نویسنده: دبی لین الیاس
برای بسیاری از ما که در منطقه سه ایالتی بزرگ شدیم یا با آن آشنا بودیم که دره دلاور فیلادلفیا از شمال تا نیویورک/نیوارک، نیوجرسی و جنوب شرقی تا دلاور را در بر می گرفت، دهه 1980 زمان پرآشوبی بود نه تنها برای اخبار ملی و بین المللی. ، اما اخبار محلی نیز. یکی از آن اخباری که برای چندین دهه در ذهن من ماندگار شد، از نیوجرسی پیرامون کتی دیفایور سرچشمه گرفت. برای کسانی که با داستان DiFiore آشنا نیستند، او بنیانگذار پناهگاه های چند منبع است، خانه ای که زنان جوان باردار و نوجوانان می توانند تا یک سال پس از تولد فرزندشان با همه چیز رایگان بیایند و زندگی کنند. مادران در سن مدرسه در این پناهگاه آموزش می بینند تا بتوانند از دبیرستان فارغ التحصیل شوند، به دخترانی که مدرسه را رها کرده اند کمک می شود تا GED را بگذرانند، و به همه آنها کلاس هایی در زمینه مراقبت از کودک و مهارت های عملی و شغلی داده می شود تا بتوانند زندگی را برای آنها بسازند. خود و فرزندشان در ترک چندین منبع. بسیاری از دختران حتی به دانشگاه می روند.
چیزی که به عنوان یک اقدام خیرخواهانه از سوی DiFiore در سال 1981 شروع شد، زمانی که او یک دختر باردار را که جایی برای رفتن نداشت، جذب کرد، در سال 2014 با برنامه های اطلاع رسانی در سراسر جهان به پنج پناهگاه شکوفا شد که همه آنها 100٪ از طریق کمک های مالی تامین می شدند. اما در سال 1984، یک اقدام ساده محبت آمیز توسط دولت نیوجرسی مورد حمله قرار گرفت که منجر به جریمه 10000 دلاری از او شد، به این اتهام که اقامتگاه خصوصی او که در آن زمان به یک پناهگاه کوچک برای مادران مجرد تبدیل شده بود، در حال بهره برداری است. به عنوان یک پانسیون غیر قانونی دیفایور که برای باز ماندن نیاز به تغییرات منطقهبندی و/یا مداخله قانونگذار ایالتی داشت، در حالی که در تلاشهای خود برای تصویب لایحهای که اجازه میداد خانه باز بماند موفق بود، با یک نبرد سخت با فرماندار وقت تام کین روبرو شد که این کار را نکرد. می خواهند لایحه را امضا کنند دی فیوره که خود یک زن بسیار مذهبی بود، برای راهنمایی و کمک به مادر ترزا مراجعه کرد. این مادر ترزا بود که کین را متقاعد کرد که این لایحه را به قانون تبدیل کند.
برای تقریباً 18 ماه، مشکلات حقوقی DiFiore به عنوان 'داستان بزرگ' در اخبار مطرح شد و سرانجام حل شد. متأسفانه، ظاهراً بیرحمانه مشکلات حقوقی ادعایی که با افزایش خطوط نبرد بر سر سقط جنین، بارداری نوجوانان و طرفدار زندگی ترکیب شده بود، شفقت خستگیناپذیر کار DiFiore را تحت الشعاع قرار داد. از آن زمان، به لطف کمک مادر ترزا در بازسازی شهرت و تأسیسات خود، DiFiore دور از چشم عموم ماند و نه تنها از بنیاد چندین منبع محافظت کرد، بلکه مهمتر از آن، محافظت شدید از دخترانی که برای کمک به او مراجعه می کردند. . یعنی تا الان.
به لطف روحیه مهربان و صمیمانه فیلمساز ران کراوس، DiFiore در نهایت موافقت کرد که چندین منبع و آثارش را به نمایش بگذارد. اما کراوس به جای یک قالب مستند، در حالی که به مدت یک سال در پناهگاه زندگی میکرد تا به قلب و حقیقت این تجربه و هدف آن دست یابد، یک داستان احساسی جذاب را نوشت که از زندگی و تجربیات دختران واقعی در چندین منبع ساخته شده بود. مهمتر از همه، تلفیق زندگی دو دختر و تبدیل شدن به چهره نیازمندان، دختری جوان به نام اگنس «اپل» بیلی.
اپل که هرگز پدرش را نمیشناخت، اما به خاطر نامهای که او مدت کوتاهی پس از تولد خودش به او نوشت، با مادرش زندگی میکرد. جون که معتاد به کراک و فاحشه است، برای اپل چیزی جز مادر نبوده است، و وقتی اپل متوجه می شود که اکنون باردار است و قرار است زندگی مادرش را تکرار کند، فرار می کند. اپل که قصد دارد در پایان سفر زندگی پدر و دختری افسانه ای را پیدا کند، در واقع پدرش را پیدا می کند. اما او با آن استقبال مسلحانه ای که آرزویش را داشت نمی پذیرد. تام فیتزپاتریک یک تاجر موفق وال استریت با یک همسر جوان و دو فرزند شما است. اپل کثیف، نامرتب و بد اخلاق است و با سبک زندگی فیتزپاتریک همخوانی ندارد. همسر تام، جوآنا، وقتی متوجه شد باردار است، او را برای سقط جنین به کلینیک میبرد - و او را رها میکند. دوباره اپل می دود، اما به سرعت با تراژدی های متعددی روبرو می شود که او را زیر نظر پدر فرانک مک کارتی در بیمارستان قرار می دهد. اما پدر فرانک یک دوست و یک راه حل برای اپل دارد - چندین منبع و کتی دی فایور.
اپل که در برابر کمک هر کسی مقاومت می کند، با اکراه موافقت می کند که در چندین منبع بماند، اما با گذشت زمان و پیوند با برخی از دختران دیگر، و با عشق، تشویق و ساختار دیفایور خدمت می کند، ناامیدی و عصبانیت او تبدیل به رستگاری می شود. اما با توجه به اینکه جون مشتاق است دستانش را به گردن اپل بازگرداند و تام کم کم به ایده پدر و پدربزرگ شدن می رسد، آیا اپل می تواند قدرت و شهامتی پیدا کند تا زن و مادر مستقل و مطمئن خودش باشد؟
ونسا هوجنز. چه کسی به هاجنز برای نقش اپل فکر می کرد؟ چندین سال پیش، مطمئناً من نه. اما بعد اززمین یخ زده، همچنینبهار شکن، من شیفته انتخاب بازیگر شدم. و اجازه دهید به شما بگویم، آنچه که بسیاری، از جمله من، فکر میکردند ممکن است یک چرخش دراماتیک باشد.زمین یخ زدهثابت شده است که هر چیزی جز دیدن اجرای او در GIMME SHELTER است. هاجنز با توصیف اپل بهعنوان «قویترین فردی که تا به حال در موردش خواندهام و هیچ چیز برای یک زن جذابتر از یک زن قوی نیست»، وارد نقش و داستان شد. «میدانستم که تغییری میخواهد. . من مایل بودم فقط در آن غوطه ور شوم زیرا به شخصیت و پروژه بسیار علاقه داشتم. و او این کار را به طور کامل و کامل انجام می دهد.
هاجنز در حال توسعه بازیگری دراماتیک قوی است و بیش از آن که خودش را در اینجا ثابت کند. بهعنوان اپل، بزرگترین نقطه قوت هاجنز و برتری او، ایجاد و ارائه خشم و خشم محسوس است. دردشو حس میکنی او ناامیدی اپل را از سیستم و زندگی بسیار واقعی می کند. شما همدلی می کنید. اما چیزی که من واقعاً با عملکرد او قدردانی می کنم این است که هاجنز هرگز خودش را در جعبه نمی گذارد تا شما را به اپل ترحم کند. که در حین تماشا واقعاً مرا تحت تأثیر قرار داد. با این حال، وقتی صحبت از شادی و شادی و هر احساس راحتی در شخصیت به میان میآید، او هرگز به آن دست نمییابد، همیشه یک حس ناراحتی وجود دارد که نوید خوبی برای شخصیت دارد، اما در کل، یک عملکرد قوی و مستحکم که ریشه در آن دارد. شجاعت و اعتقاد به توانایی او
کلید قدرت بازی هاجنز، تعهد او به این نقش بود، به طوری که او به پناهگاه چندین منبع رفت و چندین هفته با دختران زندگی کرد تا برای نقش آماده شود. «[من] واقعاً اجازه نمیدهم داستانهای آنها به جای یک داستان، به واقعیت تبدیل شود. آنها واقعاً با من صحبت کردند و داستان خود را با من در میان گذاشتند. من از نزدیک شاهد این بودم که این زنان جوان چقدر قوی هستند. . . در ابتدا، این یک شوک کامل بود. من هرگز در اطراف دخترانی به این جوانی که باردار هستند نرفته بودم، اما جالب بود زیرا من واقعاً باید به زندگی آنها نگاه کنم و ببینم که آنها هنوز دختر هستند و همان نیازهایی را دارند که هر نوجوان 16 ساله دیگری دارد. اما به دلیل موقعیت آنها، قضاوت برای مردم آسان است و من از آن متنفرم. خیلی خوب بود که بتوانم انسانیت و عشقی که این دختران دارند و فقط مبارزه ای که پشت سر گذاشته اند را ببینم.»
تماشای رابطه رو به رشد اپل و پدرش که با تعادل دقیقی از ترس و قدرت توسط برندان فریزر بازی میشود (که تحت تأثیر کتی دیفایور و برنامه چندین منبع، تمام دستمزد خود را برای این فیلم در پایان فیلمبرداری به سازمان اهدا کرد)، رقص جالبی است هاجنز و فریزر شیمی فوقالعادهای دارند و تماشای این شخصیت چیزی است که دوست داشتم بیشتر در GIMME SHELTER ببینم. فریزر این توانایی عجیب را دارد که ساده لوحی و عدم اطمینان پسرانه خود را حفظ کند و در عین حال سعی کند آن را با مسئولیت های بزرگسالی درون یک شخصیت متعادل کند. در حالی که تام با دو بچه ابتدایی ازدواج کرده است، در اطراف اپل، فریزر به تام این پدر بزرگ را عصبی می کند که باعث می شود قلب شما از کار بیفتد و به 'اووو' بروید.
همانطور که در ژوئن، روزاریو داوسون یک آشفتگی اصلاح شده است. شما هیچ همدردی یا همدلی با این شخصیت ندارید و در بعضی مواقع احساس میکنید که داوسون جون را چنان به میدان چپ میبرد که احساس میکند ناصادق است. با این حال، به اعتبار او، او نه تنها در دگرگونی فیزیکی خود، بلکه در تحول عاطفی خود غوطه ور شد. نتیجه تا حد غیرقابل تشخیص شگفت انگیز است. برای داوسون، «[این] مهم بود زیرا این دو شخصیت نسبت به یکدیگر بسیار فرار هستند و آن صمیمیت را ندارند. این امنیت و ارتباط و ارتباط وجود ندارد. . . چیزهای زیادی در مورد این واقعاً توجه من را به خود جلب کرد، و پس از آن، مجبور شدم همه اینها را کنار بگذارم، زیرا دارم نقش معتاد را بازی می کنم و این واقعا چقدر آزاردهنده و شدید بود. من آن را روشنفکر کرده بودم، اما واقعاً خودم را در آن موقعیت قرار نداده بودم. این شخص واقعاً معتقد بود که این تقصیر او نیست. این همه انکار خود، عدم مسئولیت، عدم تأمل در خود بوده است، و انجام این کار آنقدر مواجهه است که احتمالاً او را از بین می برد، بنابراین او فقط امتناع می کند. . و درست زمانی که فکر میکنید او میخواهد آن را دریافت کند، آن را کنار میزند، زیرا دیدن آن برای او خیلی زیاد است. او حتی نمیتواند برای دخترش که تلاش میکند چیزی متفاوت برای خودش داشته باشد خوشحال باشد، زیرا دوباره متوجه میشود که انتخابهای بدی انجام داده است که نمیخواهد به آن نگاه کند. من فکر می کنم این چیزی است که به همه ما مربوط می شود. . چالش من در آن این بود که نشان دهم هیولایی که او خودش را خلق کرده است، اما این هیولا امکان زندگی در همه ما را دارد و همه ما می توانیم با آن ارتباط برقرار کنیم، و این در واقع چقدر بد می شود.'
با صحنههای دعوای شدید بین داوسون و هاجنز که از نظر فیزیکی سخت میخواهند، «من کتک خورده به خانه رفتم. می دانم [هاجنز] کبودی هایی داشت، اما برای من، با این دختر دعوای زیادی داشتم. این زن همه جا بود و من با چند دختر پناهگاه که صحنه های دعوا نمی کنند دعوا می کردم!»
اگر کتی دی فیوره را می شناسید یا حتی عکس هایی از او دیده اید، باید زمانی که به آن داود در نقش نگاه می کنید، عکس هایی از او دیده باشید. داود فوق العاده است. به لطف مو و آرایش، او واقعاً جوهر بصری کتی را به تصویر می کشد در حالی که عملکرد او قدرت و استقلال نقطه ای در جرسی/ساحل شرقی است. صحنهای گویا احساسات داود با عبور از سبدهای اهدایی در کلیسا است، در حالی که او لایههایی را به شخصیت دیفایور میآورد که نشاندهنده لبه کمی بدبینانهای است که مردم هنگام ضربه زدن به خاطر پول احساس میکنند و «سرکوبشدگان» در مقابل رژه میروند. آنها مانند گوسفند قبل از کشتار هستند. فقط به اندازه کافی لبه خود را برای جلب رضایت تماشاگران فیلم در هر دو طرف حصار خیر وجود دارد. داود به خوبی بازی کرد.
به عنوان پدر فرانک مک کارتی، جیمز ارل جونز کمال است. جامد، زمین. او به فیلم دل و امید می بخشد. او پایهای است که داستانها واقعاً از آن شکل میگیرند. و من داستان می گویم زیرا GIMME SHELTER شبیه دو فیلم است و ران کراوس نمی تواند تصمیم بگیرد کدام یک را بسازد - داستان اپل یا داستان کتی. در حالی که آنها با هم تلاقی می کنند، هر کدام آنقدر قوی هستند – و به همان اندازه مهم – که من آنها را بیشتر به عنوان دو داستان مجزا با دو فیلم مجزا می بینم، در مقابل تلاش برای اینکه هر کدام آنقدر متمرکز و جلب توجه شوند. با تلاش برای ادغام دو داستان قوی به جای ساختن یکی از آنها به عنوان یک داستان فرعی، لحظاتی وجود دارد که تماشای فیلم به یک تجربه Push Me – Pull You تبدیل می شود.
افزودن برخی از ساکنان واقعی پناهگاه و نوزادانشان - در مجموع 23 نوزاد - به تجربه کلی اضافه می شود. در حالی که دختران برای کراوس در نوشتن داستان واقعی و کمک به هاجنز برای آوردن حقیقت به عملکردش ارزشمند بودند، نوزادان چالش های خود را ارائه کردند. در حالی که کتی دی فیوره خود ثابت کرد که یک جنجالگر بچهای توانا است، 10 نفر از خدمه، که عادت به کار با کودکان یا نوزادان نداشتند، هنوز پس از هفته اول کار را ترک کردند و فیلمبرداری را برای کارگردان کراوس خراب کردند.
فیلمبرداری با قاببندیهایش بهویژه در داخل پناهگاه مؤثر است، و یک حساسیت کلاستروفوبیک ایجاد میکند که هم تجربه احساسی تنگ را نشان میدهد و هم حالتی شبیه رحم استعاری با دخترانی که ایمن و گرم نگه داشته میشوند و در محدودههای پناهگاه محافظت میشوند. آفرین به فیلمبردار آلن مارکون و نویسنده/کارگردان کراوس برای مسدود کردن و قاببندی فوقالعاده در محدوده پناهگاه واقعی. همچنین قابل توجه نور طبیعی است که به ازای هر کراس با مخلوط کردن لامپ های رشته ای معمولی خانگی با مقداری نور روشن تر برای دوربین به دست آمد.
قطعه ای محکم از فیلمسازی عملکرد احساسی قوی توسط هاجنز. اما باز هم، تمرکز بر داستان کتی و داستان اپل به قدری قوی است که هیچ یک از فیلمهای فرعی بازی نمیکنند که از قدرت کلی فیلم میکاهد. این ها داستان هایی هستند که هر کدام شایسته فیلم خود هستند.
نویسنده و کارگردان: ران کراوس
بازیگران: ونسا هاجنز، روزاریو داوسون، برندان فریزر، جیمز ارل جونز
یا اطلاعات بیشتر در مورد چندین منبع بنیاد و کار کتی دی فایور، به http://www.severalsourcesfd.org/ بروید
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB