نویسنده: دبی لین الیاس
بیایید دور بوته نکوبیم. INGLOURIOUS BASTERDS با شکوه است!!!!! فیلم آنقدر لذت بخش است، آنقدر سرگرم کننده است، آنقدر هوشمندانه نوشته شده، آنقدر خوب ساخته شده است، لنزهای زیبایی دارد و آنقدر خوب بازی می کند که نمی خواستم تمام شود. این بدون شک بهترین فیلم دوران حرفه ای کوئنتین تارانتینو و یکی از بهترین فیلم های سال 2009 است، البته در بین 50 فیلم محبوب من در تمام دوران ها قرار گرفته است. آن پسر کوچک طلایی به نام اسکار قطعاً با نامزدی های فراوان که با بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شروع می شود و به جرأت می گویم در این مرحله از بازی، برنده ای مطمئن با بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای کریستوفر والتز خواهد بود. به سادگی فوق العاده!
همه شما سینماگران ممکن است از چند سال قبل یک «فیلم رزمی ماکارونی» ساخته انزو سی کاستلاری به نام «حرامزادههای نافرمان» در سال 1978 را به یاد بیاورید که داستان گروهی از محکومان را روایت میکند که در جریان حمله از زندان فرار میکنند و به سمت مرز سوئیس میروند. فرار از دست نازی ها و آمریکایی ها. به نظر میرسد این فیلم بر روی یک کارمند جوان بسیار تأثیرگذار در ساحل منهتن، کالیفرنیا، تأثیر زیادی گذاشته است، که تصمیم گرفته بود روزی «حرامزادههای بیاهمیت» خود را بسازد. آن منشی جوان کوئنتین تارانتینو بود. شروع فیلمنامه خود در سال 1998، علیرغم تکمیل بیش از 300 صفحه دست نویس از شخصیت ها و معرفی، سال ها و پروژه های دیگر بین تارانتینو و تکمیل پروژه رویایی او انجام شد. اما این پروژههای دیگر بودند که به او اجازه دادند تا حقوق کامل «حرامزادههای بیسابقه» را بخرد و بهجای بازسازی، آزادی خلق اثری کاملاً جدید را به او داد، در حالی که همچنان به کاستلاری ادای احترام میکرد، اما نام تجاری خود را قرار داد. در این فیلم، آن را حرامزاده های بی شرمانه نامیدند. (توجه به دانش آموزان - برای املای صحیح کلمات به تارانتینو نگاه نکنید.)
زمان – 1941. مکان – شمال فرانسه تحت اشغال نازی ها. هدف نازی ها نابود کردن یهودیان است. هدف متحدان - نابود کردن رایش سوم و نازی ها است. داستان ما که به پنج فصل تقسیم شده است با 'روزی روزگاری در فرانسه اشغال شده توسط نازی ها' آغاز می شود. در حالی که رشتههای موسیقی آشنا برای طرفداران سرجیو لئونه در پسزمینه موج میزند، ما با نازی افسانهای، سرهنگ هانس لاندا، خودخوانده «شکارچی یهودی» آشنا میشویم که در مأموریتی برای یافتن خانوادهای یهودی که معتقد است در یک خانواده پنهان شدهاند، آشنا میشویم. از خانه های روستایی در فرانسه لاندا با همراهانش، کشاورز را بازجویی میکند و با خودمانی تسلط خود به چهار زبان را نشان میدهد و در عین حال از عشقش به شیر، مزارع و چیزهای خوب در زندگی حمایت میکند، اما رنگی از کلنل کلینک ورنر کلمپرر را به ترکیب اضافه میکند. در همین حال، همان خانواده ای که او به دنبال آن است، زیر تخته های کف زیر پای او پنهان شده اند. مصمم است اعتبار نام خود را ثابت کند، با یک عبارت، یک حرکت، حس کردن طعمه خود در زیر خود، مردانش حمله می کنند، خانواده را قتل عام می کنند، اما برای یک نفر - دختر جوانی به نام شوسانا که به زیبایی آرام روستایی می گریزد. لا ماریا فون تراپ
با پیشروی به سال 1943، جنگ هنوز ادامه دارد و ما با شوسانا ملاقات می کنیم که به پاریس گریخته و هویت جدیدی به عنوان مالک و مجری یک سالن سینما در پاریس تحت اشغال نازی ها به خود گرفته است. دیگر آن کودک وحشت زده کثیف نیست، او با هوا و رفتار کاترین هپبورن به زنی با اعتماد به نفس، خونسرد و جمع شده تبدیل شده است. او همچنین زیباست و با آن نفرین، چشم قهرمان جنگ نازی ها، فردریک زولر، خودخوانده «گروهبان آلمانی یورک» را به خود جلب می کند. (مردم، نگران نباشید - گری کوپر او نیست.) به نظر می رسد که زولر نیز کمی اهل سینما است، یا اینطور فکر می کند، با توجه به شهرتش به لطف فیلم جدید 'غرور ملت' بر اساس ادعای او ' زندگی واقعی» تجربه بیرون بردن تعداد بیشماری از سربازان متفقین به تنهایی از نقطه نظر لانه عقاب. رابطه او با کارگردان فیلم و دست راست هیتلر، جوزف گوبلز، به ماهیت متکبرانه او افزوده شده است. اما در حالی که شوسانا توسط زولر و گوبلز دفع میشود، زمانی که زولر او را متقاعد میکند که به نازیها اجازه دهد تئاتر او را برای نمایش 'غرور ملت' - یک رویداد فرش قرمز واقعی در جنگ جهانی دوم برای ثروتمندان، میبیند، راهی برای رسیدن به هدف میبیند. معروف و رده بالای رایش سوم.
دویدن در جاهای دیگر در فرانسه کسی نیست جز ستوان آلدو راین و گروه حرامزاده های بی شرم او که برنامه خاص خود را دارند - همه نازی ها را ممکن بکشند و پس از مرگ، مانند سرخپوستان آمریکایی پوست سرشان را بکشند. متشکل از یهودیان ایالات متحده به همراه خانواده و دوستانی که قربانی هیتلر شدهاند یا پنهان شدهاند، میزان نفرت و خشم نسبت به نازیها بینظیر است، بهویژه برای گروهبان. دانی دانوویتز، آرایشگری از بوستون با عشق به تد ویلیامز، بیسبال، و ضربه زدن به بدن نازی ها با خفاش یا لوله آهنی، هر کدام که مفید باشد. یکی از سربازان سابق نازی که تنفرش از نازیها با دشمنان متحدان رقابت میکند، با اضافه کردن کمی ترکیب به مدیریت، یکی از سربازان سابق نازی است.
در آن سوی حوضچه، «عملیات کینو» در شرف آغاز است. به رهبری منتقد و کماندوی بریتانیایی، ستوان آرچی هیکوکس، و با استفاده از استعداد و زیبایی مامور مخفی بریتانیا، بازیگر زیبای آلمانی بریجت فون هامرزمارک، این دو متوجه می شوند که برای اجرای نقشه جسورانه خود به کمک بیشتری نیاز دارند. در سواره نظام - حرامزاده ها. با زمان ساعت سوئیسی، گروه در یک میخانه کوچک زیرزمینی گرد هم می آیند و در مورد برنامه های خود برای نابودی رایش در اولین نمایش فیلم جدید گوبلز، 'غرور ملت'، همان اولین نمایشی که در شوسانا برگزار می شود، صحبت می کنند. تئاتری که خود هیتلر در آن حضور خواهد داشت.
انتخاب بازیگران INGLOURIOUS BASTERDS فراتر از کمال است. براد پیت در نقش ستوان یهودی جنوبی آلدو رین، با دعوت از گالری بین المللی استعدادها، رهبری گروه را بر عهده دارد. یکی از بامزهترین بازیهای پیت، و احتمالاً نقش مکمل، او در حال رهبری حرامزادهها در سرتاسر اروپاست که از هر مرد تحت فرمانش ۱۰۰۰ پوست سر میگیرد. شجاعت و شجاعت او هر بار که به طرز جذابی سرگرم کننده روی صفحه ظاهر می شود. الی راث به راحتی نقش دانوویتز، 'یهودی خرس' را بازی می کند. راث با اضافه کردن عشق خود به بیسبال و تد ویلیامز در نقش، سبک کوبیدن بدن خود را به تاب ویلیامز نسبت می دهد. بیجی نواک، تهیهکننده، نویسنده و بازیگر «دفتر» جواهری در نقش پیافسی اسمیتسون «مرد کوچک» یوتیویچ است (و برای تفسیر این نام مستعار، حتماً مصاحبه من با حرامزادهها را ببینید). Novack ناامن، خنده دار اما وقف این هدف است، تماشای آن لذت بخش است.
توجه خود را به خارج از کشور معطوف کنید، به مایکل فاسبندر نگاه نکنید. فاسبندر که در هایدلبرگ آلمان به دنیا آمد، در ایرلند بزرگ شد اما به راحتی زبان آلمانی دوران جوانی خود را برای نقش بریتانیایی آرچی هیکوکس به یاد آورد. او که در نقشهای نظامی در «گروه برادران» و «سنتوریون» آیندهای که در آن نقش یک سرباز رومی در نقش هیکوکس را بازی میکند، استعداد خود را تثبیت کرده است، بهویژه زمانی که دانش فیلمی هیکوکس را بهعنوان یک جزء جداییناپذیر در نظر میگیرد. بخشی از داستان ملانی لورن در نقش شوسانا شگفت زده می شود. او که وارد پروژه می شود بدون اینکه انگلیسی صحبت کند، در اولین فیلم آمریکایی اش به راحتی به صفحه نمایش و زبان فرمان می دهد. «دخترانهتر» از بسیاری از زنان در فیلم تارانتینو، لوران نیروی نرمی از خود تراوش میکند که تا فصل آخر افزایش مییابد و با خشم روی پرده منفجر میشود. دایان کروگر، همچنین یک زبان شناس، به نقش بریجت فون هامرزمارک تبدیل می شود. او که پیش از این برای مخاطبان آمریکایی با نام ابیگیل در «گنجینه ملی»، به عنوان فون هامرزمارک شناخته میشود، تلاقی بین دیتریش و هیلدگارد کنف، بازیگر مشهور آلمانی است که شایعه شده بود در طول جنگ جاسوسی میکرد. با همکاری آنا شپرد، مشتری، لباسهای او فقط به رمز و راز مطمئنی که برای فون هامرزمارک به ارمغان میآورد میافزاید.
در حالی که یک قطعه واقعاً گروهی است، ستاره واقعی این فیلم کریستوفر والتز در نقش سرهنگ هانس لاندا است. والس متولد وین به سه زبان مسلط است و مقداری ایتالیایی را برای فیلم یاد گرفته است. والتز با حدود 40 سال فعالیت در تئاتر و عمدتاً تلویزیون و فیلم های آلمانی، اکنون با شخصیت پردازی تعیین کننده خود از لاندا، مخاطبان آمریکایی را شگفت زده می کند. چند بافتیترین و لایهلایهترین شخصیتی که در سالهای اخیر روی پرده دیدهام، والتز طیفی از احساسات زیرپوستی و فتنهای را با اجرای خود اجرا میکند. او حیرت انگیز است. بیرونی نرم از شادی و زیبایی کاذب تراوش می کند، پوزخند، نگاهش، نگاه دقیق تری را به شر موذیانه ای که در زیر لبخندش نهفته است، نشان می دهد. به سادگی فریبنده. طلای اسکار برای اوست.
تارانتینو که به خاطر رفتن راه خود و ریسک کردن شناخته شده است، در اینجا دقیقاً این کار را انجام می دهد و تاریخ را به چیزی بازنویسی می کند که واقعاً با آنچه می تواند پایان قابل قبولی برای رایش سوم باشد، روبرو می شود. او که با دقت ساخته شده است، هیچ سوالی را در این فانتزی قابل توجه بی پاسخ نمی گذارد. شخصیت محور و همیشه آگاه به شخصیت، حتی بدون نشان دادن آن بر روی صفحه در اینجا (به دنبال یک پیش درآمد باشید)، تارانتینو مطمئن می شود که بدون تاریخچه کامل، ما هنوز از پس زمینه هر شخصیت و نحوه رسیدن آنها به این مکان خاص در زمان می دانیم. بسیار هوشمندانه نوشته شده است، دیالوگ خنده دار و اغلب زبانی است، داستان پیچیده و سرگرم کننده است. کنایه حاکم است. شخصیت پردازی ها باورنکردنی و حذف نشدنی هستند. تحقیقات تارانتینو در اینجا یک مورخ واقعی در مورد فیلم و پروژههای خاصش است و به او اجازه میدهد با تاریخ بازی کند و حقیقت را در داستان بگنجاند. جوزف گوبلز در واقع یکی از پدران سینمای آلمان، به ویژه سینمای تبلیغاتی در طول جنگ جهانی دوم بود. و برای اینکه آن موهای پشت گردن شما خزیده شوند، در مورد این کمی چیزهای بی اهمیت - مراحل صوتی که در آن قسمت از فیلم فیلمبرداری شد، از جمله تئاتر شوسانا، در همان صحنه های صوتی که گوبلز فیلم هایش را فیلمبرداری می کرد، انجام می شد. در مورد کنایه صحبت کنید. فیلمنامه که به خوبی طراحی شده و به خوبی گفته شده است، با انسجامی جریان دارد که معمولاً در فیلمهای تارناتینو دیده نمیشود. اما بیشتر از آن، حرامزاده های INGLOURIOUS با باورپذیری و سرگرمی جریان دارند.
از نظر فنی فیلم بی عیب و نقص است. فیلمبرداری رابرت ریچاردسون خیره کننده و بسیار زیبا است. ریچاردسون که در 35 میلیمتر عکس گرفته شده، برخی از بهترین کارهای خود را در اینجا با مجموعهها، سبکها و تنهای بیشماری انجام میدهد که شگفتانگیز بصری تمیز، واضح و تیز را برای ما به ارمغان میآورد. طراحی تولید دیوید واسکو بسیار عالی است، به ویژه با ایجاد تئاتر هنر دکو شوسانا. غنی و سرسبز، در حالی که هر مجموعه به طور مشخص متفاوت است، انسجام و ظرافتی وجود دارد که از نظر موضوعی همه آن را به هم پیوند می دهد. آفرین به گریم گرگ نیکوترو که مارتین ووتکه، سیلوستر گروت و راد تیلور را به ترتیب به هیتلر، گوبلز و چرچیل تبدیل کرد. به من اعتماد کن وقتی میگویم که دوبرابر میکنی. و البته، لباس کامل دوره آنا شپرد کمال عالی است.
اساساً به صورت متوالی فیلمبرداری شد، پیش تولید آن 14 روز پس از پایان فیلمنامه نهایی توسط تارانتینو آغاز شد. مکان های فیلمبرداری برای تارانتینو مهم بود. علاوه بر استودیوی بابلزبرگ در خارج از برلین، مکانهایی نیز در Bad Schandau در نزدیکی مرز چک و فورت هانبرگ، یک قلعه نظامی واقعی که قدمت آن به دوران قیصر ویلهلم بازمیگردد، انتخاب شد و در اینجا بهعنوان جنگلهای ساکنان حرامزادهها عمل میکرد.
نمیتوانم به وظیفه مضاعف الی راث بهعنوان فیلمساز پشت سر «غرور ملت» اشاره نکنم. در حالی که ما فقط دو دقیقه از کار او را می دانیم، هفت دقیقه کوتاه به طور کامل توسط راث طراحی، لنز و ویرایش شده است. راث که یک دوست واقعی بود، به دلیل محدودیتهای زمان و بودجه، در حالی که تارانتینو در حال گرفتن عکسهای اصلی بود، داوطلب شد تا فیلم سیاه و سفید «غرور ملت» را مدیریت کند و خودش را با سنجاب کنار زد و قطعهای را ساخت که ظاهر و جوهره حماسهای از جنگ جهانی دوم در دهه 1940 را دارد. خوشبختانه به فیلم کامل او در یک فیلم روی DVD خواهیم رسید.
یک شخصیت به خودی خود، موسیقی متن و موسیقی آن قیمتی ندارد. ادغام باشکوهی از کلاسیک، کمی انیو موریکونه (۸ انتخاب)، دیوید بووی، بیلی پرستون، ری چارلز، و برخی آثار آلمانی و فرانسوی آن دوره، این آهنگها به داستان دامن میزنند، آن را به جلو میبرند و لحن هر کدام را مشخص میکنند. فصل و رویداد و در هم تنیدگی اجزای بصری.
به تعبیر خود ستوان آلدو راین، فکر می کنم این شاید شاهکار تارانتینو باشد.
ستوان آلدو رین – برد پیت
سرهنگ هانس لاندا – کریستوفر والتز
شوسانا – ملانی لوران
بریجت فون هامرزمارک - دایان کروگر
دانی دونوویتز – الی راث
نویسنده و کارگردان کوئنتین تارانتینو.
برای مصاحبههای من با «حرامزادهها» (نازیها و متحدان)، از جمله خود کوئنتین تارانتینو، به مجله N Zone، moviesharkdeblore.com و اخبار دل ری مراجعه کنید.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB