به بازیگران، یک بار دیگر برشی منطقه ای از آمریکاییانا و شرایط انسانی را با مطالعه شخصیتی شدیدی که پرچین، متقاعدکننده و به شدت الهام بخش است بررسی می کند.
سینا میلر در زن آمریکایی
زن آمریکایی در یک دوره یازده ساله داستان مادر مجرد دبرا کالاهان را دنبال می کند که پس از ناپدید شدن دخترش مجبور می شود نوه خود جسی را بزرگ کند. در سال 2003 در منطقه ای روستایی در شهرستان دلاور در حومه فیلادلفیا افتتاح شد، دب، دخترش، نوه اش را ملاقات می کنیم. خواهر دب کاترین و شوهرش تری به همراه دو پسرشان و پگی مادر دب و کاترین در آن سوی خیابان زندگی می کنند. دب این طرف یک قطار غرق شده است، زیرا او خود را ارزان می کند و احتیاط را به باد می دهد و ناامید از «پیدا کردن یک مرد» است. چندین سال می گذرد و پرونده دختر گم شده دبرا سرد شده است، اما دب اکنون یک دوست پسر دارد که با او و جسی زندگی می کند. او صورتحسابها را میپردازد، اما در مورد آزار عاطفی و فیزیکی از دب و جسی بهایی را میپردازد. پیوند بین دب و کاترین و تری جالب است که با وجود نظرات متفاوت، فقط در طول زمان تقویت شده است. با دادن حمایت و شجاعت به دب برای پاکسازی عمل و زندگی خود، از طریق کاترین و تری، کریس، مرد ایده آل را ملاقات می کند. اما با گذشت زمان و ازدواج، آیا کریس تمام چیزی است که فکر میکنند اوست و آیا دب قدرت ایستادن روی پای خود را خواهد داشت؟
در حدود 11 سال، ما شیفته زن آمریکایی و عملکرد میلر هستیم. اما توجه به جزئیات، استعاره بصری، موسیقی، تمام قطعات پازلی که جیک اسکات با دقت جمع آوری می کند، این داستان را با اصالت زنده می کند. درک او از وضعیت انسانی، مانند 'به رایلی ها خوش آمدید'، بار دیگر با حقیقت و شفقت طنین انداز می شود.
من به طور مفصل با جیک اسکات در مورد زن آمریکایی، مهارت و داستان سرایی او صحبت کردم، و اینکه او چگونه توانست مکان های منطقه بوستون را به عنوان ایستگاه برای منطقه زیبای Brandywine در حومه فیلی پیدا کند.
به خاطر پول من، شما برنده دیگری را اینجا در دستان خود دارید، جیک. من واقعا عاشق این فیلم هستم و کاری که با آن انجام دادید. و با نشستن و تماشای آن، احساس میکردم که به خانه برگشتهام، مخصوصاً وقتی برگها و شاخ و برگهای افرا را دیدم! این یک کلید بود.
حیرت آور! با تشکر از شما با تشکر از شما. این بهترین تعارف است خودشه! آن روز ساخته شده من است. و آره، برگ ها؟ پیدا کردنش سخت بود، همه ترکیبی از این چیزها. ما رفتیم بیرون. من یک واحد طبیعت داشتم. و ما بیرون رفتیم، من یک واحد طبیعت مانند، می دانید، 'فصل را تغییر دهید! سریع برو هرچیزی پیدا کن!» میدانی، مثل تو... هر زمان که در دسترس بود، فصلها را پیدا میکردی.
خوب، من بیش از حد تحت تأثیر قرار گرفته ام. من کاری که با «[به رایلی ها خوش آمدید») انجام دادید را دوست داشتم. شما واقعاً به بخشی از زندگی آمریکایی و شرایط انسانی دست زدید. و شما این کار را دوباره با این فیلم انجام می دهید. و من عاشق این هستم! بزرگترین چیز برای من، اینکه من اهل حومه فیلادلفیا هستم، این واقعیت است که شما یک مکان پیدا کردید، مکانهایی در منطقه بوستون، که منعکس کننده آن بخش از شهرستان فیلی و دلاور است که در آنجا هستید. Brendywine Creek و Tyler Arboretum و تمام مناطق جنگلی با درختان افرا، من را بی نهایت تحت تاثیر قرار دادند! سپس داشتن آنچه سینا [میلر] با رفتار، با گویش، لباس و موهای شما، با لباسها، با جواهرات، با ناخنها میکشد، برای آن منطقه بسیار مناسب است.
متشکرم. خودشه!
کامل است. منطقه ای کامل. و این ذهن من را متعجب کرد که شما توانستید این کار را در منطقه بوستون انجام دهید. من هرگز نمی دانستم این شهرستان دلاور نیست.
وای! متشکرم. موضوع اینجاست نویسنده اهل دلاور است، بنابراین منبع درخشانی بود. همچنین، به دلاور [کانتی] رفتم و نگاهی انداختم. معلومه که رفتم بیرون. من باید بروم نگاه کنم و ببینم و مطمئن شوم که این کار را درست انجام می دهیم. و من آنقدر پارانوئید بودم که قرار بود اشتباه بگیریم. طراح تولید من، Happy Massee، و Alex Bovaird که لباسها را انجام دادهاند، هر دو به طرز وسواسی روی جزئیات هستند. بنابراین، فکر میکنم این بخش بزرگی از آن در ساختن زبان بومی بود. فکر میکنم با برخی از نقاطی که من از آنجا آمدهام نیز چندان دور نیست. واقعا این یقه آبی است، ما آن را طبقه کارگر می نامیم. اما من فکر می کنم وقتی مردم فیلمنامه را می خواندند، بسیاری از مردم فکر می کردند که به خاطر او، به خاطر دب، و اینکه او چگونه است وقتی با او ملاقات می کنید، یعنی او یک دختر مهمانی است، و همه ما چنین افرادی را می شناسیم که فقط نمی توانند بزرگ شوند، کسانی که بچه هایشان را ناامید می کنند، کسانی که واقعاً آنجا نیستند، از نظر عاطفی در دسترس هستند. آنها یا خودشیفته هستند، یا فقط ناکارآمد، الکلی، معتاد، معتاد به جنسی هستند. در اینجا افراد زیادی مانند این هستند. مرد و زن. من احساس کردم که در صفحه، این نوع قضاوت وجود دارد که من مدام می شنیدم. 'آنها زباله های سفید هستند، درست است؟ و من می گویم، 'آنها نیستند. آنها زباله های سفید نیستند.» شما فکر می کنید این چیزی نیست که این افراد هستند. آنها فقط مردمانی خوب، صادق، سخت کوش و سخت کوش هستند. کاترین و تری در آن سوی جاده. ما به جدول زمانی این یعنی رکود فکر می کردیم. رکود بدی را پشت سر گذاشتیم. ما بعد از 11 سپتامبر هستیم. خط زمانی داستان همین است. اما کات صورت حساب ها را انجام می دهد. تری در حال ساخت است. او واقعاً سخت کار می کند و کمربندهای خود را محکم می کنند. پس این همه چیز است. شخصیتها نوعی وقار دارند، و البته، دب در طول فیلم رشد میکند. و از طریق فیلم بزرگ می شود. بنابراین این داستان لزوماً فقط در شهرستان دلاور اتفاق نمی افتد. درست؟ ممکن است در یورکشایر انگلستان اتفاق بیفتد. این می تواند در شمال فرانسه اتفاق بیفتد، می تواند در هر نقطه از جهان رخ دهد. بنابراین، مردم آن قسمت از پنسیلوانیا، که من واقعاً می بینم که شباهت های زیادی بین انگلستان و آن قسمت از آمریکا وجود دارد. در اینجا، هیچ تشابهی وجود ندارد. اما در آنجا، شباهت های زیادی وجود دارد.
سینا میلر و ویل ساسو (از اول تا ر.) در AMERICAN WOMAN
من هنوز فکر می کنم به دلیل این واقعیت است که انگلیس منطقه را استعمار کرده است!
من هم همینطور. و به خصوص اکنون من به اندازه نیوانگلند وقت گذرانده ام. من می گویم: 'اوه خدای من. این همان چیزی است که هست. ما با هم مرتبطیم.» ما با هم مرتبطیم. آنها در ماساچوست بسیار استقبال می کنند. اما احساس میکردم بهطور عجیبی با آن ارتباط دارم، زیرا با این فرهنگ احساس راحتی میکردم، و واقعاً جالب بود. منطقی به نظر می رسد، اینطور نیست؟ این فیلم هیچ جایزه ای برای طراحی یا بصری دریافت نمی کند. اما همه اینها طراحی و بصری است. واقعا هست. درست تا ناخن ها و گهواره.
آه، ناخن ها! من دخترهایی مثل او را می شناختم، مثل دب. و جالب است وقتی می گویید هیچکس زباله سفید نیست، که درست است. اما به هر دلیلی، بسیاری از زنان فکر می کنند یافکر کردم که اینطوری میروی مردی پیدا کنی. تو تمام این تله ها را می پوشی من می توانم داستان های ترسناک زنانی را که در منطقه می شناختم برای شما تعریف کنم. بسیاری از نبردهای مادر و دختر و جنگ پدر و دختری زیاد است، زیرا این لباس دختر آنها بود تا بیرون برود و مردی را پیدا کند که از آنها مراقبت کند یا زندگی آنها را بهتر کند. و من آن را در AMERICAN WOMAN بسیار شگفتانگیز میدانم، زیرا ما میبینیم که لباس بیرون میآید.
من عاشق این مصاحبه هستم! نکته لباس زیر در اتاق متل. بسيار خوب. من یک پسر هستم من دگرجنس گرا هستم من پنج بچه دارم من یک پسر هستم بنابراین با ورود به این فیلم، من سه دختر دارم، و فکر میکنم: «باشه. من باید واقعاً به این موضوع نزدیک شوم. . . نگاه مردانه و نگاه زنانه وجود دارد.» میدونی؟ من میگفتم: 'خوب، من باید واقعاً به این موضوع برسم، واقعاً با دیدگاهی متفاوت به این موضوع برسم.' و خودم را بگیرم... نه، من زن ستیز نیستم، اما به دلیل شرایط اجتماعی ما، خودم را میگیرم. چگونه مادران ما ما را شرطی می کنند، چگونه پدران ما، چگونه همسالان ما، چگونه سایر اعضای جنسیت شما را به رفتار شرطی می کنند. درست؟ بنابراین من به این فکر می کنم، و فکر می کنم، 'خوب، ما سینا را در ارزان ترین لباس زیری که ممکن است پیدا کنید، خریدیم. و هنوز هم خیلی خوب به نظر می رسد.» و شما فکر می کنید، 'چگونه می توانم این را ...'؟ و همه بچه های درگیر در فیلم کمی بودند. . . من باید به آنها در این مورد آموزش می دادم و می گفتم: 'بچه ها، اگر این صحنه سکسی است، ما به هم زدیم.' فرانسوی من را ببخشید. 'اگر این صحنه سکسی است، پس ما بیش از حد در تصمیم گیری حضور داریم.' زیرا هیچ چیز سکسی در این مورد وجود ندارد! او در متل ارزان قیمت با لباس زیر دو، سه دلاری با مردی متاهل مست است. این نزدیک است که برای رابطه جنسی پول دریافت کنید، درست است؟ و افسرده کننده است و این چیزی بود که به نوعی کل رویکرد من را باز کرد. زمانی که این تصمیم را گرفتم اینگونه گفتم: «اوه! خودشه! رشد او فقط از طریق تجربه خودش قابل مشاهده است.» بنابراین، او خودش را ناامید می کند. این همان نگاه در آینه است، وقتی او در حمام است. او تقریباً میگوید: «دوباره میرویم. باید دوباره این کار را انجام دهم.» و از آنجا تا آن پایان، جایی که او روشن است، و او حاضر است.
Sky Ferreira و Sienna Miller (l. to r.) در AMERICAN WOMAN
و آرایش از بین رفته است. ناخن ها از بین رفته اند، آرایش از بین رفته است، و ما آن دگرگونی بصری را می بینیم که بسیار باورنکردنی است، جیک، زیرا به آرامی، با هر نقطه، هر قدمی که او برمی دارد ... فرها از بین می روند، پنج سال بعد موها را کوتاه می کند. او هنوز در تلاش است تا خودش را پیدا کند. اما، او در حال بهبود است. و بسیاری از آن لوازم، آن لباس، از بین رفته است. و زمانی که به مرحله سوم می رسیم، و او آنجا ایستاده است، و آرایشی ندارد، و موها کاملا طبیعی هستند، و ما در نهایت او را می بینیم. تماشای این اتفاق بسیار با شکوه است، جیک!
درست. حیرت آور. متشکرم! دقیقا همینه! آرایش از بین رفته است و ناخن ها از بین رفته اند.
جیک اسکات، سینا میلر و آرون پل (از اول تا دوم)، پشت صحنه زن آمریکایی
و ویرایش جوی [مک میلون]!
آره او قاتل است او قاتل است اون زن . . دارم بهت میگم. من نشستم و تماشا کردم - درباره سردبیران تصمیم نگرفتم و اینطور گفتم: «مردان زیادی هستند. . .». این چیز دیگری بود، مثل کارگردان مرد، نویسنده مرد، دیپی مرد. و تولیدات مردانه پشت آن. و جالب اینجاست که در بین ما تعداد کمی از دختران به عنوان مرد به عنوان پدر وجود داشت. اما من اینطور گفتم: «الکس بووارد. من در اینجا به دیدگاهی نیاز دارم که متعادل باشد.» و پسر، آیا من آن را با جوی دریافت کردم، می دانید؟ من در «مهتاب» صفحه را تماشا میکنم و تقریباً در یک سوم راه، نیم یا 30 دقیقه، گفتم: «این ویرایشگر است. این است. این ویرایشگر است. من باید او را داشته باشم.' و او برای مصاحبه آمد و ما مثل یک خانه سوار شدیم. و او می خندد، و من این را دوست داشتم. همین بود. چیزی جز ستایش کامل و تمام عیار برای او به عنوان صنعتگر و هنرمندی که هست وجود ندارد.
ریچل سینگر و سینا میلر (ل. تا ر.) در AMERICAN WOMAN
جوی عالیه چیزی که من نیز آن را دوست دارم، و این گواهی برای شما، فیلمبردارتان جان [ماتیسون] و جوی است، این است که در بسیاری از این صحنهها، ما تمام خانواده را در خانه، در یک اتاق داریم. و من اندازه این اتاق ها را در این خانه ها می دانم. بزرگ نیست. نه به هیچ وجه. اما شما همه این افراد را دارید و با توجه به این واقعیت که خانههایی را انتخاب کردهاید که سطح دوم آن را با پلهها دارید نجاتدهنده شما برای این فضاهای داخلی است.
مرد، شما متوجه همه چیز هستید! این تنها راهی بود که می توانستیم انجامش دهیم. و ما همچنان به این خانهها نگاه میکردیم، و مدام به آن خاص برمیگشتیم... زیرا من از همان ابتدا در ذهنم این موضوع را داشتم که این یک بنبست است. فقط یک راه برای ورود و یک راه برای خروج وجود دارد. زیرا مانند کف لوله آزمایش است. کات عاشق امنیت در بن بست است و دب به دام افتاده است. مانند مگس بند ناهید است.
به علاوه، بن بست استعاری.
ایناهاش! اما کات دوست دارد که این بن بست است. آنجا ازدواج می کنند. اما خود خانه ها، همانطور که شما به درستی اشاره کردید، همین بود. همین بود. و شما می توانید از آن سطح فرود به عنوان صحنه استفاده کنید، همانطور که کریس [آرون پل] در تلاش ضعیف خود برای اغواگری انجام می دهد.
سینا میلر و کریستینا هندریکس (از اول تا ر.) در AMERICAN WOMAN
و در خانه کات، شخصیت پگی امی مادیگان، او را وارد کردید تا او را در کادر نگه دارید. همه آن خانه ها در دهه 1960 در امتداد آن ساحل شمال شرقی در حومه شهر ساخته شدند. خانه پدر و مادرم، کل محله ما و اطرافیانمان، به طور مشابه با فرودهایی مانند آن ساخته شده بود.
آره 1962، قسمت اول دهه 60. زوجی که خانه کت هستند، جک و داتی، در این فیلم حضور دارند. تو آنها را می بینی. آنها به نوعی اعضای خانواده دور در فیلم هستند. این خانم خیلی سفید مو و جک. آنها شگفت انگیزند. آنجا خانه آنها بود. آن خانه را زمانی خریدند که نو بود. بچه هایشان را در آن خانه بزرگ کردند. آن خیابانی که دب و کریس با هم ازدواج می کنند، باغ آنها (جک و داتی) است. آن مردم بودند. اینها هستند. و این تصاویر روی دیوارها بود و همه چیز. بنابراین من میگفتم: «شما دو نفر باید در این فیلم باشید. شما باید در فیلم حضور داشته باشید.» «نه، ما نمیتوانیم این کار را انجام دهیم...» و من میگفتم: «نه، تو در این فیلم حضور خواهی داشت.» و بنابراین، آنها هرگز ترک نکردند. من همیشه هنگام ناهار با آنها صحبت می کردم، فقط چیزهایی مانند: 'آیا احساس نمی کنید می خواهید به جایی بروید؟ . . ' میدونی؟ «نه، نه، این است، ما اینجا خوشحالیم. خوشحالیم و خوشحالیم که اینجا هستیم.» برای من همین بود. مثل تضاد بین احساسات کات در مورد آن و احساسات خواهرش، و آن دو، و سپس رفتن دب در پایان بود، چقدر برای کات سخت است. و قرار است تا دو ساعت دیگر تلفنی صحبت کنند! این چیز خنده دار است. و کات یک هفته دیگر می رود و او را می بیند. و این 'چیز' است.
سینا میلر در زن آمریکایی
اون بند ناف انگار دوقلو هستند اون بند ناف پاره نمیشه من یه خواهر و برادر اینجوری با هم دارم. بنابراین، من کاملاً این را در این فیلم دریافت می کنم. طراحی نورپردازی جان به عنوان وسیله ای برای تمایز بین خانه های کات و دب مثال زدنی است. ما ظاهر کثیف، ظاهر زرد، در خانه دب داریم. نمیخواهد چراغها را روشن کند، میخواهد همه چیز را در سایه نگه دارد. و کت، شما پنجره آشپزخانه زیبا را دارید، و نوری که وارد آن می شود. کنتراست زیبا، حتی اگر خانه ها طراحی مشابهی دارند!
آنها دقیقاً همان پلان زمین هستند. آنجا دقیقا همان خانه است. دقیقا همینطوره و تمام چیزی که بود همین بود. بله، شما آن را دیدید، آن را همانطور که ما قصد داشتیم دیدید. و احساس متفاوتی داشت. تو در آن خانه ایستادی، و احساس متفاوتی داشت. هیچ کس روزهایی را که ما در خانه دب فیلمبرداری می کردیم دوست نداشت. همه، خدمه، با یکدیگر بدخلق شدند. اما به محض اینکه در خانه کات بودیم، مردم برای یکدیگر چای درست می کردند و شکلات می آوردند تا بچینند، و مثل این بود که 'به همه اجازه می دهم روی مبل بنشینند.' واقعاً جالب بود، روانشناسی آن.
سینا میلر و جیک اسکات (از اول تا دوم)، پشت صحنه زن آمریکایی
قبل از اینکه من را ببرند، جیک، چیزی که من را مجذوب خود میکند این است که تو این دو فیلم بسیار مهم را درباره تجربه انسان، یعنی شرایط انسانی میسازی. 'به Rileys خوش آمدید'، بخشی از Americana. زن آمریکایی، بخشی از آمریکاییانا. با این حال، شما یک کارگردان بریتانیایی هستید. جذابیت این داستان های آمریکایی چیست؟
من به راحتی می توانستم آنها را در بریتانیا بسازم. من اینجا زندگی میکنم. و، فکر میکنم که تحسینکننده بزرگ دورهای از سینمای آمریکا نیز هستم. من حتی نیازی به توضیح آن ندارم. اما، همچنین، به عنوان یک اروپایی، من همیشه مجذوب ویم وندرس بودم، و کارگردانان بریتانیایی، کارگردانان اروپایی، که به اینجا آمده اند و داستان های آمریکایی را ساخته اند. من فکر می کنم یک نوع دیدگاه وجود دارد که ممکن است داشته باشیم که هنوز برای من به عنوان یک فرهنگ جذاب است. فکر می کنم همین است. من فقط شیفته فرهنگ هستم. و من این کشور را دوست دارم و حقیقت را در این زنده می یابم. از آنجایی که من یک کارگردان مشهور سینما را به عنوان پدر دارم [ریدلی اسکات] به این معنی نیست که خانواده دیگری ندارم که مشاغل عادی داشته باشند. میدونی؟ من تمام عمرم را در بورلی هیلز زندگی کرده ام. در لندن به مدرسه رفت. وقتی 26 ساله بودم به اینجا آمدم. بله، من یک زندگی نسبتاً بسیار ممتاز داشته ام، اما. . . می دانید، مادر من 25 سال در یک بن بست زندگی کرد و آن در حومه لندن است. بنابراین از طریق هیچ چیز دیگری جز انسانیت شخصیت های این داستان ها درباره حقایق و حقیقت زندگی نیست. عاشقشم. فقط من را مجذوب خود می کند. اشتباه نکنید، من بدم نمیآید فیلمی با تعقیب و گریز ماشین بسازم، یا چیز دیگری، میدانید. اما همچنان شخصیت محور خواهد بود!
توسط دبی الیاس، مصاحبه اختصاصی 06/06/2019
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB