نویسنده: دبی لین الیاس
به گفته امیلی مورتیمر، روزی نمیگذرد که «تلوی» را روشن نکنی یا روزنامهای بر نداری و «همیشه داستان دیگری وجود دارد که روز به روز یک نفر چاقو خورده و این خشونت گروهی» نه تنها در لندن رخ میدهد. East End، اما در جاهایی در اطراف کلمه. «جوامعی که [باندها] در آنها هستند به هیچ وجه [احساس تعلق و خانواده] را به آنها ارائه نمی دهند. آنها واقعاً جوامعی هستند که فقر زده اند و همه در شرایط بسیار دشوار و اغلب وحشتناک زندگی می کنند. مواد مخدر و محرومیت فراوان است و هیچ آسایشی وجود ندارد. هیچ احساس تعلق یا امیدی وجود ندارد.» به گفته سر مایکل کین، که «از محلههای فقیر نشین میآیند، از یک پیشینه سخت میآیند... یک خانواده فقیر» این یک شکست در بخش «آموزش، خانواده، همه چیز» است که «افراد بیگناه به آن تبدیل میشوند». جنایتکاران اگر با مردم مثل حیوانات رفتار کنید، آنها حیوان می شوند.» کارگردان دانیل باربر که در طول روزهای دانشگاهش در حاشیه املاکی در انگلستان یا آنچه ما در ایالات متحده آن را 'پروژه ها' می نامیم زندگی می کند، شخصا از تشدید خشونت و تخریب جوامع نه تنها در شرق لندن بلکه در سراسر جهان آگاه است. ، تا آنجا که خود او مجبور شد سؤالات جستجوگرانه ای درباره 'مسئولیت جمعی که ما را به عمل قبل از از دست دادن یک نسل کامل فرا می خواند' بپرسد. و باربر در پاسخ به این سوالات، هری براون را پیدا کرد. هری براون، یک هوشیار واقعی با خالص ترین قلب ها، که به روزهای غرب قدیم و «هی نون» برمی گردد، یک قهرمان برای 21 نفر است.خیابانقرن.
هری براون یک تفنگدار دریایی سابق و کهنه سرباز جنگ است. اکنون هری در اواخر دهه 70 زندگیاش، کسی نیست که درباره روزهای سربازیاش صحبت کند، بلکه آرامش آپارتمان کوچکش و یک فنجان چای را ترجیح میدهد. او که مردی آرام است، در بلندمرتبه های فیل و قلعه در هیگیت استیت زندگی می کند. به نظر می رسد منطقه ای مد روز بوده است، اما اکنون ویران و ویران شده است و به عنوان پناهگاهی برای باندها، جوانان گمراه، اربابان مواد مخدر و بستری برای پرورش خشونت و جنایت بی معنی است. قتلهای روزانه، که در فلیپکمها توسط مجرمان ضبط میشود، امری عادی است. در طول روز، هری به ملاقات همسرش می رود که در حالت نباتی در یک مرکز پرستاری خوابیده است. در اواخر بعد از ظهر، او به تنها دوستش، لئونارد، در میخانه محلی برای یک بازی شطرنج می پیوندد. شاید تنها ماجراجویی در روزگار هری، مسیرهای چرخشی باشد که او برای بازدید از بیمارستان یا ملاقات با لئونارد طی می کند، و تمام تلاش خود را می کند تا از زیرگذر عابر پیاده در Estate جلوگیری کند که توسط باندهای محلی فرماندهی می شود و وقت خود را با ارعاب و حمله به جوانان می گذرانند. قدیمی به طور یکسان
اما وقتی همسر هری درگذشت، زندگی او شکل دیگری به خود می گیرد. هری که به لطف ترسش از باندها خیلی دیر به بیمارستان می رسد و مجبور می شود در تاریکی و باران شدید راه برود، از دست دادن و ناامیدی خود را به لئونارد اعتراف می کند. از قضا، لئونارد مشکلات خودش را دارد و به هری در مورد مسائلش با گروههایی که به سوزاندن مدفوع سگ در خانه و صندوق پستی او متوسل شدهاند، اعتماد میکند. لئونارد با وجود هشدارهای هری مبنی بر ساکت ماندن و اجازه دادن به پلیس برای رسیدگی به این موضوع، مصمم است برای خود بایستد، در زیرگذر با ضربات چاقو به قتل رسیده است.
هری بدون خانواده یا دوست، همان کسی است که پلیس نه تنها برای رساندن خبر مرگ لئونارد، بلکه برای جستجوی پاسخ درباره مرگ او به سراغش میآید. ملاقات توسط D.I دلسوز و در عین حال کاسبکار. آلیس فرامپتون، ایمان اولیه هری به پلیس و مهارتهای تحقیقی آنها با افزایش جرم و جنایت و رد شدن قاتلان مورد آزمایش قرار میگیرد. هری ناامید و خسته از نشستن در حاشیه، به گذشته مدفون خود می پردازد و عدالت هوشیارانه خود را به استیت می آورد.
لعنتی، اگر مایکل کین هنوز در شرایط سختی نیست! او به عنوان هری براون، همان قدر که در یکی از اولین فیلم هایش، «زولو» به نمایش گذاشته بود، از قدرت، قدرت و هوش نظامی برخوردار است. در مورد یک عملکرد اکشن ورزشی شگفت انگیز صحبت کنید! هرگز انتظار نداشتم کین را در این مرحله از حرفهاش ببینم که در حال دویدن است، خودش را با سلاحهای متعدد مسلح میکند و حتی سکانسهای اکشن کوچک زیبا را میکشد. یک صحنه برجسته واقعی شامل خرید اسلحه از برخی از جنایتکاران محلی هری است که در آنجا پشم را روی چشمان آشغال ها می کشد، تلویزیون را باد می کند، یک مرد را با چاقو می زند و سپس به او شلیک می کند، پسر دیگر را به داخل گلخانه در حال رشد گلدان تعقیب می کند. او را منفجر می کند، همه چیز را آتش می زند و سپس یک دختر را به امن می برد - وای! فراتر از ورزش و اکشن، کین بازیگر دراماتیک تمام عیار با بازی پرشور و احساسی ضمنی است که احتمالاً تا حد زیادی به دلیل شباهت خود با هری براون است. کین مانند شخصیت خود در کره جنگید و در ایست اند، در یک محله فقیرنشین بزرگ شد و در واقع در گوشه ای از جایی که هری براون فیلمبرداری شد زندگی می کرد. برای کین، هری براون «وسترن می خواند. بهت میگه دقیقا چطوره ما اینجا هستیم زیرا همه اینها بسیار واقعی است. من شخصیت را کاملاً و کامل درک کردم.»
امیلی مورتیمر سورپرایز بود. وقتی او را در حال نمایش مهارتهای کمدی خود در «جزیره شهر» دیدم، اگر نمیدانستم امیلی مورتیمر در نقش D.I است. آلیس فرامپتون، هرگز شک نمی کردم که او باشد. این دو اجرا به تنهایی گویای توانایی و استعداد او به عنوان یک بازیگر است. به عنوان آلیس فرامپتون، او رفتار بسیار ترسو موشی را که با روکش نازکی از اعتماد به نفس کاذب پنهان شده، از خود بروز می دهد. او هرگز از نقطه قوت به نقطه ضعف سر و کار نداشت، او فرامپتون را بدون توجه به اینکه با چه دستی با وجود ترس و دلهره اش به او برخورد کردند، به جلو هل داد. مورتیمر یک انسانیت واقعی را برای شخصیت به ارمغان آورد. برای مورتیمر، ایفای این نقش بیمعنا بود. 'من به سمت آن کشیده شدم. با کارهایی که قبلا انجام داده بودم متفاوت بود. سپس، البته، غیرممکن بود که فرصت بازی با مایکل کین را رد کنیم. چه کسی نمی خواهد این کار را انجام دهد! و خود فیلم به نظرم واقعا جالب بود. زمانی که دانیل باربر، کارگردان، او را دیدم و پس از خواندن فیلمنامه با او در مورد آن صحبت کردم، به ویژه تحت تأثیر قرار گرفتم. به نظر من فیلمنامه واقعا جذاب و جالب بود. [دانیل باربر] از وسترن به عنوان الگویی برای رویکردش به این فیلم استفاده کرد. از صحبت کردن با او می دانستم که او نوعی برداشت مولف از کل موضوع دارد و اینکه او آن را از درام تلویزیونی بالاتر می برد و آن را، امیدوارم، به چیزی که حماسی تر، عجیب تر و سرنوشت سازتر بود، ارتقا دهد. الاغ بد.' قصد روت کردن D.I. فرامپتون در واقعیت، مورتیمر با بالاترین رتبه زن D.I کار می کرد. در لندن، که اتفاقاً درگیر تحقیقاتی مشابه آنچه در فیلم بود، شد. این به او اجازه داد تا مصاحبه ها و تکنیک ها را ببیند و آنها را در آلیس فرامپتون بگنجاند. «این اعضای باند جوان، صفهایشان را میبندند و تمام اینها «بدون نظر، بدون نظر، بدون نظر»، تمام این چیزها کاملاً از واقعیت آنچه میگذرد گرفته شده است. این چیزی است که به آنها آموزش داده شده است که بگویند و آن را بارها و بارها و بارها می گویند. به عنوان یک کارآگاه پلیس که در حال تحقیق در مورد جنایت است، وضعیت تیک تاک ساعت وجود دارد. قبل از اینکه مجبور شوید با چیزی شارژ کنید، فقط میتوانید آنها را چند ساعت به داخل بکشید. این یک نوع فرآیند واقعا ظریف است و این مصاحبه ها بسیار جذاب هستند. بازیهای روانشناختی واقعی در آن اتاقها انجام میشود.»
کلید خط داستان اعضای باند هستند و برای باربر کارگردان، اصالت کلیدی بود. به گفته مورتیمر، به معنای واقعی کلمه، آزمایش صدها کودک از منطقه Estate، «بسیاری از بچههایی که در فیلم به عنوان افراد اضافی حضور داشتند، و حتی بچههایی که شخصیتهای اصلی بودند، بچههای گروه، از آن دنیا آمدهاند. این منطقه برای آنها ناآشنا نیست و بسیاری از آنها تجربیاتی داشتند که کاملاً با افرادی که در فیلم بازی می کردند متفاوت نبود.
حتی کین که به طرز ماهرانه ای ساخته شده بود تحت تأثیر فیلمنامه قرار گرفت و فکر کرد که آیا نویسنده گری یانگ «به چند مکالمه من گوش داده است. این همان چیز قدیمی است: چه بلایی سر جوان آمده است؟ و مشکل اکنون این است که افراد مسنتر مثل من میگویند: «ای جوانهای امروز، چه مشکلی پیش آمده است؟ معلوم شد که همه آنها درست میگویند، اما نسل بعدی اینطور نخواهد بود. آنها خود را مسلح کرده اند و مواد مخدر بسیار زیاد است.» از افتتاحیه تا پایان، من کاملاً بیحساب بودم. در ابتدا همه چیز غیر منتظره بود. با این حال، هنگامی که یک نظر در مورد هری براون یک تفنگدار سابق بود (یک بار یک تفنگدار دریایی، همیشه یک تفنگدار)، من مشکوک شدم که عملی به شکلی انجام شود، اگرچه من برای مهارتی که داستان با آن ساخته شده بود و براون آماده نبودم. حملات مخفیانه و دقیق نظامی انجام شده است. اما بعد از رفتن به یک هواپیمای کاملاً متفاوت، با براون که حکایات جنگی کوچکی را به یک جنایتکار در حال مرگ ربط می دهد، به یک جنبه کمدی خفیف می رسیم. در واقع خیلی خیلی خنده دار فکر نمیکنم کسی جز کین بتواند داستانسرایی را با ابرویی بالا برده و سپس دوباره ماشه را بکشد. درخشان! پیچیدگی احساسی خود هری براون بسیار زیبا نوشته شده و توسط کین به طرز درخشانی اجرا شده است. ظرافتها و ظرافتهای بیصدا که به جوانمردی در مورد مرد کمک میکند، با این حال سرزندگی و جنگجوی نهفته در زیر آن شگفتانگیز است. و هری براون تنها شخصیت فوق العاده نوشته شده نیست. هر کدام مانند دیگری با دقت خلق شدهاند، با ویژگیهای شخصیتی و پیچیدگیهایی که ریشه در اعتماد به نفس و اعتماد به نفس دارند و زمینه را برای تیراندازی ماقبل آخر در O.K فراهم میکنند. کورل.
حتی برای مورتیمر تعجب آور بود که سطح خشونت به تصویر کشیده شده در فیلم، با یک قتل مضاعف که در فلیپ کم فیلمبرداری شده بود، شروع شد. باربر «درباره این صحبت کرد که چگونه میخواهد صحنههای خاصی را با [مورتیمر] در آنها فیلمبرداری کند و از دوربین از پایین استفاده کند و به بالا نگاه کند... یک «شات کابوی». تماشا کردنش خیلی سخته من فکر می کنم این چیزی است که در مورد فیلم جالب است. آنچه می گذرد نامطلوب است و شکمش سخت است و پذیرفتن آن سخت است و مردم با یکدیگر چه می کنند. این وحشتناک است و به نظر من خوب است که با همه نوع زشتی اش به تصویر کشیده شده است. مطمئناً خشونت را زرق و برق نمی کند. به نظر من تماشای آن همانقدر که باید سخت و ناراحت کننده است. اما من برای این سطح از شدت آن آمادگی نداشتم.'
او به شدت و به شدت توسط تایمر اول دانیل باربر کارگردانی شد و در کل فیلم توجه من را جلب کرد. شک دارم حتی پلک زدم. ویرایش عالی است - هم از نظر بصری و هم از نظر صدا - باعث ایجاد شوک در هر دو می شود. فیلمبرداری مارتین روهه با پالت توناژی تند و تیز بود که حس کامل نیاز به دوش گرفتن را فقط از تماشای زباله های جامعه روی پرده ایجاد می کرد. تصاویری بسیار قدرتمند احشایی حتی. و سپس با صحنه ای که نور و رنگ دنیایی کثیف و تاریک را پر می کند و خلوص و پاکی رنگ سفید تازه مانند نوری از بالا می درخشد متعادل می شود - بسیار متحرک.
مردی و فیلمی که ریشه در زندگی دارد و در دل زنده می ماند و شکوفا می شود. زنگ بیداری برای زمان ما. مردی برای اعصار از جان مک کلین و مارتین ریگز عبور کنید! هری براون در خانه است!!
هری براون - سر مایکل کین
D.I. آلیس فرامپتون – امیلی مورتیمر
به کارگردانی دانیل باربر. نوشته گری یانگ
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB