نویسنده: دبی لین الیاس
هیچ چیز مانند یک جشن پایانی در جشنواره فیلم لس آنجلس نیست. همیشه یک زمان عالی تضمین شده است، بازدیدکنندگان جشنواره همچنین یک پیش نمایش دزدکی منحصر به فرد از آنچه که اغلب یکی از داغ ترین بلیط های نسخه های تابستانی آینده است تضمین می شود. و امسال نیز از این قاعده مستثنی نبود، زیرا ما که به اندازه کافی خوش شانس بودیم که بلیت های طلایی شب پایانی را داشتیم، برای اولین نمایش جهانی آخرین پانتئون لذت های رویایی، حسی و (در مورد من) شنیداری گیلرمو دل تورو با HELLBOY II: THE GOLDEN Army پذیرفته شدیم.
با این حال، اگر به دنبال ماهیت، داستان یا اصالت هستید، به تئاتر اشتباهی رسیدهاید، چرا که با وجود جلوههای بصری دیدنی، جلوههای بصری و رقص شیرین کاری فوقالعاده، دومی توسط هماهنگکننده بدلکاری عالی بردلی آلن (که کارش آنقدر متمایز است که بازیگر است. تام فولی که با من در مراسم گالا حضور داشت، در چند لحظه سبک خاص آلن را شناسایی کرد، در اولین، دومین و سومین رژگونه (و شاید هم چهارم)، دل تورو برای من بسیار ناامید و ناامید شد. از حداقل هفت فیلم با صحنههای کلیدی، حتی طراحی تولید مشابه و خلق موجوداتی، که با انرژی از صفحه پرید و انگار میگوید: «این را یادت هست؟ به یاد بیاور؟' پس از «هزارتوی پان» خیرهکننده و باشکوه، از نابغه خلاق دل تورو انتظار فردیت و اصالت بیشتری داشتم.
برای کسانی از شما که با پسر جهنمی آشنا نیستید، بیایید شما را به سرعت بیاوریم. پسر جهنمی در واقع شیطان معروف به آنونگ اون راما است. پسر جهنمی که در سال 1940 توسط غیبان نازی به زمین آورده شد، توسط نیروهای متفقین نجات یافت و توسط اداره تحقیقات و دفاع ماوراء الطبیعه دولت ایالات متحده و یک پدر خوانده دوست داشتنی، پروفسور تروور 'بروم' بروتنهولم، به طور مخفیانه بزرگ شد. کودکی جالب با حس روشن و قدردانی از استایل و مد، پوست قرمز براق اسپورت Hellboy، دم، کندههای دایرهای ریز تراشیده و براق شده شاخهای او بودند و دست راست بزرگی که از سنگ ساخته شده بود. و او علاقه زیادی به بچه گربه های کوچک و سیگارهای کوبایی دارد. از زمانی که پسر جهنمی در بزرگسالی رشد کرد، عنوان درخشان 'بزرگترین محقق ماوراء الطبیعه جهان' و همراه با تیم سرسخت خود متشکل از همکارانش، لیز شرمن پیروکینتیک (همچنین عشق زندگی خود) و آبه ساپین - یک انسان نما و فداکار دوزیست را دریافت کرد. دوست (با ویژگیها و ویژگیهای بسیار که با اندرویدی به نام دیتا قابل شناسایی است) تحت رهبری تام منینگ تلو تلو خوران، هر جا و هر زمان که لازم بود با حضور شیطانی و شیطانی مبارزه کنید. همه در حالی که پایین ترین مشخصات پایین را حفظ می کنید - نه! اما یوهان کراوس به این تیم میپیوندد - یک پولترژیست که خانهاش را با لباس غواصی 20 میسازد که به شدت شبیه رابی ربات اولیه تلویزیون است و کسی که پسر جهنمی به وضوح از او خوشش نمیآید.
ما دوباره با پسر جهنمی که با نام Big Red شناخته می شود، در ارتباط هستیم، زیرا یک کودک جوان که داستانی قبل از خواب توسط پدرش تعریف می شود. داستان یکی از جذابیت ها و فانتزی های بزرگ برای کودک است. این در مورد دنیای دیگری از موجودات جادویی به رهبری پادشاه مهربان Balor است. اما زمینیان و عالم اموات مشکل همزیستی دارند. به پیشنهاد پسر شاه بالور، شاهزاده نوادا، بالور موافقت می کند که یک ارتش طلایی عظیم بسازد (که شباهت زیادی به ارتش های کلون در 'جنگ ستارگان' دارد) که از جهان اموات جادویی محافظت می کند و آنها را بر همه قلمروها و قلمروها سلطنت می کند. پس از جنگ و اختلافات بسیار، در نهایت آتش بس بین جهانیان نامیده می شود. ارتش طلایی به خواب میرود، اما با پیوستن سه قسمت از تاج طلایی که بالور آن را جدا کرده و به گوشههای دور دنیا فرستاده است، بیدار میشوند تا مبادا هرگز به هم بپیوندند و ارتش طلایی را به قیام در برابر آن سوق دهد. بشریت. شاهزاده نوادا که قرنها با پدرش بر سر آتشبس اختلاف داشت، مخفی شده و وقت خود را تا زمانی که بتواند پدرش را سرنگون کند، بخشهای طلایی تاج را جمعآوری کند و ارتش طلایی را تحت کنترل خود درآورد، صرف کرده است. و اکنون زمان او فرا رسیده است که حرکت خود را انجام دهد. چه کسی نوادا را متوقف خواهد کرد؟ چه کسی می تواند نوادا را متوقف کند؟ آیا ممکن است پسر کوچکی با پوست قرمز، دم و شاخ های بریده شده باشد؟ آه بچه باشی و رویا داشته باشی……یا نه……بالاخره کی میدونه خیالات و افسانه ها و رویاهای پسر کوچولوها به کجا ختم میشه و دنیای واقعی شروع میشه.
سریع به جلو تا امروز. به نظر می رسد زندگی برای قهرمان ما خیلی خوب پیش نمی رود. او عاشق لیز است که شخصیت آتشینش با شرایط زندگی پسر بچه خوکدار Hellboy خیلی خوب نیست. (بپذیریم، او ممکن است بامزه و دوست داشتنی باشد، اما اتاقش به هم ریخته است - بدتر از هر چیزی که تا به حال دیده ام هر یک از برادرانم درست کرده اند.) اما نمی دانم، درست همانطور که لیز می خواهد از Big Red یک 'تایم اوت' داشته باشد. ، تیم به عمل فراخوانده می شود. به نظر می رسد اختلالی در نیروی بین قلمروها وجود دارد و بشریت مورد حمله قرار گرفته است.
با اتخاذ موضع و ریشه کن کردن بخش بزرگی از شهر با «پایین ترین مشخصات»، طولی نمی کشد که تیم از طریق روش های تخصصی بازجویی خود متوجه می شود که تمام اطلاعاتی که به دنبال آن هستند را می توان در Troll Alley پیدا کرد. در سفر بین قلمروها، با چیز خارقالعادهای مواجه میشویم که فقط میتوان آن را بهصورت کانتینای جنگ ستارگان در Mos Eisley با کوچه دایگون هری پاتر توصیف کرد. اما چشم دوزیست آبه چیز دیگری را به خود جلب می کند، چشم اندازی رنگ پریده از دوست داشتنی که به نظر می رسد برای زندگی اش می دود. زنی که معلوم می شود کسی نیست جز پرنسس نوالا، دختر پادشاه بالور، خواهر شاهزاده نوادا و کسی که سومین تکه تاج طلایی برادرش را در دست دارد، اکنون به دنبال ایجاد ارتش طلایی است. (آیا ممکن است این کتاب داستان یک کودک محقق شود؟) که مصمم است از او محافظت کند و به دوستش کمک کند تا جهان را نجات دهد، نوالا تحت سرپرستی حفاظتی BPRD قرار می گیرد.
به طور خلاصه، طولی نمی کشد که همه جهنم ها از بین می روند - همراه با هورمون ها و احساسات بیگ رد و آبه که هر دو در حالت مستی به دنبال زنان رویاهای خود هستند که همراه با آهنگ 'Can't Smile Without' بری مانیلو می خوانند. تو» (خوب، نقطه برجسته فیلم برای من) - در حالی که نوادا به دنبال یافتن خواهرش است، ارتش طلایی را بالا می برد و بشریت را به دلیل سوء استفاده آشکار از مادر طبیعت و سیاره نابود می کند، و قهرمانان ما شجاعانه سعی می کنند او را متوقف کنند و نجات دهند. جهان. و آیا گفتم لیز باردار است؟
ران پرلمن به عنوان مرد قرمز مورد علاقه همه بازمی گردد. و اگرچه او برای من برای همیشه ساکن تونل نیمه انسان/نیمه جانور خواهد بود که به وینسنت در «زیبایی و هیولا» معروف است، اما پرلمن باعث میشود که کسی بتواند پسر جهنمی را با قلبی طلایی خوب کند. با طنز تحقیرآمیز و زمان بندی بی عیب و نقص، تماشای او بسیار ساده و سرگرم کننده است. سلما بلر در نقش لیز بازمی گردد و بار دیگر می توانید جرقه هایی را که بین شخصیت او و شخصیت پرلمن به پرواز در می آیند، مشاهده کنید، هرچند که دور از ذهن است، من فکر می کنم که او از نظر توسعه شخصیت و زمان نمایش فیلم فاصله کوتاهی داشت. داگ جونز در نقش آبه ساپین، بدون شک خوشنویس ترین و ساخته شده ترین شخصیت فیلم، لذت بخش است. جونز در مجموعههای دوزیستانی کامل، هوای تقریباً شیکی دارد که خواستههای انسانی Star Trek's Data را نیز به تصویر میکشد. اجرای الهام بخش و مورد استقبال است. نقشی را به یاد نمیآورم که جفری تامبور برای آن من را نخنداند و اینجا هم از این قاعده مستثنی نیست. با بازگشت به عنوان منینگ، ناامنی پر زرق و برق او جذاب، روشنگر و سرگرم کننده است. کودتاهای کوچک برای من همیشه خوشحال کننده هستند و در اینجا ما روی دوتریس افسانه ای را در نقش پادشاه بالور داریم. برای کسانی از شما که شاید به خاطر نداشته باشید، دوتریس در «زیبایی و هیولا» نقش پدر وینسنت ران پرلمن را بازی کرد. همیشه ایفای نقش با خرد و آرامش، اینجا فرقی نمی کند. بیش از همه، Dotrice برخی از واقعی ترین درام ها را در اجرای محدود اما محوری خود دارد. آنا والتون به عنوان پرنسس نوالا از گمنامی خارج شده و وارد قلب ما (و آبه) می شود. زیبا، ترسو و با اعتماد به نفس، او یک نفس تازه است. اما دزد واقعی صحنه لوک گاس در نقش نوادا است. او ورزشکاری و ظرافت غزال را دارد، اما با حضوری باشکوه که بر صفحه نمایش فرمان میدهد - حتی وقتی با بیگ رد پا به پا میشود.
اما مشکلات از اینجا شروع می شود. نوشته دل تورو از یک خط داستانی که با همکاری مایک میگنولیا، خالق کمیک پسر جهنمی نوشته شده است، داستان متناقض است، شخصیت ها به طور کامل شکل نگرفته اند (ببخشید جناس کمی وجود دارد) و خطوط داستانی بسیار زیاد است. ترکیبی از ماجراجویی اکشن و کنشگری سیاسی (گرمایش جهانی) وجود دارد که هرگز به هم نمی پیوندد و چیزی کمتر از لذت بردن از آن کم نمی کند. حتی از نظر بصری، پیرنگ و شخصیتپردازی، حتی تاسفآوری هم برای تماشای فیلم وجود دارد، حداقل هفت فیلم شناختهشده وجود دارد که تشخیص را فریاد میزنند که انگار صحنه به صحنه بلند شده و در این فیلم فرو رفته است. خودتان نگاهی بیندازید و «سفر ستارگان»، «جنگ ستارگان»، «هری پاتر»، «روز مستقل»، «مردان سیاه پوش»، «پادشاهی ممنوع» و مهمتر از همه «جادوگر شهر اوز» را خواهید دید. البته پسر جهنمی دوروتی است). تماشای ادای احترام به یک فیلم محبوب، به افراط و تفریط مانند اینجا، همیشه دلگرم کننده و «مهار» است، جز اینکه باعث می شود احساس کنم فریب خورده ام. اصالت دل تورو کجاست؟ کجاست آن خلاقیتی که در «هزارتوی پان» دیدیم؟ اینجا نه. اگرچه باید قبول کنم و در برابر آن مرد تعظیم کنم، چرا که چه کسی به جز دل تورو به این فکر می کند که بیگ رد و آبه با مانیلو جادو کنند.
از نظر فنی، فیلم ها خارج از سرزنش هستند. ارزش تولید بسیار بالاست. CGI یک جشنواره فناوری خلاقیت چشم نواز است، و اگرچه ظاهراً از فیلمهای دیگر تقلید شده است، اما به لطف فیلمبردار گیلرمو ناوارو، طراح تولید استفان، تصاویر، طراحی تولید و خلاقیتهای موجود خارقالعاده، طراحی فوقالعاده و جذاب برای تماشا هستند. اسکات، و تیم بینظیر FX، که همگی کارشان برتری بینظیری در حوزه ۲۰ است.
بنابراین، جاده آجری زرد را به سمت جهنم، پسر جهنمی دنبال کنید، همانطور که قرمز بزرگ و شرکت تلاش می کنند تا جهان را از نابودی توسط یک قلمرو نامرئی نجات دهند، دنیای دیگری که منطق و حساسیت انسان را به چالش می کشد، جهانی با یک رهبر دیوانه برای انتقام. علیه بشریت و جایی که همه در این فرآیند بسیار سرگرم کننده هستند - حتی من.
پسر جهنمی – ران پرلمن
لیز شرمن – سلما بلر
آبه ساپین – داگ جونز
تام منینگ – جفری تامبور
شاهزاده نوادا - لوک گاس
پرنسس نوالا - آنا والتون
به کارگردانی گیلرمو دل تورو. نوشته گیلرمو دل تورو بر اساس داستانی از مایک میگنولیا. دارای رتبه PG-13.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB