کسی وجود دارد؟

نویسنده: دبی لین الیاس

is_Anybody_There_Poster

بیش از 100 فیلم به اعتبار او. شش نامزدی اسکار دو جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد. هشت نامزدی بفتا با یک جایزه بهترین بازیگر مرد. دوازده نامزدی گلدن گلوب. سه گلوب به عنوان بهترین بازیگر مرد. یک شوالیه و این تنها گوشه ای از تمجیدهایی است که در پنج دهه گذشته به مایکل کین رسیده است. بنابراین، اکنون باید پرسید که چه چیزی می تواند برای یک مرد با استعداد و استعدادش باقی بماند تا در سن 76 سالگی به آن دست یابد. به گفته خود مایکل کین، او هنوز یک هدف دارد، 'من حدس می زنم که آن برنده شدن باشد. اسکار بهترین بازیگر مرد من هرگز این کار را نکردم.» پیتر هارنس فیلمنامه نویس را وارد کنید که با اولین فیلم بلندش، کسی آنجاست؟، مایکل کین را با خواندن فیلمنامه اشک درآورد و نقشی را به سر مایکل می دهد که ممکن است جایزه اسکار دست نیافتنی بهترین بازیگر مرد را برای او به ارمغان آورد.

ادوارد یک کودک 10 ساله زودرس است که زمانی خانه شاد و مفرح او که به نام لارک هال شناخته می شد، توسط والدینش به خانه سالمندان تبدیل شده است. اکنون با کلارنس پر شده است. و در تمام مدت، یک جادو برای هر دوی آنها اتفاق می افتد.

این بهترین بازیگر مرد اسکار مایکل کین است. به عنوان کلارنس، او سالخورده، ناتوان و سالخورده، ادوارد حتی اتاق خود را از دست داده و به اتاق زیر شیروانی منتقل شده است. اگر ادوارد فقط برای آشنایی با آنها وقت بگذارد، ساکنان خیلی جالب نیستند. ادنا بامزه است اما کمی دور از ذهن است، باب یک دامپزشک جنگ جهانی اول است که از لرزش دائمی پارکینسون رنج می برد، السی تا حد زیادی از سایه خودش می ترسد و رگ یک زن خودفهم است که تمایلش به شوخی های کثیف باعث خجالت همه می شود. که او انجام می دهد. و همه آنها پیر شده اند و ناتوانی دارند و در خانه ادوارد هستند و منتظر پایان هستند. در احاطه بوی پیری و مرگ، طبیعی است که ادوارد شیفته مرگ و ارواح و آخرت شود و دچار وسواس شود. مخفی کردن ضبط صوت در اتاق ساکنان یا گذاشتن میکروفن زیر بینی آنها در شب به امید ثبت آخرین لحظات زودگذر زندگی یا شنیدن صدای آن هنگام مرگ، ادوارد نمی داند پسر بچه بودن به چه معناست. و لذت ببرید و در مرکز توجه باشید. پدرش وسواس زیادی به دستیار دارد که هر روز برای کمک به ساکنان وارد می شود. مادرش وسواس زیادی نسبت به ساکنین دارد و با جدیت و دقت زیادی به شغل سرایداری می پردازد.2009-04-15_164625

اما با ورود کلارنس پارکینسون، زندگی دیدگاه جدیدی پیدا می کند. او که زمانی با نام «کلارنس شگفت‌انگیز» شناخته می‌شد، اکنون یک پیرمرد قلاب‌دار، بداخلاق و هولناک است که توسط خدمات اجتماعی در سالن لارک قرار می‌گیرد. در حالی که او زیر بخار خود با یک کمپر کالیدوسکوپیک به نظر می رسد، خودش نسبتاً نامرتب و متلاطم به نظر می رسد، وقتی دهانش را باز می کند چیزی جز این است که آدم را شگفت زده می کند که چرا او را در لارک هال می گذارند. کلارنس دارای شوخ طبعی و در این میان عاقل است. اما او پسرهای کوچک خیلی فضول را با مهربانی نمی پذیرد. و به خصوص یکی که از آمدن کلارنس نسبتاً ناراضی است زیرا اکنون می داند که هرگز اتاق قدیمی خود را پس نخواهد گرفت. اما یک اتفاق جادویی رخ می دهد. کلارنس چیزی را در ادوارد می بیند که هیچ کس دیگری جرات دیدن آن را ندارد - یک روح گمشده کمی سرگردان و به دنبال عشق و توجه است. و ادوارد مردی را می بیند که زندگی گذشته جذابی دارد و پر از ماجراست، که اکنون به نظر می رسد قصد دارد در را به روی آن زندگی گذشته ببندد و آن را بسته نگه دارد. اما با وجود یک پسر بچه فضول در اطراف، این احتمال زیاد نیست - اینطور است؟

با گذشت روزها و هفته ها، کلارنس و ادوارد جدایی ناپذیر می شوند. کلارنس تصمیم می‌گیرد تا ادوارد را از وسواس مرگ دور کند و ادوارد تصمیم می‌گیرد تا آن را برگرداند. اشتباهات گذشته، اما مردی که هنوز سرشار از عشق و خرد برای دادن است و به دنبال دوست داشتن و نیاز است و به چراگاه نمی رود. برای کین، «من عاشق انجام این کار بودم. من عاشق فیلمنامه شدم. دیوید هیوارد، که فیلمنامه را برای من آورد. . آن را به من داد و داشتم می خواندم و نیمه راه را طی کردم و به او زنگ زدم و گفتم این کار را انجام می دهم. گفت: خوشت اومد؟ گفتم هنوز تمومش نکردم گفت خوب چرا قبل از تمام شدن با من تماس می گیری. گفتم چون دارم گریه می کنم و می خواستم کاری انجام دهم. در نیمه راه گریه ام گرفت. هیچ فیلمنامه ای تا به حال این کار را با من نکرده بود. من به راحتی گریه نمی کنم من فقط فکر می کردم که این کار فوق العاده ای است و باعث کشش من می شود. وقتی تا زمانی که من بازیگر بوده اید، سعی می کنید بهتر، بهتر، بهتر شوید. تنها دلیل برای رفتن به سر کار این است که سعی کنید به خودتان ثابت کنید که از دفعه قبل بهتر هستید.' به عنوان کلارنس، او تقریباً از هر نقشی در حرفه داستانی خود بهتر است. با تمام تجربه کین می توان فکر کرد که بازیگری برای او یک قدم زدن در پارک است، اما اینطور نیست. در اینجا، او باید به هنر جادوگری تسلط پیدا می کرد. و همانطور که او به من گفت، 'بسیار سخت بود، به خصوص وقتی تو همسن و سال من هستی. من انگشتانی دارم که خیلی خوب کار نمی کنند. بیلی [میلنر] آن را سریعتر از من دریافت کرد. انجام [ترفندهای کارت] بسیار دشوار است.' کین همچنین معتقد است که از تجربیات زندگی استفاده می کند تا به شما کمک کند شخصیت خود را فرموله کنید و اینجا تفاوتی نداشت. او دانش فنی لازم برای تکمیل یک اجرا را از تماشای دوستانش که ممکن است به بیماری مبتلا شده اند یا تجربه ای را با آنها زندگی کند، فرا می خواند.

2009-04-15_164644

در مورد انتخاب بازیگران ادوارد، بیل میلنر ناشناس بیش از 75 بازیگر دیگر مورد توجه قرار گرفت. اگرچه کین در انتخاب بازیگران ادوارد حرفی برای گفتن نداشت، اما به تهیه کننده دیوید هیمن اشاره کرد: «اگر پسر کوچولو خوب نیست، ما در مشکل هستیم. و سپس بیل را آورد. و بیل فوق العاده بود. بیل اهل مدرسه صحنه نبود. او قبلاً هیچ بازیگری حرفه ای انجام نداده بود. او از یک جامعه آماتور نمایشی بود و مهمتر از همه، او مادر صحنه نداشت. او یک مادر بسیار خوب، بسیار مهربان داشت. او فقط یک پسر بچه طبیعی است و من فکر می کردم او فوق العاده است.

2009-04-15_164659

میلنر مانند یک کودک 10 ساله بی‌نقص است. میلنر که توسط کین به عنوان «بسیار ماهر و طبیعی» توصیف می‌شود، شور و شوق کودکانه‌ای دارد که شخصیت را پر می‌کند، اما او حکمتی فراتر از سال‌های زندگی‌اش را تراوش می‌کند. با این حال، علاقه او به کین است که هر بار که آنها را روی صفحه می بینید قلب شما را پر می کند. آن دو مانند پدربزرگ و نوه ای هستند که یکی حکمت می بخشد و دیگری مانند اسفنج آن را خیس می کند. یکی کودک بودن و یاد گرفتن بزرگسالی و یکی به یاد می آورد که کودک بودن چگونه است. تماشای میلنر و کین تجربه گرانبهایی است. به گفته کین، که دوست دارد «با بهترین بازیگران ممکن کار کند، زیرا این کار به من فشار می‌آورد. با بیل، هرگز این حس را نداشتم که بیل یک بازیگر کودک کوچک است. من فقط به بیل به عنوان کسی که دقیقاً مثل خودم بود نگاه می کردم. ما فقط دوست بودیم. ما دوستان خیلی خوبی بودیم.» و کین هرگز به او توصیه ای نکرد. «او به هیچ چیزی نیاز نداشت. به نظر نمی رسید که به هیچ چیزی نیاز داشته باشد. او فقط فوق العاده بود. من هر روز خدا را شکر می کنم که او [بیل] آنجا بود.»

پیتر هارنس، فیلمنامه نویس، گنجی کشف نشده است. که در سال 2007 به‌عنوان یکی از «ستارگان فردا» توسط The Times و Screen International نام‌گذاری شد، با یک نگاه به IS ANYBODY There?، تعجب نخواهید کرد که چرا این عنوان به او اعطا شد. با تکیه بر تجربیات خودش که در خانه سالمندانی که توسط والدینش در Hornsea انگلستان اداره می‌شود، شخصیت‌ها غنی، زنده و دارای بافت هستند. سرشار از زندگی. هارنس که با صداقت یک کودک گفته می شود، به موضوعات مختلف اجتماعی مانند سالمندان، حق مرگ، خود مرگ و از همه مهمتر روح انسانی در بین نسل ها می پردازد. صمیمانه، کوبنده و دراماتیک، استفاده کرولی از طنز است که به خوبی، مناسب و به خوبی اجرا شده است.

اما این تأثیر عاطفی داستان بین کلارنس و ادوارد است که قلب و حواس را تسخیر می کند، زیرا می بینیم ادوارد جوان مرد می شود و کلارنس سیاستمدار بزرگ به آرامی محو می شود. به گفته سر مایکل، «من آنجا هستم تا از [پسر] مراقبت کنم. و در نهایت او آنجاست تا از من مراقبت کند. و او از انجام این کار یاد می گیرد.» او با سهولتی ابریشمی، دو شخصیت اصلی خود را در دایره کامل قرار می دهد که هر کدام خرد و بلوغ کودکانه را نشان می دهند. هر کدام از یک انتهای طیف شروع می‌شوند و به جلو یا عقب می‌روند، اما در نهایت در وسط قرار می‌گیرند، جایی که هم‌افزایی بین کلارنس و ادوارد چنان شدید است که شما را با درک غم انگیز زندگی اشک می‌آورد. یکی از دردناک‌ترین صحنه‌هایی که ستاره‌ها از نظر نویسندگی، کارگردانی و بازیگری کاملاً هماهنگ هستند، روزی است که کلارنس ادوارد را از مدرسه می‌گیرد. همانطور که ادوارد به حیاط مدرسه می آید و کلارنس را می بیند، در حالی که کلارنس در آنجا ایستاده است و در حالی که یکی از والدین از او می پرسد: 'این نوه شماست؟' مکث و لبخندی را برمی انگیزد که هم هوس انگیز و هم زیباست. اشک در چشمان شما جاری خواهد شد و نمونه کاملی از برتری هارنس با داستان سرایی ناگفته است. او به توصیف بصری اجازه می دهد تا داستان را تعریف کند که کاملاً در دست جان کراولی است.

کارگردان جان کراولی چند سال پیش ما را با فیلم برنده جایزه‌اش «پسر A» مجذوب کرد. او حس ذاتی انتقال احساسات قدرتمند را از طریق لنزهای ضمنی نشان داد. نیازی به گفتن نیست، با توجه به ماهیت IS ANYBODY THERE؟، سبک و توانایی او فقط فیلمنامه قوی و قالب روایی را تحسین می کند. کراولی که توسط کین به عنوان یک «کارگردان جوان ایرلندی باهوش» توصیف می‌شود، ممکن است قدرت کرولی ناشی از پیشینه تئاتر او با حس داستان‌گویی ماهرانه، تمرکز بر شخصیت‌هایی با شدت آرام باشد. فیلمبردار راب هاردی در ایجاد احساسات فیلم نقش دارد که لطافت گرمی را به پالت وارد می کند.

ترکیبی عالی از عشق، تلخی، طنز و درام، برای کین، او از شما می‌خواهد «تجربه‌ای تکان‌دهنده از زندگی را که [شما] قبلاً نداشتید، از بین ببرید. در مورد روابط در مورد کودکان و بزرگسالان و جوانان و پیری. از هر دو طرف پیش می رود. می بینید که چگونه یک فرد مسن می تواند به یک جوان کمک کند. و می بینید که یک جوان باید با یک فرد مسن چگونه رفتار کند. درک این دو سن در این تصویر بسیار مهم است.» و چه درک زیبایی است که توسط مایکل کین و بیلی میلنر زنده شده است. آیا کسی آنجاست؟ - آنها قطعا هستند. این طلای خالص اسکار به شکل قلب است.

کلارنس – سر مایکل کین ادوارد – بیل میلنر

به کارگردانی جان کراولی. نوشته پیتر هارنس

در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد

ادامه مطلب

برای ما بنویسید

اگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست

تماس با ما