نویسنده: دبی لین الیاس
کپی رایت عکس Universal Pictures
در اولین نمایش «بیرحمی غیرقابل تحمل»، از مهمانان ورودی پرسیده شد که آنها چه چیزی را «ظلم غیرقابل تحمل» میدانند. پاسخها از طنز گرفته تا رفتارهای رانندگی (آره، بانی هانت!) تا جدی بود. پس از دیدن این فیلم، فکر میکنم همه ما موافق باشیم که یکی از بزرگترین ظلمهای غیرقابل تحمل در هالیوود این است که برای دیدن جفت کاترین زتا جونز و جورج کلونی باید آنقدر منتظر بمانیم. صدای هیس سفید، سوزان، سکسی، برقآمیز، تنها تعدادی از کلماتی هستند که هنگام توصیف این دو به ذهن خطور میکنند.
بازگشتی به آن کمدیهای دوستداشتنی در روزهای گذشته اما با اندکی از الن برادران کوئن، «بیرحمی غیرقابل تحمل» داستان مایلز میسی خود شیفته، وکیل طلاق برجسته لسآنجلسی است که همه چیز دارد- و در برخی موارد، دو مورد از همه چیز - لیست مشتریان چشمگیر، احترام به همتایانش، رکورد برد بی نظیر در دادگاه و یک قرارداد آهنین که با محبت به عنوان 'پیش عروسی مسی' به نام او شناخته می شود. اما، با وجود همه شهرت و ثروت، مایلز مرد خوشبختی نیست. به نظر می رسد مردی که همه چیز دارد، احساس می کند چیزی ندارد و به دنبال چالش های جدید در زندگی است.
وارد مرلین رکسروث زیبای مست کننده، همسر سابق مشتری مایلز، رکس رکسروث شوید. رکس، یک توسعه دهنده املاک و مستغلات به طرز مشمئز کننده ای ثروتمند، به نظر می رسد که با خانم ها مشکل دارد و هیچ کس جز مریلین، دزدی های او را به رنگ زنده درآورده است. تا حد زیادی از بازپرس خصوصی کمتر قانونی او، گاس پچ تشکر می کنم. مرلین با شواهد و مدارک، فکر میکند پس از قطعی شدن طلاق، مایلز را به نظافتچی خواهد برد. اما، دوباره فکر کنید. مریلین به لطف مایلز طلاق می گیرد اما همین. بدون خانه، بدون لیموزین، بدون خدمتکار، بدون الماس، بدون هزینه دائمی برای زندگی. او N-O-T-H-I-N-G می گیرد.
نیازی به گفتن نیست که دختری مانند مرلین نمی تواند به تنهایی با ظاهر زندگی کند (اگرچه ممکن است تلاش کند) و به سرعت نقشه می کشد تا با رکس و مهمتر از آن مایلز کنار بیاید. مرلین که برای تامین مالی برنامه کوچکش به سرمایه نیاز دارد، با هاوارد دویل، سرمایه دار نفتی، ازدواج می کند، اما با ضخیم شدن داستان، چین و چروک جدیدی ظاهر می شود. مرلین و مایلز جذابیت غیرقابل انکاری نسبت به یکدیگر دارند - نه به ذکر سطوح رقابتی که می تواند باعث کشته شدن یک نفر شود.
«بیرحمی غیرقابل تحمل» که توسط تیم رابرت رمزی و متیو استون نوشته شده است، پیچشها و پیچشهای بیشتری دارد تا مارهای روی سر مدوسا و شیطنتهای مرلین و مایلز، «جنگ رزها» را میسازند (شما میدانید که با شوهر واقعی کاترین) شبیه یک مهمانی چای و عسل وینی پو است. و در تمام مدتی که داری میخندی! اما این فقط نقشهای اصلی نیستند که این لبه پیچ خورده را دارند، شخصیتهای فرعی مملو از ویژگیها و فتیشنهای بیشتر از آن هستند که بتوانید به آن دست تکان دهید و هر بازیگر با ذوق و شوق این لمسهای کوچک کوئنسکی را تجسم میدهد.
ناامیدکننده، جنبههای فنی این فیلم با فیلمهای اخیری که من دیدهام و/یا بازبینی کردهام برابری ندارد. این فیلمنامه و شیمی باورنکردنی بین کلونی و زتا جونز است که باعث می شود این فیلم کار کند و به آن برتری دهد. اگرچه با آثار قبلی کوئن مانند «فارگو» یا یکی دیگر از وسایل نقلیه کلونی، «ای برادر کجایی» هم ردیف نیست، اما این یکی از بهترین و راضیکنندهترین فیلمهای آنهاست.
کوئن استوار راجر دیکینز بهعنوان فیلمبردار بازمیگردد و اگرچه مانند «فارگو» با ابعاد بزرگی سروکار ندارد، اما کار تحسینبرانگیزی را در انتقال شفاف، زرق و برق و طمع مایلز، مرلین و شخصیتهای فرعی انجام میدهد. طراح صحنه و لباس مری زوفروس نیز به خاطر کار با کیفیت خود که تنها هر شخصیت و احساس کلی فیلم را به خوبی نشان می دهد، تحسین می شود.
و چه بازیگرانی از شخصیت ها! یکی دیگر از کهنه سربازان کوئن، بیلی باب تورنتون، در نقش هاوارد دویل بازی التقاطی و خندهدار دیگری را انجام میدهد، در حالی که جفری راش دم اسبی که به عنوان شوهر یکی از مشتریان مایلز به بخش کوچکی تنزل داده شده است، هر صحنهای را که او در آن حضور دارد میدزدد. هرمان از زمان «Overboard» نقش یک شوهر فاحشه ثروتمند را کامل کرده و در نقش رکس هیستریک است. پل ادلشتاین در نهایت به عنوان دستیار مایلز، ریگلی، مدتی با کیفیت از صفحه نمایش استفاده می کند و برای کلونی یک فویل عالی است. و باید اعتراف کنم که هرگز طرفدار آن نبودم، سدریک سرگرم کننده مرا در اینجا به عنوان پی گاس پچ برد. او بدیهی است که از برخی از اسلایمبالهایی که در طول سالها در زمینه حقوقی با آنها مواجه شدهام، درس گرفته است. و دیدن جولیا دافی به عنوان یکی از دوستان چند طلاق مرلین بسیار عالی است.
اما، این از ابتدا تا انتها درباره جورج و کاترین است. این دو کاملاً با هم تطابق دارند و کاملاً بازیگران آن از تریسی و هپبورن کامل تر هستند. پیشفرض رمانتیکهای بیاعتماد متقابل فقط شخصیتها را بیشتر به هم مرتبط میکند. اگرچه کلونی در ذهن او نوشته نشده است، اما کلونی مانند مایلز طبیعی است، و با تمام ظرافت و سبک کری گرانت در این خط ضعیف بین سرآمد رمانتیک و کمدی قدم می زند. استادی در خودپسندی طنزآمیز، با هر شخصیتی که کلونی تا به حال به تصویر کشیده است، همیشه ویژگی کمی وجود دارد که او به شخصیت می افزاید و عمق و دسترسی بیشتری به آن می بخشد. در اینجا، مایلز به دندانهایش وسواس دارد و کلونی آن تیک کوچک را با تمام ارزشش میدوشد و با هر اقدام مرتبط، بیشتر و بیشتر میخندد. زتا جونز در نقش مرلین، نه تنها به تنهایی به طور خیره کننده ای برق می زند، بلکه دارای استعدادی کمیک است که وقتی او را با کلونی قرار می دهید، رعد و برق ظاهر می شود.
همانطور که به اختصار توسط برایان گریزر، تهیه کننده اجرایی بیان کرد، این یک 'داستان عاشقانه برای هر کسی و همه' است. اما، همانطور که جوئل کوئن معتقد است، هنوز هم یک کمدی است و شما خواهید خندید. گلیتز، زرق و برق، کمدی و کلونی و زتا جونز. بدون شک خنده دار ترین و عاشقانه ترین کمدی سال.
جرج کلونی: مایلز مسی کاترین زتا جونز: مرلین رکسروث سدریک سرگرم کننده: گاس پچ ادوارد هرمان: رکس رکسروث بیلی باب تورنتون: هارد دویل
به کارگردانی جوئل و اتان کوئن. نوشته رابرت رمزی و متیو استون. انتشار تصاویر جهانی. دارای رتبه PG-13. (100 دقیقه)
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB