وقتی نام هیلی جوئل اوسمنت را می شنوید، معمولاً افکار به پسر بچه ای کروبی، با چهره تازه و در عین حال پر از ترس تبدیل می شود که «مردم مرده را در خیابان های فیلادلفیا می بیند». برخی ممکن است پسر کوچک خندانی به نام فارست را تصور کنند که در حال پریدن به اتوبوس مدرسه در حالی که پدری دلسوز به آن نگاه می کند، در حالی که برخی دیگر پسر جوانی را به یاد می آورند که یک شیر خانگی دارد و همه تحت مراقبت دو «شیر دست دوم» هستند. اگرچه ممکن است به نظر برسد مدتی است که هیلی جوئل اوسمنت را ندیدهایم یا از او شنیدهایم، هیچ چیز نمیتواند دور از واقعیت باشد. اوسمنت مثل همیشه مشغول سریال های مختلف وب، صداپیشگی و مدرسه بوده است، و اکنون، به عنوان یک جوان در اواسط 20 سالگی، انبوهی از پروژه های سینمایی جدید را تجربه کرده است. در طی دورهای که بسیاری آن را یک دوره زمانی «خارج از دید» میدانستند، «در آن زمان بسیار مشغول بودم. این فقط کارهایی بود که هیچ کس در مورد آنها نمی شنید. من در نیویورک بودم و تئاتر میرفتم و به مدرسه میرفتم و همه چیز.»
هیلی جوئل اوسمنت در اولین اکران فیلم تاسک در لس آنجلس
اما اکنون، هیلی جوئل اوسمنت بسیار در کانون توجه قرار گرفته است. من واقعاً در این مرحله خوشحال و هیجانزده هستم، زیرا همه اینها پیش از آن چیزی بود که اکنون قرار است اتفاق بیفتد. این به نوعی یاد گرفتن برخی چیزها به تنهایی است که می خواستم به چیزهایی که در جوانی خوش شانس بودم اضافه کنم. از اینکه مردم اخیراً کار و همه چیز را پسندیده اند و آن را می پذیرند، سپاسگزارم. '
اوسمنت علیرغم اینکه در دوران کودکی به ستاره شدن رسید، ثابت قدم و متمرکز ماند و چشمش را به آینده و تحصیلات خود نگاه داشت، به خصوص وقتی که اغلب اتفاق می افتد، ناز دوران کودکی به بیکاری نوجوانان تبدیل می شود. «مطمئناً کالج باعث شد که برای چهار سالی که آنجا بودم، بیرون به دنبال فیلم نباشم. و یک اتفاق غیرمنتظره این بود که من تازه متوجه شدم که نیویورک مکانی برای زندگی من است. اما این همه کتاب و دانشگاه در کالج نبود، زیرا Osment به شدت درگیر بخش تئاتر و فیلم بود. باز هم آن دوره عالی برای کار کردن با افراد هم سن و سال خود در دانشگاه و همه چیز بود.» اما اوسمنت پس از فارغ التحصیلی، دوباره به شلوغی دائمی کاری که در کودکی داشت، افتاد. «وقتی فارغ التحصیل شدم، چند سال خیلی خوب را پشت سر گذاشتیم. از ابتدای سال 2013، ما پروژه ها و همه چیز واقعاً سرگرم کننده ای داشته ایم. و جالب اینجاست که بسیاری از آنها حول محور کمدی میچرخند، که برای من تا حدی جدید است، [اگرچه] «فارست گامپ» به کنار، برخی از اولین کارهایی که من در کودکی انجام دادم سه یا چهار سال کمدی شبکهای بود. کوچه تندر و اینها.»
هیلی جوئل اوسمنت در نقش «فارست جونیور» در 'فارست گامپ'
اوسمنت با یادآوری اینکه او در یک برنامه کوچک به نام «مورفی براون» نیز کمدی بازی کرده است، با دقت متذکر می شود: «وقتی بچه هستی فرق می کند و کمدی با یک فیلم متفاوت است». پرش به زمان حال و مسیر حرفهایاش که اکنون شامل کمدیهای وب، نمایشهایی مانند «Alpha House» و حتی فیلمهایی مانند «Sex Ed»، «Tusk» بیاحترامی کوین اسمیت یا «Yoga Hosers» آینده او میشود، که همگی اوسمنت را به نمایش میگذارند. در نقشهای کلیدی، «[با] اینها، آنقدرها از فیلمهای درام و استودیویی فاصله نمیگرفت. اکنون زمان بسیار خوبی برای کمدی است. زمانی که من در کالج بودم، بسیاری از مردم «UCB» را انجام می دادند و از آنجا شروع می کردند. در حال حاضر، همه سری های وب خود را دارند. بنابراین، زمانی بود که مردم واقعاً سعی میکردند مواد کمدی زیادی تولید کنند و این دنیایی بود که من در آن راحت بودم. چیزی مانند «غنایم بابل» ده سال پیش ساخته نمیشد. . این فقط زمانی است که مردم مایلند ترکیب های عجیب و غریب کمدی و همه چیز را بپذیرند. این برای من واقعا هیجان انگیز است.»
با افزودن تئاتر به کارنامه اش، باید به این فکر کرد که آیا آن «ارتباط زنده» یا «بی واسطه بودن واکنش» به مجموعه مهارت های اوسمنت جسارت بخشیده است یا او را وادار کرده که اکنون اشتیاق یک رسانه اجرا بر دیگری داشته باشد. وقتی صحبت از «تاسک» و پیدایش داستان در پادکست به میان میآید، Osment متفکر است و خاطرنشان میکند که با گرفتن ماهیت پادکست، تئاتر ابزاری ارزشمند برای «تفکر روی پای خود» است و آن را با «اطمینان از اینکه صدای شما به صدا در میآید» برابر است. دیوار پشتی وقتی در حال اجرا در تئاتر هستید.» اوسمنت در توضیح این موضوع اشاره میکند: «تئاتر، و رفتن به کالج و تحصیل در تئاتر، که فقط یک تجربه فوقالعاده بود، بازیگری تئاتر و بازیگری سینما به نوعی به یکدیگر اطلاع میدهند. چیزهایی وجود دارد که در مورد جزئیات یاد می گیرید. در یک مجموعه فیلم، این واقعیت که شما چند کار انجام می دهید تا خودتان را برای نمایش آن زمان در دوربین آماده کنید [یک روی سکه است]، در حالی که در تئاتر، باید احساسات را در بسیاری از اجراها در طول ساعت ها حفظ کنید. شب، و برای هفته ها یا شاید ماه ها. این شما را به روشهای بسیار سرگرمکنندهای میکشاند و حتی گاهی اوقات پیشبینی اینکه کدام ابزار از هر یک به طور ناگهانی مفید میشوند، دشوار است. یکی از چیزهایی که در ['Tusk'] متوجه شدم اهمیت جسمانی است که شما در تئاتر یاد می گیرید. تمام بدن شما همیشه مهم است، اما در تئاتر، همیشه برای همه قابل مشاهده است و در این یکی، من همیشه جزئیات را در آن پیدا می کنم. حتی تعقیب و گریزهای اکشن ما و همه چیز، مهم است که به فیزیک شخصیت توجه داشته باشیم.'
هیلی جوئل اوسمنت در نقش «تدی» در «تاسک»
تنها با گوش دادن به تنور و تنور صدایش در حین صحبت کردنش، واضح است که «تاسک» فیلمی است که او نه تنها از حضور در آن لذت میبرد، بلکه برایش عزیز است، مخصوصاً وقتی در مورد شخصیت «تدی» صحبت میکند. و رابطه او با شخصیتی که جنسیس رودریگز به تصویر کشیده است. «تدی نوعی سنگزن است [با خنده]. این پویایی خندهدار وجود دارد که او وارد میشود و پسر جنسیس میشود، اما او از پرواز بسیار میترسد، از نگه داشتن یا شلیک اسلحه بسیار میترسد. در ابتدا قرار بود او قادر به رانندگی نباشد، اما معلوم شد جنسیس نمیتواند ماشین تنظیم شده را براند، بنابراین من مجبور شدم آن ماشین را از سر ناچاری رانندگی کنم. این نوع آدمهایی هستند که تعادل شخصیت جاستین لانگ را دارند و قلب و همه چیز بیشتری دارند، اما کاملاً از خودشان مطمئن نیستند. و او به نوعی در این موقعیت پرمخاطره قرار گرفته است که باید به نوعی آن را جمع و جور کند و شجاع باشد.' توسعه شخصیت برای تدی 'با آن پادکست شروع می شود.' اما بعد، «گاهی اوقات، فقط لباسی که به شما می دهند کمک می کند. آنها این ژاکت احمقانه را با حلقه های کوچک روی آن و همه چیزهایی که به نظر می رسد مانند مردانی است که در گاراژ خود می چرخند و هر روز در طول روز علف های هرز می کشند، به شما می دهند. . این چرخش وجود دارد که آنها از این منطقه آسایش بیرون کشیده می شوند و به این سناریوی ترسناک رانده می شوند. انجام این کار بسیار سرگرم کننده بود.»
در حالی که ممکن است بسیاری از ارجاعات ادبی گسترده، بافت و زیرمتن عمیقی که در «تاسک» وجود دارد شگفت زده شوند، Osment چنین نبود. من واقعا از دیدن آن خوشحال شدم. کوین همیشه چیزی برای گفتن دارد. . . من فقط از تمرکز آن لذت بردم. . همه چیزها روی هم قرار گرفتند و ساختار بسیار جالبی دارند که در آن پادکست را شروع می کنیم، جایی که ایده فیلم را ایجاد کرد. و ما آن را با یکی از نسل مایکل پارکز مقایسه می کنیم که همه آن سنت ها و داستان سرایی های دنیای قدیم است. حتی پادکست واقعاً برای او منطقی نیست. این به نوعی با اخلاقیات کاری که شخصیت جاستین لانگ انجام می دهد و بی واسطه بودن کارهایی که انجام می دهد و اینکه چگونه از مردم برای معروف شدن و همه چیز استثمار می کند ادغام می شود. برای من تعجب آور نبود، زیرا می دانم کوین چقدر باهوش است. من واقعاً خوشحالم که فیلم اینگونه خواهد بود. . . به اندازه کافی عجیب، این یک شیر دریایی بود، اما [اسمیت] چیزی را که می خواست بگوید، درست پیدا کرد! [خنده]”
هیلی جوئل اوسمنت و جنسیس رودریگز (ل. تا ر.) در «تاسک»
با توجه به میراث هیلی جوئل اوسمنت تا به امروز، و با توجه به «تاسک» و تماشای تبدیل شدن جاستین لانگ به یک شیر دریایی، باید پرسید: ترسناکتر یا خندهدارتر چیست؟ دیدن افراد مرده یا دیدن جاستین لانگ به عنوان یک شیر دریایی؟ [با خنده هیستریک] «حدس میزنم در سطوح مختلف به شما ضربه بزند. با «حس ششم»، با مردم شخصیتر بود، زیرا همه افراد مردهاند و چیزهایی که میخواهید به آنها بگویید یا چیزهایی دیگر. با جاستین، والروس به نوعی یک چیز احشایی «اوه» است. و این یک انتخاب عالی برای حیوان است، زیرا اگر او را به مرغ یا شیر یا چیزی تبدیل کنید، همان [اثر] را نخواهد داشت. فقط یک ظلم در آن وجود دارد! این حیوان که شباهت های تشریحی خاصی به انسان دارد، اما نیست. این بیشتر یک چیز تهوعآور است، در حالی که «حس ششم» از نظر روحی ناراحتکننده بود.»
هیلی جوئل اوسمنت در نقش «کول سیر» در «حس ششم»
با تأمل به اولین خواندن او از 'Tusk' که با خواندن در مورد دگرگونی شیر دریایی و کشف یک آلت تناسلی متحجر شده از شیر دریایی به دیوار آویزان شده بود، مسخره و شادی در Osment از بین نمی رود. من آن لحظه را با صحنه اول مقایسه می کنم. من فکر می کنم کوین [اسمیت] و کوئنتین [تارانتینو] با چیزهایی که فکر می کنند خنده دار است و هیجانی که در ساختن فیلم دارند، در یک دنیا هستند. آن صحنه عالی در «حرامزاده های بی آبرو» که در آن آنها بسیار جدی هستند و در فرانسه یک صحبت طولانی دارند و سپس کریستف والتز می گوید: «مواجه هستی من سیگار بکشم؟» و این لوله دلقک احمق را بیرون می کشد؟ [در بازیگری] این چیزی است که شما می روید و جدی می گویید و یک جورهایی این را می گویند: «در مورد این چطور؟ در مورد آن چه؟ خواندن آن در فیلمنامه [تاسک]، در ابتدا، باعث خنده ام شد و به نوعی می دانستم که [اسمیت] به دنبال آن بود، که شما این ته رنگ جدی را خواهید داشت، اما هرگز آن را به طور کامل ترک نکنید.
یافتن تعادل درام یا جاذبه و طنز در فیلمنامه جذابیت زیادی برای Osment دارد. «حتی در فیلمی مانند «فهرست شیندلر»، استیون [اسپیلبرگ] در سراسر آن فیلم طنز دارد. اگر مردم را برای کل فیلم در این مکان وحشتناک و تاریک نگه دارید، غیرممکن است که از آن عبور کنید. حتی میتوانم بگویم که در بدترین شرایط، مردم طنز پیدا میکنند. اکثر مردم نجابت می یابند. اینطور نیست که در هر فیلمی در هر شوخی نیاز به یک خط مشت داشته باشید، اما من میگویم فیلمهایی که کاملترین حس را دارند، از یک تجربه سینما، آن لحظات طنز را دارند. با کوین [اسمیت]، برخی از هوش او، مهم نیست که با چه چیزی سر و کار دارد، چیزی برای او خنده دار است تا از آن بیرون بکشد.'
اوسمنت پس از کار کردن در تلویزیون و فیلم از رابرت زمکیس تا استیون اسپیلبرگ و ام نایت شیامالان و بارنت کلمن و کارگردانی در افق خودش، متوجه میشود که «هر کارگردان واقعاً روش خاص خود را برای اجرای یک مجموعه دارد. . من خیلی خوش شانس بوده ام من نمی توانم به تجربه بدی با یک کارگردان فکر کنم، اما همه آنها روش های خاص خود را دارند. به عنوان کسی که علاقه مند به انجام این کار روزی است، شما فضای خاصی را در صحنه فیلمبرداری دارید. شما روش خاصی برای برخورد با بازیگران خود دارید. این نیست که یک کار را بهتر از دیگری انجام دهد. فقط می توانید ببینید که چگونه شخصیت فردی و رویکرد هنری یک کارگردان نحوه اجرای یک مجموعه را تعریف می کند. با استیون [اسپیلبرگ]، این مقیاس حماسی از پنج مرحله است که همزمان اجرا می شود. روشی که او میتوانست CGI انقلابی را که در آن زمان انجام میدادند، مدیریت کند، اما همچنین به داستان فکر میکرد و تأثیر کوبریک و آنچه را که در آنجا شروع کرده بودند را در بر میگرفت. دیدن کسی که چیزی به این بزرگی را مدیریت می کند شگفت انگیز بود. در فیلمی مانند ['Tusk']، بسیار کوچکتر است. کمی جزئیات بیشتر وجود دارد و ما آن را از هم جدا می کنیم و این همه زمان طولانی و همه چیز. من به عنوان یک بازیگر احساس خوشبختی می کنم که هر دوی این تجربیات را تجربه کرده ام و می دانم که بسیاری از این تجربیات نیز امکان پذیر است.'
هیلی جوئل اوسمنت در نقش «دیوید» در «A.I. هوش مصنوعی”
پس کی هیلی جوئل اوسمنت فیلمش را پشت دوربین خواهد ساخت؟ «متاسفانه، برخی چیزها در تجارت فیلم رو به انقباض است. کمتر از گذشته فیلم در شهر ساخته می شود. به طور متناقض، همچنین هرگز آسان تر نبوده است که کار خود را جمع آوری کنید، و اگر مقدار کمی پول دارید، و اگر در مورد بودجه واقع بین باشید، اگر در مورد تعداد پرش های زمانی و CGI واقع بین باشید، کاری بسازید. ، واقعاً می توانید آن را انجام دهید. بنابراین، برای من، از زمان کالج، چیزهایی وجود داشته که به ساختن آنها علاقه مند بوده ام. من فقط می خواهم زمان و شرایط مناسب را پیدا کنم. و چیزی که خوب بود این است که در دو سال گذشته آنقدر مشغول بودم که نمیتوانستم از تخته نقاشی فراتر بروم.»
اکنون، در حالی که او در سن ۲۶ سالگی اینجا نشسته است، با مجموعه ای از کارهای التقاطی و موفقی که از قبل به اعتبار او رسیده است، بزرگترین هدیه ای که بازیگری به هیلی جوئل اوسمنت داده است چیست؟ 'تجربه. . این یک چیز دیگر در مورد دانشگاه بود. این فقط به چیزهایی که در کلاس یاد می گیرید نبود. با داشتن آن سن و داشتن یک زندگی که فقط در لس آنجلس کار کردن بر روی مجموعه فیلم نیست، جایی که اتفاقات واقعی برایم در جامعه ای متشکل از مردمی که فقط سعی در ساخت فیلم و همه چیز نداشتند برایم اتفاق افتاد، این تجربه به بازیگری کمک می کند. اما از همان دوران کودکی، باید به مکانهایی میرفتم و با افرادی ملاقات میکردم که شما خوش شانس خواهید بود که سالها تلاش کنید تا همه آن چیزها را به هم بچسبانید. این بزرگترین چیزی است که به خاطرش سپاسگزارم، زیرا مرا در چنین موقعیت هایی قرار داد که اگر این اتفاق نمی افتاد، خودم را در آن قرار نمی دادم.'
مایکل کین و هیلی جوئل اوسمنت در «شیرهای دست دوم»
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB