نویسنده: دبی لین الیاس
این داستان با الهام از کتاب دنیل کویل، 'Hardball: A Season In The Projects'، داستان یک قمارباز اجباری است که در نتیجه مربیگری یک تیم بیسبال لیگ کوچک داخلی، ناخواسته به دنبال رستگاری است و در نهایت می یابد. کیانو ریوز با اثبات این که یک بار دیگر حقیقت از تخیل عجیبتر است، در نقش کانر اونیل، پسر سفیدپوست آمریکایی طبقه متوسطی ظاهر میشود که تاکنون زندگی خود را در بارهای ورزشی تلف کرده است، مشروب مینوشد و شرط میبندد که بزرگتر از چیزی که میتواند پوشش دهد. و برای کمی تنوع، در رویدادهای ورزشی با بهترین دوستش تیکی، بلیتها را تهیه کرد.
کانر که فقط در این سمت از فلاکت زندگی می کند و با چندین کتابدار به مبلغ 7000 دلار زندگی می کند، به دوست بانکدار سرمایه گذاری خود جیمی وام می پردازد تا بدهی هایش را پوشش دهد با این قول که پول را بازپرداخت کند و دیگر هرگز شرط بندی نکند. جیمی با درک این موضوع که کمکی از نوع کمکی نیست که کونور به آن نیاز دارد، در عوض به او پیشنهادی میدهد که نمیتواند رد کند - هفتهای 500 دلار به عنوان دستمزد برای کمک به او در مربیگری یک تیم لیگ کوچک سازمان مسکن شیکاگو که توسط شرکت جیمی حمایت میشود، دریافت کنید. اگرچه کانر کمتر از مبلغی است که حتی برای پرداخت اقساط هفتگی به دفاتر خود نیاز دارد، با پشت به دیوار، کانر با پیشنهاد جیمی موافقت می کند. پس از همه، این فقط موقتی است.
وقتی کانر با ککامباس، گروهی از بچههای آفریقایی آمریکایی بیانگیزه از پروژههای شیکاگو، بدون احترام به خود یا هیچکس دیگری که بیشتر از کشتی ملوانان مست، فحاشی میکنند، با هم برخورد میکنند. (چه اتفاقی برای شستن دهان یک بچه با صابون افتاد؟) با فرض اینکه او در حالی که جیمی مربی واقعی را انجام می دهد در کنار زمین می نشیند، کانر وقتی متوجه می شود که جیمی در واقع حضور نخواهد داشت و او حضور نخواهد داشت، بیدار می شود. تنها مربی تیم باشد. بی میلی، ناتوانی، بی علاقگی و تحقیر او نسبت به بچه ها به طور کلی با صدای بلند و واضح برای تیم مواجه می شود که منجر به درگیری های داخلی و توهین های فراوان می شود.
اگرچه کانر از وضعیت اسفبار اقتصادی پسران و جامعه باندی که در آن زندگی میکنند غافل است، اما واقعیت تلخ و ترسی که این کودکان را به خاطر یک اتفاق ساده، مانند راه رفتن به خانه پس از تمرین بیسبال، درگیر میکند، به مخاطب نشان داده میشود. تا زمانی که کانر پسرها را بعد از غروب آفتاب نگه میدارد (در حالی که منتظر تیکی بود تا بتوانند بروند شرطبندی کنند و چند بلیط را سر خود ببندند) و یکی از اعضای باند به شدت مورد ضرب و شتم قرار میگیرد و سرانجام شروع به دیدن آنچه قبلاً میدانیم میکند.
کارگردان برایان رابینز کار فوق العاده ای برای نشان دادن تغییر در کانر از این نقطه به بعد انجام می دهد و به خصوص زشتی و وحشت پروژه ها را بدون موعظه نشان می دهد. در یکی از دلخراشترین صحنههای فیلم، کانر یکی از پسرها را به خانه میبرد، از کنار چند گروه از اعضای باند مسلح میگذرد و آتشهای شعلهور در چمنزار میافزاید. کانر با دیدن ساکنینی که بر روی طبقات آپارتمانها بر خلاف مبلمان نشستهاند، دلیل آن را میپرسد و میآموزد که آنها سعی میکنند از اصابت گلوله جلوگیری کنند. معصومیت چهره کودک و واقعی بودن پاسخ او گویای همه چیز است.
نیازی به گفتن نیست که بچه ها چیز خاصی را در کانر می بینند و او در نهایت چیز خاصی را در هر یک از آنها می بیند، آنها را به بازی کابز می برد، در هر لحظه از آنها دفاع می کند و حتی با مسئولان لیگ و یک مربی متخاصم حریف نفرت انگیز بازی می کند. توسط DB Sweeney هنگامی که معیشت پسران از عزت نفس تهدید شده و تازه کشف شده تهدید می شود. میدانید که وقتی کانر از بخشی از حقوق 500 دلاری خود برای خرید پیتزا برای تیم استفاده میکند، به جای پرداخت بدهیهای قمار، اوضاع تغییر کرده است.
زیربنای طرح اصلی مربوط به سفر کانر و تیمش، علاقه عاشقانه بین کانر و معلم انگلیسی پسران، الیزابت ویلکس، با بازی دایان لین است. کارگردان رابینز که انتظار فروش معمول پسر بد را داشت، دختر خوب را ملاقات میکند و او را به رختخواب میبرد، کارگردان رابینز ما را غافلگیر میکند و با کمکم نگه داشتن داستان عاشقانه و فاصله گرفتن با الیزابت که با وحشت زیاد به کنر نزدیک میشود، او را تماشا میکند و منتظر میماند تا ببیند او چگونه خواهد شد.
اگرچه فیلم در تعیین جزئیاتی در مورد اینکه واقعاً این بچه ها چه کسانی هستند، از کجا آمده اند یا چگونه به آنجا آمده اند کوتاه است، با این وجود ما با همه آنها ملاقات می کنیم و ویژگی های شخصیتی دوست داشتنی هر کدام را در طول راه پیدا می کنیم. ویژگیهای برجستهای که توسط A. Delon Ellis Jr در نقش مایلز به تصویر کشیده میشود، یک پارچ که ریتم خود را از تکرار آهنگ در Walkman خود میگیرد، و DeWayne Warren در نقش G-Baby برادر کوچک مایلز، که دومی فقط قلب شما را خواهد شکست.
همچنین هیچ دستورالعمل یا استراتژی واقعی بیسبال انفرادی وجود ندارد و این باعث می شود که انسان تعجب کند که آیا کانر حتی اطلاعاتی در مورد بازی ندارد و نمی تواند روی آن شرط بندی کند. از آنجایی که فیلم بر اساس یک سفر شخصی از طریق مربیگری یک تیم بیسبال ساخته شده است، شما انتظار دارید صحنه هایی را ببینید که گواه این موضوع است. آنها به طور محسوسی غایب هستند.
علیرغم کاستیهای متعدد فیلمنامهای، «سختبال» یک فیلم دلانگیز و نشاطآور است و در پرتو تراژدیهای هفتهای که گذشت، بار دیگر ثابت میکند که امید بهار ابدی است.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB