علیرغم آنچه اخیراً تبلیغ می شود، هرگز نباید گفت که در فیلمسازی تنوع وجود ندارد. و برخلاف تنوع «اجباری» که بسیاری از مدیران جشنوارههای فیلم، برنامهریزان و اصناف و آکادمیهای کنترلی اخیراً تلاش میکنند به طور یکسان به صنعت و عموم مردم کمک کنند، تنوعی که من در بسیاری از فیلمها میبینم واقعی است و نه تنها نشان دهنده تنوع موضوعات و موضوعات و مجریان جلوی دوربین، اما صنعت و هنر کارگردانی که صدای پشت دوربین صدق می کند. یکی از این فیلم ها JACK OF THE RED HARTS است.
الماس درخشانی که مانند خورشید می درخشد، به لطف دانش صمیمی کارگردان جانت گریلو از مادر کودکی در طیف اوتیسم و تجربیات مشابه جنیفر دیتون، فیلمنامه نویس به عنوان خاله یک کودک اوتیستیک، JACK OF THE RED HEARTS است. با اصالت و غوطه ور شدن فیلم در زندگی روزمره نه تنها گلوری 11 ساله اوتیستیک، بلکه کل خانواده او و زندگی یک زن 18 ساله که به عنوان 'همدم گلوری' مشغول به کار است. ' طراحی منشوری، گریلو و دیتون تأثیرات اوتیسم را بر خانواده و عشق غالباً «خفهکننده» مادر را با عشق جک متعادل میکنند - هویت واقعی او را تحت پوشش دونا پرستار آموزشدیده - که زندگی خود را در داخل و خارج از پرورشدهنده گذرانده است. خانه ها و زندان ها پس از مرگ مادرش.
ما ابتدا جک/دونا را ملاقات میکنیم که به خواهر کوچکترش که هنوز در سیستم نگهداری است کمک میکند تا از آخرین خانهاش فرار کند. همیشه به آخرین آرزوهای مادرشان مبنی بر اینکه با هم بمانند و از همدیگر مراقبت کنند، با قلاب یا کلاهبردار، این همان کاری است که جک سعی کرده است انجام دهد. اما اکنون، او آخرین دوران مشروط خود را نقض کرده است و مقامات به دنبال او هستند، در نتیجه خواهر کوکا (نام مستعار خواهر و برادر آنها 'جک و کوکا' است) تا زمانی که یک خانه پرورشی جدید پیدا شود به سالن نوجوانان منتقل می شود. تنها راه حل ممکن جک؟ کار پیدا کن، پولی در بیاور و آپارتمانی پیدا کن.
و سپس Glory وجود دارد. در طیف اوتیسم، او مستعد کج خلقی، غیرکلامی و تقریباً توسط مادرش کی خفه می شود تا جایی که کی به استثنای بقیه اعضای خانواده - پدر مارک، برادر رابرت و دادلی. به دلیل اینکه مارک تنها مزدبگیر است، پول کم است و مراقبت و درمان پزشکی بسیار پرهزینه است که به این معنی است که کی باید سر کار برگردد و باید یک 'همدم' زنده برای مراقبت از گلوری پیدا شود. علاوه بر این، کی مصمم است که گلوری وارد یک مدرسه خاص شود، با این حال، با تواناییهای محدود گلوری، تنها از طریق کار فشرده یک به یک است که گلوری حتی یک شات نیز دارد.
جک/دونا با مشاهده اینکه مارک یک بروشور درخواست کمک در بازار محلی پست میکند، با فرض هویت همراه/مراقب واقعی که کی استخدام کرده است، نقشه خود را عملی میکند. مهارتهای خندهدار او در خیابان به عنوان یک دارایی در تضمین شغل و بهعهده گرفتن این «هویت جدید» است. اما چیزی که جک/دونا نادیده گرفته شد، آموختن هر چیزی در مورد اوتیسم و آموزش و مراقبت مورد نیاز گلوری بود.
در حالی که تماشاگران انتظار دارند که یک قطار غرق شود، جک/دونا ثابت می کند که چیزی جز این نیست. علیرغم یک منحنی یادگیری اجباری، بدیهی است که تجربیات زندگی در خیابان یا در خدمات خانوادگی به جک/دونا هدیه ای داده است که در مورد گلوری توسط همه نادیده گرفته شده است. هر کس متفاوت است، هرکس نیازهای متفاوتی دارد، هرکس مهارت های متفاوتی دارد و روش یکسان برای یکی لزوماً برای دیگری یکسان نیست. از آنجایی که جک/دونا «عشق سخت آنی سالیوان» و گاهی روشهای آشفته و بیاحترامی خود را در مراقبت از گلوری به کار میگیرد، نه تنها او به عنوان یک فرد رشد میکند، بلکه استعدادها و هوش ویژه گلوری شکل میگیرد و تمام خانواده شروع به پیدا کردن میکنند. دوباره همدیگر
طبیعتاً وقتی جک/دونا و رابرت به هم علاقه پیدا میکنند و رابرت کمی کنجکاو میشود و شروع به نگاه کردن به کشوها میکند، مشکل به طور طبیعی سر زشت خود را بالا میبرد. آیا این می تواند پایانی برای رویاهای جک، رویاهای کی برای گلوری و آینده خود گلوری باشد؟
در نقش جک/دونا، آنا سوفیا راب برجسته است و بلوغ واقعی بازیگری را به نمایش میگذارد که در آبهای آشفته زندگی جک میگذرد، در حالی که پایههای عاطفی برای رشد و حرکت به جلو پیدا میکند. چیزی که واقعاً در نیمه دوم فیلم جای می گیرد. راب بدون شک پر احساس ترین نقش او تا به امروز، حقیقت و اصالتی را برای جک به ارمغان می آورد که به مخاطب اجازه می دهد با توجه به ماهیت رستگارانه کاتارسیس خود، تخلفات جک را ببخشد.
تیلور ریچاردسون، که بیشتر به خاطر کارش در برادوی در آنی شناخته میشود، آن را از پارک بیرون میکشد و سپس برخی را با نام گلوری. جسمانی و تفاوتهای ظریف، مانند مبارزات فیزیکی کج خلقی و بله - حتی بالا رفتن از سقف، مسحورکننده است. به لطف ساختار فیلمنامه با افشاگری های جک برای تحویل دادن گلوری، ریچاردسون ما را مستقیماً به نوبت برنده اسکار پتی دوک در نقش هلن کلر می برد. او یک نیروگاه در همه جبهه ها است.
متأسفانه، اگرچه بدون شک ریشه در حقیقت دارد، خفقان و دیوانگی بیش از حد فامکه یانسن کمرنگ می شود. شادی زمانی است که از دیوانگی مهلت می گیریم و تمرکز از کی و گلوری به جک/دونا و گلوری و درگیر شدن بقیه اعضای خانواده تغییر می کند. اگر قصد گریلو و یانسن این بود که مخاطب را به اندازه مادر یک کودک اوتیسمی که نیاز به مراقبت زیادی دارد خسته کنند، این کار را کرده اند. اما این نیز فیلم را کمرنگ می کند و بیشتر به یک فیلم تلویزیونی ملودرامیک Lifetime کمک می کند.
همانطور که جای تعجب نیست، اسکات کوهن به عنوان پدر/شوهر مارک لنگر ثابت می کند، در حالی که اسرائیل بروسارد تازه وارد برخی پتانسیل ها را در نقش رابرت نشان می دهد.
نکته قابل توجه این است که گریلو و دیتون فیلم یا مخاطب را با تمام جنبه های ژنتیکی و پزشکی اوتیسم درگیر نمی کنند. اطلاعات کافی در اختیار ما قرار میگیرد تا به دقت و توجهی که باید به آن توجه شود، با «نقاط گفتوگو» که بهشدت در گفتگو گنجانده شده است، روشن شود. جایی که آنها برتری دارند، نشان دادن تأثیر کلی و تلفات تربیت کودک اوتیستیک بر واحد خانواده است.
در حالی که لحظات مورد انتظار 'Hallmark' سنگ محک وجود دارد، گریلو و دیتون آنها را به حداقل می رساند. با این حال باید اعتراف کنم که هنوز با پایان فیلم دست و پنجه نرم می کنم که در اینجا فاش نمی کنم. اینجاست که ابهام و فقدان حقیقت احساس می شود. با این حال، جایی که آنها هرگز لنگ نمی زنند، حساسیت ذاتی در هر سطح از فیلم است - از فیلمنامه، اجرا، لنز، و به ویژه در مورد بازی تیلور ریچاردسون.
شخصیتها، بهویژه گلوری و جک/دونا، پر بدن هستند و جنبههای متفاوتی دارند و به لطف استعارههایی که به خوبی ساخته شدهاند، هر کدام از زوایای مختلف هم در صفحه، هم در لنز و هم در اجرا مورد بررسی قرار میگیرند.
گریلو به لطف فیلمبردار هیلاری اسپرا (که لنزهای چشمگیری در اولین کارگردانی کیتی آسلتون، «Black Rock» انجام داد، POV را با استفاده از دستور زبان بصری مؤثر تغییر می دهد. تعیین کننده POV گلوری است که در حالی که از نظر بصری ابری است، با زیبایی دوگانه ای به لطف شعله های خورشید و 'دستیابی به ستاره ها' گلوری به تصویر کشیده می شود که با گسترش منشورهای رنگین کمان مانند پولیانا، جهان و فیلم گلوری را باز می کند و به این ایده کمک می کند. از امکانات و امید کادربندی با زاویه بازتر با Glory نیز به شخصیت میافزاید، بهویژه زمانی که جک/دونا به گلوری نفوذ میکند و با ایجاد ارتباطات خانوادگی عمیقتر، کادربندی سفتتر میشود. به طور مشابه، نور طبیعی و کادربندی فشرده در صحنههای بین جک/دونا و کوکا، پویایی روابط آنها را نشان میدهد.
طراح تولید Jimena Azula، با روشن نگه داشتن لحن بصری، با استفاده از رنگهایی که پاستلهای ملایمتر و دیوارهای کمرنگتر هستند، در عین حال با تکههایی از قرمزهای پر جنب و جوش همراه با Glory تحریککننده هستند.
حقیقت بی بند و باری که با اصالت و حساسیت می درخشد، JACK OF THE RED HEARTS باشکوه است.
به کارگردانی جانت گریلو
نوشته جنیفر دیتون
بازیگران: آنا سوفیا راب، تیلور ریچاردسون، فامکه جانسن، اسکات کوهن، اسرائیل بروسارد
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB