نویسنده: دبی لین الیاس
'پوله که دنیا رو میچرخونه. . .Pfft از فقیر بودن!
'آهنگ پول'، کاباره (1972)
هیچ کس هرگز آن را مختصرتر از زمانی که فرد اب نوشت، بیان نکردآهنگ پولبرایکاباره. چه آلمان نازی 1931 چه ایالات متحده آمریکا در سال 2013، پول دنیا را می چرخاند. و به لطف نابرابری بزرگ ثروت در آمریکا، همه ما می توانیم فریاد «پفت بر فقیر بودن» را جمع کنیم. اما در سرزمینی با چنین ثروت و رفاه، مانند آمریکا، چرا بسیاری از شهروندان آن به سختی امرار معاش می کنند؟ چرا درآمد و درآمد راکد شده است؟ چرا چنین اختلافی بین ثروت 1 درصد و بقیه وجود دارد؟ چرا، به دلیل نداشتن توصیف بهتر، مردم فقیرتر یا حداقل فقیرتر از چندین سال پیش هستند؟ با تشکر از جیکوب کورنبلوت، فیلمساز و رابرت رایش، کارشناس اقتصادی، نابرابری برای همه پاسخها را به ما میدهد و بدون آن همه جنجالهای حزبی سیاسی واشنگتن و وال استریت.
'سنگ مدرسه' برای اقتصاد،
نابرابری برای همه برای هر آمریکایی 'باید ببیند' است.
به جز چند استثنا، هر یک از ما تحت تأثیر فروپاشی مالی آمریکا در سال 2008 و «رکود بزرگ» ناشی از آن قرار گرفتهایم. اما چند نفر از ما واقعاً درک می کنیم که 'چگونه' این اتفاق می تواند نه تنها برای آمریکا، بلکه برای هر یک از ما بیفتد؟ ما سخت کار می کنیم، کمی پس انداز می کنیم، کمی خرج می کنیم (یا در برخی موارد، بسیار پس انداز می کنیم، زیاد خرج می کنیم). ما در زندگی روزمره خود مانند زنبورهای کارگر خوب پیش می رویم همانطور که والدین و والدینشان به ما آموخته اند، که بسیاری از آنها از رکود بزرگ جان سالم به در برده اند. اما چیزی در این سیستم شکسته شد و در حال حاضر صرفه جویی یا هزینه ای جز برای 1 درصد از درآمدهای بالای کشور وجود ندارد. پس چه اتفاقی افتاد؟ و این دقیقا همان هستهای است که در ذهن کارگردان Jacob Kornbluth زمانی که او ایده ساخت یک مستند در این زمینه را برای آمریکاییهای معمولی به دست آورد، کاشته شد.
من این احساس را در ذهنم داشتم که کسی بدون پیشینه اقتصادی است و اینکه من اولین مخاطب عالی برای این چیزها هستم. اگر من می توانستم آن را بگیرم، شاید بقیه می توانستند آن را بگیرند. متوجه شدم در اقتصاد بزرگتر، به نوعی در چرخه اخبار 24 ساعته گرفتار شده بودم. من مدام می شنیدم که مردم درباره درآمد و برابری و اتفاقاتی که برای اقتصاد پس از سقوط در سال 2008 رخ می داد صحبت می کردند و نمی فهمیدم چه خبر است. من متوجه نشدم از این بابت ناامید شدم. . . من نفهمیدم چه اتفاقی افتاده است. من هیچ زمینه ای برای آن نداشتم. بنابراین، من امیدوار بودم که یک نوع داستان را برای قرار دادن همه اینها در چارچوب انجام دهم. خواندن پس لرزه توسط رابرت رایش همه چیز را برای کورنبلوت تغییر داد. «[این] برای من درست مانند تغییر پارادایم بود. اینطوری بهش فکر نکرده بودم من متوجه نشدم که این برابری درآمدی گسترده بر اقتصاد و دموکراسی ما تأثیر می گذارد. من آن را شاید از نظر اخلاقی درک کرده بودم. فهمیده بودم که شاید منصفانه نبود که مردم این مقدار را داشته باشند و بقیه آنقدر کم داشته باشند، اما اکنون چارچوب جدیدی برای درک آن داشتم. به طور کلی برای اقتصاد ما بد بود و برای دموکراسی ما بد بود.» و بنابراین کورنبلوت نزد رابرت رایش رفت.
رابرت رایش که به عنوان یکی از برجسته ترین متخصصان سیاست اقتصادی شناخته می شود، وزیر سابق کار پرزیدنت کلینتون، عضو کابینه رئیس جمهور کارتر و فورد، نویسنده 14 کتاب و در حال حاضر استاد سیاست عمومی/ثروت و اقتصاد برکلی است. راهنما و قهرمان در نابرابری برای همه. معلمی که همه ما آرزو داشتیم داشته باشیم و به لطف مستندساز Jacob Kornbluth، اکنون داریم. همانطور که خود کورنبلوت می گوید: 'این همان کلاسی است که آرزو می کردم می توانستم در کالج و از معلمی که می توانستم از آن درس بگیرم.'
پول و اقتصاد چیزی است که هر یک از ما را به طور روزانه تحت تأثیر قرار می دهد و از زمان فروپاشی مالی آمریکا در سال 2008 به شدت از آن آگاه شده ایم. در حالی که دولت و سایر قدرت ها تکرار می کنند.تهوع آگهیکه اقتصاد بهبود یافته است، بهبود یافته است، مشاغل در حال بازگشت هستند، بیکاری در حال کاهش است، یک آمریکایی معمولی هنوز این نوسان رو به بالا را در زندگی فردی ما نمی بیند. برای کسانی که شاغل هستند، شما بیشتر کار می کنید اما در بسیاری از موارد درآمد کمتری دارید. گاهی اوقات دو یا سه کار را فقط برای اینکه سقفی بالای سرمان بگذاریم و غذا را روی میز نگه داریم، اشتباه می کنند. جایی برای 'اضافی' وجود ندارد.
طبقه متوسط خرج کننده که زمانی اقتصاد ایالات متحده را در 35 سال گذشته به اوج رسانده بود، در حال رکود است. اقتصاد ایالات متحده در این دوره زمانی بیش از دو برابر شده است، اما درآمدهای طبقه متوسط در یک الگوی نگهداری یا حتی بدتر از آن به طور تصاعدی کاهش یافته است. در سال 1970، 1 درصد از حقوق بگیران، 9 درصد از درآمد را به خانه بردند. اکنون، آن 1 درصد برتر تقریباً 23 درصد از درآمد این کشور را به دست می آورند و بیش از 35 درصد از کل ثروت آمریکا را در اختیار دارند. 50 درصد پایینی حقوق بگیران، یعنی بیشتر ما، تنها 2.5 درصد از ثروت کشور را در اختیار داریم. وقتی طبقه متوسط باید کمربندهای خود را ببندد، کل اقتصاد آسیب می بیند. و از آنجایی که 70 درصد از جمعیت ایالات متحده در وضعیت «طبقه متوسط» قرار دارند، هیچ مقدار هزینه ای از سوی 1 درصد از درآمدهای بالا یا «طبقه بالا» برای جبران کسری وجود ندارد. آخرین باری که شاهد این نابرابری درآمد و ثروت بودیم درست قبل از رکود بزرگ بود. بنابراین، چگونه به خود اجازه دادیم در یک مورد دیگر از تکرار تاریخ گرفتار شویم؟ و مهمتر از آن، چگونه با نابرابری و نابرابری درآمدی فعلی و شکاف روزافزون ثروت کنار بیاییم؟ اولین چیز، درک تاریخ اقتصادی و عدم تعادل اقتصادی آن و چگونگی پیوند آن با دموکراسی به عنوان یک کل است. و هیچ کس این موضوع را بیشتر از رابرت رایش قابل درک نمی کند.
به گفته رایش، «[درپس لرزه]من آنچه را که فکر میکردم در 30 سال گذشته برای اقتصاد اتفاق افتاده خلاصه کردم و اینکه چگونه نابرابری در حال گسترش در بحران مالی نقش داشته است و ما هنوز به دلیل آن در تلاش هستیم تا از کشش گرانشی رکود بزرگ خارج شویم. جیک کاری کرد که من فکر نمیکردم امکانپذیر باشد و آن این بود که آن را در زبان فیلم و شکل هنری که تماشاگران آن را فوقالعاده قدرتمند میدانستند، به کار برد.”
با توازن دقیق و جذابی از بحثهای فکری، انیمیشن و گرافیک، درسهای تاریخ، طنز و لحظات شخصی صمیمی، نه تنها با رایش، بلکه با «جوز متوسط» از پایین نردبان اقتصادی تا یک شرکت آشنا میشوید. مدیرعامل، کورنبلوت و رایش مستندی را به سبکی ارائه میکنند که بهترین توصیف آن است'تجسم اطلاعات'، با نمودارها، تشبیهات و گفتگوهایی که به راحتی قابل درک است که بیش از جلب توجه است. مسحور کننده است
هرچه بیشتر به صحبت های رایش گوش دهید، بیشتر متوجه می شوید که چرا سالن سخنرانی او پر است و دانشجویانش در واقع به او نگاه می کنند و درگیر به نظر می رسند بر خلاف آنچه که معمولاً می بینید - چرت زدن و/یا ابله زدن در سخنرانی. او پرشور و پرشور است و عمیقاً به شاگردانش و این کشور اهمیت می دهد. دوستی و جذابیت جذابی که در محیط دانشگاهی می بینیم واقعی است و از طریق ملاقات با برخی از دانش آموزان او و یادگیری در مورد زندگی شخصی و مبارزات اقتصادی آنهاست که نابرابری برای همه حتی برای مخاطبان سینما بلندتر طنین انداز می شود.
رایش ممکن است خود را از نظر جثه کوچک بداند (رایش 10/4 اینچ است) اما قد بلند روی زین مینشیند و با صدای بلند صحبت میکند و با هر کلمهای مشت میکند. تجزیه و تحلیل او از مسائل واضح است و برای افراد غیر عادی قابل درک است. اشتیاق، اشتیاق و ناامیدی او از وضعیت اقتصادی کنونی و نابرابری درآمد در برابر نیروی کار، هم محسوس و هم ملموس است. با ارائه نگاهی اجمالی به سوابق شخصی و حرفه ای خود، اعتبار و تخصص او به راحتی و بدون هیچ زحمتی به روشی واقعی و غیرعادی تثبیت می شود، نه اینکه سر ما را در مورد اینکه چرا او هست، نشان می دهد. او به قدری جذاب است که شخصاً می توانستم ساعت ها به صحبت های رایش در مورد موضوع تاریخ اقتصادی و کار ایالات متحده گوش دهم.
وقتی نوبت به ساختار فیلم میرسد، تدوین دقیق و مختصر با جریانی ساده است که با دانش و سبک تدریس رایش مطابقت دارد. نمودارهای متحرک و متحرک با تشابهات پل معلق، کمک های بصری درخشانی هستند که به عنوان یک ابزار مفید برای کسانی که برای جذب اطلاعات به عکس نیاز دارند، عمل می کند. خود کورنبلوت به تکنیکهای انیمیشن و «تجسم اطلاعات» به عنوان «لحظهی یکها» برای نابرابری برای همه اشاره میکند. «در ابتدای کتاب [رایش] این نمودار وجود دارد و دارای 1928 و 2007 است و به وضوح به نظر من مانند یک پل معلق بود. من می گفتم: 'خدای من بخشنده. واقعا اینقدر واضحه؟ اینکه درست قبل از دو سقوط بزرگ این قرن، متمرکزترین درآمد در دست 1٪ بود؟» وقتی دیدم که باید بیشتر بدانم. میدانستم که به اندازهی کافی در آنجا وجود دارد که برای من جذاب بود و واقعاً میخواستم آن را بیشتر درک کنم، اما این «آها» اولیه بصری بود که فیلم را برایم معنا کرد.
اطلاعات زیادی برای رایش و کورنبلوت در مورد موضوع مورد بحث وجود دارد، که این میتواند یک مجموعه کامل برای PBS، YouTube یا به جرأت بگوییم، خبرگزاریهای محترم. انتخاب عاقلانه موضوعات اطلاعاتی و حوزههای موضوعی تاثیرگذار که در زمینه نابرابری برای همه مورد توجه قرار میگیرد، بسیار خوب فکر شده است، و فلسفه اساسی و ضرورت اتحادیهها، کسبوکارهای بزرگ، کارآفرینان و حتی پسر کوچک در Costco را فراهم میکند. مانند یک سیستم ریشه زیرزمینی که آب و مواد مغذی را از خاک می نوشند، هر کدام بخشی جدایی ناپذیر از سیستم ریشه اقتصاد آمریکا هستند.
آوردن دایره کامل مستند،کورنبلوت و رایش گاهشماری قانعکننده و قابل درک ارائه میکنند که به راحتی توسط رایش توضیح داده میشود و در نهایت در سیستمهای قانونگذاری و قضایی گره میخورد و ما را به مراحل دادگاه عالی ایالات متحده سوق میدهد.نکته کلیدی این است که ما به همین راحتی و اغلب فراموش می کنیم که وقتی اجداد ما این کشور و فرآیندهای دموکراتیک آن را ساختار دادند، در تقسیم قدرت و ساختار جمعیت بسیار دقیق و محتاط بودند. و از طریق توضیحات مطمئن و واضح رایش، همه چیز به راحتی قابل درک است. جریان فوقالعادهای در فیلم وجود دارد که رابطه دست به دست سیاست، اقتصاد، وال استریت، قانون، صخرههای مالی و غیره را نشان میدهد، با همه نقاط که به آسانی قابل درک و جذاب به هم متصل شدهاند.
مهم این است کهنابرابری برای همه یک جعبه صابون برای سرزنش نیست. همانطور که رایش می گوید، «این یک بازی سرزنش نیست. . .اگر می خواهید بفهمید چه اتفاقی در حال رخ دادن است و همچنین چه کاری باید انجام شود، باید از بازی سرزنش خارج شوید. برخی از افراد چپ می خواهند ثروتمندان و شرکت ها را مقصر بدانند. برخی از افراد راست می خواهند فقرا و دولت را مقصر بدانند. هر یک از آن فریم های ارجاع شده شما را به جایی نمی رساند. و حتی راستگو نیستند شما خود پویایی را درک کرده اید - چگونه به این موقعیت رسیدیم؟ چرا جهانی شدن و تغییرات تکنولوژیکی تقریباً تأثیرات مشابهی از جدا کردن جوامع، ایجاد نابرابری گسترده و ناامنی اقتصادی در جاهای دیگر نداشته است؟ - درک این موضوع که ما میتوانیم قواعد بازی را تغییر دهیم و در کل جامعه بسیار مرفهتری داشته باشیم، ناتوانی است. این یک بازی با مجموع صفر نیست که تنها راهی که در آن طبقه متوسط و فقیر به دست می آورند شکست ثروتمندان باشد. ثروتمندان با سهم کمتری از یک اقتصاد به سرعت در حال رشد و جامعه ای کمتر سرسخت تر از آنچه اکنون هستند، وضعیت بهتری خواهند داشت.»
مستندی که امروز به اندازه دیروز ارزشمند است و فردا نیز خواهد بود، همانطور که کورنبلوت می گوید: «به نوعی فکر می کنم که این فیلم «فقط این لحظه» نیست. احساس میکنم فقط به یک چرخه خبری متصل نیست. احساس میکنم دیدن آن در سال آینده برای مردم مفید خواهد بود و دیدن آن در سال گذشته برای آنها جالب بود. من احساس میکنم این یکی از آن داستانهایی است که کمی بزرگتر است و کمی کمتر به یک زمان سنجاق میشود.» با مشاهده نابرابری برای همه، برخی ممکن است بپرسند: «چرا حالا؟ چرا این فیلم را قبل از فروپاشی 2008 نسازید؟ از دید حکیم رایش، اکنون زمان عالی است. 'من فکر می کنم برای مردم بسیار مهم است که ما از بحرانی خارج می شویم که بحران مالی 2008/2009 بود. مردم متوجه می شوند که اساساً مشکلی در اقتصاد وجود دارد. . فکر می کنم اگر این فیلم در دوران بحران مالی اکران می شد، همه حواسشان به وال استریت و بحران مالی بود. فکر میکنم اکنون بهترین زمان برای خروج از رکود است، زمانی که مردم متوجه میشوند که چیز اساسیتری در جریان است که ما واقعاً میتوانیم آن را آموزش دهیم.»
با نابرابری برای همه، جیacob Kornbluth و Robert Reich با شفافیت بیشتر، مسیری وسیع از درک را باز کردند. در حالی که مستند و خود رایش ممکن است همه پاسخهای بحران اقتصادی طبقه متوسط و نابرابریهای اقتصادی پیش روی ما را نداشته باشند، او نه تنها سؤالاتی را که همه ما باید بپرسیم، بلکه سؤالات درستی میپرسد.. همانطور که کورنبلوت خاطرنشان میکند، «اگر میخواهیم آمریکائی داشته باشیم که برای همه مفید باشد و برای ما خوب باشد و برای همه شهروندان ما خوب است، باید این مشکل را برطرف کنیم. این امری ضروری است که ما کاری در مورد آن انجام دهیم.» کلید رفع مشکل درک مشکل است و این کاری است که INEQUALITY FOR ALL انجام می دهد. اگرچه رایش از وضعیت فعلی اقتصاد ناامید شده است، اما هرگز شور و شوق، خوش بینی یا امید خود را به آمریکا و نظامهای دموکراتیک و سرمایهداری از دست نمیدهد، و به موازنههایی اعتقاد دارد که به نظر میرسد همیشه وقتی اشتباه میکنیم، ما را اصلاح میکنند.
موضوعی که هر یک از ما را به طور روزانه تحت تاثیر قرار می دهد، اگر امسال فقط یک مستند دیدید، آن را به نابرابری برای همه تبدیل کنید.
نویسنده و کارگردان: Jacob Kornbluth
'راهنما' و 'معلم' ما: رابرت رایش
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB