بدنام

نویسنده: دبی لین الیاس

پوستر_بدنام_کوچک

هر آنچه را که درباره ترومن کاپوتی می دانید یا فکر می کنید می دانید را فراموش کنید. همه چیزهایی را که می دانید یا فکر می کنید بر اساس «کاپوت» محصول 2005 و بازی فیلیپ سیمور هافمن برنده اسکار در نقش اصلی، می دانید را فراموش کنید. همه چیزهایی را که می دانید یا فکر می کنید در مورد جامعه بالای نیویورک دهه 60 می دانید را فراموش کنید. همه چیزهایی را که می دانید یا فکر می کنید در مورد 'در خون سرد' می دانید را فراموش کنید. و سپس، کلاه خود را نگه دارید، زیرا می خواهید بفهمید که واقعاً بدنام بودن به چه معناست.

داگلاس مک گراث، نویسنده و کارگردان، با این فیلم زندگینامه ای درباره نویسنده «در خون سرد»، ترومن کاپوتی، سرتان را می چرخاند و یکی از بدنام ترین جنایات نسل ما و همچنین برخی از بدنام ترین شخصیت های روز را برمی گرداند. با پیروی از ردپای کاپوتی در خلال خلق شاید مشهورترین اثرش، ما هم از زرق و برق و زرق و برق جامعه عالی نیویورک، و هم از جنب و جوش جنایت، قربانیان آن، عاملان آن و سفر روانی آگاه هستیم. کاپوتی در حالی که دو جهان با هم برخورد می کنند.

کاپوتی با جاسوسی از یک قطعه خبری کوتاه در روزنامه نیویورک در مورد یک قتل به سبک اعدام یک خانواده کانزاس، مجذوب می شود و تصمیم می گیرد مقاله ای عمیق در مورد جنایت شنیع بنویسد. او که به خاطر پر زرق و برق بودن و گرایش به تزیین در هنگام فرار و ماجراجویی مشهور است، از نزدیکترین دوستش نل هارپر لی می خواهد تا در جستجوی واقعی خود به او کمک کند. پلین-جین نل، مخالف ترومن، دانشکده حقوق را تنها چند هفته قبل از فارغ التحصیلی ترک کرد. بهترین دوستان از دوران کودکی، آنها از صمیمی ترین اسرار و آسیب پذیری های یکدیگر آگاه هستند. نل که به تازگی اولین رمان خود را به نام 'کشتن مرغ مقلد' به پایان رسانده است، وقت زیادی در اختیار دارد و اگرچه واقعاً آنقدر مشتاق پروژه ترومن نیست، نمی تواند به دوستش پشت کند و موافقت می کند که او را به کانزاس همراهی کند تا به او کمک کند. 'تحقیق' او

بدنام_4

به محض خروج قطار از «ایستگاه» که نل و ترومن را در کانزاس ترک می‌کند، شاهد این دوگانگی هستیم که دو جهان شروع به برخورد می‌کنند. در ابتدا توسط همه و به ویژه مدیر دفتر تحقیقات کانزاس، آلوین دیویی که سرپرستی تحقیق درباره قتل عام خانواده Clutter را بر عهده دارد، در هر مرحله نادیده گرفته شد، تفاوت بین این دو جهان کاملاً آشکار است. ترومن واقعاً ماهی بیرون از آب است، در هتل محلی پیام‌هایی را می‌خواهد و با بی‌احتیاطی نام تماس‌گیرندگانش را به زبان می‌آورد. در حالی که جستجوی پنیر در خواربار فروشی محلی چیزی جز Velveeta تولید نمی کند. با این حال، در نهایت، این نل است که با توصیه های بسیار حکیمانه به ترومن در شکستن یخ کمک می کند - با نشان دادن شباهت های خود با مردم محلی ارتباط برقرار کنید و تفاوت های خود را به رخ نکشید. در حالی که کار به ظاهر غیرممکن برای ترومن است، با این حال به نل گوش می دهد و در روز کریسمس به دعوت خانم دیویی، میزها شروع به چرخش می کنند. ترومن با دوستانه‌ترین و صمیمانه‌ترین رفتار خود، دیویی‌ها را با داستان‌هایش از زندگی شبانه در نیویورک شگفت‌زده می‌کند، اما پس از آن خود را با علاقه‌ای صمیمانه به زندگی‌شان و مشاهده تحسین‌آمیز چیزهای کوچکی که برای همگان پیش‌بینی کرده‌اند، دوست می‌دارد. جامعه بالا یا یک مرد قانون کانزاس.

دیری نمی‌گذرد که بقیه جامعه راه آنها را در آغوش می‌گیرند و ترومن، به سبک بی‌نظیر خود، به زودی نان تست شهر خواهد شد. اما وقتی قاتلان دستگیر می‌شوند، اوضاع واقعاً تغییر می‌کند. ترومن و نل که در میان انبوه خبرنگاران و چهره‌های بی‌نظیر درهم شکسته شده‌اند، در حالی که پری اسمیت و دیک هیکاک بازداشت می‌شوند و در یک لحظه گذرا، ترومن و اسمیت با هم تماس چشمی برقرار می‌کنند، مجبور می‌شوند به خط مقدم برسند. طول عمر. ترومن با حسی تازه از هدف، تصمیم می گیرد که مقاله خود را به کتاب تبدیل کند و در آن لحظه، فصل جدیدی برای همه افراد مرتبط آغاز می شود.

اکنون ترومن که از صمیمی‌ترین جزئیات این تحقیقات آگاه است، چیزهایی را می‌بیند که دیگران نمی‌بینند - مخصوصاً وقتی صحبت از پری اسمیت می‌شود. کنجکاوی طبیعی و پیوند تقریباً آنی او با اسمیت، او را به سمت جلو سوق می‌دهد و قول می‌دهد که داستان‌هایشان را که منجر به آن شب سرنوشت‌ساز در خانواده کلاتر و فراتر از آن شد، تعریف کند. ایجاد یک دوستی شدید با اسمیت، احساسات خامی که در ادامه فیلم وجود دارد، فریبنده، دلخراش و غلبه کننده است.

توبی جونز وظیفه دلهره آور ایفای نقش ترومن کاپوتی را بر عهده می گیرد و اجازه دهید بگویم، همانقدر که فیلیپ سیمور هافمن در فیلم «کاپوتی» در سال 2005 بود، توبی جونز بازی برنده اسکار را شرم آور می کند. جونز به طور متعالی بی عیب و نقص است. اجازه ندهید قاب کوچک او شما را فریب دهد. شانه های او آنقدر گشاد است که این فیلم را حمل می کند و این کار را با شادی، غم، شدت، هوش و صداقت به طرز مشهودی سرمست کننده انجام می دهد. او افسانه‌های مربوط به کاپوتی را زیر پا نمی‌گذارد و چنان عمق عاطفی چند لایه، چند لایه و ظریف را به نقش می‌آورد که تجسم فیزیکی بی‌نقص او از شخصیت در پشت صندلی قرار می‌گیرد. و ساندرا بولاک بالاخره باید با ایفای نقش نل هارپر لی نامزد اسکار شود. نل او که نقش مکملی برای کاپوتی جونز دارد، ناچاری است. من که خودم یک بار با نویسنده منزوی ملاقات کردم، بیشتر از عملکرد کم‌توجه بولاک تحت تأثیر قرار گرفتم. از لهجه متمایز گرفته تا مهربانی در خانه و توجه دقیق به جزئیات شخصی، نل او بی عیب و نقص است و تعادلی عالی برای کاپوتی جونز دارد. شیمی بین او و جونز جذاب و در عین حال سرگرم کننده است. آنها واقعاً پیوند مادام العمر بین کاپوتی و لی را به هم متصل می کنند و منعکس می کنند.

یکی از پویاترین و پر احساس‌ترین اجراها از 007 جدید ما، دنیل کریگ می‌آید که در اینجا به قاتل محکوم به نام پری اسمیت تبدیل می‌شود. اگر این نقش به او جایزه اسکار ندهد، عدالتی در آکادمی وجود ندارد. پرچین. روکش چشمی فولادی که با ایجاد رابطه او با کاپوتی به آرامی فرسایش می یابد. دلسوز. همدل. و باز هم یک شدت استادانه. و در مورد دنیل کریگ و توبی جونز، صحنه های زندان آنها، و حتی یک عکس روی پله های ایستگاه پلیس با یک نگاه گذرا بین آن دو قبل از ملاقات واقعی آنها، من را به هم می زند.

و الوین دیویی جف دانیلز چطور؟ باز هم، انتخاب بازیگران عالی. در حالی که من معتقدم که دنیلز به دیویی احساس سبکی بیشتری نسبت به مردی که در زندگی واقعی داشت داده است، اما تاثیرگذار است و در یادآوری رابطه بین کاپوتی و دیویی بسیار موثر است. در زندگی، کاپوتی از خانواده دیویی به عنوان «انسان‌های باارزش» و «قلب‌های عسلی» یاد می‌کرد و عملکرد دنیلز در اینجا و رابطه‌اش با کاپوتی جونز، دوستی نهایی و تحسین متقابل آنها را روشن می‌کند. دیگر اجراهای کلیدی مکمل از پیتر بوگدانوویچ در نقش بنت سرف، گوئینت پالترو در نقش خواننده خجالتی کیتی دین (که آشکارا بر اساس پگی لی ساخته شده است) و ایزابلا روسلینی در نقش مارلا آنیلی، یک فرد اجتماعی است. یکی از بزرگترین کودتاهای بازیگری با رنگ طنز با سیگورنی ویور همراه است. دختر پت ویور، مدیر عامل NBC، او در نقش بیب پیلی، همسر ویلیام پیلی که CBS را تأسیس کرد، انتخاب شد. و همانطور که جای تعجب ندارد، او بی عیب و نقص است. اما شادی واقعی جولیت استیونسون در نقش دایانا وریلند پرمدعا و بیش از حد اغراق شده است. کمپینگ و سرگرم کننده به یک گسل. فقط میتونم بگم اسکار اسکار اسکار!!

بدنام_3داگ مک‌گراث، هم به‌عنوان نویسنده و هم به‌عنوان کارگردان، کار خارق‌العاده‌ای انجام می‌دهد – شوخ و تاریک، و همیشه پر زرق و برق. این فیلم به عنوان یک کاوش غنی در روان و جامعه از نگاه کاپوتی و اطرافیانش آشکار می شود. تصاویر بصری مانند طراحی تولید - به ویژه صحنه های نیویورک - غیر قابل سرزنش هستند و به لطف طراح تولید جودی بکر، به تثبیت زمان، فضا و نگرش بسیار کمک می کنند. بکر برای اثبات اصالت سنگ تمام نمی گذارد – چه در پنت هاوس مجلل و پرآذین وریلند در نیویورک باشد و چه در خانه کانزاس خانه نشین دیویی. مک گراث با درهم آمیختن داستان سرایی مؤثر با مصاحبه مستقیم با دوربین از برخی از بازیگران اصلی، ارتباط قوی با مخاطب ایجاد می کند. فلاش بک ها همچنین به طور موثر در ارتباط با شب قتل ها و کودکی اسمیت استفاده می شوند.

مک گراث انسانیتی را به تصویر می کشد که «کاپوت» به شدت فاقد آن بود... و این انسانی است که با همه قابل دسترسی و ارتباط است. آمریکا همیشه مجذوب سلبریتی ها، خیابان پنجم و «پول بالا» بوده است. چرخش مک گراث در جامعه عالی نیویورک با افرادی مانند بنت سرف، پیلی و وریلند فقط خلأ شایعه آمیز هر یک از ما را پر می کند. با این حال، نکته کلیدی که این فیلم را چنین برجسته می‌کند، کنار هم قرار دادن پر زرق و برق کاپوتی با خانواده‌های سرگردان کانزاس است که به دنبال آن تغییر شکل و توانایی کاپوتی در «انسان کردن» خود و ارتباط با جو معمولی است. کسی در اطراف نیست که در تئاتر ننشیند و فکر نکند: 'ببین، من تنها نیستم.' این فیلم عجیب و غریب در هر یک از ما و در کل زندگی را در بر می گیرد و واقعاً بر جامعه و انسانیت هر یک از ما تأثیر می گذارد. حقیقتی نافذ و صداقت وحشیانه وجود دارد که چشم اندازی واقعاً منحصر به فرد را برای برخی از رویدادهای جذاب و حتی افراد جذاب تر ارائه می دهد.

یکی از انتخاب‌های من به‌عنوان فیلم سال که باید حتماً ببینید، برای طلای اسکار، INFAMOUS بسیار باشکوه است.

ترومن کاپوتی: توبی جونز

نل هارپر لی در نقش ساندرا بولاک

پری اسمیت: دنیل کریگ

دیک هیکاک: لی پیس

آلوین دیویی: جف دانیلز

نویسنده و کارگردان داگلاس مک گراث بر اساس کتاب جورج پلیمپتون. دارای رتبه R. (110 دقیقه)

در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد

ادامه مطلب

برای ما بنویسید

اگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست

تماس با ما